دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

تحقیق؛ یا می دانید معنی لغوی قران چیست

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

آیا می دانید معنی لغوی آیات قران چیست ؟

قران در اصل مصدر است به معنی خواندن . چنانکه در بعضی ار ایات معنای مصدری مراد است مثل « ان علینا جمعه و قرانه فاذا قراناء فا تبع قرانه » سپس قران علم است ( اسم خاص ) برای کتاب حاضر که بر حخرت رسول ( ص ) نازل شده است به اعتبار انکه خواندنی است . قران کتابی است خواندنی باید انرا خواند و در معانیش دقت و تدبر نمود . بعضی ها قران را در اص به معنب جمع گرفته اند که اصل ( قرء ) به معنی جمع است دز این صورت می توانید بگویید قران یعنی جامع حقایق و فرموده های الهی . و نیز گفته انداز آن جهت قران نامیده می شود که سوره ها را جمع نموده آنها را به یکدیگر می پیوندد .

وَإنَّکَ لَتُلَقَّی الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ عَِلیمٍ.

(ششمین آیه، از سوره نمل: بیست و هفتمین سوره، از قرآن کریم.)

(و حقّاً و حقیقتاً بر تو آیات قرآن، از جانب خداوند حکیم و علیم، إلقآء می‌شود!)

در معنای‌ قرآن‌ و فرقان‌

حضرت آیة الله علّامه طباطبائی قدس الله نفسه در تفسیر فرموده‌اند:قُرْأنْ اسم است برای کتاب الهی به اعتبار آنکه خوانده میشود، و قرآئت میگردد.ومعنای تَلْقِیَه مصدر تَلَقِّی با معنای تلقین نزدیک است. و نکره آوردن حکیم و علیم برای تعظیم‌ است. و تصریح به‌ آنکه ‌این قرآن، از نزد خداوند متعال است؛ برای آنستکه: حجّت برای رسالت باشد؛ و نیز برای تأیید معارفی که گذشت؛ و برای صحّت داستانهای أنبیاء علیهم السلام که بعداً بیان میکند.

و اختصاص دادن نزول را از ناحیه این دو اسم گرامی (حکیم وعلیم) برای آنست که بفهماند: قرآن از منبع و سرچشمه حکمت فرود آمده است. و بنابراین هیچ قدرت علمی و شکننده‌ای نمیتواند آنرا نقض کند و بشکند؛ و هیچ توانی نمیتواند آنرا سُست بنماید. قرآن منبع علم است. نه أخباری که میدهد، تکذیب می‌شود؛ و نه حکم و قضائی را که ‌میآورد، مورد ایراد و تخطئه قرار میگیرد.)[1]

قرآن ازماده‌ قَرَءَ یَقْرَءُ قَرَاءَهً و قُرْأنَاً، یعنی جمع کردن و ضمّ نمودن بعض از چیزی است با بعضی دیگر. و چون در وقت خواندن، انسان حروفات مختلفه را جمع میکند و با ضمّ بعضی به بعضی دیگر، کلمه پیدا می‌شود. و سپس‌ کلام و عبارت پدید می‌آید، لهذا به ‌سخن گفتن و خواندن، قرآئت گویند.

قرآن مصدر از این باب است؛ و عَلَم نهاده‌اند برای کتاب آسمانی مسلمانان که برپیغمبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلم‌ نازل شده است. و بدینجهت قرآن نامیده شده است که: عقآئده حقّه واقعیّه و احکام ‌و مواعظ و قصص در آن جمع شده است.

بعضی از علمآء رضوان الله علیهم گفته‌اند: علّت تسمیه قرآن به قرآن، آنستکه: در میان ‌جمیع ‌کتب آسمانی، قرآن ‌است‌ که‌ در آن‌ ثمره ‌تمام ‌آن کتب، بلکه ثمره ‌جمیع ‌علوم حقّه در آن جمع است؛ و تفصیل هر چیزی را میتوان در آن مشاهده نمود؛ همچنانکه میفرماید:

لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرِةً لِاُولی الْألْبَابِ مَا کَانَ حَدِیثاً یُفْتَرَی وَلَکِنْ تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَتَفْصِیلَ کُلِّ شَیْءٍ وَهُدیً وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤمِنُونَ.[2]

(هرآینه تحقیقاً دربیان قصّه‌ها و داستانهای پیامبران و امّت‌هایشان (همچون یعقوب و یوسف و برادرانش که ‌این سوره از آن بحث دارد) عبرتی است برای اندیشمندان و متفکران. این آیات قرآن، گفتاری ساختگی نیست که من درآوردی باشد؛ و از روی افترآء به خدا نسبت داده شود. بلکه قرآن تصدیق

میکند آنچه راکه درپیش روی آنست (ازکتب سماویّه: تورات و انجیل و غیرهما) و در آن تفصیل و شرح هر چیزی است؛ و هدایت و رحمت است برای گروهی که ایمان میآورند.)

و همچنین قرآن را تبیان و آشکارا کنند و واضح و هویدا سازنده هر چیز شمرده است:

وَ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبیَاناً لِکُلِّ شَیْیءٍ وَهُدیً وَرَحْمَةً وَیُشْرَی لِلْمُسلِمیْنَ.[3]

(و ای پیامبر! ما بر تو فرو فرستادیم کتاب آسمانی قرآن را که،مبیّن و روشن کننده هر چیزی است؛ و هدایت و رحمت و بشارت است برای مسلمانان!)[4]

شاهد بر گفتار ما آیاتی است در قرآن که ‌بر این معنی دلالت دارد، از قبیل:

لَاتُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ- إنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ- فَإذَاَ قرَأنَاهُ فَاتَّبعْ قُرْآنَهُ- ثُمَّ إنَّ عَلَیْنَا بَیَانَهُ.[5]

(ای پیغمبر! زبانت را برای خواندن آیات قرآن، به‌ حرکت در میآور؛ تا برای رساندن آنها را به‌ مردم عجله ‌کنی، و شتاب‌زده باشی! ما برعهده خود گرفته‌ایم که: قرآن را جمع کنیم، و به‌ صورت مجمومه‌ای قابل قرآئت در آوریم پس هنگامیکه آن را گرد آوردیم، و بر تو قرآئت نمودیم؛ در آنوقت از آنچه قرآئت شده است، پیروی کن، و به دنبال آیات قرآئت شده باش- و پس از آن ما برعهده خود گرفته‌ایم که: آنرا واضح و مبیّن ساخته، و بدون إبهام و گرفتگی در آوریم.)[6]

و از قبیل:

وَقُرأنًا فرَفْنَاهُ لِتَقْتَرأَهُ عَلَی النَّاسِ عَلَی مُکْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنْزِیلاً.[7]

 

(و این قرآن را ما جزءجزء، و تکه‌تکه جدای از هم نموده، و به سوی تو فرستادیم، تا آنرا برای مردم به تدریج بخوانی(و با صبر و حوصله و درنگ آنرا تعلیمشان بنمآئی) و ما به ‌تدریج از مقام عالی و شامخی آنرا نزول دادیم[8])

فُرْقَان نیز از اسامی قرآن است ازماده فَرَقَ یَفْرُقُ فَرْقاً وفُرْقَاناً یعنی بین أجزآء آن جدائی انداخت؛ و لهذا در آیه أخیر: وَ قُرْأنَّا فَرَفْنَاهُ دانستیم که: معنایش آنستکه: قرآن را جزءجزء تفضیل داده، و آنرا محکم و متقن ساختیم.[9]

و بنابراین فُرْقَان که مصدر آنست، به معنای فارق و جداکننده بین حقّ و باطل است؛ و چون این کتاب مبین آسمانی کتاب فَصْل است، نه هَزْل. و کتاب حقّ است، نه باطل. بنابراین جداکننده و تمیز دهنده بین حقّ و باطل است.

شَهْرُ رَمَضانْ الَّذِی اُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْأنُ هُدیً لِلنَّاسِ وَ بَیِّنَاتٍ مِنْ الْهُدَیَ وَالفرقانِ.[10]

(روزه واجب در شهر رمضان است؛ آن ماهی که در آن قرآن نازل شده است. قرآن کتاب هدایت و راهنمآئی است برای مردم. و دارای أدلّه واضحه و حُجَج و براهین ساطعه، و دلآءل متقنه‌ای است، از رهبری و هدایت؛ و کتاب جدا کننده بین حقّ و باطل، و تمیز دهنده میان حقیقت و أوهام است.)

فُرْقَان در قرآن مجید در هفت موضع آمده است. و در همه جا به معنای قوّه تشخیص حقّ از باطل، و نور بصیرتی است که‌ برای مؤمنین در أثر تقوی حاصل می‌شود. و قرآن که‌شامل جمیع معارف است أعمِّ از آنچه بر أنبیای سالفه وحی می‌شده، و برای پیامبر ما بیان شده است؛ و أعمِّ از آنچه برخود رسول الله وحی

شده است؛ نیز فرقان است.

و آنچه از روایات آورده از أئمه معصومین صلوات الله و سلامه علیهم أجمعین استفاده میشود، آنستکه: قرآن به ‌مجموع آیات الهی گفته می‌شود؛ خواه محکم باشد؛ و خواه متشابه؛ و فرقان به‌ خصوص آیات محکم إطلاق میگردد.

درتفسیر نورالثَّقلینْ از اُصول‌ کافی، از علی بن ابراهیم، از پدرش از ابن‌سنان ‌یا غیر او، از کسی که ‌وی را ذکر کرده است، روایت میکند که او گفت:سَألْتُ أبَاعَبْدِاَلله عَلَیْهِ السَّلامُ عَنِ قرآن و الْفُرقَانِ. أ هُمَا شَیْئًانِ أوْ شَیْیءٌ وَاحِدٌ؟!

من از حضرت صادق علیه السّلام پرسیدم از قرآن و فرقان، که ‌آیا آنها دو چیز هستند؛ یا چیز واحدی؟!

فَقَالَ عَلَیْهِ السّلامُ: الْقُرْأنُ جُمْلَةُ الْکِتَابِ؛ وَالْفُرقَانُ الْمُحْکَمُ الْوَاجِبُ الْعَمَلُ بِهِ[11]

حضرت فرمود: قرآن به ‌تمام الهی گویند؛ و فرقان به‌ خصوص محکماتی که ‌عمل بدانها واجب است.

وهمچنین درصحیفه سَّجادیَّه،دردعای ختم قرآن،عرض میکند:

الَّهُمَّ إنَّکَ أعَنْتَنِی عَلَی خَتْمِ کِتَابِکَ الَّذِی أنْزَلْتَهُ نُوراً؛وَجَعَلْتَهُ مُهَیْمِناً عَلَی کلِّ کتابٍ أنْزَلْتَهُ؛وَفَضَّلْتَهُ عَلَی کُلِّ حَدِیثٍ قَصَصْتَهُ! وَفُرْقَاناً فَرَقْتَ بِهِ بَیْنَ حَلَالِکَ وَحَرَامِکَ! وَقُرْأَنَّاأعْرَبْتَ بِهِ عَنْ شَرَائعِ أحْکَامِکَ![12]

(بار پروردگارا! حقّاً تو مرا بر ختم نمودن و به پایان رسانیدن کتاب خودت، کمک نمودی؛ آن کتابی که چون آن را فرو فرستادی، نور بود؛ و آنرا



خرید و دانلود تحقیق؛ یا می دانید معنی لغوی قران چیست


مقاله درباره رابطه قران بدون ویرایش

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 27

 

مطابقه بیانات روح با کتب اسلامی

مطابقه بیانات روح با کتب اسلامی احیاء العلوم غزالی

نیز باید دانست که این خواطر همه حادث و جدیدند و هر حادثه باعث و موجدی می‌خواهد که به اختلاف نوع حوادث اسباب و علل نیز مختلف می‌باشند، این است که شریعت اسلام به ما می‌گوید: نیز باید دانست که این خواطر همه حادث و جدیدند و هر حادثه باعث و موجدی می‌خواهد که به اختلاف نوع حوادث اسباب و علل نیز مختلف می‌باشند، این است که شریعت اسلام به ما می‌گوید

دنیا دار اسباب است و خدا هیچ کاری را بدون سبب و وسائط اجرا نمی‌کند و معمول فرع علت است و این هم ناموس مهم و بزرگ خداوند است که مسببات را بر اسباب منوط و متفرع کرده است.

بنابر این سبب داعی به سوی کار خوب را فرشته گویند و فرشته مخلوقی است که وظیفه او افاضه خیر بر مخلوقات و افاده علم و معرفت و کشف حقیقت بر انسان است و اوست که امر به معروف و نهی از منکر می‌کند و خداوند او را مخصوص این کارها آفریده است و شیطان مخلوقی است که درست نقطه مقابل فرشته خلق شده است و برای کارهای ضد کارهای فرشته است. قلبن انسانی میان کشمکش فرشته و دیو گرفتار است چنانکه پیامبراکرم(ص) فرمود:

در قلب آدمی همیشه دو احساس عارض می‌شود یکی از طرف فرشته که احساس کار خوب و تصدیق به حق است و آن کس که این احساس را در قلب خود یافت بداند که تفضل خداوند شامل حال او شده و هماندم سپاسگذار شود و خدا را شکر کند. ودیگر احساس از طرف دیو است که احساس کار بد و تکذیب حق و حقیقت است و هر کس آن را در قلب خود احساس کرد باید فورا به خدا پناه برد که او را از شر شیطان محفوظ دارد زیرا:

خداوند فرموده:«دیو به شما وعده فقر و بی‌چیزی داده و امر به فحشاء می‌کند ولی خداوند به شما وعده عفو و بخشش و فضل و رحمت از طرف خود می‌دهد».تفصیل این بیان در کتاب شرح (عجایب قلب) تصنیف غزالی مفصلا ذکر شده است.

در این صورت معلوم شد که کشفیات جدید دانشمندان غرب راجع به روح کاملا مصداق دین اسلام است! زیرا مطابق بیانات روح هر گونه رای و علم و معرفت و خوبی و بدی که برای انسان حادث و حاصل می‌شود همه و همه ناشی از القائات ارواح طیبه یا خبیثه است که پیغمبر اسلام هزار و سیصد سال قبل از این همین بیان را فرموده است و می‌توان آن را یکی از معجزه‌های بزرگ او دانست زیرا در قرآن می‌فرماید:

بزودی ما آیات آفرینش خود را در آفاق و انفس به مردم ارائه خواهیم داد.و البته کشفیات طبیعی و ترقیات مادی بشر همه نمایش آفاقی آفرینش است و کشفیات روحی و عجائب بیانات ارواح همه نمایش انفسی آفرینش است.و بسی جای تعجب است که ملل غرب با آنکه اعتقاد به قرآن و دین اسلام ندارند و به چیزهایی معتقد شده‌اند که حقیقت اسلام است!

ای کاش مسلمین دنیا هم خود آگاه شده و به وسیله سیر آفاق و انفس به کشفیات و ترقیات حیرت کن عقل که امروزه ملل غرب در سایه سعی و کوشش و جد و جهد یافته‌اند نائل می‌گردیدند؟!

دنباله افادات روح

در کتاب مذهب روحانی ص 112 بعضی افادات روح را ذکر کرده که مطالعه آن بسیار شیرین و فرح‌بخش است:سوال از روح: چرا بعضی سیطلهای با علم و معرفت و نیکو خصال، از عهده ارتباط و مکالمه با ارواح بر نمی‌آیند و نمی‌توانند؟!

جواب روح: می‌توان گفت که این عدم ارتباط، تقاص گناهان گذشته آنها است و از کجا که در قلب این نوع مردم خودخواهی و کبریاء موجود نباشد؟سوال: آیا انسان کامل روی زمین وجود دارد؟

جواب: شما هرگز به ظاهر فضائل انسانی گول نخورید، زیرا هزاران عیب در پس آن فضائل پنهان است! شما هر کس را که مردم آزار نیست و با مردم سلوک و معامله صحیح دارد خوب و کامل می‌دانید، آیا هیچ خیال نمی‌کنید که این صفات خوب به خودخواهی و کبریاء هم مشوب باشد؟

آیا در باطن او هیچ نوع حسد و کینه نیست که به چشم شما ظاهر نمی‌شود؟در حالی که بهترین طریق برای طرد و دور کردن ارواح شریره همانا سعی در تقرب به طبیعت ارواح طیبه است.

آیا در باطن او هیچ نوع حسد و کینه نیست که به چشم شما ظاهر نمی‌شود؟

در حالی که بهترین طریق برای طرد و دور کردن ارواح شریره همانا سعی در تقرب به طبیعت ارواح طیبه است.

سوال: آیا می‌توان از طریق ارشاد و اصلاح ارواح شریره، از آسیب و شر آنها محفوظ ماند؟جواب: شک نیست و کمتر کسی فکر در این کار کرده و نمی‌داند که این وظیفه مهم اوست که باید با کمال دقت و محبت اقدام به این وظیفه نماید، زیرا با مختصر نصیحتی می‌توانید حس ندامت و پشیمانی را در روح شریره تحریک نمائید و راه اصلاح و ترقی برای او باز کنید.سوال: چگونه انسان می‌تواند چنین کاری که بزرگتر و مهمتر از کارهای ارواح ملکوتی است انجام بدهد؟

جواب: ارواح شریره برای مقاصد پست و ارتکاب اعمال زشت تقرب با انسان را مایلند، همین دید که شخص در ارشاد و هدایت او سعی دارد ابتدا می‌خندد و مسخره می‌کند و هیچ استفاده نکرده و در او اثر نمی‌کند! ولی همین که وسیط زیرک و هوشیار شروع به نصیحت و پند و اندرز او نماید ناچار کلام او موثر شده و تدریجا باعث آگاهی و تنبه روح شریره می‌شود!

مقصود این نیست که انسان دارای سلطه و اقتدار و برتری بر ارواح ملکوتی است، بلکه سخنان انسان بیشتر با مذاق و طبیعت ارواح سفلی و شریر موافق است و این خود دلیل بر ارتباط ثابت میان عموم ارواح به اختلاف طبقات است.

سوال: آیا استیلاء روح شریر بر جسد انسان یک نوع جنون برای آدمی شمرده نمی‌شود؟جواب: چرا- ولی با جنون عادی به کلی متفاوت است، زیرا در بیمارستانها این نوع دیوانه‌ها بسیارند که از طریق معلجه ادبی و روحانی و طرد ارواح شریره می‌توان آنها را معالجه کرد ولی اطبا آنها را از طریق جسد و جسم معالجه می‌کنند و این خود غالبا منتهی به جنون حقیقی می‌شود، در صورتی که اگر اطبا اصول روحانیت و روح را می‌دانستند، برای معالجه این

گونه مرضی هیچ نوع زحمتی نداشته و قطعا موفق می‌شدند!سوال: به عقیده بعضی مردم، بهترین راه برای دفع خطر ارواح شریره آن است که از عمل وساطت جلوگیری کرده و اجتماعات روحی و مجامع روحانی را از بین ببرند تا ارتباط و



خرید و دانلود مقاله درباره رابطه قران بدون ویرایش


تحقیق درمورد یا می دانید معنی لغوی قران چیست

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

آیا می دانید معنی لغوی آیات قران چیست ؟

قران در اصل مصدر است به معنی خواندن . چنانکه در بعضی ار ایات معنای مصدری مراد است مثل « ان علینا جمعه و قرانه فاذا قراناء فا تبع قرانه » سپس قران علم است ( اسم خاص ) برای کتاب حاضر که بر حخرت رسول ( ص ) نازل شده است به اعتبار انکه خواندنی است . قران کتابی است خواندنی باید انرا خواند و در معانیش دقت و تدبر نمود . بعضی ها قران را در اص به معنب جمع گرفته اند که اصل ( قرء ) به معنی جمع است دز این صورت می توانید بگویید قران یعنی جامع حقایق و فرموده های الهی . و نیز گفته انداز آن جهت قران نامیده می شود که سوره ها را جمع نموده آنها را به یکدیگر می پیوندد .

وَإنَّکَ لَتُلَقَّی الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ عَِلیمٍ.

(ششمین آیه، از سوره نمل: بیست و هفتمین سوره، از قرآن کریم.)

(و حقّاً و حقیقتاً بر تو آیات قرآن، از جانب خداوند حکیم و علیم، إلقآء می‌شود!)

در معنای‌ قرآن‌ و فرقان‌

حضرت آیة الله علّامه طباطبائی قدس الله نفسه در تفسیر فرموده‌اند:قُرْأنْ اسم است برای کتاب الهی به اعتبار آنکه خوانده میشود، و قرآئت میگردد.ومعنای تَلْقِیَه مصدر تَلَقِّی با معنای تلقین نزدیک است. و نکره آوردن حکیم و علیم برای تعظیم‌ است. و تصریح به‌ آنکه ‌این قرآن، از نزد خداوند متعال است؛ برای آنستکه: حجّت برای رسالت باشد؛ و نیز برای تأیید معارفی که گذشت؛ و برای صحّت داستانهای أنبیاء علیهم السلام که بعداً بیان میکند.

و اختصاص دادن نزول را از ناحیه این دو اسم گرامی (حکیم وعلیم) برای آنست که بفهماند: قرآن از منبع و سرچشمه حکمت فرود آمده است. و بنابراین هیچ قدرت علمی و شکننده‌ای نمیتواند آنرا نقض کند و بشکند؛ و هیچ توانی نمیتواند آنرا سُست بنماید. قرآن منبع علم است. نه أخباری که میدهد، تکذیب می‌شود؛ و نه حکم و قضائی را که ‌میآورد، مورد ایراد و تخطئه قرار میگیرد.)[1]

قرآن ازماده‌ قَرَءَ یَقْرَءُ قَرَاءَهً و قُرْأنَاً، یعنی جمع کردن و ضمّ نمودن بعض از چیزی است با بعضی دیگر. و چون در وقت خواندن، انسان حروفات مختلفه را جمع میکند و با ضمّ بعضی به بعضی دیگر، کلمه پیدا می‌شود. و سپس‌ کلام و عبارت پدید می‌آید، لهذا به ‌سخن گفتن و خواندن، قرآئت گویند.

قرآن مصدر از این باب است؛ و عَلَم نهاده‌اند برای کتاب آسمانی مسلمانان که برپیغمبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلم‌ نازل شده است. و بدینجهت قرآن نامیده شده است که: عقآئده حقّه واقعیّه و احکام ‌و مواعظ و قصص در آن جمع شده است.

بعضی از علمآء رضوان الله علیهم گفته‌اند: علّت تسمیه قرآن به قرآن، آنستکه: در میان ‌جمیع ‌کتب آسمانی، قرآن ‌است‌ که‌ در آن‌ ثمره ‌تمام ‌آن کتب، بلکه ثمره ‌جمیع ‌علوم حقّه در آن جمع است؛ و تفصیل هر چیزی را میتوان در آن مشاهده نمود؛ همچنانکه میفرماید:

لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرِةً لِاُولی الْألْبَابِ مَا کَانَ حَدِیثاً یُفْتَرَی وَلَکِنْ تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَتَفْصِیلَ کُلِّ شَیْءٍ وَهُدیً وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤمِنُونَ.[2]

(هرآینه تحقیقاً دربیان قصّه‌ها و داستانهای پیامبران و امّت‌هایشان (همچون یعقوب و یوسف و برادرانش که ‌این سوره از آن بحث دارد) عبرتی است برای اندیشمندان و متفکران. این آیات قرآن، گفتاری ساختگی نیست که من درآوردی باشد؛ و از روی افترآء به خدا نسبت داده شود. بلکه قرآن تصدیق

میکند آنچه راکه درپیش روی آنست (ازکتب سماویّه: تورات و انجیل و غیرهما) و در آن تفصیل و شرح هر چیزی است؛ و هدایت و رحمت است برای گروهی که ایمان میآورند.)

و همچنین قرآن را تبیان و آشکارا کنند و واضح و هویدا سازنده هر چیز شمرده است:

وَ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبیَاناً لِکُلِّ شَیْیءٍ وَهُدیً وَرَحْمَةً وَیُشْرَی لِلْمُسلِمیْنَ.[3]

(و ای پیامبر! ما بر تو فرو فرستادیم کتاب آسمانی قرآن را که،مبیّن و روشن کننده هر چیزی است؛ و هدایت و رحمت و بشارت است برای مسلمانان!)[4]

شاهد بر گفتار ما آیاتی است در قرآن که ‌بر این معنی دلالت دارد، از قبیل:

لَاتُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ- إنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ- فَإذَاَ قرَأنَاهُ فَاتَّبعْ قُرْآنَهُ- ثُمَّ إنَّ عَلَیْنَا بَیَانَهُ.[5]

(ای پیغمبر! زبانت را برای خواندن آیات قرآن، به‌ حرکت در میآور؛ تا برای رساندن آنها را به‌ مردم عجله ‌کنی، و شتاب‌زده باشی! ما برعهده خود گرفته‌ایم که: قرآن را جمع کنیم، و به‌ صورت مجمومه‌ای قابل قرآئت در آوریم پس هنگامیکه آن را گرد آوردیم، و بر تو قرآئت نمودیم؛ در آنوقت از آنچه قرآئت شده است، پیروی کن، و به دنبال آیات قرآئت شده باش- و پس از آن ما برعهده خود گرفته‌ایم که: آنرا واضح و مبیّن ساخته، و بدون إبهام و گرفتگی در آوریم.)[6]

و از قبیل:

وَقُرأنًا فرَفْنَاهُ لِتَقْتَرأَهُ عَلَی النَّاسِ عَلَی مُکْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنْزِیلاً.[7]

 

(و این قرآن را ما جزءجزء، و تکه‌تکه جدای از هم نموده، و به سوی تو فرستادیم، تا آنرا برای مردم به تدریج بخوانی(و با صبر و حوصله و درنگ آنرا تعلیمشان بنمآئی) و ما به ‌تدریج از مقام عالی و شامخی آنرا نزول دادیم[8])

فُرْقَان نیز از اسامی قرآن است ازماده فَرَقَ یَفْرُقُ فَرْقاً وفُرْقَاناً یعنی بین أجزآء آن جدائی انداخت؛ و لهذا در آیه أخیر: وَ قُرْأنَّا فَرَفْنَاهُ دانستیم که: معنایش آنستکه: قرآن را جزءجزء تفضیل داده، و آنرا محکم و متقن ساختیم.[9]

و بنابراین فُرْقَان که مصدر آنست، به معنای فارق و جداکننده بین حقّ و باطل است؛ و چون این کتاب مبین آسمانی کتاب فَصْل است، نه هَزْل. و کتاب حقّ است، نه باطل. بنابراین جداکننده و تمیز دهنده بین حقّ و باطل است.

شَهْرُ رَمَضانْ الَّذِی اُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْأنُ هُدیً لِلنَّاسِ وَ بَیِّنَاتٍ مِنْ الْهُدَیَ وَالفرقانِ.[10]

(روزه واجب در شهر رمضان است؛ آن ماهی که در آن قرآن نازل شده است. قرآن کتاب هدایت و راهنمآئی است برای مردم. و دارای أدلّه واضحه و حُجَج و براهین ساطعه، و دلآءل متقنه‌ای است، از رهبری و هدایت؛ و کتاب جدا کننده بین حقّ و باطل، و تمیز دهنده میان حقیقت و أوهام است.)

فُرْقَان در قرآن مجید در هفت موضع آمده است. و در همه جا به معنای قوّه تشخیص حقّ از باطل، و نور بصیرتی است که‌ برای مؤمنین در أثر تقوی حاصل می‌شود. و قرآن که‌شامل جمیع معارف است أعمِّ از آنچه بر أنبیای سالفه وحی می‌شده، و برای پیامبر ما بیان شده است؛ و أعمِّ از آنچه برخود رسول الله وحی

شده است؛ نیز فرقان است.

و آنچه از روایات آورده از أئمه معصومین صلوات الله و سلامه علیهم أجمعین استفاده میشود، آنستکه: قرآن به ‌مجموع آیات الهی گفته می‌شود؛ خواه محکم باشد؛ و خواه متشابه؛ و فرقان به‌ خصوص آیات محکم إطلاق میگردد.

درتفسیر نورالثَّقلینْ از اُصول‌ کافی، از علی بن ابراهیم، از پدرش از ابن‌سنان ‌یا غیر او، از کسی که ‌وی را ذکر کرده است، روایت میکند که او گفت:سَألْتُ أبَاعَبْدِاَلله عَلَیْهِ السَّلامُ عَنِ قرآن و الْفُرقَانِ. أ هُمَا شَیْئًانِ أوْ شَیْیءٌ وَاحِدٌ؟!

من از حضرت صادق علیه السّلام پرسیدم از قرآن و فرقان، که ‌آیا آنها دو چیز هستند؛ یا چیز واحدی؟!

فَقَالَ عَلَیْهِ السّلامُ: الْقُرْأنُ جُمْلَةُ الْکِتَابِ؛ وَالْفُرقَانُ الْمُحْکَمُ الْوَاجِبُ الْعَمَلُ بِهِ[11]

حضرت فرمود: قرآن به ‌تمام الهی گویند؛ و فرقان به‌ خصوص محکماتی که ‌عمل بدانها واجب است.

وهمچنین درصحیفه سَّجادیَّه،دردعای ختم قرآن،عرض میکند:

الَّهُمَّ إنَّکَ أعَنْتَنِی عَلَی خَتْمِ کِتَابِکَ الَّذِی أنْزَلْتَهُ نُوراً؛وَجَعَلْتَهُ مُهَیْمِناً عَلَی کلِّ کتابٍ أنْزَلْتَهُ؛وَفَضَّلْتَهُ عَلَی کُلِّ حَدِیثٍ قَصَصْتَهُ! وَفُرْقَاناً فَرَقْتَ بِهِ بَیْنَ حَلَالِکَ وَحَرَامِکَ! وَقُرْأَنَّاأعْرَبْتَ بِهِ عَنْ شَرَائعِ أحْکَامِکَ![12]

(بار پروردگارا! حقّاً تو مرا بر ختم نمودن و به پایان رسانیدن کتاب خودت، کمک نمودی؛ آن کتابی که چون آن را فرو فرستادی، نور بود؛ و آنرا



خرید و دانلود تحقیق درمورد یا می دانید معنی لغوی قران چیست


تحقیق در مورد رابطه قران بدون ویرایش (word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 27

 

مطابقه بیانات روح با کتب اسلامی

مطابقه بیانات روح با کتب اسلامی احیاء العلوم غزالی

نیز باید دانست که این خواطر همه حادث و جدیدند و هر حادثه باعث و موجدی می‌خواهد که به اختلاف نوع حوادث اسباب و علل نیز مختلف می‌باشند، این است که شریعت اسلام به ما می‌گوید: نیز باید دانست که این خواطر همه حادث و جدیدند و هر حادثه باعث و موجدی می‌خواهد که به اختلاف نوع حوادث اسباب و علل نیز مختلف می‌باشند، این است که شریعت اسلام به ما می‌گوید

دنیا دار اسباب است و خدا هیچ کاری را بدون سبب و وسائط اجرا نمی‌کند و معمول فرع علت است و این هم ناموس مهم و بزرگ خداوند است که مسببات را بر اسباب منوط و متفرع کرده است.

بنابر این سبب داعی به سوی کار خوب را فرشته گویند و فرشته مخلوقی است که وظیفه او افاضه خیر بر مخلوقات و افاده علم و معرفت و کشف حقیقت بر انسان است و اوست که امر به معروف و نهی از منکر می‌کند و خداوند او را مخصوص این کارها آفریده است و شیطان مخلوقی است که درست نقطه مقابل فرشته خلق شده است و برای کارهای ضد کارهای فرشته است. قلبن انسانی میان کشمکش فرشته و دیو گرفتار است چنانکه پیامبراکرم(ص) فرمود:

در قلب آدمی همیشه دو احساس عارض می‌شود یکی از طرف فرشته که احساس کار خوب و تصدیق به حق است و آن کس که این احساس را در قلب خود یافت بداند که تفضل خداوند شامل حال او شده و هماندم سپاسگذار شود و خدا را شکر کند. ودیگر احساس از طرف دیو است که احساس کار بد و تکذیب حق و حقیقت است و هر کس آن را در قلب خود احساس کرد باید فورا به خدا پناه برد که او را از شر شیطان محفوظ دارد زیرا:

خداوند فرموده:«دیو به شما وعده فقر و بی‌چیزی داده و امر به فحشاء می‌کند ولی خداوند به شما وعده عفو و بخشش و فضل و رحمت از طرف خود می‌دهد».تفصیل این بیان در کتاب شرح (عجایب قلب) تصنیف غزالی مفصلا ذکر شده است.

در این صورت معلوم شد که کشفیات جدید دانشمندان غرب راجع به روح کاملا مصداق دین اسلام است! زیرا مطابق بیانات روح هر گونه رای و علم و معرفت و خوبی و بدی که برای انسان حادث و حاصل می‌شود همه و همه ناشی از القائات ارواح طیبه یا خبیثه است که پیغمبر اسلام هزار و سیصد سال قبل از این همین بیان را فرموده است و می‌توان آن را یکی از معجزه‌های بزرگ او دانست زیرا در قرآن می‌فرماید:

بزودی ما آیات آفرینش خود را در آفاق و انفس به مردم ارائه خواهیم داد.و البته کشفیات طبیعی و ترقیات مادی بشر همه نمایش آفاقی آفرینش است و کشفیات روحی و عجائب بیانات ارواح همه نمایش انفسی آفرینش است.و بسی جای تعجب است که ملل غرب با آنکه اعتقاد به قرآن و دین اسلام ندارند و به چیزهایی معتقد شده‌اند که حقیقت اسلام است!

ای کاش مسلمین دنیا هم خود آگاه شده و به وسیله سیر آفاق و انفس به کشفیات و ترقیات حیرت کن عقل که امروزه ملل غرب در سایه سعی و کوشش و جد و جهد یافته‌اند نائل می‌گردیدند؟!

دنباله افادات روح

در کتاب مذهب روحانی ص 112 بعضی افادات روح را ذکر کرده که مطالعه آن بسیار شیرین و فرح‌بخش است:سوال از روح: چرا بعضی سیطلهای با علم و معرفت و نیکو خصال، از عهده ارتباط و مکالمه با ارواح بر نمی‌آیند و نمی‌توانند؟!

جواب روح: می‌توان گفت که این عدم ارتباط، تقاص گناهان گذشته آنها است و از کجا که در قلب این نوع مردم خودخواهی و کبریاء موجود نباشد؟سوال: آیا انسان کامل روی زمین وجود دارد؟

جواب: شما هرگز به ظاهر فضائل انسانی گول نخورید، زیرا هزاران عیب در پس آن فضائل پنهان است! شما هر کس را که مردم آزار نیست و با مردم سلوک و معامله صحیح دارد خوب و کامل می‌دانید، آیا هیچ خیال نمی‌کنید که این صفات خوب به خودخواهی و کبریاء هم مشوب باشد؟

آیا در باطن او هیچ نوع حسد و کینه نیست که به چشم شما ظاهر نمی‌شود؟در حالی که بهترین طریق برای طرد و دور کردن ارواح شریره همانا سعی در تقرب به طبیعت ارواح طیبه است.

آیا در باطن او هیچ نوع حسد و کینه نیست که به چشم شما ظاهر نمی‌شود؟

در حالی که بهترین طریق برای طرد و دور کردن ارواح شریره همانا سعی در تقرب به طبیعت ارواح طیبه است.

سوال: آیا می‌توان از طریق ارشاد و اصلاح ارواح شریره، از آسیب و شر آنها محفوظ ماند؟جواب: شک نیست و کمتر کسی فکر در این کار کرده و نمی‌داند که این وظیفه مهم اوست که باید با کمال دقت و محبت اقدام به این وظیفه نماید، زیرا با مختصر نصیحتی می‌توانید حس ندامت و پشیمانی را در روح شریره تحریک نمائید و راه اصلاح و ترقی برای او باز کنید.سوال: چگونه انسان می‌تواند چنین کاری که بزرگتر و مهمتر از کارهای ارواح ملکوتی است انجام بدهد؟

جواب: ارواح شریره برای مقاصد پست و ارتکاب اعمال زشت تقرب با انسان را مایلند، همین دید که شخص در ارشاد و هدایت او سعی دارد ابتدا می‌خندد و مسخره می‌کند و هیچ استفاده نکرده و در او اثر نمی‌کند! ولی همین که وسیط زیرک و هوشیار شروع به نصیحت و پند و اندرز او نماید ناچار کلام او موثر شده و تدریجا باعث آگاهی و تنبه روح شریره می‌شود!

مقصود این نیست که انسان دارای سلطه و اقتدار و برتری بر ارواح ملکوتی است، بلکه سخنان انسان بیشتر با مذاق و طبیعت ارواح سفلی و شریر موافق است و این خود دلیل بر ارتباط ثابت میان عموم ارواح به اختلاف طبقات است.

سوال: آیا استیلاء روح شریر بر جسد انسان یک نوع جنون برای آدمی شمرده نمی‌شود؟جواب: چرا- ولی با جنون عادی به کلی متفاوت است، زیرا در بیمارستانها این نوع دیوانه‌ها بسیارند که از طریق معلجه ادبی و روحانی و طرد ارواح شریره می‌توان آنها را معالجه کرد ولی اطبا آنها را از طریق جسد و جسم معالجه می‌کنند و این خود غالبا منتهی به جنون حقیقی می‌شود، در صورتی که اگر اطبا اصول روحانیت و روح را می‌دانستند، برای معالجه این

گونه مرضی هیچ نوع زحمتی نداشته و قطعا موفق می‌شدند!سوال: به عقیده بعضی مردم، بهترین راه برای دفع خطر ارواح شریره آن است که از عمل وساطت جلوگیری کرده و اجتماعات روحی و مجامع روحانی را از بین ببرند تا ارتباط و



خرید و دانلود تحقیق در مورد رابطه قران بدون ویرایش (word)


دانلود تحقیق درباره مشارکت اجتماعی زنان از دیدگاه قران 6 ص (علوم اجتماعی)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

 مشارکت‌ اجتماعی‌ زنان‌ از دیدگاه‌ قرآن‌ و حدیث‌

 جامعه‌ انسانی‌ فراهم‌ آمده‌ از انسانهاست‌ و زن‌ نیمی‌ از پیکره‌ی‌ جامعه‌ی‌ انسانی‌ را تشکیل‌ می‌دهد. اما از دیدگاه‌ اسلام‌ زن‌ تا چه‌ اندازه‌ در جامعه‌ زمینه‌ی‌ نقش‌آفرینی‌ دارد و محدوده‌ی‌ مشارکت‌ اجتماعی‌ زنان‌ و حضور عینی‌ آنان‌ در جامعه‌ تا کجاست‌؟ آیا مرد می‌تواند همسر خویش‌ را از مشارکت‌ در امور مختلف‌ اجتماعی‌ باز دارد؟ یا اینکه‌ موضوع‌ مشارکت‌ اجتماعی‌ از اهمیت‌ ویژه‌ برخوردار است‌، اما با نگاه‌ همه‌جانبه‌ و دقیق‌ مورد پژوهش‌ قرار نگرفته‌ است‌. ما مسئله‌ را از زاویه‌ی‌ عقل‌، قرآن‌ و حدیث‌ بررسی‌ کرده‌ایم‌ و در نهایت‌ به‌ نقد نظرات‌ مخالف‌ پرداخته‌ایم‌. در این‌ پژوهش‌ به‌ نتایج‌ اساسی‌ ذیل‌ دست‌ یافته‌ایم‌.

 1ـ عقل‌ مشارکت‌ همه‌جانبه‌ی‌ زنان‌ را تأیید می‌کند.

 2ـ قرآن‌ و حدیث‌ هماره‌ زن‌ و مرد را دارای‌ هویت‌ واحدی‌ می‌شمرد که‌ هر دو به‌ یکسان‌ قابلیت‌ استکمال‌ و رشد دارند.

 3ـ زنان‌ از دو جنبه‌ انسانی‌ و مونث‌ بودن‌ برخوردارند. شریعت‌ اسلامی‌ در روابط‌ اجتماعی‌ بر بعد انسانی‌ تکیه‌ دارد و آن‌ را قابل‌ تفکیک‌ از زنانگی‌ محض‌ می‌داند. و به‌ منظور تفکیک‌ این‌دو، در هنگام‌ حضور در جامعه‌ رعایت‌ آدابی‌ را برای‌ زن‌ و مرد مقرر کرده‌ است‌.

 4ـ هر انسانی‌ که‌ از لحاظ‌ علمی‌ و عملی‌ و جسمی‌ توانایی‌ لازم‌ برای‌ به‌عهده‌ گرفتن‌ مناصب‌ مختلف‌ را داشته‌ باشد، می‌تواند به‌ این‌ امور بپردازد و اسلام‌ تفاوتی‌ بین‌ زن‌ و مرد در این‌ امور قائل‌ نشده‌ است‌.

  پیشنهاد

 1ـ بررسی‌ ویژگی‌ها و حدود وظایف‌ ولی‌فقیه‌ و اینکه‌ آیا زنان‌ از تصدی‌ این‌ منصب‌ منع‌ شده‌اند یا خیر؟ 2ـ بررسی‌ فیزیولوژیکی‌ جنس‌ زن‌ و مرد و تدقیق‌ تفاوت‌های‌ این‌دو و میزان‌ تأثیر این‌ تفاوت‌ها در توانایی‌های‌ جسمی‌ و عقلی‌ زنان‌.

   ایمان‌ و عقلانیت‌ از دیدگاه‌ الوین‌ پلنتینجا  و تحلیل‌ و نقد آن‌

 دکتر نرگس‌ نظرنژاد 

 آیا اعتقاد به‌ خداوند معقول‌، خردپسند یا عقلا" مقبول‌ است‌؟ آیا فرد برای‌ آن‌ که‌ در اعتقاد ورزیدن‌ به‌ خداوند، معقول‌ یا عقلانی‌ باشد باید قرینه‌ای‌ در اختیار داشته‌ باشد؟

 ادعای‌ پلنتینجا این‌ است‌ که‌ اعتقاد به‌ خداوند معقول‌ است‌ و فرد معتقد کاملا" به‌ لحاظ‌ معرفتی‌ حق‌ دارد به‌ خداوند اعتقاد ورزد، حتی‌ اگر هیچ‌ برهان‌ مقنع‌ استقرایی‌ یا قیاسی‌ای‌ را بر وجود خداوند نشناسد و یا حتی‌ اگر در واقع‌ اصلا" چنین‌ برهانی‌ وجود نداشته‌ باشد، قلب‌ ادعای‌ پلنتینجا این‌ است‌ که‌ اعتقاد فرد به‌ خداوند می‌تواند واقعا" پایه‌ باشد و این‌ که‌ هیچ‌ کس‌ تاکنون‌ نشان‌ نداده‌ است‌ که‌ اعتقاد ورزیدن‌ به‌ خداوند، به‌ شیوة‌ پایه‌، غیرعقلانی‌ است‌.

   پلنتینجا اعای‌ قوی‌تری‌ نیز دارد، وی‌ مدعی‌ است‌ اعتقاد خداباورانه‌ از تضمین‌ برخوردار است‌، یعنی‌ این‌ اعتقاد محصول‌ فرآیند ادراکی‌ای‌ است‌ که‌ در وصول‌ به‌ غایت‌ ارائه‌ باورهای‌ صادق‌ دربارة‌ خداوند، موفق‌ بوده‌ است‌؛ زیرا این‌ فرآیند ادراکی‌ به‌ درستی‌ و در محیط‌ مناسب‌ خود، کار کرده‌ است‌. 

     معرفت‌ شناسی‌ پلنتینجا از چندین‌ جهت‌ مورد حمله‌ قرار گرفته‌ است‌. پاره‌ای‌ از منتقدان‌ وی‌ را متهم‌ می‌کنند که‌ تصویر اغراق‌آمیز غیرمنصفانه‌ و نادرستی‌ از الهیات‌ عقلی‌ ارائه‌ داده‌ است‌. برخی‌ دیگر می‌گویند معرفت‌ شناسی‌ اصلاح‌ شده‌ نظریه‌ معیارین‌ معرفت‌ را که‌ هر خردمندی‌ باید آن‌ را بپذیرد، رها کرده‌ است‌. برخی‌ دیگر از منتقدان‌ می‌گویند معرفت‌ شناسی‌ اصلاح‌ شده‌ در مواجهه‌ با آرای‌ متعارض‌ پیروان‌ ادیان‌ دچار مشکل‌ است‌ و ملاکی‌ برای‌ داوری‌ میان‌ آنان‌ در اختیار ندارد.

      هدف‌ پایان‌نامه‌ حاضر شرح‌ و تحلیل‌ معروفترین‌ دعوی‌ معرفت‌ شناختی‌ پلنتینجا درباب‌ اعتقاد دینی‌ و نیز ارائه‌ متداولترین‌ نقدهایی‌ است‌ که‌ بر این‌ دعاوی‌ وارد شده‌ است‌.

 وضعیت‌ مسلمانان‌ کوبا

        شیخ‌ محمد بن‌ نصیر العبودی‌، معاون‌ دبیر کل‌ اتحادیه‌  جهانی‌ مسلمانان‌ ( MWL ) که‌ مقر اصلی‌ آن‌ در مکه‌ است‌، ابراز امیدواری‌ کرد دولت‌ کوبا به‌ درخواست‌ تأسیس‌ سازمانی‌ اسلامی‌ که‌ حافظ‌ منافع‌ امور جامعه‌ ی‌ مسلمانان‌ کوبا باشد، پاسخ‌ مثبتی‌ بدهد. در میان‌ اهداف‌ پیشنهادی‌ این‌ سازمان‌، احداث‌ مسجد و مکانی‌ برای‌ عبادت‌ و اجتماعات‌ مسلمانان‌ و هم‌ چنین‌ نشر فرهنگ‌ اسلامی‌ در میان‌ مسلمانان‌ بیان‌ شده‌ است‌.

      او گفت‌: اخیراً هیئتی‌ از سوی‌ این‌ اتحادیه‌ از کوبا دیدن‌ کرده‌ و در مورد پیشنهادهای‌ خود با مقام‌های‌ کوبایی‌ به‌ بحث‌ پرداخته‌ است‌. وی‌ هم‌ چنین‌ اضافه‌ کرد: چنین‌ مسایلی‌ به‌ تحکیم‌ روابط‌ کوبا و مردم‌ مسلمان‌ آن‌ می‌انجامد و هم‌ چنین‌ به‌ استحکام‌ روابط‌ فرهنگی‌ کوبا و کشورهای‌ اسلامی‌ کمک‌ شایانی‌ می‌کند. عبودی‌ گفت‌: در حال‌ حاضر، مردم‌ مسلمان‌ کوبا فرایض‌ دینی‌ خود را در خانه‌های‌ خویش‌ به‌ جا می‌آورند؛ زیرا حتی‌ در هاوانا مسجدی‌ وجود ندارد که‌ مسلمانان‌ در آن‌ گرد هم‌ آیند.

 درخواست‌ الازهر

 گفت‌ و گوی‌ نزدیک‌ میان‌ شیعه‌ و سنی‌

 مقامات‌ الازهر، خواستار گفت‌ و گوی‌ صمیمی‌ و نزدیک‌ میان‌ شیعه‌ و سنی‌ شدند.

       دکتر «محمود آشور» معاون‌ الازهر، در سخنانی‌ به‌ بیان‌ اهمیت‌ دو فرقه‌ی‌ اسلامی‌ شیعه‌ و سنی‌ پرداخت‌ و برای‌ خدمت‌ به‌ امت‌ اسلامی‌، خواستار نزدیک‌ شدن‌ و برقراری‌ گفت‌ و گو میان‌ آنان‌ شد. وی‌ گفت‌: مسلمانان‌ باید بر اختلافات‌ جزیی‌ خویش‌ غلبه‌ کنند و در مسایل‌ مورد تفاهم‌ با یکدیگر همکاری‌ نمایند. آشور گفت‌: وقتی‌ مسلمانان‌ می‌توانند با غیر مسلمانان‌ به‌ گفت‌ و گو بنشینند، چگونه‌ از گفت‌ و گوی‌ میان‌ خود اجتناب‌ می‌ورزند؟ او گفت‌: مسلمانان‌ در مسایل‌ عقیدتی‌ و اساسی‌ با یکدیگر اتفاق‌ نظر دارند و به‌ راحتی‌ می‌توانند بر مسایل‌ دیگر و اختلافات‌ جزیی‌ غلبه‌ کنند. او در ادامه‌ گفت‌: هنگامی‌ که‌ هیئتی‌ از سوی‌ الازهر به‌ ایران‌ رفته‌ و با آنان‌ مذاکره‌ کرد متوجه‌ این‌ امر شد که‌ بین‌ این‌ دو فرقه‌ ی‌ اسلامی‌ اختلاف‌ فاحشی‌ وجود ندارد. آشور به‌ تفرقه‌ای‌ که‌ توسط‌ دیگران‌ ایجاد می‌شود هشدار داد و اضافه‌ کرد: الازهر تحقیق‌ در مورد انشعابات‌ مختلف‌ در خصوص‌ اختلافات‌ فرقه‌ای‌ را در حال‌ تحقیق‌ و مطالعه‌ دارد.

 

دین‌ پژوهی‌



خرید و دانلود دانلود تحقیق درباره مشارکت اجتماعی زنان از دیدگاه قران 6 ص (علوم اجتماعی)