لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
عظمت غدیر
خطابه غدیربعنوان آئینه تمام نمای ولایت امیرالمومنین(ع ) بین تمام خطابه ها اسلام ویژگی هائی دارد که آن را به صورت منحصربه فرد در آورده است .این اهمیت بازمیگردد به متن خطبه و فضای خاصی که این سخنرانی در آن انجام شده است .
مهمترین مقاصد پیامبر در خطبه غدیر را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد :
نتیجه گیری از زحمات 23 ساله رسالت با تعیین ادامه دهندگان این راه
حفظ دائمی اسلام با جانشینانی که از عهده این امر مهم برآیند .
اقدام رسمی برای تعیین خلیفه که از نظر قوانین ملل سندیت دارد.
ترسیم خط مشی آینده مسلمین تا آخر دنیا .
اتمام حجت بر تمام مخالفان اسلام اعم از مقصرین ومعاندین .
هیچ حکمی مثل ولایت در غدیر اعلام نشده است .
عظمت خاص غدیر را در جهات زیر می توان ترسیم کرد :
شرایطی که برای ابلاغ این اصل اعتقادی اسلام بر پا شد که آن اجتماع بزرگ فقط در این ماجرا بوده است .
مسئله امامت فقط بصورت یک خبر و پیام و خطابه اجرا نشد بلکه بعنوان حکم وفرمان اجرا گردید .
شرایط جغرافیایی غدیر که قبل از تقاطع جاده ها در جحفه و پیش از تفرق قبایل بوده است .
مقام مخاطب خطبه ، و نیزحالت خاص مخاطبین یعنی حاجیان آن هم پس از اتمام حج و هنگام بازگشت ، و نیز اعلام نزدیکی رحلت پیامبر(ص ) .
خطاب خداوند که : " ای ، پیامبر ابلاغ کن آنچه از طرف خداوند برتو نازل شده که اگر ابلاغ نکنی رسالت خود را نرسانده ای " که در هیچ یک از فرامین الهی چنین مطلبی گفته نشده .
بیم پیامبرازکارشکنی های منافقین و دستورقاطع الهی برلزوم ابلاغ این حکم .
ضمانت الهی بر حفظ پیامبر از شر دشمنان در خصوص ابلاغ این وحی الهی .
مفاهیم بلند و حساسی که در تبیین مقام ولایت در متن خطبه فرمودند .
مراسم خاصی که قبل و بعد از خطبه واقع شد که بیعت و عمامه "سحاب " و. تهنیت از نمونه های آن است .
خطاب خداوند که : " امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را برشما تمام نمودم " که تا آن روز مشابه آن را هم نفرموده بود .
توجه خاص ائمه به سخنان پیامبر در غدیر، وبخصوص کلام امیرالمومنین وحضرت زهرا که فرمودند : " روزغدیرخم برای کسی عذری باقی نگذاشت " .
سند و شیوه نقل این حدیث از نظر حدیثی ، تاریخی ، کلامی و ادبی و همچنین فراگیری وراهیابی آن به قاوب مردم ، در میان روایات بی مانند است .
از مدینه تا غدیر :
آغاز سفر :
درسال دهم هجری پیامبر( ص ) برای اولین بار بطور رسمی اعلان عمومی حج دادند تا همه مردم در حد امکان حاضرشوند . آن حضرت این سفر را بعنوان " حجة الوداع " مطرح کردند .
هدف از این سفر دو حکم مهم از قوانین اسلام بود که هنوز برای مردم بطور رسمی تبیین نشده بود : یکی حج ، و دیگری مسئله خلافت و جانشینی بعد ازپیامبر( ص ) .
پس از دستور الهی منادیانی را به مدینه و اطراف آن فرستادند وتصمیم این سفر را به اطلاع همه رساندند تا هرکس که بخواهد خود را آماده این سفر کند .
باحرکت کاروان پیامبر در بین راه مدینه تا مکه افراد قبایل به جمعیت اضافه می شد . با رسیدن این خبر مهم به مناطق دورتر مردم اطراف مکه نیز بسوی مکه سرازیر شدند و در این اولین سفررسمی حضرت بعنوان حج شرگت داشته باشند .
اضافه بر آنکه حضرت اشاراتی فرموده بودند که امسال سال آخر عمر من است و این می توانست باعث شرکت همگانی مردم باشد .
از مدینه تا مکه :
کاروان بزرگ پیامبر روز شنبه بیست وپنجم ماه ذی قعده از مدینه حرکت کردند . اهل بیت معظم پیامبر که فاطمه زهرا وامام حسن وامام حسین نیزهمراه حضرت بودند .
با رسیدن به مسجد " شجره " احرام بستند و مسیر ده روزه تا مکه را آغاز کردند .
صبح روز یکشنبه را در منطقه ای توقف کردند و تا شب همانجا ماندند و پس ازنمازمغرب وعشاء حرکت کردند . صبح روزبعد به " عرق الظیبه " رسیدند و سپس در " روحاء " توقف مختصری کردند . از آنجا برای نمازعصربه "
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 13 صفحه
قسمتی از متن .doc :
گر امامى بایدت معصوم و پاک ----- مى طلب شاهى چنین یعنى على گر محمد هست ختم انبیا ----- گشته بر خاتم نگین یعنى على ساقى کوثر امام انس و جان ----- مصطفى را جانشین یعنى على فتح و نصرت داشت در روز غزا ----- بر یسار و بر یمین یعنى على پیشوایى گر گزینى اى عزیز! ----- این چنین شاهى گزین یعنى على مخزن الاسرار اسماى اله ----- نفس خیرالمرسلین یعنى على بود با سر نبوت روز و شب ----- رازدار و هم قرین یعنى على دین و دنیا رونقى دارد که هست ----- کارساز آن و این یعنى على این نصیحت بشنو از من یاددار ----- دایما میگو همین یعنى على ناز دارد بر جمیع اولیا ----- آن ولى نازنین یعنى على صورتش در طا و ها مى جو که هست ----- معنى اش در یا و سین یعنى على دست برده ازید بیضا به روز ----- معجزه در آستین یعنى على معنى علم لدنى بى خلاف ----- عالم لوح مبین یعنى على در ولایت اولین اولیا ----- در خلافت آخرین یعنى على نعمت اللّه خوشه چین خرمنش ----- دلنواز خوشه چین یعنى على ((8))
آفتاب اوج ولایت
( لامع درمیانى 1076 ه )
مقبول انت منى و ممدوح هل اتى ----- قایل به قول لوکشف و دافع مضار زوج بتول و ابن عم حضرت رسول (ص ) ----- قایم مقام احمد و محمود کردگار خیبر گشا و قافله سالار دین حق ----- مالک رقاب قنبر و داراى ذوالفقار خورشید را چه حد که زند لاف روشنى ----- جایى که گشته سایه او مطلع النهار جایى که گشت دوش نبى نقش مقدمش ----- کلک مرا چه حد که شود منقبت نگار...از خشم او بود شررى صرصر خزان ----- از لطف او بود اثرى نشئه بهار از خامه اى که شرح صفاتش رقم کند ----- نبود عجب که بارد اگر نافه تتار چون بحر نعت و منقبتت بیکران بود ----- کى مى کند خیال منى اندر آن گذار در روضه ات که کعبه سیه پوش هجر اوست ----- هر دم کنم به خویشتن این مطلع آشکار کاى زاده حریم حرم شاه نامدار ----- گشته بلند صیت کمالت به هر دیار((9)) در درگهت که غیرت باب الجنان بود ----- افتم به سر که سازم از آن تاج افتخار در صحن آستانه قدس آشیانه ات ----- بار دگر شوم ز ترنم سخنگزار کاى آفتاب اوج ولایت تویى تویى ----- مولاى عاجزان سیه روزگار خوار کشتى شکستگان محیط گناه را ----- لطفت به نیم جذبه رساند به اعتبار شاها منم که در ره مدح و ثناى تو ----- گردیده ام به توسن نطق و بیان سوار دانم یقین که مرحمتت همرهى کند ----- دارم به راه مکرمتت چشم انتظار چون نیست نعت ذات تو را مقطعى از آن ----- گردیده است بار دگر مطلع آبدار افتاده ام به بحر معاصى حباب وار ----- دست من است لامع و دامان هشت و چار ((10)) از حد گذشت طول و ز هم بگسلد کلام ----- از بهر اختتام دو دست دعا بر آر سر سبز باد باغ مراد موافقت ----- چندان که هست رشک خزان رونق بهار بى توشه باد راه امید مخالفت ----- تا هست مطلب دل عاشق وصل یار((11))
در منقبت امیرالمؤمنین على (ع ) و اثبات ولایت و خلافت او
( فیاض لاهیجى 1072 ه )
سزاى امامت به صورت به معنى ----- على ولى آن که شاهست و مولى جهان همچو چشم است و او همچو مردم ----- جهان همچون لفظ است و او همچومعنى ولى ولایت وصى وصایت ----- هدى هدایت هم اعلى هم ادنى اگر نور او در میانه نبودى ----- بماندى دو عالم چو عینین اعمى بود گرد راهش بود نقش پایش ----- دم عیسى مریم و دست موسى بود نور او سر ایجاد عالم ----- بود ذات او قدرت حق تعالى به فرض محال ار دهد زهر قاتل ----- بود به که غیرش دهد من و سلوى چو او حمله آرد چه رستم چه دستان ----- چو او معجز آرد چه موسى چه عیسى بیا بر سر کوى جاه و جلالش ----- ببین ریخته بر سر هم تجلى ببینى اگر روضه پاک او را ----- کم آید به چشم تو خورشید اعلى همه خادمانش عقول مجرد ----- همه چاکرانش نفوس معلى چه بدبخت باشد که در حشر گردد ----- جدا از در او به جنت تسلى اگر قرب او با پیمبر نبودى ----- نمى گشت واجب مودت به قربى ترقى بود بى ولایش تنزل ----- تنزل بود با ولایش ترقى به عشرتگه حضرت بى زوالش ----- تمنى فرو ریخته بر تمنى امامت کسى را سزا شد که دارد ----- تحلى به فضل از رذایل تخلى قوى بازو, از خاطر اوست , دانش ----- گرانمایه از صحبت اوست تقوى دل مرده از گفته اوست زنده ----- چه باشد ازین بهتر احیاى موتى ؟ فداى ره او چه دانش چه بینش ----- طفیل در او چه دنیا چه عقبى شهى کز شرف کرده اوصاف او را ----- خداوند تنزیل صد جاى املى کلام الهى چه سابق چه لاحق ----- همه مدحت اوست حق کرده انشى نبینى به قرآن نه سوره نه آیه ----- که نبود در او از کمال وى انهى چه تدبیر کردند ارباب عدوان ----- که قدرش کنند ازجهان جمله اخفى ولیکن ز مشت غبارى چه خیزد ----- نماند در آفاق خورشید مخفى ز دمهاى سرد حسودان بدگو ----- نشد نور او در نقاب توارى بلى مشعل آفتاب درخشان ----- ز باد نفس کى توان کرد اطفى بود افضل خلق بعد از پیمبر ----- جهات فضایل چو در اوست مطوى هم از علم وافر هم از حکم ظاهر ----- هم آداب زهد و هم آیین تقوى هم از سبق اسلام و قرب پیمبر ----- چه از روى صورت چه از روى معنى شجاعت به حدى که تا روز محشر ----- هم از بازوى اوست دین را تقوى به او مستند پیشوایان امت ----- در انواع دانش در آداب فتوى به او جسته نسبت چه قارى چه واعظ ----- بدو کرده نازش چه صرفى چه نحوى به تفسیر آیات , او بوده مرجع ----- به تاءویل تنزیل , او بوده ماءوى به تعلیم علمش فنون تعلم ----- به ارشاد سرش علوم لدنى به هر واقعه عقل او بوده مرشد ----- به هر مساءله علم او بوده مفتى بود جمع در وى شروط امامت ----- به نص صریح کلام الهى امامت ز عصمت برد استقامت ----- به نص امر عصمت پذیرد تمامى نصوص طهارت بر او هست وارد ----- براهین عصمت در او هست جارى احادیث بالغ به حد تواتر ----- هم از روى لفظ و هم از روى معنى ز قرآن کنم اول اثبات مطلب ----- دگر از احادیث اتمام دعوى لیذهب به شان که بود و یطهر ----- ز یتلوه شاهد به سوى که ایمى به تنزیل شد هل اتى از چه منزل ----- نبى را ز بلغ چرا کرد عتبى که از انما بود مقصود ایزد ----- به سایل که انگشترى کرد اعطى که بود آن که با او به فرمان ایزد ----- نبى شد مباهل به قوم نصارى به رد برائت که گردید ماءمور ----- به اعطاى رایت کرا کرد انهى کرا با نبى بود فضل اخوت ----- کرا با اولوالعزم حد تساوى به شاءن که جبریل شد لافتى گو ----- پیمبر براى که گفت انت منى به روز غدیر از براى که مى گفت ----- به بالاى منبر نبى است اولى براى که بود این که گردید صادر ----- حدیثى که نقل است در طیر مشوى چرا کرد امر سلام امامت ----- چرا اجر تبلیغ شد حب قربى کسى کاین فضایل مر او راست ثابت ----- کسى کاین دلایل در او هست مجرى بود در امامت ز هر غیر سابق ----- بود در خلافت ز هر غیر احرى یقین محض جهل است و عین شقاوت ----- نمودن به او دیگرى را مساوى چه جا دارد این کز ره علم گوید ----- کسى این که غیرى ازو هست اولى مرا نیست باور که از اهل دانش ----- به دل کرده باشد کسى این تجرى مگر این که در نیل جاه و مراتب ----- نماید تقرب به ارباب دنیى خدایا تو دانى که فیاض مجرم ----- ندارد به جز درگه شاه ملجى به وى بخش دانسته تقصیر او را ----- به وى بخش چندین گناهان عظمى ز من کم مکن نعمت مهر او را ----- که در هر دو عالم مرا این بس اجرى((12))
در وصایت و ولایت على (ع )
( فیض کاشانى 1007 - 1091 ه )
آمدم بر سر ثناى على ----- اى دل و جان من فداى على مظهر کبریاى لاهوت است ----- چون کنم وصف کبریاى على ؟ نفس پیغمبر است و سر خدا ----- چه توان گفت در ثناى على قدر او برتر است از کونین ----- کى ثنایى بود سزاى على ؟! جز خدا قدر او نمى داند ----- به خداى من و خداى على در حق غیر, کى فرود آمد؟ ----- ز آسمان نص انماى على ؟ از کجا شرح مى توانم کرد ----- آنچه حق گفت در وفاى على وه که بیگانگان چها کردند ----- چون نبودند آشناى على آن جماعت که حق او بردند ----- سعى کردند در جفاى على به خدا در جهان پس از احمد ----- نشود هیچ کس به جاى على بعد از آن باقیان اهل البیت ----- حجج حق و اوصیاى على حسن مجتبى , حسین شهید ----- آن دو فرزند دلگشاى على سید عابدین و باقر علم ----- صادق و کاظم و رضاى على تقى و هادى و زکى , مهدى ----- دودمان بتول تاى على باد از ما درود بر ایشان ----- تا بود در جنان بقاى على هر دو عالم طفیل ایشان است ----- هر دو کون آمد از براى على روز محشر حساب جن و بشر ----- وا گذارد خدا براى على او قسیم بهشت و دوزخ ماست ----- این خبر آمد از خداى على من کیم تا زنم از ایشان دم ؟ ----- یا که باشم سخن سراى على گر بپرسند کیستى ؟ گویم ----- ذره اى محو در هواى على یا نیم هیچ جز محبت او ----- پاى تا سر همه ولاى على لایق بندگى نیم او را ----- جان پاکم به خاک پاى على یاالهى به روز حشرم ده ----- جاى در سایه لواى على مهر او را شفیع من گردان ----- بهره ور سازم از لقاى على حالیا ده به نقد توفیقم ----- تا شوم تابع هداى على کارهاى مرا چنان گردان ----- که بود جمله در رضاى على یافتم ره به سوى درگه تو ----- از سخنهاى جانفزاى على دیده روشن شد از غبار رهش ----- راه دیدم به توتیاى على با من آن کرد, کان سزاى وى است ----- نیستم من ولى سزاى على من ندانم چه سان کنم شکرش ؟ ----- هم تو از من بده جزاى على شکر آن کورهم نمود به تو ----- تو بیفزاى بر علاى على گنهم گر چه هست بى حد و حصر ----- لیک هستم ز اولیاى على نامه ام گر تهى است از حسنات ----- دل پر دارم از ولاى على مهر او مى برد مرا به بهشت ----- مى روم سوى حق به پاى على همچو سایه که مى رود پى مهر ----- مى رود فیض در قفاى على((13))
در مدح على (ع ) و اشارت به ولایت آن سرور
(حزین لاهیجى ت : 1103 ه -و: 1180 ه )
آمد سحر ز کوى تو دامن کشان صبا ----- اهدى السلام منک على تابع الهدى شد زان سلام زنده عظام رمیم من ----- گفتم به صد نیاز که اهلا و مرحبا آن خوش نسیم کرد چو آهنگ بازگشت ----- باز آمدم به خویش از آن سکر دلگشا یک دامن اشک در قدمش ریختم به عجز ----- گفتم به او نهفته که : روحى لک الفدا چون مى کنى زیارت آن خاک آستان ----- چون مى رسى به درگه آن کعبه صفا از من بکن به خاک درش عرض سجده اى ----- گردد اگر قبول , زهى عز و اعتلا پس بعد ازین زمین ادب بوسه ده بگو ----- کاین خسته نیست بى تو دمى از غمت جدا روزى که بود در کف من دامن وطن ----- پایم همین به دامن خود بود آشنا
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
عید غدیر از دیدگاهعلامه جعفر مرتضى العاملى
عید غدیر خم (1)
عید غدیر، یک عید اصیل اسلامى است. چرا که روز هجدهم ذى الحجه را مسلمانان در سه قرن اول، به این عنوان جشن مىگرفتهاند. گفتار مقریزى که مىگوید: «اولین بارى که این عید در اسلام معروف شد، در زمان فرمانروایى معزلدوله على بنبویه، در عراق بود، وى آن را به سال سیصد و پنجاه و دو هجرى، بوجود آورد و از آن پس، شیعیان این روز را عید قرار دادند، (2) غیر صحیح و قابل قبول نیست. زیرا مسعودى گفته است: «فرزندان و شیعیان على رضى الله عنه، این روز را گرامى مىداشتند.» (3) و این در حالى است که مسعودى شش سال قبل از تاریخى که مقریزى مىگوید، یعنى به سال سیصد و چهل و شش هجرى، فوت کرده است.
فرات بنابراهیم از دانشمندان قرن سوم، حدیثى را از امام صادق(ع) روایت مىکند که حضرت در آن از آباء طاهرینش - علیهم السلام - نقل مىکند: رسول اکرم(ص) فرمود:
«یوم غدیر خم افضل اعیاد امتى...»
(روز غدیر از بهترین اعیاد امت من است...) (4) امام على(ع) در سالى که روز جمعه و روز غدیر با هم مصادف شده بود، براى مردم خطبه خواند و در آن فرمود:
«ان الله عز و جل جمع لکم معشر المؤمنین فى هذا الیوم عیدین عظیمین کبیرین...»
(خداى عزوجل در این روز، دو عید عظیم بزرگ را براى شما گروه مؤمنان جمع کرده است.)در این خطبه طولانى امام مردم را به انجام کارهایى که شایسته است در اعیاد انجام گردد و اظهار شادى و سرور در این گونه ایام - بطور تفصیل - امر مىکند. طالبین به این خطبه مراجعه کنند. (5)
فرات به سند خود از فرات بناحنف و او از امام صادق(ع) روایت مىکند که: به امام عرض کردم: فدایتشوم، آیا عیدى بهتر از عید فطر، و عید قربان، و روز جمعه، و روز عرفه براى مسلمین وجود دارد؟ حضرت به من فرمود:
«نعم، افضلها و اعظمها و اشرفها عندالله منزلة، هو الیوم الذى اکمل الله فیه الدین، و انزل على نبیه محمد: الیوم اکملت لکم دینکم الخ...» (6)
(بلى، افضل و اعظم و اشرف اعیاد از نظر قدر و منزلت در نزد خدا، روزى است که در آن خدا دینش را کامل کرد و آیه شریفه: الیوم اکملت لکم دینکم... را بر پیامبرش نازل کرد.)
در کتاب شریف کافى آمده است: حسن بنراشد از امام صادق(ع) نقل مىکند که حضرت روز غدیر را عید خواند و در آخر کلام خود فرمود:
«فان الانبیاء صلوات الله علیهم کانت تامر الاوصیاء بالیوم الذى کان یقام فیه الوصی ان یتخذ عیدا»(انبیاء الهى صلوات الله علیهم به جانشینان خود دستور مىدادند که روز انتخاب و برگزیدن وصى را جشن بگیرند)
حسن مىگوید: عرض کردم: اگر کسى آن را روزه بگیرد چه وضعى دارد؟
حضرت فرمود: «صیام ستین شهرا» (7)
مؤید این مطلب روایتى است که خطیب بغدادى از ابوهریره، با سندى که راویان آن همگى از ثقات مىباشند، نقل مىکند. در این روایت ابوهریره نقل مىکند:
هر کس روز هجدهم ذىالحجه را روزه بگیرد، ثواب روزه شصت ماه برایش نوشته مىشود. (8) و این روز، روز غدیر خم است.
و در روایت دیگرى آمده است که: رسول اکرم(ص) به حضرت على(ع) سفارش کرد که مسلمین این روز را عید بگیرند. (9) در این باره به روایات ذیل مراجعه کنید:
روایت مفضل بن عمر از امام صادق(ع)، (10) روایت عمار بنحریز عبدى از امام صادق(ع) (11) و روایت ابوالحسن لیثى از امام صادق(ع) (12) و نیز روایت زیاد بنمحمد از آن حضرت(ع). (13)
«فیاض بنعمر محمد بنطوسى در سال دویست و پنجاه و نه، در حالى که بیش از نود سال از عمرش مىگذشت گفت: ابوالحسن على بنموسىالرضا - علیه السلام - را در روز غدیر خم دیدم که گروهى از خواصش، در حضور آن بزرگوار نشسته بودند. حضرت(ع) آنان را براى صرف افطار دعوت کرده بود و طعام و خیرات و عطایابى از قبیل پوشاک و حتى انگشتر و کفش به منازل آنان فرستاد و وضع آنان و حواشى خود را تغییر داد و در آن روز وسائلى را دیدم بکار گرفتند که سابقه نداشت. و در این حال حضرت(ع) فضایل این روز بزرگ را براى آنان ذکر مىکرد. الخ...» (14)
در کتاب مختصر بصائر الدرجات، به اسناد از محمد بنعلاء همدانى واسطى و یجبى بنجریح بغدادى آمده است که گفتند: «با هم، به قصد دیدار احمد بناسحاق قمى، از
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
عید سعید غدیر خم
واقعه غدیر حادثه اى تاریخى نیست که در کنار دیگر وقایع بدان نگریسته شود. غدیر تنها نام یک سرزمین نیست. یک تفکر است، نشانه و رمزى است که از تداوم خط نبوّت حکایت مى کند. غدیر نقطه تلاقى کاروان رسالت با طلایه داران امامت است.
مولودی
آرى غدیر یک سرزمین نیست، چشمه اى است که تا پایان هستى مى جوشد، کوثرى است که فنا بر نمى دارد، افقى است بى کرانه و خورشیدى است عالمتاب.
و غدیر، روز حماسه جاوید، روز ولایت، روز امامت، روز وصایت، روز اخوت، روز رشادت و شجاعت و شهامت و حفاظت و رضایت و صراحت شناخته شد. روز نعمت، روز شکرگزارى، روز پیام رسانى، روز تبریک و تهنیت، روز سرور و شادى و هدیه فرستادن، روز عهد و پیمان و تجدید میثاق، روز تکمیل دین و بیان حق، روز راندن شیطان، روز معرفى راه و رهبر، روز آزمون، روز یأس دشمن و امیدوارى دوست و خلاصه روز اسلام و قرآن و عترت، روزى که پیروان واقعى مکتب حیاتبخش اسلام آن را گرامى مى دارند و به همدیگر تبریک مى گویند.
امروز (روز غدیر خم) دین شما را به حد کمال رساندم و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را بعنوان دین براى شما پسندیدم. سوره مائده آیه 3.
داستان غدیر خم
سال دهم هجرت بود و پیامبر از آخرین سفر حج خود باز می گشت، گروه انبوهی که تعدادشان را تا صد و بیست هزار رقم زده اند او را بدرقه می کردند تا این که به پهنه بی آبی به نام غدیر خم رسیدند.
نیم روز هیجدهم ذی الحجه بود که ناگهان پیک وحی بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شد و از جانب خدا پیام آورده که: «ای رسول آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده به گوش مردم برسان و اگر چنین نکنی رسالت او را ابلاغ نکرده ای و خداوند تو را از گزند مردمان حفظ خواهد کرد» پیامبر دستور توقف دادند و همگان در آن بیابان بی آب و در زیر آفتاب سوزان صحرا فرود آمدند و منبری از جهاز شتران برای پیامبر ساختند و رسول خدا بر فراز آن رفته و روی به مردم کردند. ابتدا خدای را سپاس فرموده و از بدیهای نفس اماره به او پناه جست و فرمود: ای مردم بزودی من از میان شما رخت بر می بندم، آنگاه می افزاید چه کسی بر مومنین در ارزیابی مصلحت ها و شناخت و تصرف در امور سزاوارتر است همه یک سخن می گویند خدا و پیامبر داناترند.
رسول گرامی می فرماید: آیا من به شما از خودتان اولی و سزاوارتر نیستم و همگان یک صدا جواب می دهند که چرا چنین است. آنگاه فرمود: من دو چیز گرانبها در میان شما می گذارم یکی ثقل اکبر که کتاب خداست و دیگری ثقل اصغر که اهل بیت منند. مردم، بر آنان پیشی نگیرید و از آنان عقب نمانید. آنگاه دست علی (ع) را در دست گرفت و آن قدر بالا برد که همگان او را در کنار رسول خدا دیدند و شناختند. سپس فرمود: خداوند مولای من و من مولای مؤمنان هستم و بر آنها از خودشان سزاوارترم. ای مردم هر کس که من مولا و رهبر اویم این علی هم مولا و رهبر اوست و این جمله را سه بار تکرار کرد و چنین ادامه داد: پروردگارا، دوستان علی را دوست بدار و دشمنان او را خوار. خدایا علی را محور حق قرار ده و سپس فرمود: لازم است حاضران این خبر را به غایبان برسانند. هنوز اجتماع به حال خود باقی بود که دوباره آهنگ روح بخش وحی گوش جان محمد صلی الله علیه و آله را نواخت که: «امروز دینتان را برایتان کامل نمودم و نعمت خود را بر شما به پایان رساندم و اسلام را به عنوان دین برایتان پسندیدم» و بدین سان علی (ع) از جانب خداوند برای جانشینی پیامبر (ص) برگزیده شد.
سندیت واقعه غدیر خم
مرحوم علامه امینى در کتاب الغدیر خود نام راویان حدیث غدیر را به ترتیب زمان زندگى ذکر کـرده اسـت:در میان اصحاب رسول خدا (ص ) 110 نفر، در میان تابعین 84 نفر، در میان علماى قرن دوم هجرى 56 نفر، در میان علماى قرن سوم هجرى 92 نفر، در میان علماى قرن چهارم هجرى 43 نفر، در میان علماى قرن پنجم هجرى 24 نفر، در میان علماى قرن ششم هجرى 20 نفر، در میان علماى قرن هفتم هجرى 21 نفر، در میان علماى قرن هشتم هجرى 18 نفر، در میان علماى قرن نهم هجرى 16 نفر، در میان علماى قرن دهم هجرى 14 نفر، در میان علماى قرن یازدهم هجرى 12 نفر، در میان علماى قرن دوازدهم هجرى 13 نفر، در میان علماى قرن سیزدهم هجرى 12 نفر، در میان علماى قرن چهاردهم هجرى 19 نفر.
حدیث غدیر در کتب معتبر اهل سنت از جمله در کتاب «مسند» امام احمد حنبل، در «سنن» ترمذى، «مسند احمد» و در «مستدرک» حافظ ابن عبداللّه حاکم نیشابورى به مضامین مختلف ذکر شده است.
مفهوم عید
هیجدهم ذی الحجه روز غدیر خم را مسلمین خصوصاً شیعیان عید شمرده اند. لغویون عید را از مشتقات ماده "ع و د" به معنای بازگشت می دانند و در نوروز بازگشت حیات را به پیکر سرد گرامی می دارند، حیاتی که در هجوم خزان به سردی می گراید و در بیداد سرمای زمستان تا مرز نیستی پیش می رود تا آنجا که گویی هرگز نبوده است.
در مقام تطبیق این نکته با موازین مکتبی و مذهبی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
غدیر خم، بزرگترین عید شیعیان
همه ما از واقعه تاریخی که در روز هجده ذی حجه سال دهم هجرت به وقوع پیوسته و مسلمانان همه ساله آنرا به عنوان بزرگترین عید خود، جشن میگیرند، مطلع هستیم.
همه ما از واقعه تاریخی که در روز هجده ذی حجه سال دهم هجرت به وقوع پیوسته و مسلمانان همه ساله آنرا به عنوان بزرگترین عید خود، جشن میگیرند، مطلع هستیم.
همه ما جمله "هرآنکه من مولای او هستم، علی مولای اوست" را بارها شنیده ایم و به آن ایمان داریم.
● جشن عید غدیر در ایران
عید غدیر بعد ازعید باستانی نوروز مهمترین و با ارزش ترین عید در نزد مردم ایران است. شور و حال وصف ناپذیری که در این عید وجود دارد در اعیاد دیگر همچون فطر و قربان دیده نمی شود و دلیل آن همانطور که بیان شد به خاطر عشق و علاقه ای است که مردم ما به حضرت علی بن ابیطالب (ع) دارند.
رسم بر آن است که صبح روز عید، مردم به دیدار و دست بوسی سادات و ذریه امیرالمومنین (ع) می روند و ادای احترام به سادات می نمایند و سادات نیز ضمن پذیرائی با شربت و شیرینی و اهداء هدیه ای به رسم یاد بود از مهمانان قدردانی می نمایند.
بازار جشن و سرور و عروسی نیز در این روز بسیار پر رونق است و علاوه بر آن در این روز، خانواده نوعروس و تازه داماد هدایایی به زوج تازه میدهند و در بعضی از مناطق، این هدایا با آداب و رسوم خاصی تهیه و تقدیم میشود. به خصوص اگر یکی یا هردو آنها سید باشند، مراسم مهمتر و با شکوهتر خواهد بود.
در این روز مردم بهترین و زیباترین لباسهای خود را می پوشند، خود را معطر به بهترین عطرها می نمایند و با چهره ای خندان و شادمان به دید و بازدید میپردازند.در این روز افراد بسیاری روزه می گیرند و به مومنین قرض و اطعام می دهند.
مردم اعتقاد دارند پولی که به عنوان هدیه از سادات گرفته اند نباید خرج نمایند بلکه به عنوان تبرک و برکت در نزد خود نگهداری کنند.
در شب عید غدیر در مساجد و حسینیه ها مراسم جشن و سرور و مولودی خوانی برپاست. همچنین در منازل سادات و علما نیز مداحان و شاعران در وصف مولا علی (ع) و غدیرخم مولودی خوانی می نمایند. سادات نیز چند روز مانده به عید غدیر خم اقدام به خانه تکانی و گردگیری منازل خود می کنند و خود را آماده پذیرایی از مهمانان آماده کنند.
اما آنچه در زیر میخوانید شرح کوتاهی از واقعه ای است که حجت پیامبر را بر پیروانش تمام کرد و دین اسلام را به دینی پایدار و بی خدشه مبدل ساخت. این نوشته از سایت "مرکز اطلاع رسانی موسسه فرهنگی شهید آوینی" تهیه شده است.
در سال دهم هجرت، زمانی که پیامبر اکرم (ص) دریافت به زمان رحلت خود نزدیک میشود، بی وقفه میکوشد تا زمان حضورش را در میان مسلمانان پربارتر نماید و به همین دلیل، زیباترین و دقیق ترین مراسم حج را به اتفاق یاران خود انجام داد.
در آن روزها بیماری سختی (آبله یا حصبه) در مدینه شایع بود که بسیاری از مسلمانان را از این سفر محروم می داشت با این حال دهها هزار نفر با پیامبر همراه شدند. مورخان، همراهان آن حضرت را چهل هزار، هفتاد هزار، نود هزار، ۱۱۴ هزار، ۱۲۰ هزار و ۱۲۴ هزار نفرنوشته اند ولی با این همه حق این است که بگوییم چنان جمعیتی در رکاب آن حضرت حرکت کردکه شمارش بر جز خدا پوشیده است.
اینان کسانی بودند که از مدینه می آمدند، ولی تعداد حاجیان به این عده منحصر نمی شد زیرا اهل مکه و ساکنان حومه آن و کسانی که از یمن در رکاب علی (ع) آمده بودند نیز در حج شرکت داشتند.
● دلیل انتخاب محل غدیر خم
پس از پایان یافتن این حج که به الوداع، حجهٔ الاسلام، حجهٔ البلاغ، حجهٔ الکمال و حجهٔ التمام خوانده اند با پایان گرفتن مراسم حج پیامبر (ص) به سوی مدینه حرکت کرد هنگامی که به سرزمین رابغ رسید، در محلی که غدیر خم نام داشت، جبرئیل امین بر او نازل شد و پیامی بدین شرح از پروردگار بر او تلاوت کرد.
ای رسول ما! آنچه را از سوی پروردگارت بر تو نازل شده به مردم برسان و اگر این کار را انجام ندهی، رسالت خود را به انجام نرسانده ای و خدا تو را از مردم ایمن خواهد کرد همانا خدای، قوم کفرپیشه را هدایت نمی کند.
این پیام الهی ماموریتی خطیر بر عهده پیامبر اکرم (ص ) می گذاشت، اعلان چیزی که باید همگان ازآن باخبر شوند و اگر چنین نکند گویاکاری صورت نداده است.
بنابراین بهترین موقعیت برای اعلام چنین پیامی همین جا بود، جایی که راه مصر و عراق و مدینه و حضرموت و تهامه از هم جدا می شود و همه حاجیان ناگزیر از آن می گذرند. غدیر خم مناسب ترین محلی بود که می توانست چنین پیام پر اهمیتی رابه گوش همگان برساند.
● مهمترین خطبه پیامبر اسلام
پیامبر، پس از جمع شدن تمام حجاج و در زیر خورشید تابان، از یاران خود خواست تا زیر چند درخت کهنسال را بروبند و با رویهم گذاردن جهاز شتران منبری بلند برافرازند، سپس بر فراز منبر برآمد و خطبه ای بدین شرح ایراد کرد:
"ستایش مخصوص خداوند است از او کمک می خواهیم و به او ایمان می آوریم و بر او توکل می کنیم و از شر نفس و بدی کردارمان به او پناه می بریم ، خدایی که هدایت کننده ای نیست آنکه رااو گمراه سازد و گمراه کننده ای نیست هر که را او هدایت کند گواهی می دهم که معبودی جزخدای یگانه نیست و محمد بنده و فرستاده اوست."