لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
تعریف عرف و عناصر آن در قانون و فقه
الف) تعریف عرف و عناصر آن در قانون در مقدمه کتاب هاى حقوقى، «عرف و عادت» را یکى از منابع حقوق شمرده اند و ماده 3 قانون آیین دادرسى مدنى تصریح مى کند:
چنان که قانون، کامل یا صریح نبوده و یا در قضیه مطروحه اصلاً قانونى وجود نداشته باشد، دادگاه ها باید موافق روح و مفاد قوانین موضوعه کشورى و «عرف و عادت مسلّم» آن قضیه را حلّ و فصل نمایند.
با وجود این، قانون تعریفى از عرف عرضه نمى کند. لیکن علماى حقوق در نوشته هاى خود، عرف را تعریف نموده اند که به برخى از آن ها اشاره مى کنیم:
عرف در لغت به معناى معرفت و شناسایى است، و پس از آن به معناى چیزى که در ذهن شناخته شده و مأنوس و مقبول خردمندان به کار رفته است.(24)
برخى دیگر از نویسندگان آثار حقوقى معتقدند :
عرف قاعده اى است که به تدریج و خود به خود در میان همه مردم یا گروهى از آنان به عنوان قاعده اى الزام آور مرسوم شده است.(25)
با توجّه به تعریف هاى یادشده که برخى از آن ها خالى از اشکال نیست،(26) مى توان ارکان و عناصر عرف را چنین بیان کرد:
1 - عنصر مادى: براى ایجاد عرف لازم است که عادتى در نتیجه تکرار و به مدّت طولانى بین همه مردم یا گروهى از آنان رایج و مرسوم شده باشد.
2 - عنصر روانى: عادتى مى تواند عرف تلقّى شود که افراد به آن انس شدید گرفته باشند و به اعتقاد کسانى که آن را رعایت مى کنند، الزام آور باشد.
لازم به یادآورى است که در قانون مدنى ایران و به تبع آن در کتاب ها و آثار حقوقى، غالباً عرف و عادت با هم به کار برده شده است، و به نظر مى رسد که این دو را مترادف دانسته اند.(27) بنابراین، از نظر قانون، صرف عادتى که با تکرار بین مردم رایج و مرسوم شده و الزام آور شود، «عرف» و یا «عرف و عادت» نامیده مى شود، و لزوماً ملاک پذیرش و الزام آور بودن آن، مقبولیّت از سوى خردمندان و موافق عقل و ذوق سلیم نمى باشد.
ب ) تعریف عرف و ارکان آن در حقوق اسلامى (فقه) دانش مندان اسلامى براى عرف تعریف هاى گوناگون و مختلفى ارائه نموده اند که به اختصار برخى از آن ها را از نظر مى گذرانیم.
ابوحامد محمّد غزالى در تعریف عرف چنین آورده است:
عادت و عرف آن روشى است که به کمک عقل در نفوس رسوخ یافته و طبایع سالم آن را مورد پذیرش قرار دادند.(28)
برخى دیگر از دانش مندان اسلامى، مانند ابوحامد محمد غزالى، گواهى عقول و پذیرش طبایع سلیم را - که از امور ثابت اند - در تعریف عرف اخذ نموده اند. لازمه این تعریف ها این است که عرف نیز امر ثابت و واحدى در هر زمان و مکان باشد؛ پس تعریف عرف با لحاظ عقل و ذوق سلیم و مانند آن جامع و مانع نیست.(29)
عده اى از اندیش مندان اسلامى تعریف جامع ترى از عرف ارائه نموده اند؛ مثلاً استاد شیخ محمد رضا مظفر مى گوید: «عرف یا سیره در اصطلاح عبارت است از استمرار بناى عملى مردم بر انجام یا ترک یک فعل.»(30) در این تعریف عقل سلیم و پذیرش خردمندان تأثیرى در تحقق عرف ندارد. لازم به یادآورى است که در فقه اسلامى «عرف» و «عادت» و «سیره» به یک معنا به کار رفته، همان گونه که در کلام برخى از اندیش مندان، مانند ابوحامد غزالى و استاد شیخ محمد رضا مظفر، تصریح شده است. البته برخى گفته اند که عرف، نوعى از عادت است و عادت معنایى است داراى عنصر تکرار و بدون رابطه تلازم عقلى، که طرح آن در این جا لازم نیست. ضمناً در فقه و اصول، عرف و سیره بیش از عادت به کار برده شده است. به نظر اندیش مندان فقه اسلامى عناصر عرف عبارت اند از:
الف) عمل معین؛
ب ) تکرار آن عمل از سوى همه مردم یا بیش تر آنان؛
ج ) ارادى بودن آن عمل نه غریزى بودن آن (31).
بنابراین، عرف و یا سیره به معناى اعم از دیدگاه فقه (حقوق اسلامى) عبارت است از: روشى که همه مردم یا گروهى از آنان، در نتیجه تکرار بدان خو گرفته اند و آن را عادت و شیوه خود ساخته باشند.
در نتیجه مى توان گفت بین تعریف عرف از نظر قانون و حقوق دانان، و تعریفى که برخى از اندیش مندان اسلامى از عرف نموده اند، هماهنگى و نزدیکى وجود دارد.
نقش عرف، فرهنگ، آداب و رسوم در قانونگذارى حکومت دینى تا چه اندازه است؟آشنایى با نقش «عرف» در فقه و حقوق اسلامى و در قانونگذارى حکومت دینى، نیاز به تعریف عرف، آگاهى از اقسام آن، معیار و ملاک اعتبار و حدود و شرایط آن دارد.تعریف عرف:براى «عرف» معانى و تعاریف مختلفى ارائه شده است. یکى از آنها عبارت است از: «ما تعارفه الناس و ساروا علیه من قولٍ او فعل او ترک و یسمى العادة»؛ ر.ک: منصورى، خلیل رضا، دراسة موضوعیة حول نظریةالعرف و دورها فى عملیةالاستنباط، ص 51. یعنى، «عرف» چیزى است که مردم آن را متعارف نموده و بر اساس آن سیر کردهاند؛ چه از سنخ گفتار باشد یا کردار، انجام عمل باشد یا ترک آن و آن را «عادت» نیز نامیدهاند.البته بین عادت و عرف، تفاوت هایى نیز وجود دارد که در این مختصر مجال ذکر آن نیست. ر.ک: همان، ص 52 - 54، نیز: محمدى، ابوالحسن، مبانى استنباط حقوق اسلامى
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه 2
مقاله (عناصر معماری، دیوار) 3
فصل اول (آشنایی با سیر تغییرات و تحولات) 7
فصل دوم (دیوار Wall) 13
بخش اول : کاربرد و نقش دیوار 14
بخش دوم : انواع دیوار 18
بخش سوم : پوسته (نما) 24
منابع و مأخذ 25
به نام یگانه معمار هستی از نخستین آغاز تا آخرین پایان
مقدمه تحقیق :
از پیدایش و آغاز خلقت نقش و کاربرد دیوار بر صورت گسترده به چشم می خورده در یک بررسی ساده از ابتدا می بینیم که نیاز به مسکن از ضروری ترین نیازهای انسان است که ای ابتدا مورد توجه بوده است. در نگاهی اجمالی بدانید نیاز اساسی دیوار را از مهم ترین و پایدارترین رکن های آن است، در دوره غارنشینی دیوارهای عظیم سنگی و اکنون در عصر الکترونیک دیوارهای شیشه ای و بتنی و ... هریک به نحوی در خدمت بشر قرار گرفته اند.
دیوارها پیوسته تغییر شکل و تغییر حالت داده اند و در زمانهای مختلف از مصالح گوناگون در ساخت آنها استفاده شده است در دوره ای از سنگ، دورة دیگر از خشت، چوب ، آجر و... و دوره ای نیز بتن و شیشه و ...
دیوار به عنوان جزئی جدائی ناپذیر از عناصر معماری در دوره های مختلف مورد توجه قرار گرفته و در هر زمان معماران سعی در ایجاد تغییرات و دگر دیس در آن را داشته و حتی بر آن بودند که عنصری دیگر را جایگزین آن نمایند که در این راه گویا که ناموفق بوده اند که این خود گواه بر پایداری و اهمیت دیوار است.
در بخشهای مختلف به بررسی سیر تحولات و تغییرات و نقش و کاربرد و انواع دیوار خواهیم پرداخت.
مقاله :
عناصر معماری (دیوار)
دیوار یکی از ابتدایی ترین و پایدارترین عناصر معماری است در گذشته های دور از دیوار به عنوان حفاظ، حصار محدود کنندة مالکیت پوشش بیرون ساختمان، نگهدارنده وزن سقف، جدا کننده فضاهای داخلی عایق در برابر حرارت، برودت، رطوبت، پی سازی برای لوازم منزل و کار استفاده می شد. امروزه این نقشها از هم تفکیک شده و برای هر کدام عنصر مجزایی به کار می رود این عناصر گاه به صورت ترکیبی و گاه به صورت مجزا و مستقل در ساختمان قرار می گیرند.
به لحاظ فضایی دیوار نقش مهمی به عهده دارد و در اکثر موارد محدوده فضا را تعیین می کند گذشته از نقش ابزاری در رابطه با شکل دهی به فضا، دیوار به عنوان عنصری مستقل و یک حضور اهمیتی خاص دارد. معماری در طول قرنها زبانی بوده که واژگان آن، عناصر معماری : در ، پنجره، پله، دیوار ، ... بوده اند دستور این زبان قواعد کنار هم چیدن عناصر معماری بوده است. این قواعد از نوعی خرد و منطق سرچشمه گرفته و به دست معماران ارزش زیبایی شناسی یافته اند.
امروزه ضرورتهایی که به دیوار به مثابه عنصری آشنا و تاریخی ، شکل می دا ده اند ، به دلیل پیشرفت تکنولوژی ، تغییر کرده اند.سؤالی که باقی می ماند این است که آیا دیوار به شکل شناخته شده آن باید حفظ شود یا باید توسط عنصری جدید جایگزین شود؟
طبیعتاً اگر عناصر همان گونه که در حال حاضر محقق است یکی پس از دیگری از صحنه معماری کنار بروند زبانی که به آن اشاره شد نیز از بین می رود زیرا زبان بدون واژگان از بین می رود. آنچه می ماند آوا است. از طرفی می دانیم بخش مهمی از هنر مدرن با روی آوردن به انتزاع و کنار گذاشتن فیگوراتیو و معماری مدرن هم با تبدیل معماری به بحث حجم، سطح و نور رفته رفته ارزشهای معنایی را کنار گذاشتند و ادراک بهتری را ، که در فرآیند شناخت قبل از پیدایش معنا است، جایگزین آن کردند.
امروزه تکنولوژی به معماران این امکان را داده است که بر فرم و مصالح به اندازة گرافیکی تسلط یابند، دیوارها می توانند به دلخواه طراح، جنسیت، شفافیت، رنگ و بافت داشته باشند. وجود پنجره نیز الزامی نیست دیوار به میزان دلخواه نور و منظره را از خود عبور می دهد به همین دلیل است که امروزه به جای واژه دیوار (خارجی) از پوسته استفاده می شود.
پوسته ای که می تواند شکل ظرف معماری را تعریف کند. تکنولوژی جدید این امکان را فراهم آورده است که میزان سنجش شفافیت یا بافت پوسته به طور تدریجی تغییر کند و بدین ترتیب دیوار، سقف، سازه و پنجره به وجود آیند.
فرآیند یکی شدن ویژگی شاخص طراحی صنعتی و معماری آونگارد دهة نود و آغاز هزارةسوم میلادی می کوشد دیوار را پس از حداقل ده هزار سال حضور دائم در صحنه معماری به دست تاریخ بسپارد. همان گونه که تولیدات صنعتی، هر روز بیش
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
بر
بر یکی از عناصر کم مصرف است که مقدار کم آن ضروری است و در مقادیر زیاد باعث سمیت می شود. خاک هایی که کمتر از 8/0 پی پی ام بر دارند به پخش یکنواخت 15-10 کیلوگرم اسید بوریک در هکتار نیاز دارند. بر نباید به صورت نواری به کار برده شود بلکه باید به صورت یکنواخت در سطح مزرعه پخش شود. علایم کمبود بر کوتولگی (توقف رشد)، فنجانی شدن و پژمردگی برگ ها است که ممکن است با زردی یا قرمزی برگ و ریزش غلات نیز همراه باشد.
سایر عناصر ریز مغذی
دیگر عناصر ریز مغذی بر کلزا تأثیر چندانی ندارند. در خاک های قلیایی، کمبود آهن و منگنز ممکن است اتفاق بیافتد. در خاک های اسیدی و شنی کمبود منیزیم و کلسیم وجود دارد. اما در دامنه PH مناسب خاک، کمبود عناصر ریز مغذی نباید وجود داشته باشد.
نحوه مصرف کود
ازت باید در چند مرحله مصرف شود، به طوری که تقریباً یک سوم آن در پاییز و هنگام کاشت و دو سوم در بهار (یک سوم هنگام شروع ساقه رفتن و یک سوم دیگر هنگام تشکیل غنچه های گل) مصرف شود. فسفر، پتاس و گوگرد باید قبل از عملیات نهایی شخم به خاک اضافه شوند و سپس با خاک مخلوط گردند. اگر کود به صورت نواری در کنار فارو قرار داده شود، نباید بیش از 15-12 کیلوگرم در هکتار باشد زیرا بذر کلزا به ازت، گوگرد و پتاس خیلی حساس است مخصوصاً اگر خاک از نظر رطوبت فقیر باشد، کاربرد زیاد کود منجر به افزایش رشد رویشی و کاهش مقاومت به سرما خواهد شد. اگر قرار است کود ازته فقط یک بار مصرف شود، بهتر است در بهار (هنگام ساقه رفتن) باشد. کمبود فسفر همچنین منجر به کاهش مقاومت به سرما می شود.
آبیاری:
برای رسیدن به پتانسیل عملکرد کلزا آب کافی باید در دسترس گیاه قرار گیرد. به طور کلی 5 مرحله حساس به خشکی در کلزا وجود دارد که در صورت کمبود آب در هر کدام از این مراحل کاهش زیادی در عملکرد دانه ایجاد می شود. این مراحل عباراتند از: 1- مرحله جوانی زنی رشد اولیه گیاهچه 2-مرحله ساقه رفتن 3- مرحله گلدهی 4-مرحله رشد غلاف 5-مرحله پر شدن دانه
کمبود آب در مرحله جوانه زنی بذر و رشد اولیه گیاهچه باعث تأخیر در جوانه زنی و استقرار نامطلوب و غیر یکنواخت گیاهچه شده و با کاهش رشد ریشه، گیاهچه نسبت به کمبود آب در سایر مراحل نیز حساس می شود. لذا برای استقرار خوب گیاهچه های کلزا در مزرعه باید یک مرحله آبیاری در مرحله جوانه زنی (پس از کاشت و یا قبل از آن در مرحله سبز شدن و رشد گیاهچه انجام شود. کمبود آب در مرحله ساقه روی باعث کوتاه ماند گیاه و در نتیجه کاهش تعداد گل و شاخه در بوته می شود. در این مرحله آب نقش زیادی در انتقال مواد فتوسنتزی ذخیرع شده در ریشه و طوقه به اندامهای هوایی و آغازه های در حال تشکیل دارد. مرحله گلدهی حساسترین مرحله به کمبود آب است که در اثر تنش خشکی تعداد غلاف و تعداد دانه در غلاف کاهش شدیدی می
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
اهمیت بررسی عناصر ضد مغذی و بازدارنده ها درخوراک:
70% هزینه های پرورشی مربوط به غذاست. بسیاری از غذا ها بطور طبیعی حاوی این ترکیبات هستند.
w بازدارندههای پروتئینی :
- بازدارندههای پروتئاز
1- لکتینها 2- تاننها 3- ساپونینها 4- اسیدهای آمینه غیر پروتئینی 5- مواد ضد مغذی در منابع پروتئین حیوانی
w بازدارندههای معدنی :
1- کیلاتها (اسید فایتیک , اسید اکسالیک) 2- گوسیپول 3- گلوکوزینولات ها
w بازدارندههای ویتامینه
w بازدارندهها در چربی :
1- اسید اروسیک 2- اسیدهای چرب حلقوی
w بازدارندهها در کربوهیدراتها :
پلی ساکاریدهای غیرنشاسته ای
بازدارندههای پروتئازها
w محدودکننده تریپسین و کیموتریپسین :
محدود کنندهای تریپسین به نامهای محدود کننده سویا (اولین بار در این منبع غذایی کشف گردید) و یا محدود کننده کنیتز (اولین کسی این ماده ضد مغذی را کشف کرد) خوانده می شوند. در لگوم ها خصوصا سویا ، باقلا و لوبیا خام وجود دارند. مصرف سویای خام باعث کاهش رشد در حیوان می شود که علت آن وجود عناصر ضد مغذی است که موجب اختلالاتی در هضم و جذب منابع پروتئینی می شود. عدم تعادل در الگوی اسید های آمینه که جذب می شوند بعلت کند شدن روند آزاد سازی اسیدهای آمینه ضروری نظیر متیونین و یا دفع اسید آمینه گوگرد دار سیستئن به موجب دفع آنزیم های تریپسینوژن وکیموتریپسینوژن.
مکانیسم اثر منفی محصول جنبی تریپسین در تحریک فعالیت پانکراس:
w بطور کلی چگونگی ترشحات پانکراس توسط یک مکانیزم اثر منفی محصول جنبی منفی (Negative feedback mechanism) کنترل می شود که در آن ترشحات حاصله از پانکراس توسط سطح تریپسین در روده مشخص می گردد. با کاهش سطح تریپسین در دئودنیوم (Dudenum) به علت تشکیل ترکیبات پیچیده حاصله از ترکیب تریپسین با بازدارنده ها، پانکراس مجبور به ترشح بیشتر آنزیم می گردد. هورمون کوله سیستوکینین (Cholcystokinin)که از موکوس روده ترشح می شود به عنوان یک واسطه عمل می نماید.
کوله سیستوکینین (موکوس)
تریپسین (پانکراس)
تریپسین (روده)
بازدارنده پروتئینی
منبع پروتئینی
پروتئولایسیز
تریپسین- بازدارنده تریپسین
ایجاد ترکیبات پیچیده با تریپسین و بازدارندگی از فعالیت آن
آهسته کردن روند رها سازی اسیدهای آمینه
جلوگیری از هضم منابع پروتئینی
دفع مواد مغذی پروتئینی
عدم تعادل در الگوی اسیدهای آمینه
تجزیه ناقص پروتئین ها
کاهش جذب نیتروژن
کاهش وزن
بزرگ شدن لوزالمعده
افزایش بی رویه نسبت وزن لوزالمعده به وزن بدن
بازدارندههای پروتئینی - لکتینها
w لکتینها گروهی از ترکیبات گلیکوپروتئینی هستند که در بافتهای گیاهی خصوصا لگومینه یافت می شوند و توانائی به هم چسباندن گلبولهای قرمز خون جانوران مختلف را دارند.
w نوع قند موجود در ترکیبات آنها بر حسب نوع لکتین متفاوت است، برای مثال قند لکتین سویا از نوع مانوز میباشد.
w تاثیر لکتین اختصاصی بوده و قابلیت مضر بودن لکتین بستگی به نوع حیوان دارد، مثلاً لکتین موجود در نخود هر چند برای خوک مضر است؛ لیکن برای موش ضرری ندارد.
w درجه سمیت لکتینها متفاوت بوده و حتی بعضی از آنها مثل لکتین موجود در گوجه فرنگی اصلا سمی نمیباشد.
چگونگی عمل لکتین ها
w اثر ضد مغذی لکتین بیشتر به علت ترکیب و چسبندگی آن با موکوس دیواره روده است
¬ صدمه زدن به سلولهای دیواره ¬ اثر سوء بر جذب مواد مغذی
¬ کاهش فعالیت آنزیمهای دیواره وترشح زیادی پروتئینهای داخلی ¬تولید بیش از حد موکوس ¬ از دست رفتن پروتئین پلاسما در لومن روده
¬ اسهال
w لکتین فعالیت روده را افزایش داده
w ¬ باعث بزرگ شدن روده میگردد.
w ¬ مواد مغذی مصرفی، برای بزرگ شدن روده می شود.
بازدارندههای پروتئینی - تانن ها
w اصطلاح تانن (Tannin) برای اولین بار در سال 1796 توسط سیگوین (Seguin) در تشریح مواد استخراج شده از بعضی گیاهان که میتوانستند در روند تبدیل پوست حیوانات به چرم (Tanning process ) نقش به سزائی داشته باشند، بکارگرفته شد.
w ترکیبات پیچیده طبیعی با وزن مولکولی بالا (500 تا 3000 دالتون) هستند که از مواد شیمیایی پلیفنلی تشکیل شدهاند.
w در پوست، برگ، ریشة اکثر گیاهان از جمله چای، سیب، هلو، غلات و خصوصا به وفور در سورگم یافت میشوند
w دارای مزه تلخ و گس میباشند (خاصیت گسی (Astringency) : گسی شدن حس جمع شدن و چین خوردن زبان است که به خاطر اتصال عرضی گلیکوپروتئین ها و پروتئین ها توسط تاننها صورت میگیرد.)
w خاصیت گسی موجب مقبولیت بعضی از مواد غذایی مثل چای، آبجو، کاکائو و شکلات میگردد.
w مزه گس بعضی میوههای نارس چون خرما، توت، خرمالو و نارگیل نیز به دلیل تانن است لیکن بر اثر رسیدن میوه ترکیب تانن منعقد گردیده (نه اینکه از بین رود)، بصورت نامحلول در آمده، در نتیجه خاصیت گسی و قابضی خود را از دست میدهد.
خواص ضد تغذیه ای تانن ها
1- ترکیب با پروتئین ¬ بازدارندگی هضم
2- مختل شدن فعالیت آنزیم ها ¬ کاهش ارزش مغذی بودن و انرزی زایی مواد مصرفی
3- کاهش اشتها
4- خشک شدن دهان ¬ خارش ¬ صدمه به مجرای دستگاه گوارش ¬زخمی کردن ¬ ساییدگی ¬ ضخیم کردن ¬ کاهش قابلیت هضم مواد مغذی ¬ عبور تانن از دستگاه گوارش ¬ مسمومیت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
تعریف عرف و عناصر آن در قانون و فقه
الف) تعریف عرف و عناصر آن در قانون در مقدمه کتاب هاى حقوقى، «عرف و عادت» را یکى از منابع حقوق شمرده اند و ماده 3 قانون آیین دادرسى مدنى تصریح مى کند:
چنان که قانون، کامل یا صریح نبوده و یا در قضیه مطروحه اصلاً قانونى وجود نداشته باشد، دادگاه ها باید موافق روح و مفاد قوانین موضوعه کشورى و «عرف و عادت مسلّم» آن قضیه را حلّ و فصل نمایند.
با وجود این، قانون تعریفى از عرف عرضه نمى کند. لیکن علماى حقوق در نوشته هاى خود، عرف را تعریف نموده اند که به برخى از آن ها اشاره مى کنیم:
عرف در لغت به معناى معرفت و شناسایى است، و پس از آن به معناى چیزى که در ذهن شناخته شده و مأنوس و مقبول خردمندان به کار رفته است.(24)
برخى دیگر از نویسندگان آثار حقوقى معتقدند :
عرف قاعده اى است که به تدریج و خود به خود در میان همه مردم یا گروهى از آنان به عنوان قاعده اى الزام آور مرسوم شده است.(25)
با توجّه به تعریف هاى یادشده که برخى از آن ها خالى از اشکال نیست،(26) مى توان ارکان و عناصر عرف را چنین بیان کرد:
1 - عنصر مادى: براى ایجاد عرف لازم است که عادتى در نتیجه تکرار و به مدّت طولانى بین همه مردم یا گروهى از آنان رایج و مرسوم شده باشد.
2 - عنصر روانى: عادتى مى تواند عرف تلقّى شود که افراد به آن انس شدید گرفته باشند و به اعتقاد کسانى که آن را رعایت مى کنند، الزام آور باشد.
لازم به یادآورى است که در قانون مدنى ایران و به تبع آن در کتاب ها و آثار حقوقى، غالباً عرف و عادت با هم به کار برده شده است، و به نظر مى رسد که این دو را مترادف دانسته اند.(27) بنابراین، از نظر قانون، صرف عادتى که با تکرار بین مردم رایج و مرسوم شده و الزام آور شود، «عرف» و یا «عرف و عادت» نامیده مى شود، و لزوماً ملاک پذیرش و الزام آور بودن آن، مقبولیّت از سوى خردمندان و موافق عقل و ذوق سلیم نمى باشد.
ب ) تعریف عرف و ارکان آن در حقوق اسلامى (فقه) دانش مندان اسلامى براى عرف تعریف هاى گوناگون و مختلفى ارائه نموده اند که به اختصار برخى از آن ها را از نظر مى گذرانیم.
ابوحامد محمّد غزالى در تعریف عرف چنین آورده است:
عادت و عرف آن روشى است که به کمک عقل در نفوس رسوخ یافته و طبایع سالم آن را مورد پذیرش قرار دادند.(28)
برخى دیگر از دانش مندان اسلامى، مانند ابوحامد محمد غزالى، گواهى عقول و پذیرش طبایع سلیم را - که از امور ثابت اند - در تعریف عرف اخذ نموده اند. لازمه این تعریف ها این است که عرف نیز امر ثابت و واحدى در هر زمان و مکان باشد؛ پس تعریف عرف با لحاظ عقل و ذوق سلیم و مانند آن جامع و مانع نیست.(29)
عده اى از اندیش مندان اسلامى تعریف جامع ترى از عرف ارائه نموده اند؛ مثلاً استاد شیخ محمد رضا مظفر مى گوید: «عرف یا سیره در اصطلاح عبارت است از استمرار بناى عملى مردم بر انجام یا ترک یک فعل.»(30) در این تعریف عقل سلیم و پذیرش خردمندان تأثیرى در تحقق عرف ندارد. لازم به یادآورى است که در فقه اسلامى «عرف» و «عادت» و «سیره» به یک معنا به کار رفته، همان گونه که در کلام برخى از اندیش مندان، مانند ابوحامد غزالى و استاد شیخ محمد رضا مظفر، تصریح شده است. البته برخى گفته اند که عرف، نوعى از عادت است و عادت معنایى است داراى عنصر تکرار و بدون رابطه تلازم عقلى، که طرح آن در این جا لازم نیست. ضمناً در فقه و اصول، عرف و سیره بیش از عادت به کار برده شده است. به نظر اندیش مندان فقه اسلامى عناصر عرف عبارت اند از:
الف) عمل معین؛
ب ) تکرار آن عمل از سوى همه مردم یا بیش تر آنان؛
ج ) ارادى بودن آن عمل نه غریزى بودن آن (31).
بنابراین، عرف و یا سیره به معناى اعم از دیدگاه فقه (حقوق اسلامى) عبارت است از: روشى که همه مردم یا گروهى از آنان، در نتیجه تکرار بدان خو گرفته اند و آن را عادت و شیوه خود ساخته باشند.
در نتیجه مى توان گفت بین تعریف عرف از نظر قانون و حقوق دانان، و تعریفى که برخى از اندیش مندان اسلامى از عرف نموده اند، هماهنگى و نزدیکى وجود دارد.
نقش عرف، فرهنگ، آداب و رسوم در قانونگذارى حکومت دینى تا چه اندازه است؟آشنایى با نقش «عرف» در فقه و حقوق اسلامى و در قانونگذارى حکومت دینى، نیاز به تعریف عرف، آگاهى از اقسام آن، معیار و ملاک اعتبار و حدود و شرایط آن دارد.تعریف عرف:براى «عرف» معانى و تعاریف مختلفى ارائه شده است. یکى از آنها عبارت است از: «ما تعارفه الناس و ساروا علیه من قولٍ او فعل او ترک و یسمى العادة»؛ ر.ک: منصورى، خلیل رضا، دراسة موضوعیة حول نظریةالعرف و دورها فى عملیةالاستنباط، ص 51. یعنى، «عرف» چیزى است که مردم آن را متعارف نموده و بر اساس آن سیر کردهاند؛ چه از سنخ گفتار باشد یا کردار، انجام عمل باشد یا ترک آن و آن را «عادت» نیز نامیدهاند.البته بین عادت و عرف، تفاوت هایى نیز وجود دارد که در این مختصر مجال ذکر آن نیست. ر.ک: همان، ص 52 - 54، نیز: محمدى، ابوالحسن، مبانى استنباط حقوق اسلامى