لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
تاریخچه علم ژنتیک
به عنوان مقدمه
دانش زیست شناسی یکی از قدیمی ترین علومی بوده که بشر به آن توجه داشته است. شواهد بسیار زیادی که طی کاوشهای باستان شناسی بدست آمده حکایت از آن دارد که انسانهای پیشین به دانش زیست شناسی توجه داشته اند و در این میان اصلاح نژاد دامها و پرورش گیاهان با باردهی بیشتر از دانش گذشتگان در مورد علم ژنتیک خبر می دهد. اما از حدود یک قرن پیش دانش زیست شناسی وارد مرحله جدیدی شد که بعدا آن را ژنتیک نامیده اند و این امر انقلابی در علم زیست شناسی به وجود آورد. در قرن هجدهم ، عده ای از پژوهشگران بر آن شدند که نحوه انتقال صفات ارثی را از نسلی به نسل دیگر بررسی کنند؛ این بررسی ها به نتیجه قابل ملاحضه ای ختم نشد. دو دلیل مهم آن عبارت بودند از آگاهی نداشتن به ریاضیات و دلیل دوم انتخاب صفاتی بود که برای پژوهش های اولیه ژنتیک مناسب نبودند.
اولین کسی که توانست قوانین حاکم بر انتقال صفات ارثی را شناسایی کند، کشیشی اتریشی به نام گریگور مندل بود که در سال 1865 این قوانین را که حاصل آزمایشاتش روی گیاه نخود فرنگی بود، ارائه کرد. این در حالی بودکه جامعه علمی آن دوران به دیدگاه ها و کشفیات او اهمیت چندانی نداد و نتایج کارهای مندل به دست فراموشی سپرده شد. و به نظر می رسید ، پرونده این دانش رو به بسته شدن است. در سال 1900 میلادی کشف مجدد قوانین ارائه شده از سوی مندل ، توسط درویس ، شرماک و کورنز باعث شد که نظریات او مورد توجه و قبول قرار گرفته و مندل به عنوان پدر علم ژنتیک شناخته شود.
در سال 1953 با کشف ساختمان جایگاه ژنها (DNA) از سوی جیمز واتسن و فرانسیس کریک ، رشته ای جدید در علم زیست شناسی به وجود آمد که زیست شناسی ملکولی نام گرفت . با حدود گذشت یک قرن از کشفیات مندل در خلال سالهای 1971 و 1973 در رشته زیست شناسی ملکولی و ژنتیک که اولی به بررسی ساختمان و مکانیسم عمل ژنها و دومی به بررسی بیماری های ژنتیک و پیدا کردن درمانی برای آنها می پرداخت ، ادغام شدند و رشته ای به نام مهندسی ژنتیک را به وجود آوردند که طی اندک زمانی توانست رشته های مختلفی اعم از پزشکی ، صنعت و کشاورزی را تحت الشعاع خود قرار دهد و دیدگاه های مختلف عصر حاضر را به خود اختصاص دهد.
اساس مهندسی ژنتیک و بیوتکنولوژی انتقال یک یا تعدادی از ژنهای یک ارگانیسم به درون خزانه ژنتیکی یک ارگانیسم دیگر است. به این ترتیب ارگانیسم جدید واجد ژنهایی خواهد شد که در گذشته فاقد آن بوده و اینک وادار می شود که در شرایط محیطی مناسب اقدام به بیان آن ژن نماید که محصول آن می تواند منجر به بروز صفت خاص و یا تولید فراورده ای شود.
مهندسی ژنتیک و بیوتکنولوژی در چند سال اخیر توانسته منشأ خدمات ارزنده ای برای نوع بشر باشد. از مهمترین دستاوردهای این دانش می توان تأثیر آن را حیطه های مختلف از جمله صلاح نژادی حیوانات و گیاهان با هدف تولید فراورده های بیشتر، تهیه داروها و هورمون ها با درجه خلوص بالا و صرف هزینه های پایین ، درمان بیماری های ژنتیکی با ایجاد تغییرات در سلول تخم و موار متعدد دیگر اشاره کرد. تشخیص قبل از بارداری بیماری های ژنتیکی ، تشخیص صحت رابطه فرزند با پدر و مادر و همچنین تکنیک شناسایی مجرمان از روی بقایای باقی مانده از بدن ، مو و یا خون آنها از جمله توانایی های دیگر ژنتیک مولکولی است.
در نگاهی دیگر دورنمای دانش ژنتیک و بیوتکنولوژی بسیار زیبا جلوه می کند. تولید اعضای بدن از قلب گرفته تا چشم و دست و پا به صورت مجزا از طریق مهندسی ژنتیک و ارایه آنها به بانکهای اعضای بدن با هدف کمک به نیازمندان پیوند عضو ، یکی از این موارد است. به این ترتیب مشکل دفع پیوند حل خواهد شد و مخصوصاً در صورتی که عضو پیوندی از دارای خزانه ژنتیک همان فرد باشد هیچ آنتی ژن بیگانه ای نمیتواند عامل دفع عضو باشد. درمان بسیاری از بیماری های ژنتیکی مخصوصاً در دوره جنینی قابل درمان خواهد بود. هویت افراد از روی کارتهای شناسایی که بر پایه وراثت و ژنتیک آنها عمل می کند ممکن خواهد شد و مجرمان با گذاشتن کوچکترین اثر بیولوژیکی از خود مثل یک تار مو بسرعت شناسایی خواهند شد.
دنیای آینده در تسخیر دانش ژنتیک خواهد بود و برای این علم نمیتوان پایانی قائل شد. اگر چه به نظر می رسد مثل هر دانش دیگری، این علم هم می تواند ابزاری برای ارضاء حس قدرت طلبی بسیاری از سیاستمداران باشد و تا کنون شاهد جنجالهای بسیاری زیادی هم در این مورد بوده ایم. یکی از مهمترین موارد آن تولید گیاهان تراریخت و کلونینگ و همسانه سازی انسان بوده است.
گریگور مندل
گریگوری مندل که او را پدر ژنتیک می دانند در روستای برنو که اکنون جزوی از کشور چک است در خانواده ای تنگ دست و آلمانی زبان متولد شد. پدر مندل، یک کشاورز بود که حداقل سه روز در هفته برای مالک زمین در شرایطی بسیار سخت و طاقت فرسا کار می کرد تا بالاخره روزی مالک یک زمین زراعی شد. مندل هم به پرورش درختان میوه علاقه زیادی داشت و باغ میوه کوچک خود را با پیوندهایی بهبود می بخشید که کشیش شهر، پدر «شریبر»، در اختیارش می گذاشت. یوهان جوان که پس از راهب شدن گرگور مندل نام گرفت، در این کار به پدرش کمک می کرد. و به تدریج با باغبانی و پرورش گل آشنا شد.
پدر شریبر در مدرسه دهکده تدریس می کرد. کودکان در آن مدرسه نه تنها خواندن و نوشتن می آموختند، بلکه با تاریخ طبیعی و علوم نیز آشنا می شدند. مندل هم که شاگرد ممتازی بود ، درس را در همان مدرسه شرع کرد. پدر مندل که مرد فقیری بود ، با وجود امکانات بسیار اندک، هر آنچه در توان داشت، به کار گرفت تا پسرش آینده بهتری داشته باشد. یوهان، تحصیلات ابتدایی را با موفقیت پشت سر گذاشت و برای رفتن به دبیرستان آماده شد. هر چند که رفتن به دبرستان برای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 63
تاریخچه :
نخستین توصیف از بیماری لوکوزگاوی در متون پزشکی آلمان در سال 1871 آمده است .
بیماریهای ناشی از رتروویروسها از سال های دور در دامپزشکی اهمیت داشته اند . در سال 1908 دو دامپزشک به نامهای الرمن و بانگ در دانمارک و در سال 1911 یک پزشک پاتولوژیست بنام رو در ایالات متحده امریکا نشان دادند که لوکوز و سارکوم طیور را میتوان با تلقیح پالیده عاری از سلول بافتهای توموری طیور بیمار به انواع سالم منتقل کرد .
اشاعه شدید بیمای حاکی از اتیولوژی ویروسی آن بود ، اما تا سال 1969 موفق نشدند که ویروس آنرا جدا کنند .
این بیماری تاکنون در بسیاری از کشورها از جمله دانمارک ، نروژ ، آلمان ، انگلیس و ایالات متحده گزارش شده است . در ایران نیز این بیماری وجود دارد و در سال 1965(1344) در گروه پاتولوژی دانشکده دامپزشکی تهران تشخیص داده شد .
1-2-اتیولوژی بیماری :
1-2-1-مقدمه :
تلاش برای تشخیص علت عفونت لوکوز گاوی برای سالها با شکست مواجه شد . در سال 1969 ، زمانیکه گزارش داده شد که گلبولهای سفید تعداد از گاوها بعد از آنکه به مدت 2 تا 3 روز مورد کشت قرار گرفتند ، اجزاء ویروسی تولید کردند ، به صورت چشمگیری مانع از سر راه آن برداشته شد . این اجزاء ویروسی مشابه اجزایی بودند که از سلولهای سایر گونههای مبتلا به لوسمی بدست آمده بود .
ویروس فقط از گاوهای مبتلا به لنفوسارکوم بالغین و از گاوهای مبتلا به لنفوسیتوز پایدار جدا شد ، اما از گوساله های مبتلا به اشکال گوسالهای یا نوجوان ، تیموسی و پوستی لوکوز جدا نشد . توانایی انتقال عامل بیماری پس از تلقیح کشت های سلولی حاوی ویروس ، به گوسالهها که موجب بیماری و ایجاد لنفوسیتوز پایدار در آنها شد ، مورد تأیید قرار گرفت .
مطالعات وسیع توأم سرم شناسی و همه گیری شناسی در جمعیت گاوی ، با استفاده از آزمون های سرمی صورت پذیرفت . نتایج تمامی این مطالعات اولیه ، دلیل کافی جهت معرفی معیار ویروسی و سرو اپیدمیولوژیک این بیماری را که برای بنیان نهادن رابطه علت و معلولی بین ویروس لوسمی گاو و لوسمی همه گیر گاو لازم بود ، حاصل کرد .
1-2-2-عامل بیماری :
عامل بیماری ازخانواده رترو ویریده بنام ویروس لوسمی گاو یا BLV می باشد . در خانواده Re , Retroviridae مخفف Reverse به معنی معکوس و tr مخفف trans criptase می باشد که به لحاظ وجود آنزیم ترانسکریپتاز معکوس در ویریون اعضای این خانواده ، چنین نامی برای این خانواده ویروس انتخاب شده است .
1-2-3-طبقه بندی ویروس:
خانواده رترو ویریده شامل 7 جنس می باشد :
1-آلفا رترو ویروس Alpharetrovirus
2-بتارترو ویروس Betaretrovirus
3-گامارترو ویروس Gamaretrovirus
4-دلتا رترو ویروس Deltaretrovirus
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 63
تاریخچه :
نخستین توصیف از بیماری لوکوزگاوی در متون پزشکی آلمان در سال 1871 آمده است .
بیماریهای ناشی از رتروویروسها از سال های دور در دامپزشکی اهمیت داشته اند . در سال 1908 دو دامپزشک به نامهای الرمن و بانگ در دانمارک و در سال 1911 یک پزشک پاتولوژیست بنام رو در ایالات متحده امریکا نشان دادند که لوکوز و سارکوم طیور را میتوان با تلقیح پالیده عاری از سلول بافتهای توموری طیور بیمار به انواع سالم منتقل کرد .
اشاعه شدید بیمای حاکی از اتیولوژی ویروسی آن بود ، اما تا سال 1969 موفق نشدند که ویروس آنرا جدا کنند .
این بیماری تاکنون در بسیاری از کشورها از جمله دانمارک ، نروژ ، آلمان ، انگلیس و ایالات متحده گزارش شده است . در ایران نیز این بیماری وجود دارد و در سال 1965(1344) در گروه پاتولوژی دانشکده دامپزشکی تهران تشخیص داده شد .
1-2-اتیولوژی بیماری :
1-2-1-مقدمه :
تلاش برای تشخیص علت عفونت لوکوز گاوی برای سالها با شکست مواجه شد . در سال 1969 ، زمانیکه گزارش داده شد که گلبولهای سفید تعداد از گاوها بعد از آنکه به مدت 2 تا 3 روز مورد کشت قرار گرفتند ، اجزاء ویروسی تولید کردند ، به صورت چشمگیری مانع از سر راه آن برداشته شد . این اجزاء ویروسی مشابه اجزایی بودند که از سلولهای سایر گونههای مبتلا به لوسمی بدست آمده بود .
ویروس فقط از گاوهای مبتلا به لنفوسارکوم بالغین و از گاوهای مبتلا به لنفوسیتوز پایدار جدا شد ، اما از گوساله های مبتلا به اشکال گوسالهای یا نوجوان ، تیموسی و پوستی لوکوز جدا نشد . توانایی انتقال عامل بیماری پس از تلقیح کشت های سلولی حاوی ویروس ، به گوسالهها که موجب بیماری و ایجاد لنفوسیتوز پایدار در آنها شد ، مورد تأیید قرار گرفت .
مطالعات وسیع توأم سرم شناسی و همه گیری شناسی در جمعیت گاوی ، با استفاده از آزمون های سرمی صورت پذیرفت . نتایج تمامی این مطالعات اولیه ، دلیل کافی جهت معرفی معیار ویروسی و سرو اپیدمیولوژیک این بیماری را که برای بنیان نهادن رابطه علت و معلولی بین ویروس لوسمی گاو و لوسمی همه گیر گاو لازم بود ، حاصل کرد .
1-2-2-عامل بیماری :
عامل بیماری ازخانواده رترو ویریده بنام ویروس لوسمی گاو یا BLV می باشد . در خانواده Re , Retroviridae مخفف Reverse به معنی معکوس و tr مخفف trans criptase می باشد که به لحاظ وجود آنزیم ترانسکریپتاز معکوس در ویریون اعضای این خانواده ، چنین نامی برای این خانواده ویروس انتخاب شده است .
1-2-3-طبقه بندی ویروس:
خانواده رترو ویریده شامل 7 جنس می باشد :
1-آلفا رترو ویروس Alpharetrovirus
2-بتارترو ویروس Betaretrovirus
3-گامارترو ویروس Gamaretrovirus
4-دلتا رترو ویروس Deltaretrovirus
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 62
تاریخچه
زمانی مردم گمان میکردند که غذای مانده بهاین دلیل خراب میشود که به قارچ و میکروب (باکتری) تبدیل میشوند. لویی پاستور(1822-1895)، دانشمند فرانسوی، نشان داد که غذا را میکروبهای موجود در هوا فاصد میکند نه تغییر ماهیت آن. وی غذای تازه پخته شده را در دو ظرف شیشهای تمیز گذاشت؛ در یکی را بست و در دیگری را باز گذاشت تا هوا وارد آن شود، فقط غذای ظرف در باز فاسد شد.
پریسا سیاهسنگی
بعضی از باکتریها به صورت انفرادی و برخی از اقسام کروی به صورت گروهی (دو تا دو تا، ریشهای و خوشهای) زندگی میکنند.این نوع زندگی گروهی را کلونی میگویند. کلونی بعضی از اقسام باکتریها چنان بزرگ است که با چشم دیده میشود. کلونی باکتریها از لحاظ شکل و رنگ فرق دارند و حتی از روی آن، میتوان باکتری را شناسایی کرد.
تغذیه:
همةجانداران برای انجام فعالیتهای حیاتی، به ماده و انرژی نیاز دارند. ازاینلحاظ، بین جانداران کامل مانند شما و یک باکتری ساده فرقی وجود ندارد. غذا، دارای ماده و انرژی است. باکتریها از لحاظ نوع گرفتن غذا و استفاده از آن، بسیا مختلف اند. بعضی، غذای خود را میسازند و برخی، به غذایی که توسط جانداران دیگر ساخته شده وابسته اند. حتی نوع استفاده از انرژی موجود در غذا هم دراین جانداران مشابه نیست.
بعضی از باکتریها اتوتروف هستند، یعنی میتوانند غذای خود را بسازند. گروهی از باکتریهای اتوتروف به کمک نور خورشید غذاسازی میکنند بهاین گروه فتوسنتز کننده میگویند. گروهی دیگر بدون استفاده از انرژی نور کار غذا سازی را انجام میدهند. بهاین گروه شیمیوسنتز کننده میگویند.این باکتریها انرژی لازم برای غذاسازی را از مواد شیمیایی مانند گوگرد، آهن یا نیتروژن میگیرند.
بیشتر باکتریها هتروترف هستند. جانداران هتروترف انرژی لازم را از غذایی میگیرند که توسط جانداران دیگر ساخته شده استاین جانداران، نمیتوانند غذاساز باشند، باکتریهای هتروترف مواد غذایی خود را در خارج سلول گوارش میدهند، سپس مواد گوارش یافته، که به ذرات کوچکتری تبدیل شده اند، وارد سلول میشوند.
بعضی از باکتریهای هتروترف ساپروفیت اند. ساپروفیت، جانداری است که از بقایای بدن موجودات زنده تغذیه میکنند. باکتریهایی که روی برگهای ریخته شده از درختان، یا مواد غذایی خود ما زندگی میکنند، ازاین جمله اند.
گروهی از باکتریهای هتروترف انگل هستند. انگل، موجودی است که در داخل یا روی بدن یک جاندار دیگر به سر میبرد و غذای خود را از بدن آن میگیرد. باکتریهایی که باعث پوسیدگی دندان،ایجاد جوش یا بیماریهای مختلف در بدن ما میشوند، ازاین قبیل اند.
گرفتن انرژی از غذا: همه جانداران، چه اتوترف باشند و چه هتروترف، انرژی لازم را از غذا میگیرند. اما راه انجاماین کار در آنها مشابه نیست. مثلاً، گروهی از باکتریها به کمک اکسیژن هوا تنفس میکنند. اکسیژن، با غذا که
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 62
تاریخچه
زمانی مردم گمان میکردند که غذای مانده بهاین دلیل خراب میشود که به قارچ و میکروب (باکتری) تبدیل میشوند. لویی پاستور(1822-1895)، دانشمند فرانسوی، نشان داد که غذا را میکروبهای موجود در هوا فاصد میکند نه تغییر ماهیت آن. وی غذای تازه پخته شده را در دو ظرف شیشهای تمیز گذاشت؛ در یکی را بست و در دیگری را باز گذاشت تا هوا وارد آن شود، فقط غذای ظرف در باز فاسد شد.
پریسا سیاهسنگی
بعضی از باکتریها به صورت انفرادی و برخی از اقسام کروی به صورت گروهی (دو تا دو تا، ریشهای و خوشهای) زندگی میکنند.این نوع زندگی گروهی را کلونی میگویند. کلونی بعضی از اقسام باکتریها چنان بزرگ است که با چشم دیده میشود. کلونی باکتریها از لحاظ شکل و رنگ فرق دارند و حتی از روی آن، میتوان باکتری را شناسایی کرد.
تغذیه:
همةجانداران برای انجام فعالیتهای حیاتی، به ماده و انرژی نیاز دارند. ازاینلحاظ، بین جانداران کامل مانند شما و یک باکتری ساده فرقی وجود ندارد. غذا، دارای ماده و انرژی است. باکتریها از لحاظ نوع گرفتن غذا و استفاده از آن، بسیا مختلف اند. بعضی، غذای خود را میسازند و برخی، به غذایی که توسط جانداران دیگر ساخته شده وابسته اند. حتی نوع استفاده از انرژی موجود در غذا هم دراین جانداران مشابه نیست.
بعضی از باکتریها اتوتروف هستند، یعنی میتوانند غذای خود را بسازند. گروهی از باکتریهای اتوتروف به کمک نور خورشید غذاسازی میکنند بهاین گروه فتوسنتز کننده میگویند. گروهی دیگر بدون استفاده از انرژی نور کار غذا سازی را انجام میدهند. بهاین گروه شیمیوسنتز کننده میگویند.این باکتریها انرژی لازم برای غذاسازی را از مواد شیمیایی مانند گوگرد، آهن یا نیتروژن میگیرند.
بیشتر باکتریها هتروترف هستند. جانداران هتروترف انرژی لازم را از غذایی میگیرند که توسط جانداران دیگر ساخته شده استاین جانداران، نمیتوانند غذاساز باشند، باکتریهای هتروترف مواد غذایی خود را در خارج سلول گوارش میدهند، سپس مواد گوارش یافته، که به ذرات کوچکتری تبدیل شده اند، وارد سلول میشوند.
بعضی از باکتریهای هتروترف ساپروفیت اند. ساپروفیت، جانداری است که از بقایای بدن موجودات زنده تغذیه میکنند. باکتریهایی که روی برگهای ریخته شده از درختان، یا مواد غذایی خود ما زندگی میکنند، ازاین جمله اند.
گروهی از باکتریهای هتروترف انگل هستند. انگل، موجودی است که در داخل یا روی بدن یک جاندار دیگر به سر میبرد و غذای خود را از بدن آن میگیرد. باکتریهایی که باعث پوسیدگی دندان،ایجاد جوش یا بیماریهای مختلف در بدن ما میشوند، ازاین قبیل اند.
گرفتن انرژی از غذا: همه جانداران، چه اتوترف باشند و چه هتروترف، انرژی لازم را از غذا میگیرند. اما راه انجاماین کار در آنها مشابه نیست. مثلاً، گروهی از باکتریها به کمک اکسیژن هوا تنفس میکنند. اکسیژن، با غذا که