لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
ریخت شناسی
گیاهی است علفی - یکساله به ارتفاع 80 -20 سانتیمتر که ساقه آن منشعب است و انشعابات به کلاپرکهایی منتهی میشود . برگها بلند و باریک کلاپرکها واجد دو نوع گلچه زبانه ای حاشیه ای و سفید رنگ و لوله ای غیر حاشیه ای و زرد رنگ است . گلچه های زبانه ای سفید رنگ است با جامی که به سمت بیرون کلاپرک خم میگردد مشاهده میشود . گلچه های مستقر بر روی نهنج کلاپرک لوله ای زرد رنگ نر وماده با جامی لوله ای است که در بخش میانی اندکی فشرده و در بخش بالایی پهن شده و منتهی به پنج دندانه است . گریبان کلاپرک شلجمی شکل است . برگکهایی گریبان بدون کرک - لب پوش - کم وبیش هم اندازه - کشیده و یا انگشتی و واژ تخم مرغی و اندکی نوک تیز و یا نوکدار و در پشت رگداراست . حاشیه برگکهای پهن غشایی - شفاف و نهنج کلاپرک مخروطی - میان تهی و بدون کرک میباشند . و همچنین فندقه ها کشیده و قهوه ای خام میباشند
ترکیبات شیمیایی
گلهای بابونه دارای اسانس روغنی آنته مین ( Anthemine) تانن ، فیتوسترول و همچنین ماده ای تلخ بنام اسید آنته میک Anthemique Acid می باشد .
خواص دارویی
بابونه از نظر طب قدیم ایران گرم و خشک است و از تقویت کننده های تلخ بحساب می آید .
جالینوس حکیم آنرا برای درمان تب و لرزهای نوبه ای بکار می برد .
1) یکی از مهمترین خواص بابونه درمان زخم معده و ورم معده است و این گیاه بآسانی این مرض را درمان می کند و آنهائیکه سالهاست با این مرض دست بگریبان هستند و از قرص های مختلف گران قیمت نظیر Lozac و Zantac و غیره استفاده می کنند می توانند با استفاده از بابونه خرج داروی خود را پس انداز کنند و همچنین سلامتی خود را بازیابند .
برای درمان زخم معده یک لیوان چای غلیظ بابونه درست کنید (4 قاشق چایخوری بابونه در یک لیوان آبجوش و یا چهار تا چای کیسه ای بابونه در یک قاشق لیوان آب جوش ) و صبح ناشتا هستید این لیوان چای را بنوشید و سپس در رختخواب به پشت دراز بکشید و بعد از چهار دقیقه بخوابید و البته بعد از یکربع ساعت می توانید صبحانه خود را میل کنید . این عمل را بمدت دو هفته ادامه دهید تا زخم و ورم معده بکلی شفا یابد.
2) بابونه اعصاب و قوای جنسی را تقویت میکند .
3) بابونه مقوی مغز است .
4)بابونه ادرار آور و قاعده آور است .
5)این گیاه ترشح شیر را در مادران شیر ده افزایش می دهد .
6)درمان کننده سردرد و میگرن است .
7)استفاده از بابونه سنگ مثانه را خرد و دفع می کند .
8)اگر کسی قطره قطره ادرار می کند به او چای بابونه دهید تا درمان شود .
9)بابونه درمان کننده کمی ترشحات عادت ماهیانه است .
10)برای درمان چشم درد ، بابونه را در سرکه ریخته و بخور دهید .
11)برای تسکین دردهای عضلانی چای بابونه بنوشید .
12)جویدن بابونه برای التیام زخم های درمان مفید است .
13)خوردن 5 گرم ریشه بابونه با سرکه رقیق محرک نیروی جنسی است ( ریشه بابونه گرم تر و خشک تر از گل بابونه است )
14)بابونه تب بر و تسکین دهنده درد است .
15)بابونه تقویت کننده معده است .
16)برای تسکین درد در هنگام دندان درآوردن بچه ها ، بآنها چای بابونه بدهید .
17)برای رفع بیخوابی و داشتن یک خواب آرام و راحت ، کافی است ده دقیقه قبل از اینکه به رختخواب بروید یک فنجان چای بابونه بنوشید .
18)بابونه درمان کننده بی اشتهایی است .
19)بابونه برای رفع ورم روده موثر است .
20)چای بابونه درمان کننده کم خونی است .
21)از بابونه برای رفع کرم معده و روده استفاده کنید .
22)بابونه تسکین دهنده دردهای عادت ماهیانه است .
23)بابونه برای رفع زردی مفید است .
24)حمام بابونه اثر نیرو دهنده درد . برای این منظور چند قطره اسانس بابونه را در وان حمام ریخته مدت یکربع ساعت در آن دراز بکشید .
25)برای تسکین درد ، چند قطره اسانس بابونه را با یک قاشق روغن بادام مخلوطکرده و روی محل های دردناک بمالید درد را تخفیف می دهد .
26)اسانس بابونه مخلوط با روغن بادام برای رفع ناراحتی های پوستی نظیر اگزما ، کهیر و خارش مفید است .
27)برای رفع گوش درد و سنگینی گوش ، یک قطره روغن بابونه را در گوش بچکانید .
28)اسانس بابونه چون اثر قی آور درد در مورد مسمومیت های غذایی مصرف می شود .
29)روغن بابونه را برای از بین بردن کمردرد ، درد مفاصل و نقرس روی محل درد بمالید .
30)با چای بابونه اگر موهای بلوند را بشوئید آنها را روشن تر و شفاف تر می کند .
31)آنهائیکه یائسه شده اند بهتر است همه روزه چای بابونه بنوشند زیرا اختلالات یائسگی را برطرف می کند .
32)بابونه ضد آلرژی است .
محل رویش
رشوانلو - استاد - عمارت - حصار اندف - شهر کهنه - آبشوری - دیزادیز - تبریان - اسفیجیر و خلکانلو
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
SPECULATIONS ON THE NEUROBIOLOGY OF EMDR
حدس هایی در مورد عصب زیست شناسی حساسیت زدایی از طریق حرکت چشم و پردازش مجدد
یوری برگمن
چکیده
این مقاله کاوشی است در یافته های جاری عصب زیست شناسی در حیطه سیستم لیمبیک،خواب نا به روال و آسیب های روانشناختی. ساخت و قوام حافظه و عاطفه در این مقاله مورد بحث قرار گرفته است. تحقیقات آناتومی واسطه و فیزیولوژی خواب نا به روال رابه تفصیل بیان می کند، بخصوص عملکرد خواب نا به روال در پردازش خاطره. گذرگاههای آسیب روانی مختصرا شرح داده می شود. سپس فرضیه های مبتنی بر این یافته ها همچون فرضیه هایی در مورد مکانیزم های زیربنایی "ای.ام.دی.آر" ارائه می شوند.
متن کامل
فرضیه های مطرح شده دراین مقاله ارائه شده اند تا بحث و پژوهش بیشتری را در مورد مکانیزم های زیربنایی "ای.ام.دی.آر" برانگیزند. این فرضیه ها حاصل یافته های تجربی اخیر در حیطه سیستم لیمبیک ، عصب زیست شناسی آسیب روانی وخواب نا به روال هستند. این مقاله در احتمال اینکه پردازش "ای.ام.دی.آر" تدریجا قابلیت بالاتر عملکردهای مغزی را جهت لغو درونداد ساخت های لیمبیک فراهم می کند و از این رهگذر تسهیل کاهش فعالیت لیمبیک، کاهش برافروختگی و در نتیجه تلفیق تالاموس، آمیگدال،هیپوکامپال و عملکرد مغزی منسجم را به دنبال دارد به کاوش می پردازد.بنظر می رسد"ای.ام.دی.آر"برتری جانبی نیمکره ای را تصحیح کرده وبه مغز اجازه میدهد عملکرد درون نیمکره ای متعادلی را به خودی خودحفظ کند. فرانسین شاپیرو عنوان می کند که یکی از ساده ترین راههای توصیف اثرات انسجام بخش "ای.ام.دی.آر" این است که بگوییم حادثه هدف پردازش نشده باقی مانده و این بدین جهت است که پاسخ های زیست شناختی فوری به آسیب روانی،آنرا تنها در حالت سکون عصب زیست شناختی باقی گذاشته اند. مکانیزم پردازش "ای.ام.دی.آر" به لحاظ فیزیولوژیک به صورتی شکل گرفته است که بتواند اطلاعات به خوبی پردازش نشده را به یک سطح انطباقی برساند (شاپیرو، 95 و 94). جهت درک اینکه این قضیه چگونه در یک سطح عصب زیست شناختی رخ می دهد، معتقدم که فهم ارتباط بین آمیگدال و سایر ساختارهای لیمبیک؛ قشر تازه مخ؛ آناتومی واسطه ،فیزیولوژی عملکرد خوابی که در آن رویا می بینیم ؛ و انتقال دهنده های عصبی خاصی که بر این ارتباطات کالبد شناختی و عملکردها اثر می گذاردند ضروری است. امروزه مفهوم سیستم لیمبیک به مسئله ای بحث انگیز در رشته های کالبدشناسی و علوم اعصاب تبدیل شده است. آنهایی که مخالف در نظر گرفتن ساختارهای لیمبیک بعنوان یک سیستم هستند به فقدان ساختاری عینی و ملاکی عملکردی که لازمه یک موجودیت کالبد شناختی است استناد می کنند (برادل ، 1980 ؛ لِدوکس ، 1992 ؛ والش ، 1987). اما ، این قضیه فراسوی منظور این مقاله است . برای اهداف این ارائه ، واژه سیستم لیمبیک استفاده می شود تا یک گروه از ساختارهای سیستم لیمبیک را نشان بدهد و آنرا بعنوان ترکیبی از مجموعا بخش هایی از تالاموس ،هیپوتالاموس، هیپوکامپوس، آمیگدال، هسته دمی، دیواره ، میان مغز و شکنج سینگولا مشخص می کند. این مقاله در باب ساختارهای خاص اساسی لیمبیک که به بحث فعلی مربوط می شود توضیح می دهد.
آمیگدال بخشی بادامی شکل از ساختارهای درون مرتبط قرار گرفته بر روی ساقه مغز، نزدیک انتهای حلقه لیمبیک است. آمیگدال از دوساختار تشکیل می شود (قشر میانی و گروههای هسته قاعده جانبی)، دریک طرف مغز ، در قطعه گیجگاهی درست زیر پیشامدگی میانی قسمت جلوئی شیار پاراهیپوکامپی منزل گزیده. هسته های قشر میانی عمدتاً با پیاز بویایی، هیپوتالاموس و هسته های اندرونی ساقه مغز مرتبط اند. هسته های قاعده جانبی با تالاموس و بخش هایی از قشر مخ مرتبط اند. هیپوتالاموس هم در قطعه گیجگاهی قرار گرفته و یک بر آمدگی بزرگتر از اندازه معمول را در شاخ گیجگاهی بطن جانبی تالاموس شکل می دهد. اما تالاموس بزرگترین بخش مغز میانین، در قطعه گیجگاهی در پیرامون بطن سوم قرار گرفته ( برادل ، 1992). دیواره نیز در قطعه گیجگاهی قرار دارد ، دروندادهای عصبی را از هیپوکامپوس دریافت می کند و دروندادهایی را به هیپوتالاموس می فرستد (بلوم و لازارسن؛ 1998 ؛ برادل ، 1992 ) . ساختارهای پیرامون لیمبیک بخش اصلی کناری را که شکنج سینگولا است شکل می دهند. بنظر می رسد کورتکس قدامی در یادگیری عاطفی شرطی ، اختصاص ظرفیت عاطفی به محرکهای درونی و بیرونی و تسهیل یک تمایز واقع گرایانه تر بین تهدید واقعی و تهدید درک شده فعال است ( دِوینسکی و همکاران ، 1995).
هیپوکامپوس و آمیگدال دو بخش کلیدی "مغز بویایی" نخستیان بودند که به تدریج رشد یافتند و تا کورتکس و سپس قشر تازه مخ بالا آمدند (برادل ،1992 ؛ گلمن ، 1995 ). این ساختارهای لیمبیک برای شروع یادگیری و یادآوری ضروری هستند (برادل ، 1980 ؛ گلمن ، 1995 ؛ لِدوکس ، 1994 ، 1992 ، 1986 ؛ والش ، 1987 ).
آمیگدال تقاطع مرکزی را فراهم می کند که در آن اطلاعات از همه حس ها با همدیگر گره می خورند و در آنجا است که به آنها مفهوم عاطفی داده می شود. در این جا است که تصاویر ، صداها ، بوها ، مزه ها، حس عمقی (تحریکهای داخل بدن) و احساسات لمس یک تجربه با همدیگر آمده و بخاطر خطور می کنند ( ریزر ، 1994 ). این عمل از طریق ارتباطهای گسترده ، دو سویه با مناطق گوناگون مغز و بعد ارتباطهای مستقیم و غیر مستقیم با دیگر ساختارهای لیمبیک همچون هسته های دیواره ای و هیپوتالاموس به نتیجه می رسد (برادل ، 1992). این ساخت پیچیده نقشی محوری را در حافظه بازی می کند ، بخصوص در بازیابی خاطرات برای تقریبا سه سال بعد از ثبت تجربه ( برادل ، 1992 ؛ ریزر 1994).
مشاهدات نشان داده است که نقش هیپوکامپوس بخصوص در خاطره حوادث ، اشیا ،کلمات و دیگر انواع اطلاعات مهم است. مشاهدات بر روی بیماران در آنها که هیپوکامپوس بر اثر بیماری یا آسیب روانی از بین رفته نشان داده است که اینان از یاد زدودگی کلی رنج می برند. آنها نمی توانند هیچ چیزی را از آنچه در خلال سه سال پیش از شروع اختلال روی داده است بخاطر آورند ( فراموشی پس گستر ) ، گرچه آنها می توانند چیزهایی را که پس از آن روی داده بخاطر آورند. علاوه بر این ، آنها نمی توانند خاطره جدیدی را شکل دهند ( فراموشی پیش گستر ). آنها نمی توانند هر آنچه را بر ایشان روی داده بدون مرور ذهنی برای بیش از چند دقیقه به یاد آورند ( بلوم ، لازرسن ، 1998؛ برادل ، 1992 ؛ ریزر ، 1994؛ والش ، 1987). در حالیکه آمیگدال رنگ و بوی عاطفی خاطره را حفظ می کند ، هیپوکامپوس حقایق خشک و خالی را ثبت می کند. بنظر می رسد خاطره برحسب الگوها و بافت های ادراکی پردازش می شود (لِدوکس ، 1992؛ ون درکولک ، 1994). این هیپوکامپوس است که تفاوت معنادار یک خرس در باغ وحش را با یک خرس در حیاط شما تشخیص می دهد (گلمن ، 1995) . هیپوکامپوس همچنین اهمیت حوادثی را که سالها پیش روی داده اند از آنها که اخیراً اتفاق افتاده اند تمیز می دهد.
کلید قطع مغز برای آمیگدال بنظر می رسد در انتهای دیگر مدار اصلی قشر تازه مخ ، در قطعه پیشانی چپ ، درست پشت پیشانی قرار گرفته باشد. بخشی از این مدار در قطعه گیجگاهی نیز یافت شده است. این بخش از قشر تازه مخ پاسخ تحلیل گرایانه تر و مناسب تری را به تکانه های عاطفی ما نشان می دهد ، آمیگدال و دیگر نواحی لیمبیک را تنظیم می کند ( گلمن ، 1995؛ لِدوکس ، 1986).
کورتکس پیش پیشانی ناحیه ای از مغز است که مسئول حافظه مورد استفاده یا حافظه کار می باشد. کنار پل ساختاری بین ناحیه لیمبیک وکورتکس پیش پیشانی یک ساختار زیست شیمیایی هم وجود دارد. هر دو ناحیه محل تمرکز بالایی از گیرنده های سرتونین دارند. حضور مدارهای مرتبط کننده لیمبیک با قطعه پیش پیشانی دلالت می کند که علائم عاطفی ؛ اضطراب ، عصبانیت و وحشت که در آمیگدال بوجود می آیند می توانند حالت سکون عصبی ایجاد کرده و قابلیت قطعه پیش پیشانی در حفظ حافظه مورد استفاده و تعادل زیستی را خراب کنند ( سِلمون و همکاران، 1991). مشاهدات مشابهی( 1994) بوسیله ون درکولک صورت گرفته است. او اشاره
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 27
تغییرات در ویژگی های مورفولوژیکی (ریخت شناسی ) شته کلم BREVCORYNE brasssicae مربوط به استفاده گیاهان میزبان مختلف
چکیده مطلب :
تفاوتهای مورفولوژیکی و ژنتیکی جمعیتهای حشرات در ارتباط با استفاده گیاهان میزبان مختلف پدیده مهمی است که تشخیص اکولوژیکی و گونه زایی در شرایط هم محلی را قدیمی تر می کند. در این تحقیق تغییر مورفولوژیکی جمعیتهای BREVCORYNE brasssicae (هم بال :APHIDIDAE ) مربوط به دو گونه میزبانBRASSICA OLERACEO. BRASSICA COMPESTRIS هستند که از لحاظ هم محلی بودن در کوهستانهای چیاپاس مکزیکو وجود دارند . این تحقیق هدفش بدست آوردن شاهدی در باب تحقیق مورفولوژیکی جمعیتهای مربوط به دو گونه میزبان هستند که از لحاظ هم محلی بودن در کوهستانهای چیا پاس ، مکزیکو وجود دارند . این تحقیق هدفش بدست آوردن شاهدی در باب تفاوت فنوتیپی ایجاد شده توسط ، یا مربوط به استفاده متفاوت اما نزدیک به گونه های میزبان می باشد. 7 ویژگی مورفولوژیکی در 696 شته بی بال که از گیاهان این دو گونه در 4 محل جمع آوری شده اند ارزیابی شده است . 62%تغییر مورفولوژیکی توسط دو جز اصلی (( اول بیان شده است . جزء اول ()مربوط به اندازه اصلی زائده هاست و بعنوان ارتباط میان اندازه بدن ( اندازه بدن و پا ) و طول شاخک توضیح داده شده است شته هایی BRASSICA COMPESTRISکه روی رشد می کنند. بزرگتر از شته های جمع آوری شده ازBRASSICA OLERACEO هستند . تفاوتهای مهم بین میزبان ها برای شناسایی شده بود در حالیکه تاثیر مهم محل ، میزبان ، و تعامل محل میزبان برایشناسایی شده بود . این نتایج نشان داد که میانگین فنوتیپ افراد که گونه های مختلف گیاه میزبان زندگی می کنند بعنوان نتیجه محیط های تغذیه ای مقایسه کننده ی که گونه های میزبان فراهم می کنند متفاوت هستند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 27
تغییرات در ویژگی های مورفولوژیکی (ریخت شناسی ) شته کلم BREVCORYNE brasssicae مربوط به استفاده گیاهان میزبان مختلف
چکیده مطلب :
تفاوتهای مورفولوژیکی و ژنتیکی جمعیتهای حشرات در ارتباط با استفاده گیاهان میزبان مختلف پدیده مهمی است که تشخیص اکولوژیکی و گونه زایی در شرایط هم محلی را قدیمی تر می کند. در این تحقیق تغییر مورفولوژیکی جمعیتهای BREVCORYNE brasssicae (هم بال :APHIDIDAE ) مربوط به دو گونه میزبانBRASSICA OLERACEO. BRASSICA COMPESTRIS هستند که از لحاظ هم محلی بودن در کوهستانهای چیاپاس مکزیکو وجود دارند . این تحقیق هدفش بدست آوردن شاهدی در باب تحقیق مورفولوژیکی جمعیتهای مربوط به دو گونه میزبان هستند که از لحاظ هم محلی بودن در کوهستانهای چیا پاس ، مکزیکو وجود دارند . این تحقیق هدفش بدست آوردن شاهدی در باب تفاوت فنوتیپی ایجاد شده توسط ، یا مربوط به استفاده متفاوت اما نزدیک به گونه های میزبان می باشد. 7 ویژگی مورفولوژیکی در 696 شته بی بال که از گیاهان این دو گونه در 4 محل جمع آوری شده اند ارزیابی شده است . 62%تغییر مورفولوژیکی توسط دو جز اصلی (( اول بیان شده است . جزء اول ()مربوط به اندازه اصلی زائده هاست و بعنوان ارتباط میان اندازه بدن ( اندازه بدن و پا ) و طول شاخک توضیح داده شده است شته هایی BRASSICA COMPESTRISکه روی رشد می کنند. بزرگتر از شته های جمع آوری شده ازBRASSICA OLERACEO هستند . تفاوتهای مهم بین میزبان ها برای شناسایی شده بود در حالیکه تاثیر مهم محل ، میزبان ، و تعامل محل میزبان برایشناسایی شده بود . این نتایج نشان داد که میانگین فنوتیپ افراد که گونه های مختلف گیاه میزبان زندگی می کنند بعنوان نتیجه محیط های تغذیه ای مقایسه کننده ی که گونه های میزبان فراهم می کنند متفاوت هستند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 27
تغییرات در ویژگی های مورفولوژیکی (ریخت شناسی ) شته کلم BREVCORYNE brasssicae مربوط به استفاده گیاهان میزبان مختلف
چکیده مطلب :
تفاوتهای مورفولوژیکی و ژنتیکی جمعیتهای حشرات در ارتباط با استفاده گیاهان میزبان مختلف پدیده مهمی است که تشخیص اکولوژیکی و گونه زایی در شرایط هم محلی را قدیمی تر می کند. در این تحقیق تغییر مورفولوژیکی جمعیتهای BREVCORYNE brasssicae (هم بال :APHIDIDAE ) مربوط به دو گونه میزبانBRASSICA OLERACEO. BRASSICA COMPESTRIS هستند که از لحاظ هم محلی بودن در کوهستانهای چیاپاس مکزیکو وجود دارند . این تحقیق هدفش بدست آوردن شاهدی در باب تحقیق مورفولوژیکی جمعیتهای مربوط به دو گونه میزبان هستند که از لحاظ هم محلی بودن در کوهستانهای چیا پاس ، مکزیکو وجود دارند . این تحقیق هدفش بدست آوردن شاهدی در باب تفاوت فنوتیپی ایجاد شده توسط ، یا مربوط به استفاده متفاوت اما نزدیک به گونه های میزبان می باشد. 7 ویژگی مورفولوژیکی در 696 شته بی بال که از گیاهان این دو گونه در 4 محل جمع آوری شده اند ارزیابی شده است . 62%تغییر مورفولوژیکی توسط دو جز اصلی (( اول بیان شده است . جزء اول ()مربوط به اندازه اصلی زائده هاست و بعنوان ارتباط میان اندازه بدن ( اندازه بدن و پا ) و طول شاخک توضیح داده شده است شته هایی BRASSICA COMPESTRISکه روی رشد می کنند. بزرگتر از شته های جمع آوری شده ازBRASSICA OLERACEO هستند . تفاوتهای مهم بین میزبان ها برای شناسایی شده بود در حالیکه تاثیر مهم محل ، میزبان ، و تعامل محل میزبان برایشناسایی شده بود . این نتایج نشان داد که میانگین فنوتیپ افراد که گونه های مختلف گیاه میزبان زندگی می کنند بعنوان نتیجه محیط های تغذیه ای مقایسه کننده ی که گونه های میزبان فراهم می کنند متفاوت هستند.