لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
الگوی تدریس مبتنی بر نظریه فرا شناخت Metacognition
مقدمه:
فرا شناخت عبارت است از آگاهی فرد بر نظام شناختی خود و کنترل و هدایت آن در ادبیات روان شناسی، شناخت را معمولا˝ مترادف با تفکر می آورند. بنابراین، فراشناخت را می توان آگاهی بر جریان تفکر و کنترل و هدایت آن هم تعریف کرد. جریان شناخت در نظریه روان شناسی شناخت انسان را عبارت می دانند از:
دریافت، پردازش، نگهداری و انتقال اطلاعات، فراشناخت فعالیتی است که کنش های مربوط به چهار عنصر یادشده را در برمی گیرد و بر آنها نظارت دارد.
معلمان در مدارس باید ابتدا دانش آموزان را به روش دریافت، پردازش و نگهداری و انتقال درست اطلاعات فراخوانند و سپس آنها را ترغیب کنند تا جریان فعالیت های ذهنی را که انجام می دهند، مورد بازنگری و اصلاح قرار دهند.
هدف:
هدف اساسی نظریه فرا شناخت کمک به دانش آموز برای اندیشیدن و پرورش مهارت فکر کردن است. هدف دیگر آموزش فراشناخت، پرورش مهارت های انتقال یادگرفته ها در موقعیت های متعدد است.
راهبردهای فرا شناخت دارای اهمیت فوق العاده است، و در آموزش دروس متعدد از آنان بهره گرفته می شود. راهبردهای فرا شناختی، نیازهای یادگیری فراگیران را برطرف می سازد. راهبردها آن دسته از فعالیت های ذهنی و عملی هستند که راه رسیدن به هدف ها را هموار می سازند.
موضوع: میکروب ها (آغازیان ساده)
هدف کلی: آشنایی با طبقه بندی جانداران ذره بینی، صفات عمومی و ساختمانی آنها و اثراتی که در زندگی ما دارد.
مراحل اجرای الگو
مرحله نخست: آماده سازی
در مرحله آماه سازی معلم تلاش می کند تا دانش آموزان را ترغیب کنند 3 دسته فعالیت را انجام دهند .
- تصمیم گیری درباره هدف
- پیش بینی روش حل مسئله و انتخاب راهبرد
- بررسی دانش پیشین مورد نیاز
با استفاده از تصویر توجیهی برای به دست آوردن تعریف میکروب و در صورت وجود میکروسکوپ مشاهده باکتری ها و میکروب ها و مطالعه کتاب و مشاهده تصاویر کتاب و مقایسه آنها با باکتری ها و میکروب ها درزیر میکروسکوپ.
مرحله دوم: نظم دهی
مرحله بروز دادن فعالیت های ذهنی ارزشیابی از خود، هم از نظر فعالیت های فکری و هم از نظر فعالیت علمی است، فعالیت های فکری مربوط به یافتن راه حل ها و گزینش شیوه کار و شکل دادن نگرش خاص به موضوع و بررسی پیش نیازها است .
تهیه نقاشی و کلاژ برای نشان دادن نوع باکتری و از طریق آن نوع بیماری و انجام آزمایش کشف میکروب، مقایسه باکتری ها و میکروب ها و در جستجوی تعاریف برای میکروب ها و ویروس ها .
مرحله سوم: ارزشیابی
معلم دانش آموزان را وادار می کند تا درباره ی یادگرفته های خود قضاوت کنند و از آنان خواسته می شود عملکرد خود را ارزشیابی کنند.
دانش آموزان: برای فعالیت های مفید و مضر باکتری ها چند مثال می آورند :
- تفاوت ساختمان باکتری و ویروس را شرح می دهند و خصوصیات هر یک را از نظر ساختار و فعالیت حیاتی شرح می دهند.
- آزمایشی برای کشف میکروب ها طراحی می کنند.
- طرز تولید مثل باکتری ها و ویروس ها را با رسم شکل نشان می دهند.
- نمونه هایی از آغازیان را جمع آوری و مشاهده می کنند.
فرا شناخت و کاربردهای آن در آموزش
رویکرد خبر پردازی مجموعه ای نظریه است که وجه اشتراک همه ی آنها این است که یادگیری انسان را یک فعالیت مستمر پردازش اطلاعات می داند. این رویکرد به مطالعه ی راههایی می پردازد که آدمیان به توسط آنها دانش را کسب ، ذخیره و یادآوری می کنند و مورد استفاده قرار می دهند.
در روانشناسی خبر پردازی ، فرایندهای خبر پردازی در انسان با فرآیندهای خبر پردازی در کامپیوتر شبیه دانسته شده اند. به طور کلی روانشناسان در تمام طول تاریخ روانشناسی سعی کرده اند فرآیندهای ذهنی و رفتاری انسانها را به کمک الگوهایی خارج از انسان تبیین کنند که عمده ترین آنها ماشین بوده است، حال با موضوع ساعت یا پیشرفته ترین آن یعنی کامپیوتر. همین توجه به ماشین در نهایت منجر به پایه گذاری ، مهندس شناختی توسط نورمن گردید که معتقداست نظام های تعاملی بین انسان و ماشین از میزان اشتباهات انسان می کاهد.
تعریف یادگیری در رویکرد خبر پردازی :
یادگیری ، توانایی انجام ماهرانه یک تکلیف است که شامل : یادآوری هدفمند وعملکرد ماهرانه می باشد.
قوانین یادگیری :
1) قانون رابطه علی : یعنی بین عمل و بازده عمل یک رابطه ی علی وجود دارد.
2) قانون یادگیری علی : یعنی اعمالی که بازده مطلوب دارند تکرار شوند و اعمالی که بازده نامطلوب دارند تکرار نشوند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 44
موضوع تحقیق:
مبانی شناخت شناسی توسعه سیاسی ایران ( رهیافت اجتهادگرا)
1. نقدی برنظریه پردازی درباب توسعه سیاسی
درادبیات مربوط به توسعه " دگرگونی" به هر گونه تغییری در وضع و شرایط موجود اطلا ق میگردد. بر این اساس، دگرگونی اجتماعی هر نوع تغییری در ساختارها و روابط اجتماعی را در بر میگیرد و دگرگونی اقتصادی برهر گونه تغییری درالگوهای تولید یا توزیع دلالت میکند. درحالی که دگرگونی سیاسی به تحول در رهبری سیاسی، فرایندها و یا نهادهای موجود مربوط است. اما در هر سر نوع از دگرگونی این نکته دارای اهمیت است که هیچک از آنها دارای بار ارزشی نیستند و خود به تنهایی نه مطلوب ، و نه نامطلوب تلقی نمیشوند بلکه صرفا بیانگر تفاوت میان وضع کنونی و گذشته هستند.
" توسعه " در کلیترین کاربرد آن، یکی از صورتهای خاص تغییر و دگرگونی است. توسعه، تغییر هدف دار برای حصول به هدفی خاص است. جامعه به مثابه فرد مراحل گوناگونی از رشد و تکامل را طی میکند تا به حد مشخصی از بلوغ فیزیکی و فکری برسد. درتوسعه سیاسی ، باید نقطه شروع و پایان فرایند را مشخص و میزان توسعه نیافتگی سیاسی را تعیین کرد (1) .
درادبیات توسعه سیاسی (2) ، این اصطلاح گاهی هم معنای نوسازی سیاسی (3) تلقی میشود. گابریل آلموند و جیمز کلمن نوسازی سیاسی را فرایندی میدانند که به موجب آن نظامهای سیاسی سنتی غیر غربی ویژگیهای جوامع توسعه یافته را کسب میکنند. (4) از نظر این دو نویسنده ویژگیهای مزبور عبارتند از: جاذبه شهرگرایی، بالابودن سطح سواد ودرآمد، وسعت جغرافیایی و اجتماعی، میزان نسبتا بالای اقتصاد صنعتی، توسعه شبکههای ارتباط جمعی و مشارکت همه جانبه اعضای جامعه در فعالیتهای سیاسی و غیر سیاسی. دراغلب موارد نویسندگان، نوسازی سیاسی را دربرابر سنت گرایی قرار داده، براین اساس، معتقدند که جامعهای به توسعه سیاسی دست مییابد که از حالت سنتی خارج شود و به صورت مدرن درآید. در علوم اجتماعی دانشمندانی مانند ماکس وبر بر تباین میان جوامع سنتی و مدرن تاکید کردند، چنین الگوهای ایدهآلی نظریههای توسعه و نوسازی سیاسی را تحت تاثیر خود قرار داد: ایزن اشتات با الهام از نظریه وبر و تحت تاثیر تالکوت پارسنز نوسازی سیاسی را به صورت ساختارهای سیاسی متنوع و تخصصی شده و نیز توزیع اقتدارسیاسی در میان کلیه بخشهای جامعه توصیف کرد (5) .
دربرابراین دانشمندان،عدهای دیگر، توسعه سیاسی را از نوسازی سیاسی تفکیک کرده و توسعه سیاسی را عامتر از نوسازی سیاسی میدانند. این دسته از نویسندگان معتقدند نوسازی سیاسی در بطن توسعه سیاسی جای میگیرد. دراین روند، ویژگیهای آن را کنش متقابل میان ساختارها و کارکردها برای ابتکار و نوآوری، وجود ساختارهای انعطاف پذیرو تخصصی شده و وجود چارچوبهای خاص برای توسعه دانش و مهارتها میدانند. آنها معتقدند که نوسازی سیاسی را میتوان فرایندی تلقی کرد که درآن نقشهای کارکردی جامعه به سازندگی و تولید مبادرت میکنند (6) . در مجموع مطالعات توسعه و نوسازی سیاسی در سه رهیافت مطالعات مربوط به فرایند اجتماعی، مطالعات تاریخی- مقایسهای، و مطالعات سیستم- کارکردی درادبیات توسعه انجام شده است (7) .
پس از جنگ جهانی دوم نویسندگان علوم سیاسی به نظریه پردازی درزمینه نوسازی وتوسعه سیاسی در کشورهای غیر غربی پرداختهاند، گرایش کلی این مطالعات در جهت بهره گیری از تجارب جوامع غربی بوده است. بر این اساس هر گونه تحولی که درکشورهای غیر غربی با فرایند تاریخی توسعه و نوسازی غرب تطابق داشته، مطلوب تلقی شده است و جریانات خلاف این فرایند به عنوان عقب ماندگی مورد تعبیر و تفسیر قرار گرفته است. چنین برخوردی نسبت به جهان غیر غربی سبب گردیده نویسندگان این رشته به دور از واقعیات
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 32
سرآغاز
قرآن منشورهدایت،راهنمای جاوید،مبشّر نور،پدیده ی وحی،رحمت،مهر،عدالت،حریّت،صلح،بهروزی،حیات وسعادت وهدایتگرآرمان خواهان،کمال طلبان،آزادمنشان،ستم ناپذیران،استبدادستیزان وهمه ی آگاه وراستین راه حق وآزادگی وبشردوستی است.
قرآن پیامی است برتارک قرون واعصار،نوری است خاموش ناشدنی،مشعلی است پرفروغ،اقیانوسی است موّ اج وعمیق وبی کرانه،بنیانی است وتزلزل ناپذیر،شاهراهی است راست وبی انحراف،پیشوایی است راستگو وامین،ناصحی است مشفق وبشر دوست،نسخه ای است ملکوتی.شفابخش،ومعجزه آسا برای درد های بی درمان ورنج های جان کاه بشریّت،پیامی است از آسمان به زمین، برنامه ای است جامع ، کامل وزندگی بخش، طبیبی است تضمین کننده ی سلامت اندیشه وجان،ودرخشنده ترین،ارج دارترین،شکوهمند ترین وجاودانه ترین اعجازمحمّد(ص)است.
قرآن،کتابی است که مرزهای زمان ومکان را در هم نوردیده ونورهدایتش دورترین وتاریک ترین افق ها را نورباران ساخته وعصر هاونسل هارا با ندای توحیدی اش بانگ بیداری ونجات داده است.
کتابی است ازسرچشمه ی هستی صادر شده،وبرقلب روشن ونورانی
محمد(ص)نقش بسته است.
کتابی است که آهنگ جذاب ودل نشین،ندای روح بخش ودل نواز، پیام پرمحتوا ونورانی اش،از فروزش گاه فروغ کبریایی برخاسته ، ازپایگاه بلند عرش زجاجه نورانی وپاک جان محمّد(ص)، پیام آور مهروعدل،این وارسته ترین وارستگان وشایسته ترین شایستگان جهان هستی زمزمه شده است.
کتابی است که اگر تمامی موجودات ، نیرو و توان و امکانات خویش را در بعد علمی و عملی بسیج کنند و از هیچ گونه همکاری دریغ نورزند و بکوشند تا با تلاش هماره و خستگی ناپذیر خود کتابی با همان شاه کار و ظرافت ، زیبایی ظاهر و باطن ، قالب و معنا ، سبک و اسلوب ، جامعیت و کمال و هزاران رموز و اسرار و ویژگی های نهایت ناپذیر دیگر عرضه کنند ، بی تردید نخواهند توانست و اعتراف خواهند نمود که انسان و انسانیت با همه ی علوم و فنون و تجربیاتش ،عاجز تر از آن است که حتی سوره و آیه ای بسان معجزه ی جاودانه ی محمّد (ص)فراهم آورد . این شاهکار وحی ، ساخته ی قلم صنع و دست قدرت ازلی است،نه فراورده وتلاش بشر. ابعاد و ویژگیهای بی شمار قرآن
قرآن،دارای ویژگی ها وابعادبی شماری است.
از جمله ویژگی های این منبع نور ومعرفت،خصیصه ی نهایت ناپذیری آن است.با این که از هنگامه ی فرود قرآن تا کنون،صدها کتاب در تفسیر قرآن به وسیله ی مفسران وقرآن پژوهان نگارش یافته ،و هزاران کتاب ومقاله در رشته های گوناگون علمی،ادبی،فلسفی،اخلاقی،فردی،خانوادگی،اجتماعی،اقتصادی،حقوقی،دفاعی،
تاریخی،سیاسی و...به وسیله ی پژوهشگران ومحققان برای فهم معارف ومفاهیم،واژه هاومعانی،فصاخت وبلاغت وشناخت ابعادورموز قرآن به بشریت عرضه گردیده،و علوم گوناگون ومتنوّعی از این راه پدید آمده است،با این وصف هر گاه اندیشمند وپژوهشگری به سوی چشمه ی زلال وجوشان قرآن برود،با طراوت و تازگی ،شادابی وعمق و زیبایی ومحتوای جدیدی روبرو می شود وبه حقایق تازه ونوینی می رسد ! چرا که قرآن کلام حق است ونامتناهی وبی کرانه،واین انتظار که انسان بتواند همه ی ابعاد و چهره های قرآن را بنگرد وبشناسد وبه نهایت آن برسد،بسان انتظار جای دادن آب دریایی موّاج ویا اقیانوسی بی کرانه در کوزه ای ناچیز است.
امیر (ع)-صحیفه ی جان را به نور این پدیده ی شگرف وحی نور باران ساخته است-در اشاره به این حقیقت می فرماید قرآن ظاهری زیبا وشگفت انگیز ودرنی پر مایه وعمیق دارد.اسرار نهفته و شگفتی های آن،پایان پذیر نیست ونوآوری ها وزیبایی های آن هرگز به کهنگی نمی گراید وهرگز تاریکی های جهل وظلم، جزبه وسیله ی آن رفع نخواهدشد
ازبحث های اساسی و بسیار پیچیده
یکی از بحث های اساسی وبسیار پیچیده که درقرآن کریم عنوان شده است،موضوع قانونمندی جامعه وتاریخ، یاسنن وضوابطی است که برجامعه وتاریخ حکومت می کند.آیات بسیاری ازقرآن،به ویژه در بخش تاریخی آن ،بیانگر این حقیقت است که بر روند جامعه وتحوّلات تاریخی ،تصادف واتفاق حکم نمی راند،بلکه تحوّلات ودگرگونی های تاریخ،از حیات ومرگ وصعود وسقوط جامعه هاو سلسله ها گرفته تا درخشندگی وشکوفایی وغروب غمبار تمدّن ها،همه وهمه تابع یک سلسله قالب ها،ضابطه ها،معیارها ومقررات مشخّصی است،که از آنها به«سنن الهی » یا«قوانین حاکم بر روند جامعه وتاریخ» تعبیر می گردد.سنن وضوابطی که مقتضی نیاز های فطری ومحصول عمل کرد انسان است که به او باز می گردد.ضوابطی که جامعه ی بشری می تواند در پرتو آگاهی وآزادی ،آنها را بشناسد وبا ایجاد رابطه ی مثبت ومطلوب با آنها که جلوه ای از حاکمیت اراده ی خدا بر تاریخ است ـسر نوشت خود را سعادتمندانه ومترقی وبالنده وهماره رو به رشد واوج ،رقم زند ویا با عدم شناخت آنها وایجاد رابطه منفی ونا مطلوب با آنها،شرایط و مقدّمات عقب گرد،
اسارت وسقوط ونگون بختی خویش را بر اساس سنّت های تخلّف نا پذیر وجهان شمول خدا فراهم آورد.
قرآن وطرح آفرینش انسان
در این که کدام یک از این دیدگاه های سه گانه به واقع نزدیک وکدام بیگانه اند،اظهار نظر قطعی شاید مشکل باشد ،امّا به نظر می رسد نظریه ی نخست ـ که عامل فطری واقتضای طبیعی را ،انگیزه ی گرایش به زندگی اجتماعی عنوان می کند ـ از دو نظریه دیگر دلنشین تر و واقع بینانه تر است،چرا که با تعمّق بیشتر ،به نظر می رسد گویا زندگی اجتماعی طرحی است در آفرینش انسان وباطبیعت بشری او سرشته شده است .این شیوه ی زندگی گویی ریشه در اعماق جان بشر دارد،به طوری که تا انسان با این ویژگی ها وکشش های انسانی باقی است،این گرایش به سوی جامعه وحیات اجتماعی نیز در او تجلّی خواهد داشت .
این دیدگاه را طرفدارانش از قرآن الهام گرفته وبرای استحکام در یافت واستنتاج
خود ،آیاتی را نیز گواه آورده اند ،برای نمونه:
1.قرآن در سوره ی حجرات آیه ی/13 می فر ماید :
هان ای مردم !ما شما را از یک مرد وزن آفریدیم وشما را تیره ها وقبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید،اینها ملاک امتیاز نیست ،بلکه گرا می ترین شما نزد خدا با تقوا تر ین شماست،خداوند دانا وآگاه است.
2.در سوره ی فرقان ایه ی/54 می فرماید :
او کسی است که از آب، انسان را آفرید،آن گاه او را نسب وسبب قرار داد ونسل او را از این دو راه ،گسترش دادوپروردگار تو هماره توانا بوده است.
3.ونیز در سوره ی زخرف آیه ی/32 می فرماید :
آیا آنان رحمت پروردگارت را تقسیم می کنند؟! ما معیشت آنها را در حیات دنیا در میانشان تقسیم کردیم وبعضی را بر بعضی بر تری دادیم،تا یکدیگر را مسخّر کرده وبا هم، تعاون وهمکاری نمایند،ومهرورحمت پروردگارت از همه ی آنچه آنان گرد آوری می کتتد بهتر است.
نکته های ظریف از آیات
. در آیه ی نخست،قرآن درقالب یک دستور پرمحتوای اخلاقی واجتماعی،به فلسفه ی آفرینش انسان،به صورت ملّت ها،وامّت ها وقبیله های گوناگون اشاره
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 18 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فصل مقدماتى:شناخت الکل
1- الکل و انواع آن
از نظر علم شیمى هر مادهاى که در فرمول شیمیایى آن عاملهیدروکسیل (-OH) وجود داشته باشد، یک الکل محسوب مىشود.الکل از مشتقات هیدروکربن هاست که در آنها هرمولکول، ترکیبى ازچند اتم هیدروژن و کربن مىباشد. نهایت، یک عامل (OH) جانشینیک اتم هیدروژن مىگردد. و بنابر تعداد عامل (OH) ، الکلها را یک یاچند ظرفیت مىگویند. (1) الکل انواع زیادى دارد که ذیلا به برخى ازآنها اشاره مىکنیم:
الف) الکل متیلیک
سادهترین الکلها، الکل متیلیک (2) است که مبناى الکلهاى یکظرفیتى مىباشد. الکل متیلیک از تقطیر چوب به دست مىآید و ازاین رو به آن عرق چوب نیز مىگویند. این ماده مایعى استبى رنگکه در 66 درجه سانتى گراد مىجوشد، با شعله کمى آبى رنگمىسوزد و چون با آب مخلوط گردد، تقلیل حجم یافته و تولیدحرارت مىکند.
الکل متیلیک، در صنایع رنگسازى کاربرد دارد. به علاوه سمىاست قوى که با شرب 8 تا 10 گرم آن اختلالات هاضمه و اغلبکورى دست داده و تلف مىکند. (3) .
پس از الکل متیلیک یا متانول بقیه الکلهاى یک ظرفیتى یا یکعاملى را به الکلهاى نوع اول، دوم و سوم طبقهبندى مىکنند. (4) اتانول که موضوع بحث ماست، در زمره الکلهاى نوع اول است.هم چنین الکلهاى دو ظرفیتى و سه ظرفیتى و ... نیز وجود دارد کهمىتوان از ضدیخ به عنوان الکل دو ظرفیتى (یا الکل دو عاملىاشباع) و گلیسیرین به عنوان الکل سه ظرفیتى (یا الکل سه عاملىاشباع) نام برد. (5) .
ب) الکل اتیلیک
اگر واژه الکل بدون هیچ پسوند یا پیشوندى به کار رود، مقصود الکلاتیلیک یا اتانول (6) است که معروفترین انواع الکل مىباشد. در آیندهخواهیم دید که الکل اتیلیک در صنایع گوناگون و در زندگى روز مرهمردم، کاربرد زیادى دارد.
چنان که در مقدمه اشاره شد، موضوع بحث ما در این نوشتارمنحصرا الکل اتیلیک یا اتانول است. و هر کجا در این رساله، واژهالکل را بدون افزودن کلمه دیگر به کار بریم مقصودمان همین نوعالکل مىباشد.
اتانول به طور طبیعى و به مقدار بسیار کم در نان (5/0 درصد)،مغزانسان و گیاهان وجود دارد. علاوه بر مخمر (7) و بعضى باکترىها،بدن انسان نیز مقدار چشمگیرى الکل تولید مىکند. در اکثر موارد،تمام این تولید، مربوط به میکروبهاى موجود در روده انسانمىباشد. براى آشنایى بیش تر با این ماده، به تبیین اوصاف الکل وآثار ظاهرى الکل برجسم و روان آدمى مىپردازیم.
2 - ویژگىهاى الکل و آثار آن
الکل اتیلیک در 3/78 درجه سانتى گراد به جوش مىآید و در114-درجه ذوب مىشود. الکل مطلق، آب گونهاى استبىرنگ وزود آتشگیر، با بویى ویژه، در برودت زیاد ابتدا قوام آمده و سپسمانند شیشه منجمد مىگردد. (8) .
الکل برخلاف پندار بعضى، اثر تحریکى بر اعضاى بدن ندارد،بلکه اثر آن تخدیر یعنى تضعیف فعالیتهاى بدن و کاستن از دقت درانجام رفتارهاى گوناگون است. در کتابهاى علمى نیز، الکل را درردیف تخدیر کنندهها هم چون اتر و غیره مىآورند. یکى ازدانشمندان در این زمینه مىگوید: «این واقعیت که افراد تحت تاثیرالکل، خجالتشان از بین مىرود و زیاد حرف مىزنند، به علت اثرتحریکى الکل بر مغز نیست، بلکه به دلیل از بین رفتن کنترلى است کهمراکز عالى مغز در میانهروى و اعتدال شخص از خود انجاممىدهند.» (9) .
به هر حال، تمامى مشروبات الکلى، حاوى مقدارى الکلمىباشند و هرگونه آثار تخدیرى که از مشروبات الکلى بروز مىکندمربوط به وجود این ماده در آن هاست. میزان این تخدیر که ما از آن به«مستى» تعبیر مىکنیم بستگى به درصد الکل موجود در این گونهمشروبات دارد. چنان چه شخص مقدارى الکل بنوشد، قریب 15 آنفورا به وسیله جدار معده داخل در خون و بقیه در امعاء واردمىگردد. مقدارى هم ممکن استبه وسیله ریتین یا با ادرار خارجشود. ولى قسمت اعظم آن در هر حال در بدن مىماند و در آن جامتدرجا اکسید شده و احتیاجى به هضم و گوارش ندارد. (10) .
کبد انسان قادر است در هر ساعت، 8 گرم الکل را اکسید کند.مقادیر زیادتر در جریان خون ظاهر شده ولى غلظت کم تر از 05/0%علامتى در شخص به وجود نمىآورد. از غلظت 05/0% به بالاستکه علائمى نظیر کاهش توازن اعمال فیزیکى و اختلال در دید پیشخواهد آمد.
غلظتبالاتر از 25/0% علائم مشخصى به وجود مىآورد. و اگرغلظتبه 1% در خون برسد، اختلال تنفسى و قلبى و نهایتا مرگایجاد مىشود هر چند مقدار کشنده آن برحسب افراد فرق مىکند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 103
شناخت مختصری از زندگانی امام حسن(ع)
پیشوای دوم جهان تشیع که نخستین میوه پیوند فرخنده علی (ع) با دختر گرامی پیامبر اسلام (ص) بود، در نیمه ماه رمضان سال سوم هجرت در شهر مدینه دیده به جهان گشود .
حسن بن علی(ع) از دوران جد بزرگوارش چند سال بیشتر درک نکرد زیرا او تقریبا هفت سال بیش نداشت که پیامبر اسلام بدرود زندگی گفت .
پس از درگذشت پیامبر (ص) تقریبا سی سال در کنار پدرش امیر مومنان (ع) قرار داشت و پس از شهادت علی (ع) (در سال 40 هجری) به مدت 10 سال امامت امت را به عهده داشت و در سال 50 هجری با توطئه معاویه بر اثر مسمومیت در سن 48 سالگی به درجه شهادت رسید و در قبرستان «بقیع» در مدینه مدفون گشت .
رسول اکرم (ص ) بلا فاصله پس از ولادتش , او را گرفت و در گوش چپش اقامه گفت . سپس برای او بار گوسفندی قربانی کرد, سرش را تراشید و هموزن موی سرش -که یک درم و چیزی افزون بود - نقره به مستمندان داد. پیامبر (ص ) دستور داد تاسرش را عطر آگین کنند و از آن هنگام آیین عقیقه و صدقه دادن به هموزن موی سرنوزاد سنت شد. این نوزاد را حسن نام داد و این نام در جاهلیت سابقه نداشت . کنیه او را ابومحمد نهاد و این تنها کنیه اوست . لقب های او سبط, سید, زکی , مجتبی است که از همه معروفتر مجتبی میباشد. پیامبر اکرم (ص ) به حسن و برادرش حسین علاقه خاصی داشت و بارها می فرمودکه حسن و حسین فرزندان منند و به پاس همین سخن علی به سایر فرزندان خودمی فرمود : شما فرزندان من هستید و حسن و حسین فرزندان پیغمبر خدایند . امام حسن هفت سال و چندی زمان جد بزرگوارش را درک نمود و در آغوش مهر آن حضرت بسر برد و پس از رحلت پیامبر (ص ) که با رحلت حضرت فاطمه دوماه یا سه ماه بیشتر فاصله نداشت تحت تربیت پدر بزرگوار خود قرار گرفت . امام حسن (ع ) پس از شهادت پدر بزرگوار خود به امر خدا و طبق وصیت آن حضرت , به امامت رسید ومقام خلافت ظاهری رانیز اشغال کرد,و نزدیک به شش ماه به اداره امورمسلمین پرداخت . در این مدت , معاویه که دشمن سرسخت علی (ع )و خاندان او بود و سالها به طمع خلافت ( در آغاز به بهانه خونخواهی عثمان و درآخر آشکارا به طلب خلافت ) جنگیده بود, به عراق که مقرخلافت امام حسن (ع ) بودلشکر کشید و جنگ آغاز کرد.ما دراین باره کمی بعد تر سخن خواهیم گفت .امام حسن (ع ) از جهت منظر و اخلاق و پیکر و بزرگواری به رسول اکرم (ص )بسیار مانند بود.وصف کنندگان آن حضرت او را چنین توصیف کرده اند: دارای رخساری سفید آمیخته به اندکی سرخی , چشمانی سیاه , گونه های هموار,محاسنی انبوه , گیسوانی مجعد و پر, گردنی سیمگون , اندامی متناسب , شانه ای عریض ,استخوانی درشت , میانی باریک , قدی میانه , نه چندان بلند و نه چندان کوتاه .سیمایی نمکین و چهره ای در شمار زیباترین و جذاب ترین چهره ها .ابن سعد گفته است که حسن و حسین به ریگ سیاه , خضاب میکردند .
کمالات انسانی
امام حسن (ع ) در کمالات انسانی یادگار پدر و نمونه کامل جد بزرگوار خودبود.تا پیغمبر (ص ) زنده بود, او و برادرش حسین در کنار آن حضرت جای داشتند,گاهی آنان را بر دوش خود سوار می کرد و می بوسید و می بویید.از پیغمبر اکرم (ص ) روایت کرده اند که درباره امام حسن و امام حسین (ع )می فرمود: این دو فرزند من , امام هستند خواه برخیزند و خواه بنشینند ( کنایه از این که در هر حال امام و پیشوایند ).امام حسن (ع ) بیست و پنج بار حج کرد, پیاده , درحالی که اسبهای نجیب را با او یدک می کشیدند.هرگاه از مرگ یاد میکرد می گریست و هر گاه از قبر یاد میکردمیگریست , هر گاه به یاد ایستادن به پای حساب می افتاد آن چنان نعره میزد که بیهوش میشد و چون به یاد بهشت و دوزخ می افتاد, همچون مار گزیده به خود می پیچید.از خدا طلب بهشت میکرد و به او از آتش جهنم پناه میبرد.چون وضو می ساخت و به نماز می ایستاد, بدنش به لرزه می افتاد و رنگش زرد می شد.سه نوبت دارائیش رابا خدا تقسیم کرد و دو نوبت از تمام مال خود برای خدا گذشت .گفته اندکه : امام حسن (ع ) در زمان خودش عابد ترین و بی اعتنا ترین مردم به زیور دنیا بود.در سرشت و طینت امام حسن (ع ) برترین نشانه های انسانیت وجود داشت .هرکه او را می دید به دیده اش بزرگ می آمد و هر که با او آمیزش داشت بدو محبت می ورزید و هر دوست یا دشمنی که سخن یا خطبه او را می شنید, به آسانی درنگ میکردتا او سخن خود را تمام کند و خطبه اش را به پایان برد.محمد بن اسحاق گفت : پس از رسول خدا (ص ) هیچکس از حیث آبرو و بلندی قدر به حسن بن علی نرسید.بر درخانه فرش میگستردند و چون از خانه بیرون می آمد و آنجا می نشست راه بسته میشد وبه احترام او کسی از برابرش عبور نمی کرد و او چون می فهمید, برمی خاست و به خانه میرفت و آن گاه مردم رفت و آمد می کردند.در راه مکه از مرکبش فرود آمد وپیاده به راه رفتن ادامه داد.در کاروان همه از او پیروی کردند حتی سعد بن ابی وقاص پیاده شد و در کنار آن حضر ت راه افتاد .ابن عباس که از امام حسن و امام حسین (ع ) مسن تر بود, رکاب اسبشان رامیگرفت و بدین کار افتخار میکرد و می گفت : اینها پسران رسول خدایند.با این شأ ن و منزلت , تواضعش چنان بود که : روزی بر عده ای مستمند می گذشت , آنها پاره های نان را بر زمین نهاده و خود روی زمین نشسته بودند و می خوردند, چون حسن بن علی را دیدند گفتند: ای پسر رسول خدا بیا با ما هم غذا شو.امام حسن (ع ) فورا از مرکب فرود آمد و گفت : خدا متکبرین را دوست نمی دارد.و باآنان به غذا خوردن مشغول شد .آنگاه آنها را به میهمانی خود دعوت کرد, هم غذا به آنان داد و هم پوشاک .در جود و بخشش امام حسن (ع ) داستانها گفته اند.از جمله مدائنی روایت کرده که : حسن و حسین و عبدالله بن جعفر به راه حج میرفتند.توشه و تنخواه آنان گم شد.گرسنه و تشنه به خیمه ای رسیدند که پیر زنی در آن زندگی می کرد.از او آب طلبیدند.گفت این گوسفند را بدوشید وشیر آن را با آب بیامیزید و بیاشامید.چنین کردند.سپس از او غذا خواستند.گفت همین گوسفند را داریم بکشید و بخورید.یکی از آنان گوسفند را ذبح کرد و از گوشت آن مقداری بریان کرد و همه خوردند وسپس همانجا به خواب رفتند.هنگام رفتن به پیر زن گفتند: ما از قریشیم به حج میرویم .چون باز گشتیم نزد ما بیا با تو به نیکی رفتار خواهیم کرد.و رفتند.شوهر زن که آمد و از جریان خبر یافت , گفت : وای بر تو گوسفند مرا برای مردمی ناشناس میکُشی آنگاه میگویی از قریش بودند؟ روزگاری گذشت و کار بر پیر زن سخت شد, از آن محل کوچ کرد و به مدینه عبورش افتاد.حسن بن علی (ع ) او را دیدو شناخت .پیش رفت و گفت : مرا می شناسی ؟ گفت نه .گفت : من همانم که در فلان روز مهمان تو شدم .و دستور داد تا هزار گوسفند و هزار دینار زر به او