لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
شرح و تاریخچة مختصری از دورة زندگی شاه نعمت اله ولی
(سید نعمت اله کهسانی المشهور بکرمانی قدس سره العزیز)
هو غوث لواصلین و فخرالعاشقین، شاه نور الدین سید نعمت اله بن سید عبداله بن محمدبن عبداله بن کمال الدین بن یحیی بن هاشم بن موسی بن جعفر بن صالح بن محمدبن جعفر بن الحسن بن محمدبن جعفر بن محمدبن اسمعیل بن ابی عبداله محمدالباقرعلی زین العابدین بن حسین بن علی الوصی و فاطمه بنت النبی صلوات اله و سلامه علیه و علیهم اجمعین. و بدین ترتیب نسب این عارف بزرگ یا بیست واسطه به امیر مؤمنان علی بن ابیطالب علیه الصلوات و السلام می رسد.
آباء و اجداد امجادش همه صاحب مقامات عالیه و از اهل مکاشفه و ریاضیات و کرامات بوده اند و جدش در شهر حلب (سوریه فعلی) سکونت و اقامت داشته است. پدرش سید عبداله از عربستان و حلب به ایران آمده و پس از گذشت و گذار در بلاد مختلف، سرانجام در کرمان رحل اقامت افکنده است.
سید بزرگوار، نعمت اله، در روز پنجشنبه بیست و دوم سنه ثلاثین و سبعمائه (730) و بعضی نوشته اند در سنة احدی و ثلاثین و سبعمائه (731) هجری قمری در قبصة کهسان از توابع هرات متولد شده است والدة ما جدة سید از شبانکاره فارس بوده است.
سید مقامات علوم را نزد شیخ رکن الدین شیرازی تحصیل نموده و از پنج سالگی آثار هوش و ذکاوت از جبین و حالش ظاهر بوده است.
علم بلاغت را نزد شیخ شمس الدین مکی و الهیات را در خدمت سید جلال الدین خوارزمی و علم کلام و اصول را پیش قاضی عضدالدین خوانده و دربارة مطالب کتاب مرصاد العباد و متن فصوص مباحثات زیادی نموده است.
نظر به اینکه بصحبت و ملاقات اولیاء و مشایخ رغبت وافری داشته بمسافرت پرداخته و سیر و سیاحت را اختیار نموده است.
در بیست و چهار سالگی در مکة معظمه بخدمت قطب الاقطاب: شیخ عبداله یافعی، صاحب کتابهای: روضه الریاحین و درالنظیم و نشر المحاسن و ارشاد رسیده و ارادت او را اختیار نموده است.
مدت هفت سال تمام در مکه معظمه اقامت داشته و در این مدت بملاقات قطب الدین رازی نائل شده است. سید نعمت اله از مکه به مصر رفته و در آنجا بزیارت سلطان حسین اخلاطی موفق شده است.
سپس به ایران آمد و در سراب آذربایجان سید قاسم الانوار را در صغر سن بخدمت سید آوردند و مورد التفات و عنایت وی قرار گرفته. در سفر ماوراء النهر چندی بشهر سبز توقف کرد و در کوهستان سمرقند اربعینها داشت و در سرمای زمستان فردا “وحیدا” در مغاره های کوه بریاضت پرداخت و از کثرت برف راهها مسدود شد. در فصل بهار که برفها بتدریج بگداخت و صیادان بدان کوهسار رفتند سید را در غاری دیدند و متحیر ماندند که چگونه تک و تنها زمستان به آن سختی را در غار کوه بسر برده است.
سید معاصر اسیر تیمور گورکانی بود و در حدود کوهستان اور گنج بواسطه مشاهدة بعضی کرامات: قریب نود هزار کس بسید اظهار ارادت کردند.
امیر سید کلال که فرقة نقشبندیه باو انتساب دارند ازین معنی براشفت و بخدمت امیر تیمور رسید و از سید سعایت کرد و به تیمور گفت که سید قصد خروج و داعیة سلطنت دارد او را از این صفحات باید بیرون کرد. که فسادی روی ندهد چون سید مستحضر شد فرمود تا حلوای امیر کلال را نخوریم از خراسان بیرون نرویم و آخر هم چنان شد که سید فرموده بود.
چون امیر کلال قطب فرقه نقشبندیه در خدمت امیر تیمور به سعایت از سید نعمت اله پرداخت و سخنان مفسدانه و مغرضانه بزبان آورد امیر تیمور خود شخصاً در یکی از مغارات بملاقات سید رفت و پس از سخنان بسیار که ما بین آندو رد و بدل شد. امیر بسید اظهار داشت شما از ولایت ما کوچ کنید و بجای دیگر بروید سید پس از تأمل و تفکر گفت: بهر ملکی که رفتم و بهر سرزمینی سیر کردم مملکت شما بود. پس کجا باید شد!
القصه سید بماوراء النهر رفت و در آنجا بود که میر حسینی سادات صاحب کنزالرموز و مصباح الارواح سیده حسیبه نسیبه که خواند زاده سلطان بخت: بنت میر عمادالدین حمزة حسینی الهروی بود بقصد ازدواج سید درآورد و در آنوقت سید شصت سال داشت.
پس از این ازدواج سید بجانب کرمان آمد و در کوه لنبان اقامت اختیار کرد و در اینجا بود که سید زاده بزرگوار سید برهان الدین خلیل اله فرزند آن جناب متولد شد.
چندی هم بتفت یزد توقف فرمود خانقاهی در آن محل بساخت و سلطان اسکندر بن عمر شیخ: مدت چهار سال امورات و سرپرستی آنجا را به سید موهبت کرد و از دور و نزدیک و ترک و تاجیک علماء و فقراء بخدمت وی می آمدند و سر ارادت بر آستانش مینهادند.
در تفت یزد بود که مولانا شرف الدین علی یزدی و خواجه صائن الدین علی ترکة اصفهانی بخدمت سید رسیدند و باشارة او مسافرت مصر و شام گزیدند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
شرح و تاریخچة مختصری از دورة زندگی شاه نعمت اله ولی
(سید نعمت اله کهسانی المشهور بکرمانی قدس سره العزیز)
هو غوث لواصلین و فخرالعاشقین، شاه نور الدین سید نعمت اله بن سید عبداله بن محمدبن عبداله بن کمال الدین بن یحیی بن هاشم بن موسی بن جعفر بن صالح بن محمدبن جعفر بن الحسن بن محمدبن جعفر بن محمدبن اسمعیل بن ابی عبداله محمدالباقرعلی زین العابدین بن حسین بن علی الوصی و فاطمه بنت النبی صلوات اله و سلامه علیه و علیهم اجمعین. و بدین ترتیب نسب این عارف بزرگ یا بیست واسطه به امیر مؤمنان علی بن ابیطالب علیه الصلوات و السلام می رسد.
آباء و اجداد امجادش همه صاحب مقامات عالیه و از اهل مکاشفه و ریاضیات و کرامات بوده اند و جدش در شهر حلب (سوریه فعلی) سکونت و اقامت داشته است. پدرش سید عبداله از عربستان و حلب به ایران آمده و پس از گذشت و گذار در بلاد مختلف، سرانجام در کرمان رحل اقامت افکنده است.
سید بزرگوار، نعمت اله، در روز پنجشنبه بیست و دوم سنه ثلاثین و سبعمائه (730) و بعضی نوشته اند در سنة احدی و ثلاثین و سبعمائه (731) هجری قمری در قبصة کهسان از توابع هرات متولد شده است والدة ما جدة سید از شبانکاره فارس بوده است.
سید مقامات علوم را نزد شیخ رکن الدین شیرازی تحصیل نموده و از پنج سالگی آثار هوش و ذکاوت از جبین و حالش ظاهر بوده است.
علم بلاغت را نزد شیخ شمس الدین مکی و الهیات را در خدمت سید جلال الدین خوارزمی و علم کلام و اصول را پیش قاضی عضدالدین خوانده و دربارة مطالب کتاب مرصاد العباد و متن فصوص مباحثات زیادی نموده است.
نظر به اینکه بصحبت و ملاقات اولیاء و مشایخ رغبت وافری داشته بمسافرت پرداخته و سیر و سیاحت را اختیار نموده است.
در بیست و چهار سالگی در مکة معظمه بخدمت قطب الاقطاب: شیخ عبداله یافعی، صاحب کتابهای: روضه الریاحین و درالنظیم و نشر المحاسن و ارشاد رسیده و ارادت او را اختیار نموده است.
مدت هفت سال تمام در مکه معظمه اقامت داشته و در این مدت بملاقات قطب الدین رازی نائل شده است. سید نعمت اله از مکه به مصر رفته و در آنجا بزیارت سلطان حسین اخلاطی موفق شده است.
سپس به ایران آمد و در سراب آذربایجان سید قاسم الانوار را در صغر سن بخدمت سید آوردند و مورد التفات و عنایت وی قرار گرفته. در سفر ماوراء النهر چندی بشهر سبز توقف کرد و در کوهستان سمرقند اربعینها داشت و در سرمای زمستان فردا “وحیدا” در مغاره های کوه بریاضت پرداخت و از کثرت برف راهها مسدود شد. در فصل بهار که برفها بتدریج بگداخت و صیادان بدان کوهسار رفتند سید را در غاری دیدند و متحیر ماندند که چگونه تک و تنها زمستان به آن سختی را در غار کوه بسر برده است.
سید معاصر اسیر تیمور گورکانی بود و در حدود کوهستان اور گنج بواسطه مشاهدة بعضی کرامات: قریب نود هزار کس بسید اظهار ارادت کردند.
امیر سید کلال که فرقة نقشبندیه باو انتساب دارند ازین معنی براشفت و بخدمت امیر تیمور رسید و از سید سعایت کرد و به تیمور گفت که سید قصد خروج و داعیة سلطنت دارد او را از این صفحات باید بیرون کرد. که فسادی روی ندهد چون سید مستحضر شد فرمود تا حلوای امیر کلال را نخوریم از خراسان بیرون نرویم و آخر هم چنان شد که سید فرموده بود.
چون امیر کلال قطب فرقه نقشبندیه در خدمت امیر تیمور به سعایت از سید نعمت اله پرداخت و سخنان مفسدانه و مغرضانه بزبان آورد امیر تیمور خود شخصاً در یکی از مغارات بملاقات سید رفت و پس از سخنان بسیار که ما بین آندو رد و بدل شد. امیر بسید اظهار داشت شما از ولایت ما کوچ کنید و بجای دیگر بروید سید پس از تأمل و تفکر گفت: بهر ملکی که رفتم و بهر سرزمینی سیر کردم مملکت شما بود. پس کجا باید شد!
القصه سید بماوراء النهر رفت و در آنجا بود که میر حسینی سادات صاحب کنزالرموز و مصباح الارواح سیده حسیبه نسیبه که خواند زاده سلطان بخت: بنت میر عمادالدین حمزة حسینی الهروی بود بقصد ازدواج سید درآورد و در آنوقت سید شصت سال داشت.
پس از این ازدواج سید بجانب کرمان آمد و در کوه لنبان اقامت اختیار کرد و در اینجا بود که سید زاده بزرگوار سید برهان الدین خلیل اله فرزند آن جناب متولد شد.
چندی هم بتفت یزد توقف فرمود خانقاهی در آن محل بساخت و سلطان اسکندر بن عمر شیخ: مدت چهار سال امورات و سرپرستی آنجا را به سید موهبت کرد و از دور و نزدیک و ترک و تاجیک علماء و فقراء بخدمت وی می آمدند و سر ارادت بر آستانش مینهادند.
در تفت یزد بود که مولانا شرف الدین علی یزدی و خواجه صائن الدین علی ترکة اصفهانی بخدمت سید رسیدند و باشارة او مسافرت مصر و شام گزیدند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
شرح و تاریخچة مختصری از دورة زندگی شاه نعمت اله ولی
(سید نعمت اله کهسانی المشهور بکرمانی قدس سره العزیز)
هو غوث لواصلین و فخرالعاشقین، شاه نور الدین سید نعمت اله بن سید عبداله بن محمدبن عبداله بن کمال الدین بن یحیی بن هاشم بن موسی بن جعفر بن صالح بن محمدبن جعفر بن الحسن بن محمدبن جعفر بن محمدبن اسمعیل بن ابی عبداله محمدالباقرعلی زین العابدین بن حسین بن علی الوصی و فاطمه بنت النبی صلوات اله و سلامه علیه و علیهم اجمعین. و بدین ترتیب نسب این عارف بزرگ یا بیست واسطه به امیر مؤمنان علی بن ابیطالب علیه الصلوات و السلام می رسد.
آباء و اجداد امجادش همه صاحب مقامات عالیه و از اهل مکاشفه و ریاضیات و کرامات بوده اند و جدش در شهر حلب (سوریه فعلی) سکونت و اقامت داشته است. پدرش سید عبداله از عربستان و حلب به ایران آمده و پس از گذشت و گذار در بلاد مختلف، سرانجام در کرمان رحل اقامت افکنده است.
سید بزرگوار، نعمت اله، در روز پنجشنبه بیست و دوم سنه ثلاثین و سبعمائه (730) و بعضی نوشته اند در سنة احدی و ثلاثین و سبعمائه (731) هجری قمری در قبصة کهسان از توابع هرات متولد شده است والدة ما جدة سید از شبانکاره فارس بوده است.
سید مقامات علوم را نزد شیخ رکن الدین شیرازی تحصیل نموده و از پنج سالگی آثار هوش و ذکاوت از جبین و حالش ظاهر بوده است.
علم بلاغت را نزد شیخ شمس الدین مکی و الهیات را در خدمت سید جلال الدین خوارزمی و علم کلام و اصول را پیش قاضی عضدالدین خوانده و دربارة مطالب کتاب مرصاد العباد و متن فصوص مباحثات زیادی نموده است.
نظر به اینکه بصحبت و ملاقات اولیاء و مشایخ رغبت وافری داشته بمسافرت پرداخته و سیر و سیاحت را اختیار نموده است.
در بیست و چهار سالگی در مکة معظمه بخدمت قطب الاقطاب: شیخ عبداله یافعی، صاحب کتابهای: روضه الریاحین و درالنظیم و نشر المحاسن و ارشاد رسیده و ارادت او را اختیار نموده است.
مدت هفت سال تمام در مکه معظمه اقامت داشته و در این مدت بملاقات قطب الدین رازی نائل شده است. سید نعمت اله از مکه به مصر رفته و در آنجا بزیارت سلطان حسین اخلاطی موفق شده است.
سپس به ایران آمد و در سراب آذربایجان سید قاسم الانوار را در صغر سن بخدمت سید آوردند و مورد التفات و عنایت وی قرار گرفته. در سفر ماوراء النهر چندی بشهر سبز توقف کرد و در کوهستان سمرقند اربعینها داشت و در سرمای زمستان فردا “وحیدا” در مغاره های کوه بریاضت پرداخت و از کثرت برف راهها مسدود شد. در فصل بهار که برفها بتدریج بگداخت و صیادان بدان کوهسار رفتند سید را در غاری دیدند و متحیر ماندند که چگونه تک و تنها زمستان به آن سختی را در غار کوه بسر برده است.
سید معاصر اسیر تیمور گورکانی بود و در حدود کوهستان اور گنج بواسطه مشاهدة بعضی کرامات: قریب نود هزار کس بسید اظهار ارادت کردند.
امیر سید کلال که فرقة نقشبندیه باو انتساب دارند ازین معنی براشفت و بخدمت امیر تیمور رسید و از سید سعایت کرد و به تیمور گفت که سید قصد خروج و داعیة سلطنت دارد او را از این صفحات باید بیرون کرد. که فسادی روی ندهد چون سید مستحضر شد فرمود تا حلوای امیر کلال را نخوریم از خراسان بیرون نرویم و آخر هم چنان شد که سید فرموده بود.
چون امیر کلال قطب فرقه نقشبندیه در خدمت امیر تیمور به سعایت از سید نعمت اله پرداخت و سخنان مفسدانه و مغرضانه بزبان آورد امیر تیمور خود شخصاً در یکی از مغارات بملاقات سید رفت و پس از سخنان بسیار که ما بین آندو رد و بدل شد. امیر بسید اظهار داشت شما از ولایت ما کوچ کنید و بجای دیگر بروید سید پس از تأمل و تفکر گفت: بهر ملکی که رفتم و بهر سرزمینی سیر کردم مملکت شما بود. پس کجا باید شد!
القصه سید بماوراء النهر رفت و در آنجا بود که میر حسینی سادات صاحب کنزالرموز و مصباح الارواح سیده حسیبه نسیبه که خواند زاده سلطان بخت: بنت میر عمادالدین حمزة حسینی الهروی بود بقصد ازدواج سید درآورد و در آنوقت سید شصت سال داشت.
پس از این ازدواج سید بجانب کرمان آمد و در کوه لنبان اقامت اختیار کرد و در اینجا بود که سید زاده بزرگوار سید برهان الدین خلیل اله فرزند آن جناب متولد شد.
چندی هم بتفت یزد توقف فرمود خانقاهی در آن محل بساخت و سلطان اسکندر بن عمر شیخ: مدت چهار سال امورات و سرپرستی آنجا را به سید موهبت کرد و از دور و نزدیک و ترک و تاجیک علماء و فقراء بخدمت وی می آمدند و سر ارادت بر آستانش مینهادند.
در تفت یزد بود که مولانا شرف الدین علی یزدی و خواجه صائن الدین علی ترکة اصفهانی بخدمت سید رسیدند و باشارة او مسافرت مصر و شام گزیدند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
شرح و تاریخچة مختصری از دورة زندگی شاه نعمت اله ولی
(سید نعمت اله کهسانی المشهور بکرمانی قدس سره العزیز)
هو غوث لواصلین و فخرالعاشقین، شاه نور الدین سید نعمت اله بن سید عبداله بن محمدبن عبداله بن کمال الدین بن یحیی بن هاشم بن موسی بن جعفر بن صالح بن محمدبن جعفر بن الحسن بن محمدبن جعفر بن محمدبن اسمعیل بن ابی عبداله محمدالباقرعلی زین العابدین بن حسین بن علی الوصی و فاطمه بنت النبی صلوات اله و سلامه علیه و علیهم اجمعین. و بدین ترتیب نسب این عارف بزرگ یا بیست واسطه به امیر مؤمنان علی بن ابیطالب علیه الصلوات و السلام می رسد.
آباء و اجداد امجادش همه صاحب مقامات عالیه و از اهل مکاشفه و ریاضیات و کرامات بوده اند و جدش در شهر حلب (سوریه فعلی) سکونت و اقامت داشته است. پدرش سید عبداله از عربستان و حلب به ایران آمده و پس از گذشت و گذار در بلاد مختلف، سرانجام در کرمان رحل اقامت افکنده است.
سید بزرگوار، نعمت اله، در روز پنجشنبه بیست و دوم سنه ثلاثین و سبعمائه (730) و بعضی نوشته اند در سنة احدی و ثلاثین و سبعمائه (731) هجری قمری در قبصة کهسان از توابع هرات متولد شده است والدة ما جدة سید از شبانکاره فارس بوده است.
سید مقامات علوم را نزد شیخ رکن الدین شیرازی تحصیل نموده و از پنج سالگی آثار هوش و ذکاوت از جبین و حالش ظاهر بوده است.
علم بلاغت را نزد شیخ شمس الدین مکی و الهیات را در خدمت سید جلال الدین خوارزمی و علم کلام و اصول را پیش قاضی عضدالدین خوانده و دربارة مطالب کتاب مرصاد العباد و متن فصوص مباحثات زیادی نموده است.
نظر به اینکه بصحبت و ملاقات اولیاء و مشایخ رغبت وافری داشته بمسافرت پرداخته و سیر و سیاحت را اختیار نموده است.
در بیست و چهار سالگی در مکة معظمه بخدمت قطب الاقطاب: شیخ عبداله یافعی، صاحب کتابهای: روضه الریاحین و درالنظیم و نشر المحاسن و ارشاد رسیده و ارادت او را اختیار نموده است.
مدت هفت سال تمام در مکه معظمه اقامت داشته و در این مدت بملاقات قطب الدین رازی نائل شده است. سید نعمت اله از مکه به مصر رفته و در آنجا بزیارت سلطان حسین اخلاطی موفق شده است.
سپس به ایران آمد و در سراب آذربایجان سید قاسم الانوار را در صغر سن بخدمت سید آوردند و مورد التفات و عنایت وی قرار گرفته. در سفر ماوراء النهر چندی بشهر سبز توقف کرد و در کوهستان سمرقند اربعینها داشت و در سرمای زمستان فردا “وحیدا” در مغاره های کوه بریاضت پرداخت و از کثرت برف راهها مسدود شد. در فصل بهار که برفها بتدریج بگداخت و صیادان بدان کوهسار رفتند سید را در غاری دیدند و متحیر ماندند که چگونه تک و تنها زمستان به آن سختی را در غار کوه بسر برده است.
سید معاصر اسیر تیمور گورکانی بود و در حدود کوهستان اور گنج بواسطه مشاهدة بعضی کرامات: قریب نود هزار کس بسید اظهار ارادت کردند.
امیر سید کلال که فرقة نقشبندیه باو انتساب دارند ازین معنی براشفت و بخدمت امیر تیمور رسید و از سید سعایت کرد و به تیمور گفت که سید قصد خروج و داعیة سلطنت دارد او را از این صفحات باید بیرون کرد. که فسادی روی ندهد چون سید مستحضر شد فرمود تا حلوای امیر کلال را نخوریم از خراسان بیرون نرویم و آخر هم چنان شد که سید فرموده بود.
چون امیر کلال قطب فرقه نقشبندیه در خدمت امیر تیمور به سعایت از سید نعمت اله پرداخت و سخنان مفسدانه و مغرضانه بزبان آورد امیر تیمور خود شخصاً در یکی از مغارات بملاقات سید رفت و پس از سخنان بسیار که ما بین آندو رد و بدل شد. امیر بسید اظهار داشت شما از ولایت ما کوچ کنید و بجای دیگر بروید سید پس از تأمل و تفکر گفت: بهر ملکی که رفتم و بهر سرزمینی سیر کردم مملکت شما بود. پس کجا باید شد!
القصه سید بماوراء النهر رفت و در آنجا بود که میر حسینی سادات صاحب کنزالرموز و مصباح الارواح سیده حسیبه نسیبه که خواند زاده سلطان بخت: بنت میر عمادالدین حمزة حسینی الهروی بود بقصد ازدواج سید درآورد و در آنوقت سید شصت سال داشت.
پس از این ازدواج سید بجانب کرمان آمد و در کوه لنبان اقامت اختیار کرد و در اینجا بود که سید زاده بزرگوار سید برهان الدین خلیل اله فرزند آن جناب متولد شد.
چندی هم بتفت یزد توقف فرمود خانقاهی در آن محل بساخت و سلطان اسکندر بن عمر شیخ: مدت چهار سال امورات و سرپرستی آنجا را به سید موهبت کرد و از دور و نزدیک و ترک و تاجیک علماء و فقراء بخدمت وی می آمدند و سر ارادت بر آستانش مینهادند.
در تفت یزد بود که مولانا شرف الدین علی یزدی و خواجه صائن الدین علی ترکة اصفهانی بخدمت سید رسیدند و باشارة او مسافرت مصر و شام گزیدند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 26
خواص غذایی، دارویی و درمانی
شاه انگبین
(Royal Jelly)
شاه انگبین که نام های دیگر آن ژله رویال، ژله سلطنتی یا ژله شاهانه است، ماده ای است که زنبورهای ماده برای تغذیه ملکه وتغذیه لاروها در 2 تا 3 روز اول دروه لاروی می سازند. لاروها در مابقی دوره لاروی و در روزهای اول پس از تبدیل شدن به زنبور، توسط کارگران با گرده تغذیه می شوند. در برخی از کشورها، زنبورداران شاه انگبین را از کندوها استخراج می کنند و با قیمت بسیار بالا در فروشگاه های غذاهای دارویی عرضه می کنند. شاه انگبین یک مایع شیر مانند است که با بریدن حجره های ملکه از شان و خارج کردن لارو و درون آن ها قابل تخلیه و استخراج است و در شرایط مناسب به مدت طولانی قابل نگه داری است.
برای تولید شاه انگبین در حدّ قابل برداشت و عرضه به بازار، روش های خاصی برای ایجاد انبوه حجره های ملکه باید به کار گرفته شود. تولید تجارتی این ماده مستلزم پرورش انبوه ملکه است. معمولاً مقدار تولید این ماده از هر 100 حجره ملکه حدود 28 گرم است و به همین دلیل به قیمت فوق العاده گران عرضه م یشود. ادعا شده است که شاه انگبین درمان هر دردی است. معمولاً آن را به صورت مخلوط با عسل و گاهی بره موم عرضه می کنند. گفته شده است که شاه انگبین مقاومت بدن را در مقابل بیماری ها بالا می ربرد و طول عمر را زیاد می کند!
توجه: آن چه مسلم است، همچون دیگر محصولات زنبور عسل، مثل، عسل، گرده و بره موم، مصرف شاه انگبین برای بدن سودمند است. حال ادعاهای اغراق آمیز در مورد آن صحیح است یا نه، معلوم نیست و تنها چیزی که ما می دانیم این است که بسیار گران است. البته به نظر مولف، هیچ ماده ای در جهان وجود ندارد که از لحاظ تمامی مواد غذایی مورد نیاز بدن انسان ، از تمام مواد دیگر ارزشمندتر باشد . تمام غذاهای قابل مصرف توسط انسان و حیوانات از شش گروه مواد غذایی تحت عناوین : آب ، کربوهیدرات ها ، پروتئین ها ، چربی ها ، ویتامین ها و مواد معدنی ، تشکیل می شوند . برخی از مواد : مثل ، مواد ضد اکسایش ( آنتی اکسیدان ها ) ، آنتی بیوتیک ها ، هورمون ها ، آنزیم ها ، مواد رادیواکتیو و غیره نیز وجود دارند که جزء شش گروه غذایی فوق محسوب نمی شوند ، ولی ساختمان شیمیایی آن ها به میزان کم و بیش از همان عناصری تشکیل شده است که شش گروه مواد غذایی را تشکیل می دهند دسته اخیر به عنوان مواد غذایی مطرح نیستند اما خواص مخصوص به خود ، از جمله ، خواص ، تسریع کنندۀ واکنش های شیمیایی ، تنظیم کننده فرایندهای حیاتی ، ضد اکسایش و غیره را ممکن است دارا باشد .
آنچه باعث می شود که یک غذای خاص بتواند خواصی غیر از خواص غذایی خود را نشان دهد ، وجود مقادیری کم و بیش از مواد غیر غذایی فوق الذکر در آنها است و. عوام بر حسب تجربه می دانند و قبول دارند که یآن گونه غذاها خواصی مخصوص دارند که بیشتر به خواص شفابخش بودن آنها توجه دارند ، اما نمی دانند که چرا این گونه غذاها دارای چنان اثراتی هستند . به حر حال بر حسب تجربه ، در مواردی خاصی از بیماری ها و ناخوشی ها ، از غذاهای خاص استفاده می کنند . مثلا سیر ، پیاز ، شلغم ، عسل و بسیاری از گیاهان داروییرا دارای خاصیت شفابخشی برای برخی از بیماری ها می پندارند . همچنان که دود اسپند را وسیله ای برای جلوگیری از « چشم و نظر بد » می شناسند .
حال آنکه دود اسپند هیچ گونه خاصیت ضد چشم و نظر ندارد و فقط هوای اتاق را ضد عفونی می کند و شخصی ه به سرماخوردگی ساده مبتلا شده است ، با استنشاق دود اسپند ، آن دود وارد ریه ها و در نتیجه خون وی می شود و احتمالاً ویروس های سرماخوردگی یا عوامل عفونت زای یک ناخوشی دیگر در اثر مواد ضد عفونی کننده موجود در دود مذکور از بین می رود آی ضعیف می شود و لذا شخص ممکن است پس از استنشاق دود اسپند ، احساس بهبودی یا بهتر شدن کند . همچنین در سیر آنتی بیوتیک خاصی وجود دارد که روی بهبود برخی از بیماری های جزئی موثر است و این تأثیر معجزه آسا بودن سیر در درمان بیماری ها نبوده و علت اثر بخشی احتمالی آن ، فقط وفقط همان آنتی بیوتیکی است که در آن وجود دارد . اما باید توجه داشت که آنتی بیوتیک یآ سایر مواد تسکین دهندۀ دردها آی شفابخش برخی از بیماری های معمولی که در سیر یا غذاهای دیگر وجود دارد ، هیچ مزیت خاصی نسبت به آنتی بیوتیک ها یا سایر داروهای مورد تجویز توسط پزشک ندارد .
سایر غذاها ، میوه ها ، سبزی ، عسل و گرده ، موم ، بره موم ، شاه انگبین و تمامی گیاهان دارویی یآ فراورده های دارویی حیوانات نیز از این قاعده استثناء نبوده و تماماً ممکن است علاوه بر داشتن مقادیر کم و بیش از شش گروه مواد غذایی مذکور ، حاوی یک یا چند ماده دارویی هم باشند .