لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
موضوع :سیب زمینی
مشخصات گیاهشناسی:
سیب زمینی تعلق به خانواده بادمجانیان((solanaceae
دارد.جنس solanumدارای گونه های زیادی بوده ولی تنها گونه tuberosum
,تعداد بسیار محدود دیگر هستند که تولید غده می نمایند. قسمت هوایی این گیاه در اثر سرمای زمستان خشکیده واز بین می رود ولی غده های باقی مانده در خاک می توانند در بهار سال بعد جوانه زده وگیاه جدیدی را تولید نماید. بنابراین سیب زمینی ازنظرساقه های زیرزمینی کهدر انتهای غده ها تشکیل می شود گیاهی است دائمی ولی ازنظرساقه هایی وبرگها یکساله است.
ساقه های هوایی از روی چشمکهایی که روی غده مادری وجود دارند خارج شده و حامل برگ وگل ومیوه می شود.در بعضی از انواع ساقه ها به حالت مستقیم وعمودی ودر بعضی دیگر کم وبیش برروی زمین قرار می گیرد .ساقه ها در اغلب نژادها تو خالی هستند. رنگ ساقه اغلب سبز است ولی در بعضی اوقات نیز به رنگهای قرمز وبنفش در می آیند. برگهای سیب زمینیدر ابتداء ساده ولی در مراحل رشد بعدی به صورت مرکب پرزدار بوده ومقدارواندازه برگچه ها متفاوت است .
گلهای سیب زمینی به رنگهای مختلف از سفید تا ارغوانی وبنفش تیره دیده می شود .تعداد گل در گیاه متفاوت است . دربعضی از واریته ها گلها قبل از عمل لقاح می ریزند در صورتی که دربرخی دیگر عمل لقاح صورت گرفته ومنجر به تولید میوه وبذر می گردد. میوه ها در همه نقاط ظاهر نمی شوندوگلها فقط درآب وهوای ملایم وییلاقی منتهی به میوه می شود . رنگ میوه اغلب سبز است ولی دربعضی اوقات نیز به رنگ سیاه ویا بنفش درمی آید .بذر سیب زمینی بندرت برای ازدیاد بکار می رود زیرا نهالی که از بذر به دست آید،هیچگاه محصولی شبیه پایه مادری نخواهد داد .بذر سیب زمینی تنها برای ایجاد واریته های جدید در کارهای تحقیقاتی ودر آزمایشگاه استفاده می شود.
استولونها یا ساقه های زیر زمینی از جوانه هایی که در قسمت زیر زمینی انتهای ساقه وجود دارند تو لید می شوند که در مراحل بعدی می توانند به درجات دیگر منشعب شوند .غده های تازه از ضخیم شدن انتهای استولونها حاصل می شوند . قرارگرفتن غده مادری درعمق مناسب کمبود نور وزیر خاک بودن کامل غده ها، تولید استولونها و غده های تازه را افزایش می دهد .بر عکس چنانچه از روی استولونها خاک رابرداریم ونور به آنها برسد،ساقه های هوایی ایجاد می شود همچنین در مواقع قطع شیره گیاهی از برگها به طرف استولونها (بیماری قارچی ریز کتون)،غده ها تازه در نزدیکی سطح خاک و در موارد ی نیز در نزدیکی برگها به وجود می آیند .طول استولونها نسبت به نوع سیب زمینی فرق می کند و عوامل خارجی نیز روی طول استولونها ناثیر دارند .استولونهای کوتاه ویکسان عمل برداشت را آسان می کنند به جوانه هایی که روی غده سیب زمینی وجود دارند چشمک می گویند واز نوع مر کب اند .چشمکها بسته به گونه های مختلف درعمق های متفاوت روی غده ها قرار می گیرند.غده های سیب زمینی نیز بسته به ارقام مختلف دارای شکل،رنگ وقطرمختلفی است .تغییرات آب وهوایی به ویٍٍژه مواقعی که پس از یک دوره خشک طولانی،آب زیادی در اختیار گیاه قرارگیرد
،تغییراتی درشکل غده ها به وجودم می آید که نسبت به گونه های مختلف سیب زمینی متفاوتند .این تغییرات را می توان دربدشکل شدن وترک خوردن غده ها،کوچک مانده وغده های به اصطلاح زنجیره ای مشاهده کرد.غده سیب زمینی از لایه های مختلفی تشکیل شده است .پوشش خارجی غده همان پوست یا پیریدرم است .از وظایف پیریدرم محافظت غده در مقابل رطوبت وبیماریهای قارچی است .دیواره سلولهای چوب پنبه ای ازاسید های چرب پلی مریزه شده با وزن مولکولی زیاد تشکیل شده است .سلولهای غیر فعال چرب پلی مریزه شده با وزن مولکولی زیاد تشکیل شده است .سلولهای غیر فعال چوب پنبه ای باعث می شود
که پوست به رنگ قهوه ای درآید .رنگهای دیگرپوست مربوط به ماده آبتوسیانین است که در جداره سلولهای پارانشیمی قرار می گیرند.چنانچه پوست غده به وسلیه عواملی صدمه ببیند،لایه سلولهای زیرین((Phellogen (فلوژن=لایه زاینده پوست گیاهان دولپه ایٍ)قادند باذخیره کردن ماده سوبرین که یک نوع اسید چرب پلی مریزه شده است ،پس از مدت کوتاهی محل زخم را به طور موقت شفا دهد (برای ذخیره شدن سوبرین نفوذ اکسیژن ضروریاست ) هم زمان باآن لایه کامبیوم آوند ها که به طرفین رشد می یابند با تولید لایه هایی از سلولهای چوب پنبه ای محل زخم را کاملًا ترمیم می کنند
قسمتی که مستقیما زیر پوست قرار دارد کورتکس نام دارد وبه ضخامت حدود 2 میلیمتر است . سلولهای کورتکس دارای مقدار کمی نشاسته ولی برعکس دارای مقادیر زیادی پروتئین است قست دیگر که به پارانشیم ذخیره موسوم است ،لایه آوند های چوب وآبکش را می پوشاند . این قسمت دارای دیواره نازکی است که سلولهای پارانشیمی آن مملو از نشاسته است
اهمیت اقتصادی وارزش غذایی وداروی :
در 100 گرم غده سیب زمینی حدود 75تا 80 گرم آب ،21 گرم کربوهیدرات (قسمت اعظم آن ازنشاسته و مابقی آن قندهای حلال است ) حدود 2 گرم پروتئین (50 درصد آن از آمیدها واسید های آمینه ) 1/1 گرم املاح معدنی به ویژه پتاس و بالاخره مقادیری چربی وسلولز وجود دارد سیب زمینی چهارمین گیاه زراعی از نظر مقدار تولید بعد از گندم ،ذرت وبرنج است .اهمیت سیب زمینی بخاطر ارزش غذایی خاص، سازگاری خوب با شرایط آب و هوایی وشرایط انباری وحمل ونقل آسان آن است .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
عنوان تحقیق:
سموم موجود در سیب زمینی
استاد مربوطه:
خانم مهندس زهره دیدار
گرد آورنده:
حسین جدّی
پاییز 85 خانواده سیب زمینی: (Solanaceae)
بیش از 150 ماده شیمیایی در سیب زمینی شناسایی شده است که شامل سولانین، اسید اگزالیک، ارسنیک، تانن، نیترات و بیش از یکصد ماده دیگر می باشد. سولانین که یک آلکالوئید تلخ مزه است بر اثر قرار گرفتن غده ها در معرض نور در اپیدرم ساخته می شود و بر اثر تجمع آن رنگ غده سبز و مزه تلخ ایجاد می گردد. مصرف 25-20 میلی گرم از آلفا – سولانین برای انسان سمی و ممکن است باعث تولید نوزادان ناقص الخلقه شود. سیب زمینی دارای یک بازدارنده آنزیم اینورتاز (Invertase) است که مانع هیدرولیز شدن قندها می شود. فلفل نیز دارای ماده کاپسایسین (Capsaicine) است که باعث ناراحتیهای پوستی یا ناراحتیهای معده می شود. میوه های گوجه فرنگی دارای توماتین (Tomatine) می باشند که یک گلیکوآلکالوئید استری است. بیشترین مقدار توماتین 87 درصد در میوه های گرجه فرنگی سبز گزارش شده است. میوه های قرمز رسیده 3-2 روز پس از برداشت همه توماتین خود را از دست می دهند.
سـیـب زمـیـنـی بـا نـام عـلـمـی سـولانـوم تـوبــــروســــوم(solanum tuberosum) یک گـیـاه یـک سـالـه از خــــانـــواده(solanacea) میباشد. گوجه فرنگی، بادنجان و فلفلـهـا نیزجـــزو همین خانواده محسوب میگردند. هندی ها در حدود4 هـزار سـال پـیـش نخـستـیـن مـــردمانی بودند که سیبزمـیـنــی را در آمریکای جنوبی در پرو کشت دادند. بیش ازهـزار گـونه سیـــب زمینی در سراسر جهان وجود دارد. نام نخست سیب زمینی (batata) بوده است که اسپانیایی ها آن را در قرن 16 به (potato) تغییر دادند. سیب زمینی خوراکی در واقع قسمت غده مانند(tuber) ساقه زیرزمینی گیاه سیب زمینی میباشد. 2نقش غده سیب زمینی ذخیره غذایی گیاه و خاستگاه نسل بعدی سیب زمینی ها میباشد
مواد شیمیایی موجود در سیب زمینی
سیب زمینی حاوی گلیکوآلکالوئید و مواد سمی دیگری است که مهم ترین این مواد سمی، سولانین و کاکونین می باشند. معمولاً با پختن سیب زمینی در حرارت بالا (بالاتر از 170 درجه سانتی گراد) این سموم نابود می شوند. گلیکوآلکالوئید معمولاً در زیر پوست سیب زمینی فراوان یافت می شود و اغلب با افزایش مدت نگهداری سیب زمینی (معمولاً در انبار) و همچنین قرار گرفتن در معرض نور، تراکم این ماده در زیر پوست این سبزی افزایش می یابد. مصرف گلیکوآلکالوئید می تواند باعث سردرد، اسهال، دل پیچه و در موارد شدیدتر، سبب رفتن به حالت کما و حتی مرگ شود. البته مسمومیت با مصرف سیب زمینی بسیار نادر است.
قرار گرفتن در معرض نور هم اغلب باعث سبز شدن سیب زمینی می شود و همان قسمت های سبز، احتمالاً سمی هستند. پرورش دهندگان سیب زمینی در حال انجام آزمایشات گوناگون به منظور بررسی میزان آلکالوئید در سیب زمینی های مختلف هستند، چون برخی انواع سیب زمینی میزان بیشتری از این ماده دارند.
برخی تحقیقات نشان داده اند که مصرف آن مقدار سیب زمینی که حاوی 200 میلی گرم سولانین باشد، احتمالاً خطرناک است. این میزان سولانین با خوردن یک عدد سیب زمینی متوسط فاسد و یا 4 تا 9 عدد سیب زمینی سالم در یک وعده، وارد بدن می شود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
بیماری لکه سیاه سیب
مقدمه
نخستین بار فریز در سال 1819 در سوئد قارچ عامل بیماریزا Spilocaea pomi را مشخص کرد. از نظر اهمیت اقتصادی میتوان گفت که لکه سیاه سیب پر خسارتترین بیماری سیب در تمام نقاط جهان است و بطور کلی خسارت آن در طی دوره رویش بیش از خسارت مربوط به سایر بیماریهای سیب میباشد. این خسارت شامل نقصان مقدار محصول ، کاهش کیفیت و کمیت آن و افزایش هزینه بهرهبرداری میباشد. خسارت بیماری گاهی به 100% مقدار محصول میرسد.
لکه سیاه سیب
عامل بیماری: Venturia inaequalis (A: spilocea pomi)
علائم
علائم روی تمام قسمتها دیده میشود. ولی واضح ترین علائم روی برگ ومیوه است . لکه ها ابتدا سبز زیتونی و بتدریج قهوای می شوند . اگرآلودگی در اواخر فصل باشد علائم در انبار دیده می شود . بیماری در فارس روی شاخه دیده میشود که شانکرمی دهد و باعث خشکیدگی شاخه ها می شود .ازبیماری های مهم وشایع در ایران می باشد
این بیماری در آمریکای شمالی ، اروپا ، استرالیا، آفریقای جنوبی شیوع دارد و فقط در نواحی گرم و خشک لکه سیاه بروز نمیکند. در مناطقی که هوا مرطوب و سرد میباشد خسارت بیماری شدید است و برعکس در جاهایی که تابستان خشک داشته این بیماری شیوع ندارد و یا خسارت آن کم است. در ایران این بیماری در اکثر نقاط مخصوصا در حواشی دریای مازندران ، آذربایجان شرقی و غربی ، فارس ، خراسان ، بروجرد ، همدان ، قزوین ، خوزستان و اطراف تهران شایع میباشد.
علائم بیماری
این بیماری علائمی روی برگ و دمبرگ ، گلبرگ ، کاسبرگ ، تخمدان ، دمگل ، شاخههای جوان به شرح زیر ایجاد مینمایند.
علائم روی برگ و دمبرگ
برگهای جوان و شاداب حساسیت بیشتری نسبت به این بیماری از خود نشان میدهند. آلودگی در برگ ابتدا به صورت لکههای سبز زیتونی ظاهر میگردد و این لکهها حاشیه نامنظم داشته و بتدریج گسترش مییابد. لکهها ابتدا شفاف و متعاقبا منظره مخملی به خود میگیرند و با گذشت زمان به رنگ قهوهای روشن تا قهوهای تند درمیآیند.لکهها روی سطح فوقانی برگ واضحتر بوده و روی برگهای جوان ابتدا براق و حاشیه آنها پر مانند میباشد در حالی که روی برگهای مسن حاشیه لکهها مشخصتر میباشد. با مسن شدن برگ بافتهای مجاور لکه ، ضخامت بیشتری پیدا میکند. وجود تعداد زیادی لکه باعث ریزش نابهنگام برگ میشود. دمبرگها نیز مبتلا شده و روی آنها لکههای کشیده تشکیل میشود.
علائم روی گلبرگها ، کاسبرگها ، تخمدان ، دمگل
کاسبرگها و تخمدان و دمگل معمولا آلودگی نشان میدهند. گاهی وقوع یک لکه روی دمگل باعث خشکیدگی آن و در نتیجه ریزش میوه میشود. در کاسبرگها اولین علائم را به صورت لکههای سیاه رنگ ظاهر میشود. میوهها نیز اگر در مراحل اول رشد باشند فوقالعاده حساس میباشند و معمولا اولین آلودگیهای آن بزرگترین لکههای بیماری را تشکیل میدهد.در زیر محل استقرار قارچ در ناحیه لکهها لایهای بسیار نازک از چوب پنبه تشکیل میشود و بعضی مواقع ترکهایی در منطقه چوب پنبهای شده به چشم میخورد که عوامل ساپروفیت از این برگها وارد میوه میگردند. اگر حمله به میوه در مراحلی که میوه بزرگ است انجام گیرد لکه سطحی بوده و مشهود نمیباشد ولی به هنگام نگاهداری در انبار بزرگ شده و به صورت لکههای سیاه رنگ درمیآیند.
علائم روی شاخههای جوان
این علائم در درختان سیب کمتر ولی در مورد گلابی بطور واضح به چشم میخورد. ابتلا و فساد شاخههای جوان تقریبا مشابه برگها میباشد و روی شاخههای جوان پوستولهایی تشکیل میگردد که مخرب و گرد و یا بیضی شکل میباشند. اگر فصل پاییز ملایم و مرطوب باشد پوستولها باز میشوند و در شانکرهای کوچکی ایجاد میگردد. البته مشاهده شدن این حالت بستگی به واریتهها و سایر شرایط مانند شرایط اقلیمی و آب و هوایی و غیره دارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
بیماری لکه سیاه سیب
مقدمه
نخستین بار فریز در سال 1819 در سوئد قارچ عامل بیماریزا Spilocaea pomi را مشخص کرد. از نظر اهمیت اقتصادی میتوان گفت که لکه سیاه سیب پر خسارتترین بیماری سیب در تمام نقاط جهان است و بطور کلی خسارت آن در طی دوره رویش بیش از خسارت مربوط به سایر بیماریهای سیب میباشد. این خسارت شامل نقصان مقدار محصول ، کاهش کیفیت و کمیت آن و افزایش هزینه بهرهبرداری میباشد. خسارت بیماری گاهی به 100% مقدار محصول میرسد.
لکه سیاه سیب
عامل بیماری: Venturia inaequalis (A: spilocea pomi)
علائم
علائم روی تمام قسمتها دیده میشود. ولی واضح ترین علائم روی برگ ومیوه است . لکه ها ابتدا سبز زیتونی و بتدریج قهوای می شوند . اگرآلودگی در اواخر فصل باشد علائم در انبار دیده می شود . بیماری در فارس روی شاخه دیده میشود که شانکرمی دهد و باعث خشکیدگی شاخه ها می شود .ازبیماری های مهم وشایع در ایران می باشد
این بیماری در آمریکای شمالی ، اروپا ، استرالیا، آفریقای جنوبی شیوع دارد و فقط در نواحی گرم و خشک لکه سیاه بروز نمیکند. در مناطقی که هوا مرطوب و سرد میباشد خسارت بیماری شدید است و برعکس در جاهایی که تابستان خشک داشته این بیماری شیوع ندارد و یا خسارت آن کم است. در ایران این بیماری در اکثر نقاط مخصوصا در حواشی دریای مازندران ، آذربایجان شرقی و غربی ، فارس ، خراسان ، بروجرد ، همدان ، قزوین ، خوزستان و اطراف تهران شایع میباشد.
علائم بیماری
این بیماری علائمی روی برگ و دمبرگ ، گلبرگ ، کاسبرگ ، تخمدان ، دمگل ، شاخههای جوان به شرح زیر ایجاد مینمایند.
علائم روی برگ و دمبرگ
برگهای جوان و شاداب حساسیت بیشتری نسبت به این بیماری از خود نشان میدهند. آلودگی در برگ ابتدا به صورت لکههای سبز زیتونی ظاهر میگردد و این لکهها حاشیه نامنظم داشته و بتدریج گسترش مییابد. لکهها ابتدا شفاف و متعاقبا منظره مخملی به خود میگیرند و با گذشت زمان به رنگ قهوهای روشن تا قهوهای تند درمیآیند.لکهها روی سطح فوقانی برگ واضحتر بوده و روی برگهای جوان ابتدا براق و حاشیه آنها پر مانند میباشد در حالی که روی برگهای مسن حاشیه لکهها مشخصتر میباشد. با مسن شدن برگ بافتهای مجاور لکه ، ضخامت بیشتری پیدا میکند. وجود تعداد زیادی لکه باعث ریزش نابهنگام برگ میشود. دمبرگها نیز مبتلا شده و روی آنها لکههای کشیده تشکیل میشود.
علائم روی گلبرگها ، کاسبرگها ، تخمدان ، دمگل
کاسبرگها و تخمدان و دمگل معمولا آلودگی نشان میدهند. گاهی وقوع یک لکه روی دمگل باعث خشکیدگی آن و در نتیجه ریزش میوه میشود. در کاسبرگها اولین علائم را به صورت لکههای سیاه رنگ ظاهر میشود. میوهها نیز اگر در مراحل اول رشد باشند فوقالعاده حساس میباشند و معمولا اولین آلودگیهای آن بزرگترین لکههای بیماری را تشکیل میدهد.در زیر محل استقرار قارچ در ناحیه لکهها لایهای بسیار نازک از چوب پنبه تشکیل میشود و بعضی مواقع ترکهایی در منطقه چوب پنبهای شده به چشم میخورد که عوامل ساپروفیت از این برگها وارد میوه میگردند. اگر حمله به میوه در مراحلی که میوه بزرگ است انجام گیرد لکه سطحی بوده و مشهود نمیباشد ولی به هنگام نگاهداری در انبار بزرگ شده و به صورت لکههای سیاه رنگ درمیآیند.
علائم روی شاخههای جوان
این علائم در درختان سیب کمتر ولی در مورد گلابی بطور واضح به چشم میخورد. ابتلا و فساد شاخههای جوان تقریبا مشابه برگها میباشد و روی شاخههای جوان پوستولهایی تشکیل میگردد که مخرب و گرد و یا بیضی شکل میباشند. اگر فصل پاییز ملایم و مرطوب باشد پوستولها باز میشوند و در شانکرهای کوچکی ایجاد میگردد. البته مشاهده شدن این حالت بستگی به واریتهها و سایر شرایط مانند شرایط اقلیمی و آب و هوایی و غیره دارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
بیماری لکه سیاه سیب
مقدمه
نخستین بار فریز در سال 1819 در سوئد قارچ عامل بیماریزا Spilocaea pomi را مشخص کرد. از نظر اهمیت اقتصادی میتوان گفت که لکه سیاه سیب پر خسارتترین بیماری سیب در تمام نقاط جهان است و بطور کلی خسارت آن در طی دوره رویش بیش از خسارت مربوط به سایر بیماریهای سیب میباشد. این خسارت شامل نقصان مقدار محصول ، کاهش کیفیت و کمیت آن و افزایش هزینه بهرهبرداری میباشد. خسارت بیماری گاهی به 100% مقدار محصول میرسد.
لکه سیاه سیب
عامل بیماری: Venturia inaequalis (A: spilocea pomi)
علائم
علائم روی تمام قسمتها دیده میشود. ولی واضح ترین علائم روی برگ ومیوه است . لکه ها ابتدا سبز زیتونی و بتدریج قهوای می شوند . اگرآلودگی در اواخر فصل باشد علائم در انبار دیده می شود . بیماری در فارس روی شاخه دیده میشود که شانکرمی دهد و باعث خشکیدگی شاخه ها می شود .ازبیماری های مهم وشایع در ایران می باشد
این بیماری در آمریکای شمالی ، اروپا ، استرالیا، آفریقای جنوبی شیوع دارد و فقط در نواحی گرم و خشک لکه سیاه بروز نمیکند. در مناطقی که هوا مرطوب و سرد میباشد خسارت بیماری شدید است و برعکس در جاهایی که تابستان خشک داشته این بیماری شیوع ندارد و یا خسارت آن کم است. در ایران این بیماری در اکثر نقاط مخصوصا در حواشی دریای مازندران ، آذربایجان شرقی و غربی ، فارس ، خراسان ، بروجرد ، همدان ، قزوین ، خوزستان و اطراف تهران شایع میباشد.
علائم بیماری
این بیماری علائمی روی برگ و دمبرگ ، گلبرگ ، کاسبرگ ، تخمدان ، دمگل ، شاخههای جوان به شرح زیر ایجاد مینمایند.
علائم روی برگ و دمبرگ
برگهای جوان و شاداب حساسیت بیشتری نسبت به این بیماری از خود نشان میدهند. آلودگی در برگ ابتدا به صورت لکههای سبز زیتونی ظاهر میگردد و این لکهها حاشیه نامنظم داشته و بتدریج گسترش مییابد. لکهها ابتدا شفاف و متعاقبا منظره مخملی به خود میگیرند و با گذشت زمان به رنگ قهوهای روشن تا قهوهای تند درمیآیند.لکهها روی سطح فوقانی برگ واضحتر بوده و روی برگهای جوان ابتدا براق و حاشیه آنها پر مانند میباشد در حالی که روی برگهای مسن حاشیه لکهها مشخصتر میباشد. با مسن شدن برگ بافتهای مجاور لکه ، ضخامت بیشتری پیدا میکند. وجود تعداد زیادی لکه باعث ریزش نابهنگام برگ میشود. دمبرگها نیز مبتلا شده و روی آنها لکههای کشیده تشکیل میشود.
علائم روی گلبرگها ، کاسبرگها ، تخمدان ، دمگل
کاسبرگها و تخمدان و دمگل معمولا آلودگی نشان میدهند. گاهی وقوع یک لکه روی دمگل باعث خشکیدگی آن و در نتیجه ریزش میوه میشود. در کاسبرگها اولین علائم را به صورت لکههای سیاه رنگ ظاهر میشود. میوهها نیز اگر در مراحل اول رشد باشند فوقالعاده حساس میباشند و معمولا اولین آلودگیهای آن بزرگترین لکههای بیماری را تشکیل میدهد.در زیر محل استقرار قارچ در ناحیه لکهها لایهای بسیار نازک از چوب پنبه تشکیل میشود و بعضی مواقع ترکهایی در منطقه چوب پنبهای شده به چشم میخورد که عوامل ساپروفیت از این برگها وارد میوه میگردند. اگر حمله به میوه در مراحلی که میوه بزرگ است انجام گیرد لکه سطحی بوده و مشهود نمیباشد ولی به هنگام نگاهداری در انبار بزرگ شده و به صورت لکههای سیاه رنگ درمیآیند.
علائم روی شاخههای جوان
این علائم در درختان سیب کمتر ولی در مورد گلابی بطور واضح به چشم میخورد. ابتلا و فساد شاخههای جوان تقریبا مشابه برگها میباشد و روی شاخههای جوان پوستولهایی تشکیل میگردد که مخرب و گرد و یا بیضی شکل میباشند. اگر فصل پاییز ملایم و مرطوب باشد پوستولها باز میشوند و در شانکرهای کوچکی ایجاد میگردد. البته مشاهده شدن این حالت بستگی به واریتهها و سایر شرایط مانند شرایط اقلیمی و آب و هوایی و غیره دارد.