لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 56 صفحه
قسمتی از متن .doc :
سنگ شناسی
(کلیات سنگهای رسوبی، آذرین و دگرگونی)
گروه مهندسی معدن
دانشگاه آزاد اسلامی اردکان
تهیه:
علی شکاری فرد
سنگهای آذرینIgneous Rocks
- بافت در سنگهای آذرین
بافت سنگهای آذرین به اندازه، شکل، چگونگی قرار گرفتن و رابطه فیزیکی کانیهای موجود در سنگ اشاره می کند. برخی سنگها از بلورهای بسیار دانه درشت ساخته شده اند ، بلورهای سازنده برخی دیگر بسیار ریز بوده و گروهی مخفی بلور و یا فاقد بلور می باشند. به طور کلی سنگهای آذرین دارای یکی از بافتهای درشت بلور، ریز بلورو یا شیشهای هستند.
بافت پورفیری: بافت پورفیری یکی از معمولیترین و فراوانترین بافتهای سنگهای آتشفشانی (ولکانیک) است. در این سنگها بلورهای درشت در یک زمینهی ریزدانه و یا شیشهای قرارگرفتهاند. این اختلاف اندازهی بین بلورها و زمینه سنگ ناشی از تغییر شرایط تبلور ماگما است. بلورهای درشت در اعماق زمین به آرامی شکل میگیرند و در اثر خروج ناگهانی مواد مذاب و سردشدن سریع آن در سطح زمین، زمینه ی ریزبلور یا شیشهای شکل میگیرد. این بافت معمولاً در سنگهای آتشفشانی، دایکها، سیلها، و یا تودههای نفوذی کوچک دیده میشود.
بافت درشت بلور یا فانریتیک: در اثر انجماد آرام مواد مذاب در اعماق زمین، بلورها فرصت کافی برای رشد پیدا می کنند و گاهی طولشان به چندین سانتی متر نیز می رسد. این نوع بافت فاقد بخش شیشهای و غیر متبلور بوده و کانیهای سازنده آن دارای شکل بلورشناسی مشخصی هستند. بافتهای درشت بلور انواع مختلفی چون بافت دانهای، بافت پگماتیتی ، بافت کروی و ... دارند.
بافت ریز بلور یا آفانیتیک: این نوع بافت مخصوص سنگهای آذرین بیرونی (آتشفشانی)، دایکها، سیلها و سطح خارجی تودههای نفوذی است. در این نوع بافت که در اثر انجماد سریع ماگما پدید آمده است گاهی بلورهای دانه ریز با چشم غیر مسلح قابل تشخیص نمیباشند. از انواع بافت ریز بلور میتوان به بافت دانهای ریز بلور اشاره کرد که مشخصات بافت دانهای درشت بلور را در مقیاس کوچکتر دارا میباشد. در این نوع بافتها فضای بین بلورها را شیشه و یا خمیرهای با بلورهای بسیاردانه ریز پر نموده است.
بافت شیشهای Hyaline: در این نوع بافت تقریبا تمامی سنگ غیر متبلور و شیشهای است. این بافت بیانگر سرد شدن بسیار سریع ماگما است و در ماگماهای بازالتی بیشتر از ماگماهای اسیدی و خنثی دیده میشود.
- شکل و ساخت تودههای ماگمایی
مواد آتشفشانی بر اساس انجماد در اعماق و یا سطح زمین اشکال متنوعی پدید میآورند. تودههای آذرین بیرونی عمدتاً مخروط آتشفشانی، گدازه و مواد تخریبی یا آذرآواری را ایجاد میکنند. تودههای آذرین درونی نسبت به سنگهای اطراف خود ( سنگهای درونگیر) اشکال متفاوتی ایجاد مینمایند که بر حسب وضعیت نسبت به لایهبندی سنگهای رسوبی و یا شیستوزیته ( تورق ) سنگهای دگرگونی مجاور خود به دو دستهی تودههای نفوذی همشیب و دگرشیب یا متقاطع تقسیم میگردند.
- باتولیت Batholithe Bothos : به معنی عمیق و lithos به معنی سنگ می باشد. باتولیتها توده های آذرین نفوذی بسیار بزرگی هستند که وسعتی بالغ بر 100 کیلومتر مربع را اشغال می کنند. با افزایش عمق، وسعت باتولیتها افزایش می یابد و در زیر آنها مواد رسوبی دیده نمی شود. حجم ماگمای سازنده این توده ها به قدری زیاد است که انجماد کامل آن گاهی میلیونها سال به طول می انجامد. توده های کوچک باتولیت که وسعتی کمتر از 100 کیلومتر مربع داشته باشند، استوک خوانده می شوند که استوک سرچشمه که عامل اصلی کانی سازی مس است از مثالهای معروف آن است.
دایک dike: تودههای نفوذی لایهای شکل که طبقات دربرگیرندهی خود را قطع میکنند و نسبت به آنها به صورت زاویه دار قرار میگیرند(قطع لایه بندی). ضخامت دایک بین چند سانتیمتر تا چندین متر و طول آن ممکن است به دهها کیلومتر برسد. به دلیل مقاومتر بودن جنس این تودهها نسبت به سنگهای اطرافشان، پس از فرسایش به صورت دیوارهای دیده میشوند. مدت انجماد کامل ماگما در دایکهای سطحی به چند روز و در دایکهای عمیق به صدها سال میرسد.
لاکولیت : در اثر تزریق مواد به درون لایههای رسوبی اشکالی شبیه به عدسی پدید میآید به گونهای که سطح محدب آن به سمت بالا و سطح مسطح آن به سمت پایین قرار میگیرد. این اشکال را که با سنگهای درونگیر خود هم شیب بوده و ممکن است قطرشان به چندین کیلومتر و ضخامتشان به یک کیلومتر برسد لاکولیت نامیده میشوند. لاکولیتها نسبت طول به ضخامت کمتر از 10 بوده و طبقات رویی آنها معمولاً گنبدی شکل هستند.
لوپولیت lopolith: تودههای نفوذی پیاله مانندی که به صورت همشیب با طبقات درونگیر خود ایجاد میشوند و سطح بالای آنها مقعر و سطح زیرینشان محدب است. گاهی قطر لوپولیتها به صد کیلومتر و ضخامت آنها به 1 کیلومتر نیز میرسد.
فاکولیت phacolite: فاکولیتها تودههای نفوذی هم شیبی هستند که لولای چین و فضای بین طبقات چین خورده را پر می کنند و در قله تاقدسیها و یا قعر ناودیسها دیده می شوند.
سیل :sill تودههای نفوذی با ضخامت کم و به صورت صفحهای هستند که به موازات طبقات رسوبی یا شیستوزیته ( تورق) سنگهای دگرگونی تزریق شدهاند. سیلها، بافت متراکم و بدون حفره داشته و از نظر اندازهی بلورهای سازنده دارای ساخت یکنواخت میباشند. سن این لایهها همواه از سنگهای درونگیرشان کمتر است و به کمک این مشخصه میتوان آنها را از گدازهها که تنها از لایههای زیرین خود جوانترند تشخیص داد. نسبت طول به ضخامت در سیلها بیشتر از 10 میباشد.
- مشخصات ماگما
ترکیب : ماگما از عناصرSi, Al , Ca, Na, K, Fe, Mg, H, O تشکیل شده است. مهمترین ترکیبات موجود در ماگما AL2o3,Sio2,H2o,Cao میباشند. سنگهای آذرین درونی نمیتواند معرف خوبی برای ترکیب شیمیایی ماگما باشند چون کانیهای مختلف بسته به نقطه انجماد خود در مراحل مختلف از ماگما جدا میشوند و سنگهای متفاوتی را تشکیل می دهند. به همین خاطرنماینده و نشانگر قسمت خاصی از ماگما میباشد ولی اگر گدازه به سرعت سرد شود در این حالت مراحل تفریق ماگما صورت نگرفته و این دسته سنگها به ترکیب واقعی ماگما نزدیکتر هستند. با بررسی این دسته گدازهها آنها را به سه دسته کلی که 45 تا 75 درصد وزنی آنها را سیلیس تشکیل میدهند تقسیم کردهاند.
1) ماگمای بازالتی (ماگمای بازیک ) 2) ماگمای آنذریتی (ماگمای حد واسط) 3)ماگمای ریولیتی (ماگمای اسیدی)
گازهای محلول در ماگما در حدود 5% ماگما را تشکیل میدهند. تعیین نوع و مقدار واقعی آنها بسیار مشکل است ولی میتوان مهمترین آنها را، بخار آب همراه با دیاکسیدکربن دانست که 90% گازهای خروجی آتشفشانها را تشکیل میدهد. از جمله این گازها در ماگما ازت، کلر، گوگرد و آرگون میباشند. از مطالعات به عمل آمده در مورد منشاء بخارات آب ماگما چنین برداشت میشود که تمام بخار آب خارج شده از آتشفشان به صورت محلول در ماگما نبوده بلکه مقداری از آن از تبخیر آبهای زیرزمینی در نتیجه حرارت ناشی از ماگما حاصل شده است.
دما : دما در ماگمای گرانیتی(اسیدی) و بازالتی(بازی) متفاوت است. دمای ماگما از 800 تا 1200 درجه متغیر میباشد. دمای ماگمای بازالتی از ماگمای گرانیتی بیشتر است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن .doc :
بسمه تعالی
سنگ گردسائی
استاد : نیک کار
تهیه کننده:
احسان خرمی پور
ماشینهای سنگ و سنگ سنباده
یکی دیگر از ماشینهای ابزار ماشینهای سنگ وسنگ سنباده می باشند.
این گروه از ماشینهای ابزار مخصوصا برای تکمیل کردن وپرداخت نمودن قطعات بابرداشتن مقدار فلز کمی از روی سطح کاردرنظر گرفته می شود .
مقدار باربرداشته شده در حدود دهم میکرون می باشد . در این صورت سطح تولید شده کاملا پرداخت و در حدود N1 تا N4کاملا پرداخت خواهد می باشد .
معمولا از ماشینهای سنگ برای سنگ زدن قطعاتیکه قبلا بوسیله سایرماشینهای ابزار براده برداری شده است استفاده می گردد .اصولا مقدار باریکه برای سنگ زدن درنظرگرفته می شود بستگی به اهمیت ومقداردقت واندازه قطعه خواهد داشت .همچنین می بایستی نوع عملیات قبلی را که صورت گرفته است مورد اهمیت قرار داد .
توسعه ماشینهای سنگ اززمان بسیار دور تا کنون سبب شده است تاازسنگهائی بزای تولید زیاد در حالتهای مختلف ازقبیل خشن تراشی وپرداخت کاری بجای استفاده از ماشینهای تراش – وسایرماشینهای ابزار که مورد استفاده می گردد دربعضی ازمواقع ازماشینهای سنگ برای سنگ زنی قطعات بطوردقیق استفاده می شود .
ماشینهای سنگ رابرای انجام عملیات زیر درنظرمی گیرند .
الف – خشن تراشی وبرش قطعات
ب – سنگ زدن سطوح صاف بادقت زیاد – سطوح دوار – منحنی دندانه ها – دندانه پیچها وسایرسطوح مارپیچ
ج – تیزکردن انواع ابزارهای برش – تیغ فرزها – برقووقلاویزها
سنگ گردسائی :
برا ی سنگ زدن سطوح گرد – استوانه ای – دوار – مخروطی – فرم دار برای سنگ زنی داخلی اجسام دوار بکار می رود .
ماشینهای سنگ گردسائی
ماشینهای گردسائی به سه دسته تقسیم می شوند .
ماشین سنگ گردسائی ساده
ماشین سنگ گردسائی یونیورسال
ماشین سنگ گردسائی مخصوص ( سنترلس )
اختلاف بین ماشینهای ساده و یونیورسال در ساختمان و نوع کارهائی که به آنها بسته و سنگ زده می شود دارد . وماشینهای مخصوص یا سنترلس که بدون مرغک بوده و خارج از مرکز می باشد .و متفاوت با ماشینهای ساده و یونیورسال می باشد .
ماشین سنگ گردسائی ساده
یک نوع ماشین تولیدی که برای سنگ زدن کارهای ساده استوانه ای طراحی شده و این ماشین دارای چندین دستگاه مخصوص مجزا می باشد .
سنگ سمباده روی محور مخصوص بخود که در روی دستگاه بصورت عمودی نسبت به راهنمای میز ماشین قرار گرفته و محور اصلی که قطعه کار دربین دو مرغک سوارشده موازی خواهد بود .
دستگاه محور اصلی آن ثابت بوده و قابل انحراف می باشد .
2- ماشین سنگ گردسائی یونیورسال
ماشین سنگ گردسائی یونیورسال برخلاف ماشین سنگ گردسائی ساده دارای دستگاه نگهدارنده سنگ بوده که می تواند حول محور خود و نیز نسبت به میز ماشین دارای گردش باشد و در تحت هر زاویه ای که لازم باشد آنرا بچرخانند . همچنین دستگاه مرغک آن نیز دارای گردش بوده که با این عمل می توان از آن برای سنگ زدن مخروطها تحت زوایای مختلف استفاده نمود .
دستگاه محور اصلی نیز دارای گردش حول محور خود بوده و تحت هرزاویه ای که لازم باشد قابل انحراف می باشد
بنابراین یا این نوع ماشین می توان کارهای زیادی راانجام داد و از جمله می توان کارهای داخلی را سنگ زد .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 4 صفحه
قسمتی از متن .doc :
سنگ های قیمتی
گوهرهای معروف
دید کلی
از دیر باز گوهرهای متنوعی در جهان طبیعت وجود داشته که در مسیر تاریخ مورد توجه قرار گرفته است. تمدنهای مختلف بر حسب نوع فرهنگی که دارند از آنها استفاده میکردند. از گوهرهای مختلف در کارهای تزئینی ، علمی ، صنعتی و ... بهره برداری میشود. برخی از گوهرهای معروف را در اینجا میآوریم.
الماس
طی دوره تاریخی ، الماس در بیشتر زمانها ، برجستهترین مقام را به عنوان پرطرفدارترین گوهر داشت. اما در میان پیشینیان ، گوهر کمیابی بوده است. پلینی در سال 100 پس از میلاد اظهار میدارد که الماس با ارزشترین گوهر سنگها است، اما فقط پادشاهان آن را میشناسند. ارزش بالای الماس حاصل سختی بالا ، جلای درخشان و پراکنش بالای آن ( که در آن برق رنگهای طیفی ایجاد میکند) است. افزون بر این ، در اسیدها با قلیاها کاملا انحلال ناپذیر است. به دلیل همین مقاومت است که به آن adamas ( از واژهای یونانی به معنای شکستناپذیر ) گفته میشد که بعدها واژه Diamond به معنی الماس از آن گرفته شد.
معروفترین الماسهای قدیمی ، الماس کوه نور بوده که پس از تراش مجدد ، وزن آن به 108.83 قیراط رسید و اکنون جزو گوهرهای تاج پادشاهی بریتانیاست. الماس مغول کبیر به وزن 180 قیراط که به تفصیل توسط تاورنیه تاجر معروف فرانسوی در اواسط سده هفدهم توصیف شده پس از تاراج دهلی در سال 1739 ناپدید شد. الماس آبی امید ( به وزن 45.52 قیراط ) که تاریخی طولانی از تراژدی و مصیبت به همراه داشته ، اکنون جایی را در وسط مجموعه گوهرهای موسسه اسمیتسونین واشنگتن دی.سی اشغال میکند. بزرگترین الماس گوهری دنیا به نام کولینان به وزن 3106 قیراط در سال 1905 در آفریقای جنوبی کشف شد.
بریل
کانی بریل به عنوان یک گوهر به صورت بلورهای شفاف به رنگهای گوناگون یافت شده و به هر کدام از آنها نامی داده میشود. گوشنیت نوع بیرنگ ، مورگانیت نوع صورتی ، آکوامارین نوع سبز آبی فام و بریل طلایی نوع زرد آن است. این بریلها ، گوهرهای زیبایی هستند و فقط گونه سبز پر رنگ آن یعنی زمرد ، به عنوان یک سنگ قیمتی رده بندی میشود. از روزگار باستان ، ارزش زیادی برای زمرد قائل بودند و امروزه نیز ارزش آن میتواند مساوی یا حتی بالاتر از الماس یا یاقوت باشد.
یاقوت سرخ و یاقوت کبود
این گوهرها که گونههایی از کرندم هستند، از روزگار باستان ارزش بسیار زیادی داشته و هرماه با الماس و زمرد به عنوان با ارزشترین گوهرها در نظر گرفته میشدند. نام ruby ( یاقوت سرخ ) از واژه لاتین Rubber به معنی سرخ گرفته شده است و Sapphir ( یاقوت کبود ) نیز از واژه لاتین Sapphires به معنی آبی گرفته شده و در آغاز به همه گوهر سنگهای آبی اطلاق میشد. امروزه تمامی کرندومهای گوهری به استثنای رنگ سرخ آن را سافیر مینامند. اما رنگ آن نیز بیان میشود برای مثال : سافیر زرد ، سافیر ارغوانی و غیره. در هر حال ، در تجارت گوهر ، سافیر به گونه آبی آن گفته میشود. یاقوتهای سرخ ، سایههای مختلفی از سرخ دارند، اما یاقوتهای سرخ سیر ( که به خون کبوتری معروف است ) بیشترین ارزش را دارد. گوهر سنگهای بیعیب با این رنگ به ندرت وزنی بیش از سه قیراط دارند و سنگهای با وزن بیش از 10 قیراط بینهایت کمیاب است.
اپال
اپال قیمتی فاقد سختی بالا ، شفافیت و درخشندگی بسیاری از گوهرهای مهم دیگر است، اما حتی بدون این خواص نیز ارزش بالایی دارد. ارزش بالای اپال قیمتی ، خاصل زیبایی ظریف ناشی از نمایش درونی رنگهای براق در آن است. اپال قیمتی ، نامهای مختلفی دارد مانند اپال سیاه ( که بازی رنگ سیاه درخشانی از درون آن خارج میشود ) و اپال آتشی که در آن زمینهای نیم شفاف ، رنگهای سرخ تا نارنجی ایجاد میکند ) مجاریهای زیبایی روی اپال انجام شده است اما به صورت گوهر ، محدب تراشیده میشود.
یشم
واژه یشم ( ژاد ) به دو کانی متفاوت اطلاق میشود: ژادئیت ( یک نوع پیروکسن ) و ترمولیت + اکتینولیت ( نوعی آمفیبول که نفریت هم نامیده میشود). این دو کانی بسیار سفت بوده و به طور کلی رنگی سبز دارند.
کریزوبریل
رایجترین کریزوبریلها با سایههای زرد ، سبز یا قهوهای یافت میشوند. سختی بالای این کانی ( 8.5) شفافیت و رنگ دلپذیر آن باعث شده که کریزوبریل گوهر مطلوبی شود. در هر حال گونه کمیابتر آن یعنی چشم گربه و الکساندریت معروفتر و با ارزشتر است.
توپاز
قرنها بود که در مورد کاربرد نام توپاز اشتفاههایی رخ میداد که البته هنوز هم بین گوهرسازان و عامه این اختلاف وجود دارد. بدون شک پیشینیان این واژه را برای اولیوین گوهری یعنی زبرجد به کار میبردند که از جزیره زبرجد در (دریای سرخ به دست میآمد. در بیشتر مواقع توپاز ، بیرنگ بوده اما میتواند صورتی ، سرخ ، نارنجی ، سبز فام ، آبی کمرنگ یا قهوهای نیز باشند. افزون بر این ، برخی توپازهای بیرنگ را میتوان با تابش دهی و سپس گرما دادن به رنگ آبی دریایی سیر در آورد. بیشتر این توپازها از برزیل که منشا بیشتر توپازهای قیمتی میباشد به دست آمده است.
کوارتز
کوارتز به دلیل کمیابی یا ارزش بالا در فهرست کانیهای گوهری مهم قرار نگرفته است، بلکه قرار گرفتن آن در این لیست به دلیل گونههای متداول و فراوان گوهری آن است. کوارتز به احتمال زیاد نخستین کانیای بود که انسان اولیه از آن برای تزئین خود استفاده کرد و از آغاز تاکنون جای خاصی در میان دیگر گوهرها به خود اختصاص داده است. دست کم نیمی از 12 گوهر سنگ بکار رفته در زره کاهن اعظم گونههایی از کوارتز بودهاند.
فیروزه
فیروزه گوهری است باستانی که ارزش آن به دلیل رنگ آن میباشد. قدیمیترین معادن فیروزه در سرابیت الخادم در شبه جزیره سینا واقع بوده که زمان آن به 4000 سال پیش از میلاد باز میگردد و بدون شک فیروزههای گردنبند ملکه زر ( Queenzer ) ملکه سلسله اول مصر ، از این مکان فراهم شده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 7 صفحه
قسمتی از متن .doc :
سنگ شناسی دگرگونی
سنگهای دگرگونی
آمفیبولیت Amphibolites
نوعی سنگ دگرگونی با آمفیبول فراوان، به رنگهای سبز روشن تا تیره و سیاه است که معمولا در اثر دگرگونی ناحیه گابرو ( هورنبلند + پلاژیو کلاز ) به وجود میآید. آمفیبولها سختی زیادی داشته و بدلیل مقاومت زیاد در مقابل عومل جوی جهت تزئین بنا به کار میروند. از دگرگونی سنگهایی با ترکیب مختلف از جمله سنگهای حد واسط ، آهکها و دولومیتهای ناخالص ، مارنها و حتی از آهکهای خالصی که تحت تاثیر متاسوماتیسم سیلیسی ؤ منیزیم و آهن قرار گرفته باشند بوجود میآید.
مجموعههای چاپدونی ، بنه شور و تاشک در یزد ، اسفندقه، سیرجان، دهبید ( صفاشهر ) ، اراک، گلپایگان، سبزوار، بشاگرد، خوی، تربتحیدریه، نمونههای از مناطقی هستند که در آنها آمفیبولیت شناسایی شده است.
اکلوژیت Eclogite
درکیمبرلیتها و بعضی از بازالتها، سنگهایی به صورت قطعات بیگانه دیده میشود که عناصر اصلی سازنده آن پیروکسن و گارنت قرمز است. این سنگ خوش رنگ که بلورهای درشتی دارد و درر دگرگونیهای شدید ناحیهای به وجود می آیند . اکلوژیت یا پیروکنسیت خوانده میشود. اکلوژیتها با چگالی3/4 تا 3/5 گرم بر سانتیمتر مکعب در فشار زیاد و اعماق پوسته یا گوشته فوقانی به وجود میآیند، و از نظر ترکیب شیمیایی بسیار شبیه سنگهای آذرینی مانند بازالت و گابرو هستند . اکلوژیتها تنها در شرایط بدون آب بوجود میآیند از اینرو کاملا بی آب هستند.
در زون دگرگونی سنندج - سیرجان ( نیریز - گل گهر ) ، جنوب بیرجند ( مختاران ) احتمال وجود الکلوژیت وجود دارد ولی بطور مستند که بر پایهی مطالعات کامل سنگشناسی ، کانی شناسی و ژئوشیمائی باشد، گزارش نشدهاند.
اپیدوتیت
نوعی سنگ دگرگونی است که در اثر فشرده شدن بلورهای اپیدوت و کوارتز تشکیل میشود و بیشتر در اثر دگرگونی گابرو به وجود میآید.
گنیس Gneisses
نوعی سنگ دگرگونی فولیاسیوندار با نوارهای موازی است که طول کانیهای سازنده آن مانند کواتز و فلدسپاتها بین چند میلیمتر تا چندین سانتیمتر متغیر است. گنیس در اثر تاثیر شدید دگرگونی بر روی برخی از سنگهای رسوبی مانند ماسه سنگها و کنلگومراهای فلدسپاتدار و یا سنگهای آذرینی چون گرانیتها و ریولیتها حاصل شوند. در مناطقی تحت تاثیر دگرگونیهای ناحیهای قرار گرفتهاند به وجود میآید. این سنگها که پس از شیت فراوانترین سنگهای دگرگونی سطح زمین به شمار میروند.
به گنیسهای دارای منشا رسوبی پاراگنیس و به گنیسهای دارای منشاء آذرین ارتوگنیس میگویند.
در اکثر اوقات ، کانیهای آهن و منیزیمدار ، به ویژه بیوتیت و هورنبلند که از عمدهترین کانیهای تیره رنگ گنیس به حسات میآیند به صورت نوارهای موازی دیده میشوند. در نوعی از گنیس که به نام گنیس چشمی معروف است کوارتز و فلدسپات به صورت چشمها یا عدسیهای درشتتری در متن سنگ دیده میشوند.
بر اساس ترکیب کانیشناسی گنسیها مانند نوع کانیهای کلریت ، میکا ، سیلکاتهای آلومینیوم و .... میتوان ترکیب شیمیایی و کانیشناسی سنگ مادر و شرایط فیزیکی مؤثر در طول دگرگونی را شناسایی کرده و مورد بررسی قرار داد.
اکثر اوقات کانیهای آهن و منیزیمدار ، بویژه بیوتیت و هورنبلند که از کانیهای اساسی تیره رنگ گنایس به حساب میآیند به صورت نوارهای موازی دیده میشوند.
گاهی از انواع مقاوم و زیبای گنیس به عنوان سنگ نما در ساختمانسازی استفاده میشود.
در بسیاری از نقاط ایران مانند طرقبه در شمال مشهد ، جنوب دامغان ، شمال شرق یزد و در مسیر کرمان انواع متفاوتی از گنیسها مشاهده شده است.
گرانولیت Granulite
در فرانسه به آن لپتینیت میگویند.
در دگرگونیهای شدید نوع ناحیهای و همبری، تحت تأثیر فشار و حرارت زیاد، سنگی فاقد شیستوزیته و کاملا بیآب به رنگهای گلی تا سبز به وجود میآید که دانههای مساوی و نسبتاً درشتی داردو به نام گرانولیت معروف است.
منشاء این سنگها ممکن است رسوبات رسی و یا سنگهای آذرین اسیدی مانند گرانیتها باشد.
کانیهای اصلی سازنده گرانولیتها عبارتند از کوارتز، فلدسپات، پیروکسن و گاهی گارنت.
گرانولیت در سنندج - همدان - اراک - گلپایگان - نیریز - و بروجرد گزارش شدهاند.
مرمر Morble
نوعی سنگ دگرگونی فاقد تبلور است که تحت تأثیر حرارت و فشار بر روی سنگهای رسوبی مانند آهکهای خالص یا ناخالص ایجاد میشود.
در اثر این دگرگونی بلورهای ریزکانیهایی چون کلسیت رشد میکنند، و هر چه شدت دگرگونی افزایش بیشتری یابد کانیهای درشتتری در سنگ به وجود خواهد آمد. رگه های موجود در سنگ مرمر مربوط به ناخالصیهای سنگ آهک اولیه است. سنگهای مرمر معمولا تنها از یک نوع کانی مانند کلسیت با دولومیت تشکیل شده و دارای دانههای موزائیکی و درشتند . این سنگها معمولاً در دگرگونی مجاورتی تشکیل میِشوند ولی در دگرگونی ناحیهای نیز یافت گشتهاند .
در بسیاری از مناطق ایران مانند مغرب شهر ارومیه - ساغند یزد - حاشیه شرقی گرانیت شیرکوه یزد - گرانیت جنوب لاهیجان حاشهی گرنودیوریت قصر فیروزه (مشرق تهران) آهکها به وفور دیده میشوند.
میگماتیت
میگماتیت به معنای اختلاط و ناهمگنی است.
در برخی دگرگونیهای شدید، سنگی مرکب و ناهمگن به وجود میآید که بخشهایی از آن به رنگ روشن بوده و ظاهراً شبیه گرانیت است و بخش دیگری از آن با رنگ تیره مانند گنیسهای سرشار از کانیهای آهن ، منیزیم و آلومینیوم به نظر میرسد. این سنگها که گاه گسترش بسیار وسیعی دارند به نام میگماتیت خوانده میشوند.
میگمانیتها را معمولا بر اساس شکل ظاهری آنها نامگذاری میکنند (مانند فلبیتی = رگهای ، نبولیتی = شبح و ابر مانند و غیره)
مجموعه بند شورو ( در ساغند و اردکان یزد ) - مجموعه تاشک (در یزد -همدان - نیریز - اسفندقه- سیرجان -حاجی آباد و تکاب از جمله مناطقس هستند که در میگماتیتها به وفور در آن دیده میشوند.
میکاشیت
در دگرگونیهای ناحیهای در اثر دگرگون شدن سنگهای رسی میکاشیتها به وجود میآیند. کوارتز و میکاروکانی اصلی سازندهی آنها هستند که با چشم غیر مسلح نیز قابل تشخیصند. کانی میکا که به وفور در این سنگها دیده میشود عمدتاً در امتداد سطح تورق قرار گرفته است. این امر موجب تورق آسان سنگ میشود. مسکویت(میکای سفید) مشخص کنندهی دگرگونی این سنگها، در درجهی ضعیف تا متوسط است و با افزایش درجه دگرگونی بیوتیت(میکای سیاه) در این سنگها ظاهر میگردد. در تمامی میکاشیتها، کانی فلدسپات به صورت دانههای ریز وجود دارد. گاهی بر اثر تغییر و تبدیل میکاشیتها پلیتی گرانیت به وجود میآید.
در بسیاری مواقع میکاشیتها حاوی مقادیر زیادی گارنت هستند.
در بسیاری از مناطق ایران مانند کوه سنگی در مشهد، طرقبه، دامنه کوه بینالود، زاهدان، همدان و .... میکاشیتها به وفور دیده میشوند.
میلونیت Mylonites
تحت تأثیر دگرگونیهای کاتاکلاستیک یا دینامیکی، در اثر فشار شدید، سنگی دانهریز که معمولاً بافت لایهای دارد به نام میلونیت تولید میگردد. در واقع در اثر خردشدن ذرات سنگ مادر تحت تأثیر فشار شدید ناشی از دگرگونی، بدون تغییر ترکیب شیمیایی سنگ اولیه ، مقداری قطعات سنگی تولید میشود که این قطعات توسط سیمانی از بلورهای دانهریز مانند لکریت و سرسیت به به یکدیگر متصل میگردند و سنگ میلونیت را به وجود میآورند.
در بررسیهای میکروسکوپی انجام شده بر روی این سنگها اشکال و رگههای ناپیوستهای شبیه به تاکیلیت که نوعی شیشه تیره رنگ آتشفشانی است دیده شده است . این اشکال در اثر ذوب بخشهای کوچکی از سنگ تحت تأثیر دگرگونی ایجاد میشوند و اشاره به حرارت شدید ناشی از اصطکاک در طی دگرگونی دینامیکی دارند.
بسیاری از میلونیتها بافت ورقهای دارند که اندازهی دانهها ، رنگ و یا ترکیب کانی شناسی هرورقه نسبت به ورقهی مجاور متفاوت است. این حالت در نتیجهی جریان یافتن سنگ در حالت جامد حاصل میشود.
گونی سنندج - سیرجان - اردکان یزد - حسن رباط موته اصفهان - جنوب لاهیجان - شیرکوه یزد میتوان سنگ میلونیت را مشاهده نمود.
فیلیت (Phyllites )
در اثر افزایش درجه حرارت، تداوم شرایط دگرگونی و یا تحت تأثیر مولد سیال، سنگهای اسلیتی میتوانند به نوع دیگری از سنگهای دگرگون شده به نام فیلیت تبدیل گردیدند.
فیلیت سنگی است با بلورهای درشتتر و فولیاسیون مشخصتر از اسلیت(سنگ لوح) که به رنگهای سبز، زرد، خاکستری،کبود و قرمز دیده میشود. رنگ و جلای این سنگ به ترکیب کانی شناسی آن مربوط میگردد به عنوان مثال فیلیتهای دارای کانی مسکویت، رنگ روشن و جلای نقرهای داشته و نمونههای حاوی کلریت با رنگ سبز و جلای مخملی قابل تشخیصند.
نمونههای تالکدار مانند سنگ صابون جلای چرب دارند و انواع پرگرافیت دارای رنگ خاکستری و جلای فلزی بوده و دست را سیاه میکنند.