لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 35
بنام خدا
پری نگهبانی
پری نگهبانی به سال 1318 خورشیدی در تهران متولد شد. شعرهای او گاه در نامة هفتگی اطلاعات بانوان چاپ می شد.
این شعر از اوست:
شبهای انتظار!
خواهی که از درازی شب با خبر شوی بنگر دمی به دیدة شب زنده دار من
خواهی خبر ز سوز دل مرغ حق شوی بشنو تو ناله های دل بی قرار من
پروین برفت و زهرة شب زنده دار رفت یارب بسر نمی رسد این انتظار من
شبهای انتظار گذشت از حساب و نیست
دیگر امید آن که بیاید نگار من
نورالهدی
بانو نورالهدی منگنه به سال 1282 خورشیدی در تهران قدم به عرصة هستی نهاد. این بانوی دانشگند از خانوادة محترمی است. پدرش شادروان میرزا علی ملقب به مشیردفتر ، مستوفی اول دیوان اعلی و محاسب کل خزانه در زمان مظفرالدین شاه و از معلومات عربیه و ادبیه و خطوط متنوعه و ریاضیات و حسابداری بهره مند بود. پدر بزرگ او هم شادروان میرزا محمد حسین منگنه سر رشته دار کل عهد ناصرالدین شاه و مورد اعتماد و احترام شاده بود. مادرش نیز رخساره ملقب به مهرالدوله ، بانویی هنرمند و معلومات قدیمیه و هنرهای دستی بهره ها داشت.
نورالهدی منگنه بانویی ست که با داشتن تحصیلات قدیمه ، و اطلاعاتی در رشته روانشناسی کودک از دانشگاه بیروت ، معلوماتی در حدود لیسانس دکارد و به زبانهای فرانسه و انگلیسی و تازی آشناست. گذشته از سیر و سیاحت در داخلة ایران از بغداد و بیروت و بیشتر شهرهای اروپا هم دیدن کرده است.
بانو منگنه ... در طول زندگانی خود محرومیت ها و شکست های ناگوار دیده که مرگ سه برادر جوان و عهده دار شدن و سرپرستی فرزندان یکی از آنان ... و به شوهر رفتن او در سیزده سالگی با پیرمردی توانگر و مستبد و متکبر است که با زحمت توانسته پس از زمان کوتاهی متارکه کند و همچنان دوشیزه و مجرد بماند. پس از جدایی ، هرگز شوهر نکرد و به بیروت رفت در آنجا به تحصیل پرداخت و پس از بازگشت به ایران ، خانه داری و کارهای هنری ، نویسندگی و خدمت به جامعه را پیشة خود ساخت.
این بانوی آزادی خواه و پرکار از پایه گذاران جمعیت نسوان و طنخواه است ، والحق در راه تنویر افکار و هدایت و ارشاد زنان و بسط فرهنگ کوششها و فداکاری ها نموده است. او با کانون بانوان همکاری داشت و موفق به انجام کارهای هنری چشمگیری شد و از این حیث به راستی حق بزرگی بر گردن جامعه به ویژه طبقة نسوان دارد.
خود در مقدمه کتاب ‹‹بنفشه›› نوشته است : ‹‹وجه تسمیة ‹‹نورالهدی›› از آنجاست که شب پانزدهم شعبان چشم به جهان گشودم . وجه تسمة ‹‹منگنه›› برای نام خانوادگی آن است که پدر بزرگم مرحوم آقا میرزا محمد حسین مستوفی و سر رشته دار کل ، معروف به آقا میرزا محمد حسین منگنه بود چون مهر منگنه دفتر کل زیر نظر ایشان بوده است به این کلمه معروف بوده اند ... چون هشت ساله شدم مادرم ‹‹مرحومه رخساره مهرالدوله›› یکی از بهترین پیانوها را برایم خریده و معلمة فرانسوی برای مشق دادن پیانو و تدریس زبان فرانسهبریام آماده کردند. از این رو به زبان فرانسه ونت آشنا شدم و پیانوی ایرانی و فرنگی را به خوبی می نواختم ... پدرم علاوه بر آنکه مردی دانشمند بود از فنونی مانند عکاسی و غیره هم اطلاع داشت ، عکسهای ما را خودشان برمی داشتند.
... از زمان کودکی عشق و شوق بسیار به خدمات اجتماعی و ترقیات عالم زنان داشتم و خدمات با ارزشی در آن خصوص نموده ام که شرح آن در حوصلة این مختصر نمیگنجد و در خاطرات خود نوشته ام.
چون یک رشته از تحصیلاتم روانشناسی کودک بود ، گاه و بیگاه این بحث (لزوم تربیت کودکان) را به وسیلة مقالات در مجلات و روزنامه های وقت نوشته ام. و بعد شروع کردم به نوشتن کتابهایی چند ... به نثر و نظم ... تا آنکه با تأییدات خداوند بزرگ موفق شدم ده جلد کتاب (به نظم و نثر) به نامهای : دوست شما در سه جلد ، (با مقدمة دکتر رضازادة شفق ، استاد دانشگاه) ره آموز خانواده (با مقدمة استاد حبیت یغمایی) ، صحنه های زندگی ، پند آموز ، ناقوس (مجموعه شعر) ، فانوس ، (دیوان اشعار) ، تگرگ (مجموعه شعر)، گلگشت و آداب معاشرت و تدبیر منزل ، یک مجله هم به نام ‹‹بی بی›› منتشر مینمودم.
و بالاخره می نویسد: اینجانب شاعر نیستم و خود را هم شاعر نمی دانم و در حدود هشت هزار بیت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
بررسی رابطه بین نگرشهای صمیمانه وسلامت روانی درمعلولین جسمی زن شهر اصفهان
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین نگرشهای صمیمانه و سلامت روانی در معلولین جسمی بود. نمونه مورد پژوهش شامل 100 نفر از اعضای زن مجرد جامعه معلولین شهر اصفهان بودند که به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس اندازه گیری نگرشهای صمیمانه و پرسشنامه سلامت عمومی بود. نتایج حاصل از همبستگی پیرسون نشان داد که بین نگرشهای صمیمانه و سلامت روانی معلولین جسمی زن رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد ( 031/0 P= ). این نتایج همچنین حاکی از وجود رابطه منفی معنی دار بین نگرشهای صمیمانه و ناسازگاری اجتماعی ( 047/0P= ) و نگرشهای صمیمانه و افسردگی ( 05/0 P= ) در معلولین جسمی زن بود. امّا رابطه نگرشهای صمیمانه و اضطراب آزمودنیها معنی دار نبود.
کلید واژه ها: نگرشهای صمیمانه ، سلامت روانی ، معلولین جسمی زن.
مقدمه
برخورداری از سلامت روانی نیازی حیاتی است ، زیرا جریان یافتن زندگی ، انجام وظایف ، به فعل در آمدن استعدادهای بالقوه ، کامیاب شدن از خوشیهای زندگی ، داشتن کارائی و مفید واقع شدن به حال خود و دیگران همگی مستلزم برخورداری از سلامت روان است ، حتی لازمه داشتن سلامت جسمی بهره مندی از سلامت روان است ، زیرا مشخص شده که آشفتگیهای روانی سلامت جسم را مختل می کند.
گاهی اوقات شرایط افراد با تمایلات و خواسته های درونی آنها همخوانی نداشته و در نتیجه سلامت روانی آنها به مخاطره می افتد. از جمله این افراد معلولین جسمی هستند که به علت داشتن شرایط خاص با مشکلات متعددی روبرو هستند که هر کدام از آنها به تنهایی می تواند آشفتگیهای فراوانی بوجود آورده ، شخص را به زانو در آورد. تأثیری که تغییرات فیزیکی بر وضعیت روحی – روانی و روابط خانوادگی و اجتماعی بر جای می گذارد غیر قابل انکار است. ناتوانی جسمی سازگاری روانی – اجتماعی و سلامت روانی شخص را تحت تأثیر قرار می دهد ( نوری ، 1374 ). در کل انسانها ممکن است واکنشهای روانی – اجتماعی متعددی نسبت به ناتوانی نشان دهند؛ مهمترین این واکنشها عبارتند از: شوک، اضطراب، انکار، افسردگی، خشم درونی شده ، خصومت آشکار (لیونه و انتوناک ، 1990، به نقل از نوری، 1374) از آنجا که معلولیت جسمی منشأ فشارهای روانی زیادی است ، انتظار می رود که میزان افسردگی و خودکشی در نوجوانان و جوانان معلول بیش از همسالان غیر معلول آنها باشد ( هالاهان و کافمن ،1994، ترجمه جوادیان،1381، ص563).
.از طرف دیگر به نظر می رسد که بین تمایل به برقراری روابط صمیمی و سلامت روانی رابطه مثبتی وجود داشته باشد.اریسکون صمیمیت را احساس وفاداری و خود را بی پرده ابراز نمودن ، بدون توسل به وسایل محافظت از خود وبدون ترس از باختن احساس هویت خود، تعریف می کند وشیوه سازگارانه کنار آمدن با بحران اوانم بزرگسالی (یعنی35-18 سالگی ) را صمیمیت وشیوه ناسازگارانه کنار آمدن با این بحران را انزوا می داند.به اعتقاد وی اگر شخص نتواند بحران این مرحله از رشد را به گونه ای مناسب یعنی برقراری روابط صمیمانه با دیگران حل کند، شخصیت وی نمیتواند به رشد عادی خود ادامه داده ونیرومندی لازم را برای روبرو شدن با بحران مرحله بعدی کسب کند(شولتز وشولتز،1998، ترجمه سید محمدی ،1381،صص 249-243).برطبق نظریه آلپورت یکی از هفت ویژگی شخصیت سالم داشتن ارتباط صمیمانه با دیگران است.به نظر آلپورت فردی که از نظر روانی سالم است، می تواند به پدر ومادر،همسر یا دوستان نزدیکش صمیمیت نشان دهد(شولتز ،1977، ترجمه خوشدل، 1378، صص 28 -27).سومین طبقه سلسله مراتب نیازهای مازلو نیازهای تعلق پذیری وعشق است. به اعتقاد مازلو ناکامی در برآورده ساختن نیاز به عشق ، علت اصلی ناسازگاری هیجانی است واین نیاز را دریک رابطه صمیمی بافردی دیگر می توان ارضا کرد (شولتز وشولتز،1998، ترجمه سید محمدی ،1381،ص 345) . فرام معتقد است که آدمی می تواند زندگی آشفته خود را با توانایی دوست داشتن ومهر ورزیدن سر وسامان بخشد، درحالیکه بدون عشق نمی تواند زندگی رضایت بخشی داشته باشد ؛ به اعتقاد وی نیاز به مهر ورزیدن ومورد مهر بودن ، دوطرفه است(سیاسی،1377، صص 123-122).
به اعتقاد سالیوان تربیت وفرهنگی که آدمی ضمن معاشرت با همنوعان می آموزد، اورا به تواناییها وفعالیتهایی تجهیز می کند که بوسیله آنها موفق می شود تنیدگیها را ازبین ببرد یا کاهش دهد ونیازهای خود رابرآورده سازد(سیاسی،1377، ص 165).باس وپلامین معتقدند که خلق مردم آمیزی که عمدتا ارثی است، یک صفت انطباقی است. زیرا که برای برآورده ساختن بسیاری از نیازهایمان وبه دست آوردن تقویت مثبت باید با دیگران تعامل کنیم(شولتز وشولتز،1998، ترجمه سید محمدی ،1381،ص329). بایومیستر ولیری (1995) چنین مطرح کرده اند که ما انسانها یک نیاز اساسی به تعلق داریم که یک انگیزش اساسی را شکل می دهد و افکار، هیجانات و رفتار بین فردی ما را هدایت می کند. این نیاز به تعلق شامل یک خواسته نافذ برای شکل دادن و نگهداری یک کیفیت حداقل ارتباطات بین فردی با دوام ، مثبت ومعنی دار می باشد. در حالیکه در شدت نیازهای تعلق پذیری و چگونگی بر آورده شدن آنها تفاوت وجود دارد ارضای این نیازها لزوماً شامل تعاملات فراوان مثبت با دیگر افراد در یک زمینۀ مداوم که در آن ارتباط با دیگران با نگرانی برای رفاه دیگری همراه است ، می باشد. متعاقباََ افرادی که مشکلات مداومی در ایجاد و تداوم روابط رضایت بخش با دیگران تجربه می کنند و بنابر این در ارضای نیاز به تعلق خود مشکل دارند بیشتر احتمال دارد که احساس محرومیت و مبتلا شدن به اختلالاتی از قبیل تنهایی ، افسردگی، اضطراب و عصبانیت کنند( بایومیسترولیری، 1995؛ کاسیوپو وهمکاران،2000؛ چیپاور ،2001و هگرتی وهمکاران ؛1996). میجوسکویک (1988) نیز برای نیروی انگیزشی ارتباطات اجتماعی ارزش زیادی قائل است و ادعا می کندکه ترس از تنهایی و تمایل به اجتناب از آن، اصل انگیزشی اساسی و نهایی در انسان است. روکاچ (1989) نیز جهان شمول بودن نیاز تعلق پذیری انسان را برجسته نموده وادعا کرده که علیرغم این که ساکنین کره خاکی از لحاظ سن، جنس ، فرهنگ ، زبان و باورهای مذهبی بسیار متفاوت هستند اما شباهتهای اساسی نیز با یکدیگر دارند. یکی از این شباهتها گرایش به عشق ، پذیرش و درک شدن است . بایومیستر ولیری(1995) بر اساس این تئوری ها و بر مبنای شواهد تجربی نشان داده اند که نیاز به تعلق پذیری انسان در همه فرهنگها ودر تمام طول عمر وجود دارد و انسانها اساساً به وسیله نیاز به تعلق پذیری بر انگیخته می شوند و در نتیجه فعالیت شناختی ، واکنشهای هیجانی و رفتار بین فردی آنها به طور اجتناب ناپذیری با ارضای این نیاز ارتباط دارد(به نقل ا ز هینریچ و گالن ، 2006). به نظر می رسد که در معلولین نیز چنین رابطه مثبتی بین تمایل به برقراری روابط صمیمی وسلامت روانی وجود داشته باشد.روابط اجتماعی می تواند تاثیرعمیقی بر نگرشهای فرد معلول نسبت به خود و فرصتهایی که برای سازگاری روانی، تحصیلی واشتغال به دست می آورد داشته باشد(هالاهان وکافمن، 1994، ترجمه نظری نژاد، 1369، ص560). کمکهایی که به افراد مزبور می شود تا یکپارچگی اجتماعی و ارزش شخصی بیشتری داشته باشند در واقع میزان افسردگی آنها را کاهش می دهد ( الیوت و دیگران ،1991).
امیدن و همکاران (1983) در تحقیق خود دریافتندکه بین تمایل به برقراری روابط صمیمی و اضطراب فراگیر ، پوچی گرایی، عدم همدلی، بی هدفی و چندپارگی شخصیت رابطه ای منفی وجود دارد. نتایج تحقیق ویلیام
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 1
زن در قرآن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 1
زن در قرآن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
مقایسه آثار شاعران زن از لحاظ فکر و محتوا با شاعران مرد
(در شعر معاصر)
مقدمه:
ادبیات فارسی حضور زنان را چگونه در خود پذیرفته است؟ زنان چه فعالیت و تأثیری در ادب پارسی داشتهاند؟ و بالاخره تأثیر زنان در پایهگذاری، پیشرفته و تحولات شعر فارسی، این مهمترین جلوة ادبی زبان فارسی، چگونه بوده است؟
با یک دید کلی بعد از ناصرالدین شاه قاجار بروز تحولاتی چشمگیر در موقعیت و عملکرد زنان ایران پدید آمد به صورتی که هماکنون زن ایرانی امتیازات چشمگیری به دست آورده و از اعتبار و موقعیتی بسیار ممتازتر از گذشته برخوردار گردیده است و تقریباً همدوش و همراه مرد ایرانی در مراکز علمی، فرهنگی، هنری، اقتصادی، سیاسی و حتی گاه نظامی حضوری فعال دارد. دخالت زنان و تأثیر آنان در آراستن صحنهها و ایجاد حوادث داستانهای عامیانه در قرون و اعصار مختلف به یک پایه نیست. در روزگاری که زنان در کارهای اجتماعی شرکت میجستند و در زندگی روزمره دخالتی قوی و فعالانه داشتند، طبعاً در داستانها اهمیت بیشتری مییافتند. در هر عصری که زنان به پشت پردة انزوا رانده میشدند و از دخالت در امور اجتماعی باز میمانند، از اهمیت و تأثیر آنها کاسته میشد. زنان در حوزه داستاننویسی حضور چشمگیری نداشتهاند مگر در زمان معاصر بنابراین تأثیر اصلی و بزرگ زنان در ادبیات بیشتر در عرصه شعر بوده است.
در این مقاله با بررسی شعر زنان (پروین اعتصامی، فروغ فرخزاد، طاهره صفارزاده) که هر کدام تقریباً به دورهای از تحولات اجتماعی ایران تعلق دارند، به وجوه افتراق و اشتراک آنان با شعر مردان معاصرشان (محمدتقی بهار، سهراب سپهری، علی موسویگرمارودی) پرداخته و از بررسی این مقایسه به سطح فکری شعر شاعران مرد میپردازیم. به عبارتی تفاوت شعر زن با شعر مرد که آیا احساسات خاصی مثلاً احساسات ملیگرایانه، مذهبی، اعتقادی و ... دارد. خوشبین است یا بدبین، تلقی او نسبت به مسائلی از قبیل مرگ، زندگی، عشق، صلح و جنگ ... چگونه است؟ آیا اثر او درونگرا و ذهنی است یا برونگرا و عینی، با بیرون و سطح پدیدهها تماس دارد یا به درون و عمق پرداخته است؟ فردگرا است یا عشقگرا ...
وجه تمایز تصویری و عاطفی شعر زنان با مردان
چه جنبهها و ابعادی شعر زنان را از شعر مردان جدا میسازد و آیا این ابعاد در شعر شاعر زن فارسی در تمام دورهها دیده میشود یا خیر؟ حقیقت مطلب این است که در موضوعات شعری از قبیل وصف، مدح، پند و اندرز شباهتهای زیادی بین شاعران زن با شاعران مرد دیده میشود؛ این شباهت ممکن است به خاطر تقلیدی بودن شعر زنان و یا اصلاً به خاطر ویژگی و خصوصیات خود این موضوعات باشد که تصویر و زبان و لحن و عاطفه مشابهی را میطلبد. در این نوع اشعار شاید بتوان گفت «مهمترین عامل شناخت شعر زنانه از شعر مردانه را باید در نحوة اندیشه و نگرش جستجو کرد» نه «تصاویر و زبان حتی اگر زبان صد در صد مردانه باشد.» غیر از نحوه تفکر، به نظر میرسد تنها حوزهای که میتوان در آن شعر زنانه را از شعر مردانه تشخیص داد حوزة غزل و اشعار عاشقانه است؛ زیرا اینجاست که احساسات و عواطف در حیطه شخصی جلوه میکنند و میتوان جنس گویندة آن را تعیین نمود. چنان به نظر میرسد که زن از بین رشتههای مختلف ادبی فقط در قسمتهای مکاتبه، غزلسرایی و رماننویسی توانسته است به کمال هنرنمایی کند و در قسمت درامنویسی، انتقاد ادبی، مقالهنویسی و سرودن اشعار رزمی و هجایی ابداً نام مهمی از خود باقی نگذاشته است. زیرا همین صور ادبی هستند که احساسات شخصی انسان را نمایان میسازند و قسمت عمده زندگانی زن هم آمیخته به عشق و نتیجه احساسات است.اما آیا عواطف مخصوص زنان در شعر فارسی انعکاس روشنی دارد؟ برای پاسخگویی به این سؤال بهتر است ابتدا به معنای عاطفه نظری بیفکنیم؛ منظور از عاطفه، اندوه یا حالت حماسی یا اعجابی است که شاعر از رویداد حادثهای در خویش احساس میکند و از خواننده یا شنونده میخواهد که با وی در این احساس شرکت داشته باشد. نمیتوان به یقین پذیرفت که امکان آن باشد که هنرمندی حالتی عاطفی را به خواننده خویش منتقل کند؛ بیآنکه خود آن حالت را در جان خویش احساس کرده باشد. به استناد به همین موضوع مطلب را پیمیگیریم و در بخشهای بعدی به اجمال تفاوتهای شعری زن و مرد را بیان خواهیم نمود.
پروین اعتصامی
از آن جا که تاریخچه زندگی پروین در این مقاله نمیگنجد لذا روند اصلی موضوعی را که همان محتوا و بنمایه اشعار او از لحاظ فکری است دنبال میکنیم.
پروین در قطعات خود، مهر مادری و لطافت روح خویش را از زبان طیور، از زبان مادران فقیر، از زبان بیچارگان بیان میکند. گاه مادری دلسوز و غمگسار است و گاه در اسرار زندگی یا ملای روم و عطار و جامی مقامی دارد. او بیشتر نگران وظایف مادری است وقتی از اندیشهها خسته میشود، بیاد لطف خدا میافتد و قطعه لطف حق را مردانه میسراید و خواننده را با حقایق و افکاری بالاتر آشنا میسازد، و در همان حال نیز از وظیفه مادریش دست بر نمیدارد و باز هم مادری است نگران نفس، اهریمن را که روح آریایی با آن وجود دوزخی کینه دارد، همه جا در کمین جان پاک آدمی میداند، تشکیل خانوادة مهربان و سعادت آرام و بیسر و صدا را نتیجه حیات میپندارد.دکتر یوسفی مینویسد: «شعر پروین از لحاظ فکر و معنی بسیار پخته و متین است، گویی اندیشهگری توانا حاصل تأمل و تفکرات خود را درباره انسان و جنبههای گوناگون زندگی و نکات اخلاقی و اجتماعی به قلم آورده بیگمان او در این باب از سرچشمه افکار پیشنیان نیز بهرهمند شده است اما نه آن که سخنش رنگ تقلید و تکرار پذیرفته باشد بلکه در اندیشه و طرز بیان از اصالت برخوردار است.»
پروین زنی مطیع و فرمانبردار و عفیف و پاک و صمیمی است ولی در عین حال سخت دربند دوگانگی خیر و شر، قوی و ضعیف، غنی و فقیر و پادشاه و گداست. تخیلش از طریق زبان اشیاء و حیوانات کار میکند. ولی هرگز به در هم ریختن یادهای مختلف حافظه و از میان برداشتن دیوارهای زمانی و مکانی یادها، توجهی ندارد. شعرش هیجانانگیز، پرشور و حال، اعجابانگیز و تکان دهنده نیست.
یکی از بارزترین ویژگیهای اشعار دیوان او این است که در آنها خبری از مسائل عیاشی و عاشقانه که شعر فارسی سرشار از آن است، نیست، او بیشتر به این مسائل پرداخته که به هم میهنان خود یاد بدهد تا به چه صورت یک زندگی پاک و عاقلانه و سعادتمندی را دنبال کنند. اشعار او بیشتر تعلیمی است.