دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

مقاله درباره بهداشت روانی دوران بلوغ

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

بهداشت روانی دوران بلوغ :

خلاصه : دراین مقاله با رفتارهایی که از نوجوان در سنین بلوغ سر میزند،اخلاقهایی که پیدا میکند و رفتارهایی که باید با او داشت آشنا میشوید

متن کل خبر : نوجوانی یکی از مهمترین و پرارزشترین دوران زندگی هر فرد محسوب می‌شود زیرا سر آغاز تحولات و دگرگونی‌های جسمی و روانی در اوست و بلوغ نقطه عطفی در گذر زندگی او از مرحله کودکی به بزرگسالی است. بر اساس تعریف سازمان جهانی دوره نوجوانی به گروه سنی 10 تا 19 سالگی اطلاق می‌شود و در اکثر کشورهای جهان به خصوص کشورهای درحال توسعه بخش قابل توجهی از جمعیت را نوجوانان تشکیل می‌دهند. با توجه به این واقعیت که نوجوانان، پدران و مادران فردا هستند پرداختن به مسائل بهداشتی‌شان (به خصوص بهداشت روان آنان) نه فقط برای خود آنها بلکه برای خانواده‌ها، جامعه و نسل آینده سودمند است و در برنامه توسعه هر کشوری می‌بایست به مسائل آنها توجه خاص شود. آشنا شدن با پدیده‌های جدید در زندگی، ‌انسان را از بار هیجانی همراه آن پدیده که غالبا اضطراب و آشفتگی است می‌رهاند، مطالعات روانشناختی نشان داده است که تاثیر منفی عوامل استرس‌زا که همراه با آگاهی قبلی است بسیار کمتر از زمانی است که عوامل استرس‌زا ناگهان و بدون مقدمه به انسان وارد می‌شوند. در زمینه برخورد با پدیده بلوغ جنسی و تغییرات جسمانی و روانی متعاقب آن هر اندازه آگاهی نوجوانان ما بیشتر باشد نتایج مبحث این مرحله از زندگی در مسیر آینده نوجوان بیشتر است. آگاهی نداشتن و یا عدم آگاهی کامل و صحیح، نوجوانان را گیج و سردرگم می‌کند و این حالات نتایج منفی و زیانباری بدنبال خواهد داشت. والدین و مربیان وظیفه دارند اطلاعات کافی در خصوص تغییراتی که در طول و به دنبال بلوغ جنسی در نوجوان اتفاق می‌افتد به تدریج و با استمرار ارائه کنند. عدم ارائه اطلاعات کافی و صحیح در مورد بلوغ باعث می‌شود که نوجوان از منابع دیگر که معمولا انحرافی است، اطلاعات کسب کند و این اطلاعات غلط می‌تواند او را به انحراف کشاند. والدین و مربیان از یک تا دو سال قبل از بلوغ کامل نوجوان می‌بایستی اقدامات زیر را انجام دهند. - او را آماده کنند که به زودی و بتدریج تغییراتی را در جسم و روان خود احساس خواهد کرد. - به طرق مختلف او را مطمئن کنند که تغییرات ایجاد شده طبیعی است. - از اینکه این تغییرات در او شروع شده به او تبریک بگویند و خاطرنشان کنند که دوره جدیدی در زندگی او آغاز شده است. - به او یادآوری نمایند که این تغییرات در جهت تکامل فردی و قدمی بسوی اجتماعی شدن اوست به همین دلیل وظایف فردی و اجتماعی جدیدی برای او منظور شده است. - خاطرنشان کنند که این تغییرات قطعا شروع می‌شود اما زمان دقیق و مشخصی ندارد؛ بنابراین اگر دیرتر از دیگران هم شروع شود یک امر طبیعی است . - به او بگویند که تغییرات جسمانی همراه با تغییرات روانی خواهد بود این تغییرات روانی در سه بعد هیجانی، خلقی و رفتاری اتفاق می‌افتد. نکته مهم در دوره بلوغ برقراری ارتباط صحیح با نوجوان است. کودک دلبند دیروز شما با تغییراتی که درجسم و روانش روی می‌دهد پا به دوران بزرگسالی می‌نهد. او اینکه می‌خواهد هویت جدیدی را برای خودش به دست آورد، طبیعی است که در برقراری رابطه با او مشکلاتی برای شما بوجود آید. برای این که روابط شما والدین و مربیان با فرزند یا دانش‌آموز نوجوانشان صمیمانه‌تر و گرمتر باشد، لازم است که به نکات زیر توجه کنید. پذیرش نوجوانان: گام اول برای ایجاد و تحکیم یک رابطه دوستانه و صمیمی با نوجوان این است که او را با همه کمی‌ها و کاستی‌هایش قبول داشته باشید. کاستی‌های رفتاری او را همچون نقاط قوت و توانایی‌هایش بپذیرد و او را به عنوان فردی که دارای استقلال، سلیقه‌های خاص و عقاید قابل ارائه است،‌ نگاه کنید. احساساتش را پذیرفته و اعتماد به نفس او را با کم اهمیت جلوه دادن اشتباهات و تقدیر از کارهای پسندیده‌اش بالا ببرید. نوجوانانتان را درک کنید: درک و برداشت از زندگی و مسائل آن متفاوت از برداشتی است که نوجوان دارد. او زندگی را به ساده‌ترین وجه ممکن می‌نگرد، بطوری که عقایدش برای شما پوچ و مسخره است. نسبت به عقایدش بی‌اهمیت نباشید وی را مورد تمسخر قرار ندهید. چرا که این استهزاء به تداوم رابطه عاطفی با فرزندان لطمه می‌زند. ارتباط را دو طرفه کنید: در بسیاری از اوقات و به دلایل گوناگون ممکن است شما والدین و مربیان به نوجوان بگویید که چه بکند و چه نکند و از او توقع حرف‌ شنوی نیز داشته باشید. این برخورد با نوجوان که حاکی از ارتباط یک طرفه، معیوب و غیر قابل دوام است، منجر به سرکشی و عصیان نوجوان در برابر دستورات شما می‌شود و به رابطه عاطفی و صمیمانه بین شما و او لطمه می‌زند. در این مواقع بهترست در برخورد با نوجوان، هر زمان که سخنی را گفتید از او نیز سخنی بشنوید و نظر او را نسبت به وظایف محوله‌اش جویا شوید. از دادن پند و اندرز مستقیم خودداری کنید: نوجوانان از شنیدن نصیحت و اندرز مستقیم و اینکه آنها را یکجا ارائه کنید و اشکالات رفتاری و گفتاری‌شان را تذکر بدهید گریزان هستند. نوجوانان اعمال خود را بی‌نقص می‌دانند و تحمل شنیدن پند و اندرز از جانب شما را ندارند. جهت اصلاح رفتار، آنها را بطور غیر مستقیم نسبت به اعمال و رفتار نادرست‌شان آگاه کنید و خودتان الگویی برای آنها باشید تا با پیروی از رفتار و گفتار شما روش صحیح برخورد را فرا گیرند. آزادی عمل به نوجوانتان بدهید همچنان که به کودک نوپا اجازه می‌دهیم تا گاهی خود به تنهایی راه رفتن را امتحان کند و دفعاتی هم به زمین افتد، باید به نوجوان هم اجازه داد که تا حدودی پیامدهای رفتارهایش را تجربه کند و طعم برخی سختیها را چشیده و برای زندگی مقاوم شود. برای ارتباط با نوجوان وقت کافی بگذارید: نوجوانان نیازمند توجه هستند، آنها می‌خواهند صحبت کنند. اعتراض کنند و از هیجانات و اتفاقاتی که در مدرسه می‌افتد و یا از دوستانشان می‌شنوند، حرف بزنند؛ هر چه زمان این ارتباط با شما به عنوان مادر، پدر و یا مربی بیشتر باشد خرسندی آنها بیشتر شده و امکان ارتباط نادرست و غلط آنها کمتر خواهد شد. توجه به تاثیر مشکلات اجتماعی: مشکلات اجتماعی تاثیرات ناخوشایندی بر نوجوانان دارد. عدم مداخله شما والدین و مربیان در بهبود شرایط اجتماعی، تاثیر تلاش‌هایتان را در خانه و مدرسه کمرنگ می‌کند. انرژی سرشار نوجوانان نیاز به تخلیه دارد: در این سنین نوجوان دارای انرژی فراوان جسمانی است، بخشی از این انرژی در غریزه جنسی نهفته است که در شروع دوران نوجوانی به طریق مقبول اجتماع قابلیت ندارد. نوجوان مقادیر دیگری از انرژی جسمانی خود را به صورت رفتارهای پرخاشگرانه مبارزه طلبی، حادثه‌جویی و .. تخلیه می‌کند. تشویق نوجوانان به انجام ورزشهای مختلف، شرکت در فعالیتهای الگوسازی برای آنان و تحریک آنها بر همانندسازی با آن الگوها باعث می‌شود تا آنها انرژی خود را به طریق منطقی تخلیه کنند. وضعیت تحصیلی نوجوان را پیگیری کنید: در این سنین ممکن است که فرزند شما نسبت به درس اظهار بی‌علاقگی نماید و به اموری مثل افراط در ورزش کردن، رسیدگی به سر و وضع خود و ... بپردازد، چنانکه می دانید پند، اندرز، سرزنش و مقایسه با دیگران کارساز نیست.. لذا علت بی‌توجهی او را نسبت به درس جستجو کرده و سعی در برطرف نمودن مشکل کنید. آموزش مهارت در برقراری روابط اجتماعی: نوجوانان در دوره بحران بلوغ نسبت به تعلق داشتن خود در گروه کودکان و یا بزرگسالان سردرگم می‌شوند و ممکن است که در میان جمع خانواده یا دوستان و آشنایان، رفتارهای بزرگتر از سن و یا گاهی کودکانه از خود بروز داده و روابط اجتماعی پسندیده‌ای برقرار نکنند، که با شرکت دادن فرزند نوجوانتان در جمع دوستان و آشنایان مهارت روابط اجتماعی او را افزایش دهید؛ مثلا با فرزند نوجوان خود به گردشهای دو نفره بروید و در بسیاری از روابط اجتماعی نظیر آشنا شدن با دیگران، خرید کردن از مغازه، پیدا کردن نشانی یک موسسه و درخواست انجام کاری از یک اداره با وی تمرین عملی کنید. استقلال طلبی نوجوان: نوجوان می‌خواهد از قید و بندهای دوران کودکی که او را به خانواده‌اش متصل کرده است، جدا شود و الگوهای جدیدی را جایگزین آنان کند. از طرفی نیز شدیدا به خانواده وابسته است و می‌خواهد که توقعاتش را برآورده کنند. لذا حس استقلال‌طلبی خود را با مخالفت، مقاومت کردن و لجبازی با والدین و مربیان نشان می‌دهد و این نیاز نوجوان برای شما مشکل‌آفرین می‌شود. برای برخورد با این رفتار نوجوان، بهترست همیشه با او به لحنی صحبت کنید که احساس نکند برایش تصمیم‌گیری می‌کنید آزادی را به تدریج و متناسب با سنی که دارد به او عطا کنید و نظارت غیر مستقیم داشته باشید و اگر زمانی دریافتید که از آزادی شما، سوء استفاده کرده به او تذکر داده و او را متوجه اعمالش بکنید. بدانید که حذف آزادی، برای یک مدت کوتاه می‌تواند برایش آموزنده باشد .

نوجوان و استقلال از والدین

مهمترین ویژگی که می بایست بدان توجه خاصی داشت استقلال از سوی خانواده است. خانواده می تواند مهمترین منبع تأمین کننده استقلال فرد باشد، یا می تواند نوجوان را در رسیدن به حس فردیت و استقلال دچار تزلزل سازد. نوجوان در این دوران خود را برای مرحله جدیدی از زندگی اش آماده می سازد. او سعی بر آن دارد که بر رفتار کودکانه اش غلبه نماید. آمادگی دارد مسئولیت رفتارش را بر عهده گیرد و حتی آمادگی این را دارد که مسئولیت کارهای دیگران را نیز بر عهده گیرد.

در متون اسلامی در این رابطه سفارشات فراوانی شده است که نوجوان را در این دوران آزاد گذارند و به آنها استقلال و مسئولیت لازم بدهند.

 البته اینها بدان معنی نیست که نوجوان به طور ناگهانی خود را به طور کامل از قید خانواده رها سازد. نوجوان در این دوران دچار نوعی کشمکش درونی است؛ از یک سو تمایل ندارد از دوران کودکی اش پا فراتر نهد که از هر سو در محبت است و از سوی دیگر داشتن آزادی عمل در کارهایش و استقلال را در لوح آرزوهایش می بیند. پس هر گامی که نوجوان به سوی استقلال بر می دارد ترس  و تشویش درونش بیشتر می شود. بنابراین او چندان تمایل ندارد تا پیوندهای خانوادگی را کاملاً قطع نماید. نیاز به حمایت والدین را در هر حال احساس می نماید و همواره در جست و جوی روش هایی است که این حمایت را کسب نماید. یکی از مهمترین مسائلی که نوجوان را در راه رسیدن به استقلال دائماً تهدید می نماید سرزنش و ملامت از سوی والدین است. نوجوان به این رفتار والدین با دیده تحقیر و بغض و خشم توجه می نماید. نوجوانی که از سوی والدینش تحقیر می شود عکس العمل های گوناگون از خود نشان می دهد برخی اوقات دچار «حقارت نفس» می شود. برخی از محیط خانواده گریزان می شوند و برخی به پرخاشگری و زیان رساندن به خانواده و دیگران می پردازند.

نکته دیگری که باید والدین بدان توجه داشته باشند داشتن سوء ظن نسبت به نوجوان است که می تواند او را دچار تزلزل سازد. برخی خانواده ها نوجوان را در اتخاذ تصمیم های مربوط به خودش آزاد می گذارند اما این کار را از روی بی میلی یا سوءظن انجام می دهند. این والدین هرگز به نوجوان خود اعتماد نمی کنند و به ندرت فرصت هایی را ایجاد می نمایند تا نوجوانشان تصمیم بگیرد . حال اگر فرصتی هم ایجاد شود نوجوان  بر اثر سوءظن و عدم اطمینان والدین دچار اضطراب  می گردد و با شکست مواجه می شود و گاه والدین با تردیدها و نگرانی های خود در مورد نوجوانشان قضاوت های ناصحیح در پیش می گیرند که این خود موجب ایجاد فاصله میان والدین و فرزندان می شود.

سالهاست که نوجوانی دورانی دشوارتر از دوران کودکی محسوب می شود. البته مفهوم نوجوانی تا اواخر قرن نوزدهم به عنوان مرحله ای که با پیچیدگی روانی توام و قابل مطالعه علمی است قلمداد نمی شد.

قبل از هر چیز دوران تغییرات سریع جسمانی، جنسی، روانی، شناختی و اجتماعی است. تغییرات جسمانی بلوغ، از جمله بلوغ جنسی و جهش نموی نوجوانی از طریق افزایش کارکرد هورمونهای فعالی که به کمک غده هیپوفیز مترشح می شود آغاز می شود. این هورمونها سایر غدد مترشحه داخلی را تحریک می کند و این غدد هورمونهای مربوط به رشد و جنسیت را که شامل آندروژن، استروژن و پروژسترون است تولید می کند. سن شروع و دوران جهش نموی نوجوانی در قد و وزن در میان کودکان بهنجار فرق می کند. سن متوسط شروع این دوران در دختران یازده سالگی و در پسران 13 سالگی است، میزان رشد یک سال بعد از این به اوج خود می رسد. سن شروع بلوغ جنسی نیز در نوجوانان متفاوت است. در پسری که درحد متوسط است، بلوغ جنسی با افزایش میزان رشد بیضه ها و کیسه بیضه و ظاهر شدن موهای زهاری و به دنبال آن بزرگ شدن آلت جنسی مردانه، رشد موهای بدن و صورت، بم شدن صدا، تولید اسپرم و احتلام شبانه و نیز مردانه تر شدن ساخت بدن آغاز می شود. در دخترها شروع رشد پستان معمولا اولین علامت قابل مشاهده بلوغ جنسی است. موهای زهاری ظاهر می شود و رحم، واژن، فرج، وکلیتوریس بزرگ می شود. شروع قاعدگی در چرخه رشد نسبتا دیرتر است. معمولا در سن 13 سالگی است و البته در افراد مختلف فرق می کند. معمولا تا یک سال بعد از قاعدگی احتمال باروری وجود ندارد. تغییرات سریع جسمانی دوران بلوغ باعث می شود که نوجوان به دشواری بتواند به یک احساس ثبات درونی دست یابد، و زمان لازم است تا نوجوان این تغییرات را به صورت یک احساس هویت فردی انسجام دهد. از نظر یک دختر نوجوان قاعدگی نشانه بلوغ جنسی وزن شدن است. از آنجا که ممکن است واکنش های دختران نوجوان به قاعدگی به طور گسترده ای عمومیت پیدا کند، این موضوع اهمیت اساسی دارد که اولین تجارب آنان با قاعدگی تا جای ممکن مطلوب باشد. تعداد بسیار زیادی از دختران یا دیدی منفی نسبت به قاعدگی دارند یا به آن بی اعتنا هستند. تا حدودی ممکن است این نگرش نتیجه ناراحتی جسمانی و تاثیر هورمونها در خلق و خو باشد، ولی ظاهرا تا حدود زیادی ناشی از نگرش های منفی اجتماعی است. همانطور که شروع قاعدگی ممکن است دختران نوجوان را نگران کند، نعوظ غیر قابل کنترل و اولین انزال (احتلام شبانه) هم ممکن است بعضی از پسران نوجوان را نگران کند. پسران نوجوانی که دیر بالغ می شوند در مقایسه با آنهایی که زودتر بالغ می شوند یا بلوغشان به موقع و معمولی است دچار مشکلات اجتماعی و روانی بیشتری می شوند. در میان دختران نوجوان تاثیرات روانی بلوغ زودرس و دیررس به طور قابل ملاحظه ای کمتر است، هر چند که آن هایی که زودتر بالغ می شوند تا حدودی آرامترند و در مقایسه با آن هایی که دیر بالغ می شوند اعتماد به نفس بیشتری دارند و کمتر مضطرب اند . ارائه رشد شناختی که شامل آغاز مرحله عملیات صوری است ( مطابق با تئوری پیازه)، به نوجوان این امکان را می دهد که انتزاعی تر فکر کند، فرضیه ها را فرمول بندی و آزمایش کند و بتواند به جای اینکه صرفا آنچه را وجود دارد در نظر داشته باشد احتمال را نیز در نظر بگیرد. این تواناییها معمولا نوجوانان را به انتقاد از ارزش های والدین و ارزشهای اجتماعی سوق می دهد. تفکر و رفتار نوجوان نیز ممکن است خود مدارانه باشد. نوجوانان در این مرحله ممکن است چنین نتیجه گیری کنند که دیگران هم به اندازه خود آنها به رفتار و ظاهر شان توجه می کنند. رشد شناختی نوجوانان نیز در رشد شخصیت و شکل گیری احساس هویتی روشن، نقش مهمی دارد.

استقلال از خانواده از تکالیف نوجوانان است. والدین قاطع و اطمینان بخش که برای خودمختاری و رفتار منضبط به یکسان ارزش قایلند برای نوجوان توضیح می دهند که چرا از او انتظاراتی دارند و یا   او را از کارهایی منع می کنند و با این کار احساس استقلال را در او پرورش می دهند. نوجوانانی که والدین خودکامه و مستبد دارند و صرفا به فرزندان می گویند که چه باید بکنند و نیز فرزندان والدین سهل گیر، بی بندوبار ، مساوات طلب و یا والدین بی اعتنا که غیر مسئول و بی توجه هستند به مشکلات بسیاری دچار می شوند.

از آنجا که پیوند نوجوانان با والدینشان به تدریج ضعیف تر می شود همسالان در رشد روانی آنان نقش حساسی می یابند. همسالان امکاناتی برای یادگیری مهارتهای اجتماعی، کنترل رفتار و درمیان گذاشتن مشکلات و احساسات



خرید و دانلود مقاله درباره بهداشت روانی دوران بلوغ


تحقیق در مورد جنگ روانی 28 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 28 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

 

  

اندیشمندان دیدگاه‌های متفاوتی درباره جنگ روانی (Psychological Warfare) دارند و به همین دلیل ارایه یک تعریف مشخص و یا یک حد معین برای این جنگ کار ساده‌ای نیست.

برخی معنای جنگ روانی را به فعالیت‌هایی که به طور مشخص در قلمرو صلاحیت نیروهای مسلح قرار دارد، محدود می‌کنند و بنابراین آن را تلاشی می‌دانند که بر تبلیغ برای مخاطبان خاص و پشتیبانی از مأموریت‌های نظامی (Millitary Mission) معین، متمرکز است، پل لاینبرگر (Paul Linberger) در کتاب معروف خود به نام جنگ روانی که در سال 1954 به چاپ رسید، جنگ روانی را در معنای محدود آن تعریف می‌کند. وی بر این باور است که جنگ روانی استفاده از تبلیغات بر ضد دشمن، همراه با اقدامات عملی است که دارای ماهیت نظامی، اقتصادی یا سیاسی باشد .

برخی دیگر بر این باورند که جنگ روانی عبارت از مجموعه اقدامات یک کشور برای اثرگذاری و نفوذ بر عقاید و رفتار دولت‌ها و مردم خارجی در جهت مطلوب است که با ابزارهایی غیر از ابزار نظامی، سیاسی و اقتصادی صورت می‌گیرد. طرفداران این نگرش، اغلب بر این باورند که تبلیغات، جز اصلی و اساسی جنگ روانی است اما تمام آن را شامل نمی‌شود .دیوید آیزنهاور (David Eisenhower) در سخنرانی معروف خود برای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در هشتم اکتبر 1952، در سانفرانسیسکو گفته است:

«جنگ روانی یعنی نبرد و نزاعی برای دستیابی به افکار مردم و اراده آنها».

بر این اساس، سیاست خارجی آمریکا باید به گونه‌ای تنظیم شود که با استراتژی واحد و منسجم جنگ سرد هماهنگ باشد. لازم است در این جنگ سرد و در ضمیر و عزم خویش، جویای فرصتی باشیم که بدون خسارت‌های جانی در نبرد … به پیروزی برسیم.

 وی جنگ روانی را مساوی با جنگ سرد به کار برده است که در زمان خود، از جمله مسایل بسیار مهم آمریکا بوده است . برخی دیگر جنگ روانی را عملیات از پیش طراحی شده برای ارایه اطلاعات گزینش شده (Selected Information) به مخاطبان و تحت تأثیر قرار دادن احساسات، افکار و دلایل منطقی آنان می‌دانند.در دو دهه پس از جنگ جهانی دوم، دکترین‌های جنگ روانی (در مورد ماهیت، کاربرد و نقش آن در روابط بین‌المللی مدرن) در آمریکا و اروپا، به سوی اجماع نظر حرکت کردند.

بدین ترتیب، صاحبنظران پذیرفتند که مفهوم اساسی جنگ روانی عبارت از دستکاری عقاید از طریق به کارگیری یک یا چند رسانه ارتباطی و به بیان دیگر، ناتوان کردن دشمن برای عمل و عکس‌العمل است.

بنابراین می‌توان گفت که جنگ روانی از جمله بدترین سلاح‌های جنگی دوران معاصر علیه فکر، عقیده، شجاعت، اطمینان و میل به جنگیدن است. این جنگ در عین حال که نوعی دفاع به شمار می‌رود حالت هجومی نیز دارد، چرا که در عین تقویت روحیه ملت و سربازان خودی، به تضعیف روحیه دشمن می‌پردازند.

جنگ روانی قسمتی از جنگ همه جانبه است که پیش از نبرد آغاز می‌شود و در حین و پس از آن ادامه می‌یابد، چرا که این نوع جنگ، از قوانین و شیوه‌های جنگ عادی تبعیت نمی‌کند و بر مبنای توصیفی که از صحنه نبرد یا سازماندهی عملیات جنگی ارایه می‌شود قابل تعریف نیست.

هدف جنگ روانی نیروهای ائتلاف علیه عراق، تغییر نگرش جمعیت 24 میلیون نفری این کشور بوده است. آمریکا و انگلیس پیش از حمله نظامی خود به عراق، عملیات روانی گسترده‌ای را در سطح جهان آغاز کرده بودند که بسیاری معتقدند تأثیر شگرفی بر افکار عمومی مردم جهان داشته است.

اهداف جنگ رو ا نی

اهداف جنگ روانی عبارت است از:

 1ـ از بین بردن امید مخاطبان و یا جناح مقابل

 2ـ ایجاد بی‌اعتمادی نسبت به رهبران جناح مقابل

 3ـ ایجاد شکاف در بین جامعه مخاطب.

جنگ روانی در واقع نبرد علیه عقل د شمن است نه نبرد برای در بند کشیدن ساختار فیزیکی او. براساس ضرب‌المثلی که به کلاوس ویتز (Kaluss Wetez) نسبت داده شده است جنگ همان سیاست است که با وسایل دیگری به اجرا گذاشته میشود. این تعبیر جدید و ساده، گویای واقعیتی است که از قدیم مورد قبول بوده است. بدین ترتیب، جنگ وسیله‌ای از وسایل عمده اقناع به شمار می‌رود.

رسانه‌های ارتباطی مسیرهایی هستند که از طریق آنها پیامی به مخاطبان می‌رسد. انتخاب رسانه ارتباطی برای عملیات جنگ روانی به (عواملی همچون) مخاطبی که مورد نظر پیام است و زمانی که پیام باید آماده و ارسال شود، بستگی دارد. در جبهه جنگ، اعلامیه‌ای چاپی، جزوه‌هایی که توسط هواپیما و یا توپخانه پخش می‌شوند و اصواتی که از طریق بلندگوی الکترونیکی انتشار می‌یابند، رایج‌ترین رسانه‌های مورد استفاده‌اند  .

برای نمونه می‌توان به پخش بیش از چهل میلیون اعلامیه برای مردم عراق اشاره کرد. در این خصوص، مخاطبان این گونه اعلامیه‌ها به دو دسته نظامی و غیرنظامی تقسیم شده بودند که برای هر کدام اعلامیه‌های خاصی پخش می‌شد. اعلامیه‌هایی که در میان مردم غیرنظامی توزیع می‌شد، آنان را تشویق به در خانه ماندن یا همکاری با نیروهای متحد در پسته‌های بازرسی می‌کرد و از آنان می‌خواست در صورت برخورد با نیروهای مجروح و درمانده نیروهای متحد، به یاری آنان بشتابند تا به واحدهای نظامی خود بازگردند.

اما اعلامیه‌هایی که برای نظامیان منتشر می‌شد، آنان را به زنده ماندن تشویق می‌کرد و شیوه‌های تسلیم را نشان می‌داد .در عملیاتی که در مناطق دور از جبهه و یا برای مخاطبانی که از صحنه رزم، بسیار فاصله دارند انجام می‌شود از فرستنده‌های موج کوتاه و موج بلند و یا امواج تلویزیونی، به طور همزمان استفاده می‌شود. در این خصوص، برای نمونه می‌توان به پرواز هواپیماهایی که اخبار جنگ را به زبان عربی برای مردم عراق پخش می‌کردند، اشاره کرد.

این در حالی بود که شبکه‌های تلویزیونی نیز به عنوان ابزار جنگ روانی مورد استفاده مداوم دو طرف درگیر جنگ بودند. باید توجه داشت که هیچ رسانه‌ای بهتر از تلویزیون نمی‌تواند با احساسات مخاطبان بازی کند چرا که تلویزیون توانایی واکنش سریع نسبت به رویدادها، ارایه اخبار از طریق تصویر و پخش تبلیغات و آگهی‌های مؤثر را دارد. بنابراین، می‌توان گفت تلویزیون وسیله ارتباطی نیرومندی است که تأثیر عمیقی بر افکار عمومی مردم جهان به جا می‌گذارد.



خرید و دانلود تحقیق در مورد جنگ روانی 28 ص


تاثیر ورزش بر فعالیت های روانی 34 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 34

 

تاثیر ورزش بر فعالیت های روانی

روان‌شناسان پیرو مکتب گشتالت که بر سایر روان‌شناسان و کارشناسان تعلیم و تربیت نفوذ دارند، بر این نکته تأکید می‌کنند که هر فردی در محیط خود به‌صورت یک کل عمل می‌کند و بنابر این رفتاری هماهنگ با محیط خود دارد. هال و لیندسی احساس روان‌شناسان پیرو مکتب گشتالت را به‌خوبی بیان می‌کنند: اندام انسان همیشه به‌صورت یک کل واحد عمل می‌کند نه به‌صورت یک سری بخش‌های جدا از هم. ذهن و بدن از هم جدا نیستند، نه ذهن از عناصر و استعدادهای مختلف تشکیل شده است و نه بدن از اندام‌ها و بخش‌های متفاوت به‌وجود آمده است. اندام انسان واحدی یکپارچه است و هر بخش آن به تنهایی می‌تواند بر کل اندام اثر بگذارد. تئوری دیگر در این زمینه مبتنی بر مفهوم ادراکی‌ـ‌حرکتی است که در سال 1960 توسط کفارت بیان شد. او بر رشد کامل ادراکی‌ـ‌حرکتی کودک تأکید می‌ورزد و اظهار می‌دارد که مشکلات یادگیری بعضی از کودکان از زمانی آغاز می‌شود که کلیه رفتارهای آن‌ها به‌طور بنیادی رفتار حرکتی است و مشکلات مذکور بر اثر قطع روند رشد ادراکی‌ـ‌حرکتی رخ می‌دهد. روان و جسم انسان، پدیده واحدی را تشکیل می‌دهند که به هم آمیخته و با هم پیوند یافته‌اند و تربیت بدنی دانش سلامت و تندرستی است که رشد همه جانبه‌ی فرد را از طریق پرورش قوای جسمانی عهده‌دار می‌باشد. فعالیت منظم ورزشی و جسمانی، روی انسان، به طرق مختلف تأثیر می‌گذارد و تأثیر کلی، افزایش ظرفیت انجام کار جسمانی است.

باید توجه کرد که ورزش از نظر متخصصان تعلیم و تربیت به منزله‌ی یک ابزار قوی تربیتی مطرح است. پرداختن به ابعاد سازنده‌ی ورزش در جهت سلامتی جسمانی، روانی، اجتماعی و فرهنگی نسل جدید نقش مهمی ایفا می‌کند. عادت کردن به ورزش به عنوان یک عامل مهم از نقطه نظر سلامتی، می‌تواند زندگی دانشجویان را تحت تأثیر قرار دهد. زیرا، بدون تردید، شرکت در برنامه‌های ورزشی، کسب قدرت بدنی، صحت و سلامت جسمی، آثار و نتایج روانی اجتماعی قابل ملاحظه‌ای به ارمغان می‌آورد. سازگاری فرد با محیط اجتماعی که هدف عمده‌ی اجتماعی شدن، است با ارتباط سالم و مؤثری که بین فرد و جامعه برقرار می‌شود، محقق می‌سازد. عبارت اجتماعی شدن، فرایندی را توصیف می‌کند که طی آن، افراد قوانین رفتاری، سیستم‌های اعتقادی و نگرش‌هایی را کسب می‌کنند که شخص را آماده می‌کند تا به‌عنوان یکی از اعضای جامعه به‌طور مؤثر عمل کند. ورزش می‌تواند وسیله‌ای برای اجتماعی شدن نیز باشد، یعنی بر رشد نگرش‌های اجتماعی، ارزش‌ها و رفتار، مؤثر واقع شود. وانس (1980) در یک پژوهش تجربی در فرانسه نشان داد که اثرات تربیت بدنی و ورزش دانش‌آموزان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. نتایج نشان داد، دانش‌آموزانی که ورزش می‌کنند، در وضع مطلوب‌تری نسبت به گروه کنترل (غیرورزشکار) قرار دارند. آن‌ها نه تنها از نظر تحصیلی بهتر بودند، بلکه در برابر فشار عصبی آسیب کمتری دیدند و نسبت به سن خود از رشد و تکامل خوبی برخوردار بودند.

مطالعات نشان داده‌اند که فرایند تمرین بدنی، پیشرفت روان‌شناختی کوتاه‌مدت و درازمدتی را در احساس تندرستی ایجاد می‌کند. عصب‌شناسان معتقدند، برای اینکه انسان به عملکرد صحیح حرکتی پیچیده دست یابد، باید کلیه ساختارهای عصبی سیستم اعصاب مرکزی او به‌طور کامل رشد و تکامل پیدا کنند و از نظر فیزیولوژیکی آمادگی یکپارچه کردن محرک‌ها و الگوهای پاسخ را داشته یاشند. اغلب تئوری‌ها بر اساس فرضی پایه‌ای ساخته می‌شوند که بر طبق آن تربیت ادراکی‌ـ‌حرکتی همان ارتباط بین روند حسی و پاسخ‌های حرکتی است که در طول کورتکس مغز و مراکز پایین‌تر در جهت بهبود عملکرد ادراکی‌ـ‌حرکتی اتفاق می‌افتد. بر اساس این فرض، چنانچه عملکرد و فعالیت‌های سیستم مرکزی به خاطر کم‌رشدی، بی‌حسی یا مرگ برخی از سلول‌های عصبی دچار ضعف شده باشد، می‌توان این سلول‌ها را تحریک کرد و به آن‌ها توان دوباره بخشد و یا اینکه کاری کرد که وظایف آنان را سایر سلول‌ها و انواع سلول‌های تازه شکل گرفته به‌عهده بگیرند و بالاخره استین هاوس در سال 1964، توجه ما را به این واقعیت معطوف داشت که مهم‌ترین عضو حسی بدن بافت عضلاتی است. در حدود 40% اکسون‌های اعصاب حرکتی عملاً فیبرهای حسی هستند که تکانه‌ها را به مغز هدایت می‌کنند و انتقال می‌دهند. بافت عضلانی که بیش از نیمی از بدن ما را تشکیل می‌دهد در واقع یکی از مهم‌ترین منابع اطلاعاتی اعصاب را به وجود می‌آورد، زیرا اطلاعات را به اشکال مختلف مانند حافظه، تشکیل مفاهیم و فکر کردن از محیط بیرونی به سیستم مرکزی اعصاب منتقل می‌کند.

در بیانات‌ روسو دو نکته‌ مهم‌ وجود دارد؛ یکی‌ هدف‌ تربیت‌ که‌ عبارت‌ است‌ از رشد و شکوفایی‌ استعدادهای‌ کودک‌، و دیگری‌ روش‌ و وسیله‌ تحقق‌ هدف‌ که‌ همان‌ فعالیت‌ است‌. بر این‌ اساس‌، به‌‌منظور تحقق‌ هدف‌ تربیت‌ نه‌ تنها باید شرایط‌ و عواملی‌ به‌ وجود آورد تا کودک‌ به‌ بازی‌ و ورزش‌ بپردازد؛ بلکه‌ باید شوق‌ حرکت‌ را نیز در او بیدار کرد. ارتباط‌ هدف‌ و وسیله‌ در این‌ فرایند، همان‌ مفهومی‌ است‌ که‌ تحت‌ عنوان‌ نظریه‌ مکتب‌ گشتالت‌ و روش‌ ادراکی‌ - حرکتی‌ به‌ آن‌ اشاره‌ شد. بر این‌ اساس‌، می‌توان‌ گفت‌ که‌ یکی‌ از عوامل‌ اصلی‌ رشد و شکوفایی‌ استعدادهای‌ روانی‌ و ذهنی‌ کودک‌، حرکت‌ است‌. اسمایل‌، کفارت‌ و کاول‌ (1963) در تحقیقات‌ خود بین‌ استعداد حرکتی‌ وعملکرد ذهنی‌، همبستگی‌ مثبت‌ معنی‌داری‌ مشاهده‌ کردند و توانستند با استفاده‌ از شاخص‌ آزمون‌ حرکتی‌، عملکرد ذهنی‌ را پیش‌بینی‌ و برآورد کنند. یکی از زمینه‌های متداول تحقیقاتی در جمعیت بهنجار، مقایسه پیشرفت درسی ورزشکاران و غیر ورزشکاران است. این نوع مطالعات اغلب در دهه‌های 1960 و 1970 انجام شده است. ایدزمور در سال 1951 و لستن در سال 1964، نمرات درسی ورزشکاران و غیر ورزشکاران را با یکدیگر مقایسه کردند. در هر دو مورد، ورزشکاران معدل درسی بالاتری نسبت به غیر ورزشکاران داشتند. به‌طورکلی اغلب تحقیقات وجود این همبستگی را تأیید کرده‌اند، اما در بعضی از تحقیقات نیز نتایج متناقضی به‌دست آمده است. به‌طور مثال، دیویس و برگر در سال 1973 هیچ اختلاف معنی‌داری بین نمرات آخر سال ورزشکاران و غیر ورزشکاران دبیرستانی مشاهده نکردند. روش دیگری که در این زمینه برخی پژوهشگران دنبال کرده‌اند، مقایسه بهره هوشی ورزشکاران و غیر ورزشکاران است. یافته‌های این‌گونه تحقیقات وجود ارتباط مثبت بین هوش و شرکت در فعالیت‌های ورزشی را نشان نمی‌دهد، به‌طور مثال تروپ در سال 1967 سعی کرد تا در میان محصلان 375 کالج دخترانه ارتباطی بین میزان هوش و موفقیت ورزشی در رشته‌های بدمینتون و تنیس به‌دست آورد. ولی بین این دو عامل هیچ ارتباط معنی‌داری مشاهده نکرد.

اسلوشر در سال 1964، بهره‌هوشی گروه‌های مختلف ورزشکاران دبیرستانی را با 100 نفر غیر ورزشکار مقایسه کرد. او بدین منظور از آزمون هوش لورج ثورندایک استفاده کرد، گروه ورزشکاران شامل 100 بازیکن بیس‌بال، 100 بازیکن بسکتبال، 50 شناگر،‌50 کشتی‌گیر و 100 بازیکن فوتبال بود. نتایج این پژوهش نشان داد که بهره هوشی آزمودنی‌های غیر ورزشکار به‌طور قابل توجهی بالاتر از گروه ورزشکاران است.

توجه به مطالعات دیگری که در این زمینه انجام شده است و درک مشکلات عینی کار به ما کمک خواهد کرد تا در نتیجه‌گیری‌ها جانب احتیاط را رعایت کنیم. یکی از مشکلات اصلی این گونه پژوهش‌ها مربوط به ورزشکارانی است که در مدرسه نمرات درسی پایینی کسب می‌کنند و از تیم ورزشی کنار گذاشته می‌شوند. اینگونه ورزشکاران نمی‌توانند حداقل معدل لازم برای شرکت در مسابقات را کسب کنند. انتخاب این قبیل ورزشکاران نه تنها روی نتایج نمرات درسی بلکه ممکن است روی نتایج نمرات هوش نیز تأثیر بگذارد. به‌علاوه اگر گروه ورزشکاران نمرات هوشی بالاتری به‌دست آورند،‌می‌توان تصور کرد که هوش بالاتر آن‌ها به علت فعالیت‌های ورزشی سطح بالاست، در حالی‌که این قابلیت،‌ یعنی هوش، ممکن است از راه‌های دیگری کسب شده باشد. مشکل دیگری که در کلیه سطوح دیده می‌شود، مسئله ثبت‌نام ورزشکاران و غیر ورزشکاران در دروس مختلف است. در سطوح بالاتر به‌ندرت اتفاق می‌افتد که ورزشکاران در درجه‌بندی و کسب نمرات با شکست مواجهه شوند، در حالیکه در مورد غیر ورزشکاران چنین نیست، به‌طور کلی می‌توان گفت اگر چه بین ورزشکار بودن و موفقیت تحصیلی همبستگی مثبت وجود دارد ولی به‌ندرت می‌توان تحقیقی یافت که پیشنهاد کرده باشد که تمرینات بدنی به‌طور مستقیم به افزایش و رشد هوش می‌انجامد.

یکی از مهم‌ترین عوامل در از بین بردن افسردگی‌ها و یا پیشگیری از به‌وجود آمدن این نوع بیماری‌ها ورزش است. ورزش موجب کاهش اضطراب و افسردگی، تنظیم و تعدیل میزان استرس و حتی تغییرات شخصیتی به‌صورت پیدایش دیدی مثبت‌تر نسبت به زندگی می‌شود. مطالعات انجام‌شده در افراد میانسال نشان داده است که افرادی که ورزش می‌کردند، کم‌تر دچار اضطراب، فشار عصبی، افسردگی و خستگی



خرید و دانلود  تاثیر ورزش بر فعالیت های روانی 34 ص


تحقیق/ عملیات روانی امریکا علیه کشورهای اسلامی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 27

 

(عملیات روانی امریکا علیه کشورهای اسلامی

در مورد شیوه‌های امریکا برای اعمال عملیات روانی بر ضد شوروی سابق و دیگر دشمنانش، تاکنون مباحث زیادی مطرح و شیوه‌های این کشور با استفاده از شواهد، بررسی شده است. با توجه به وسعت جهان اسلام از نظر جمعیت، فرهنگ، قومیت و … و با توجه به اینکه پیروان دین اسلام در حال افزایش است (به نحوی که پیش‌بینی می‌شود تا سال 2023 اسلام بیشترین پیروان را خواهد داشت) و به ویژه با توجه به این مطلب که منافع امریکا در بیشتر مناطق جهان با چالش گرایشهای اسلامی مواجه است؛ چگونگی مبارزه و برخورد امریکا با دنیای اسلام به مطالعات بسیار عمیق و علمی نیاز دارد. البته، پر واضح است که امریکا در رویارویی با جهان اسلام مجبور است به ابعاد نرم‌افزاری منازعه بپردازد؛ بنابراین، عملیات روانی از شاخص‌ترین مؤلفه‌های بعد نرم‌افزاری جنگ است. این مقاله با ارائه بحثهای تئوریک و نیز شواهد تاریخی در صدد است گوشه‌هایی از تلاشهای عملیات روانی امریکا را بازگو کند و در پایان، توصیه‌هایی را به خوانندگان ارائه دهد.

مقدمهاز زمان فروپاشی اتحاد شوروی و شعله‌ور شدن جنگ دوم خلیج فارس در سال 1991، دولتهای منطقه ـ به ویژه ایران ـ از سوی امریکا در معرض یک عملیات روانی هدفمند، سازماندهی شده و مطالعه شده قرار گرفتند. طبیعت و گرایشهای حکومت امریکا همواره تهاجمی و نظامی بوده است، زیرا سیاستمداران آن یا صاحبان شرکتهای بزرگ هستند یا در چنین شرکتهایی سهام دارند یا در مقام مدیران عالی‌رتبه این شرکتها موظف‌اند که در راستای منافع خود و افزودن به ثروتهایشان تلاش کنند. همچنین، فعالیت این شرکتها یا در زمینه تجارت نفت است یا در صنایع بزرگی که به تولید جنگ‌افزار می‌پردازند، بنابراین، بودجه‌های توسعه تسلیحات نظامی و جنگ‌افزار نظامی را در سطح میلیاردی جذب می‌کنند. هر چند آیزنهاور ـ رئیس جمهور پیشین امریکا ـ مردم را از تسلط این شرکتها بر سیاست بر حذر داشته بود، اما می‌توان گفت سیاست خارجی امریکا را ژانرالهای پنتاگون و کارخانه‌های صنایع جنگ تعیین می‌کنند. معروف است که مناقشات سیاسی و عملیات روانی ابزار اجرای سیاست خارجی و ستون فقرات آن هستند. در همین راستا، جیمز پلدوین معاون فرمانده نیروی دریایی امریکا در مقدمه کتاب جنگ سیاسی گفته است: «غالباً جنگ با به کارگیری وسایل نظامی تعریف می‌شود که از طریق، در صدد کسب اهداف سیاسی است، اما باید گفت عملیات روانی سیاسی برای دستیابی به این اهداف، راه مؤثرتری است. در این راستا به کارگیری تصاویر، افکار، سخنرانی، شعار، تبلیغات، فشار اقتصادی و فناوری اطلاعات، بر سیاست دشمن اثر می‌گذارد».

در واقع، کشورهای اسلامی از دهه هفتاد به بعد با پیامهای عملیات روانی زندگی می‌کنند. اوج این وضعیت را در حمله امریکا بر ضد تروریسم و توطئه‌های این کشور در بحران عراق شاهد هستیم. از این پس، دخالتهای بی‌پرده امریکا در امور کشورهای اسلامی و خطرهای آن برای دولتهای منطقه را بیشتر شاهد خواهیم بود؛ دخالتهایی که با شعار توسعه دموکراسی و یکسان‌سازی اقتصادی و سیاسی انجام می‌گیرد. حکومت امریکا اکنون عملیات روانی ویرانگری را بر ضد جهان اسلام و حتی بر ضد مردم امریکا بر پا کرده است. حوادث 11 سیپتامبر شرایطی را فراهم کرد تا این جنگ از پیش آماده شده – که سیاست خارجی بوش را در مورد خاورمیانه شکل می‌دهد – امکان اجرا پیدا کند. البته جورج بوش پس از انتخاب شدن به ریاست جمهوری امریکا به دنبال چنین بهانه‌ای بود، وی هرگونه تعریف دیگری از تروریسم را رد و خود را تنها مرجع تعریف و تعیین مصادیق تروریسم معرفی کرد و در این راستا، رفتار هر دولتی را که با سیاستهای وی موافق نباشد، هدف بمباران عملیات روانی قرار می‌داد. اهداف پنهان و واقعی حکومت امریکا در برابر عراق از چشم ناظران سیاسی پوشیده نیست، اما متأسفانه در اثر اعمال نیروی عملیات روانی امریکا بر دولتهای اسلامی و حتی اخیراً بر برخی دولتهای اروپایی، این اهداف بر ضد ملت عراق متمرکز شده است. البته بعضی از دولتهای عربی در این زمینه مقصر هستند؛ زیرا آنها باور دارند که باید به خواسته‌های امریکا پاسخ مثبت بدهند. در واقع، این عمل آنها تسلیم شدن در برابر خواسته‌های امریکا برای رهایی از تهدید عراق بود. مسئله مهم‌تر اینکه، اهداف امریکا در پشت پرده براندازی حکومت در عراق، جهانی کردن ادعاهای دروغی است که کارشناسان عملیات روانی در پنتاگون آنها را می‌سازند. بنابراین، بهانه‌تراشیها و ادعاهای آنها در توجیه جنگ بر ضد عراق به گونه‌ای است که رفته‌رفته همه باور می‌کنند که اهداف اعلام شده امریکا، اهداف واقعی جنگ است. به بیان دیگر، آنها دروغهایی را اختراع می‌کنند و در اثر تکرار این دروغها از وسایل ارتباط جمعی مخاطبان دچار شک و تردید می‌شوند که آیا این ادعاها را باور کنند یا برای خنثی کردن آنها تلاش کنند؟ بنابراین، مخاطبان باید اهداف پنهان آنها را کشف و بر اطلاعات دروغ تمرکز کنند و از این طریق، آنها را افشا کنند. این، بهترین شیوه رد توجیهات تبلیغاتی حکومت امریکا برای شروع جنگ در کشورهای دیگر است. در غیر این صورت، کشورهای مردمی قصور بزرگی را مرتکب می‌شوند که عدم آگاهی آنها را نسبت به آثار عملیات روانی نشان می‌دهد. آیا آن کشورها تجاهل می‌کنند یا واقعاً از روشها و خطرهای عملیات روانی بی‌اطلاعند؟ به راستی در فرهنگ سیاسی امریکا عملیات روانی نان سیاست و اکسیر حیات است. بنابراین بررسی مشروحی در مورد اهمیت عملیات روانی در سیاست امریکا انجام می‌گیرد.

عملیات روانی- تبلیغاتی: اصول و به کارگیری در مفهوم امریکایی

نخست به برخی از گفته‌های سیاستمداران و نظامیان امریکایی درباره تأثیرات عملیات روانی و جایگاه آن در سیاست خارجی امریکا اشاره می‌شود. پل اسمیت از محققان برجسته مؤسسه دفاع ملی در مورد جنگ سیاسی می‌گوید: «در جنگ، کشتن عنصر اساسی نیست بلکه عنصر اساسی مجبور کردن دشمن به رفتار موافق اراده ماست». بنابراین، در اینجا عملیات روانی قرینه اراده سیاسی است و این نوع از جنگ، با ابزار خاص خود و با اشکال مختلف وارد صحنه می‌شود تا درجات بیشتری از فشار را بر دشمن وارد کند. هما میدوکان( ) می‌گوید: «روشنگری استعماری بهتر از توپخانه است که بر بدنها غلبه می‌کند. عملیات روانی امریکا از طریق شکنجه روح عمل می‌کند». دگلاس بلورفاب رئیس آژانس اطلاعات مرکزی امریکا سیا می‌گوید: «نقش عملیات ویژه (روانی) در استراتژی ایالات متحده در دهه هشتاد چنین بود: این کشور به مدت دو سال



خرید و دانلود تحقیق/ عملیات روانی امریکا علیه کشورهای اسلامی


تحقیق درمورد عملیات روانی امریکا علیه کشورهای اسلامی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 27

 

(عملیات روانی امریکا علیه کشورهای اسلامی

در مورد شیوه‌های امریکا برای اعمال عملیات روانی بر ضد شوروی سابق و دیگر دشمنانش، تاکنون مباحث زیادی مطرح و شیوه‌های این کشور با استفاده از شواهد، بررسی شده است. با توجه به وسعت جهان اسلام از نظر جمعیت، فرهنگ، قومیت و … و با توجه به اینکه پیروان دین اسلام در حال افزایش است (به نحوی که پیش‌بینی می‌شود تا سال 2023 اسلام بیشترین پیروان را خواهد داشت) و به ویژه با توجه به این مطلب که منافع امریکا در بیشتر مناطق جهان با چالش گرایشهای اسلامی مواجه است؛ چگونگی مبارزه و برخورد امریکا با دنیای اسلام به مطالعات بسیار عمیق و علمی نیاز دارد. البته، پر واضح است که امریکا در رویارویی با جهان اسلام مجبور است به ابعاد نرم‌افزاری منازعه بپردازد؛ بنابراین، عملیات روانی از شاخص‌ترین مؤلفه‌های بعد نرم‌افزاری جنگ است. این مقاله با ارائه بحثهای تئوریک و نیز شواهد تاریخی در صدد است گوشه‌هایی از تلاشهای عملیات روانی امریکا را بازگو کند و در پایان، توصیه‌هایی را به خوانندگان ارائه دهد.

مقدمهاز زمان فروپاشی اتحاد شوروی و شعله‌ور شدن جنگ دوم خلیج فارس در سال 1991، دولتهای منطقه ـ به ویژه ایران ـ از سوی امریکا در معرض یک عملیات روانی هدفمند، سازماندهی شده و مطالعه شده قرار گرفتند. طبیعت و گرایشهای حکومت امریکا همواره تهاجمی و نظامی بوده است، زیرا سیاستمداران آن یا صاحبان شرکتهای بزرگ هستند یا در چنین شرکتهایی سهام دارند یا در مقام مدیران عالی‌رتبه این شرکتها موظف‌اند که در راستای منافع خود و افزودن به ثروتهایشان تلاش کنند. همچنین، فعالیت این شرکتها یا در زمینه تجارت نفت است یا در صنایع بزرگی که به تولید جنگ‌افزار می‌پردازند، بنابراین، بودجه‌های توسعه تسلیحات نظامی و جنگ‌افزار نظامی را در سطح میلیاردی جذب می‌کنند. هر چند آیزنهاور ـ رئیس جمهور پیشین امریکا ـ مردم را از تسلط این شرکتها بر سیاست بر حذر داشته بود، اما می‌توان گفت سیاست خارجی امریکا را ژانرالهای پنتاگون و کارخانه‌های صنایع جنگ تعیین می‌کنند. معروف است که مناقشات سیاسی و عملیات روانی ابزار اجرای سیاست خارجی و ستون فقرات آن هستند. در همین راستا، جیمز پلدوین معاون فرمانده نیروی دریایی امریکا در مقدمه کتاب جنگ سیاسی گفته است: «غالباً جنگ با به کارگیری وسایل نظامی تعریف می‌شود که از طریق، در صدد کسب اهداف سیاسی است، اما باید گفت عملیات روانی سیاسی برای دستیابی به این اهداف، راه مؤثرتری است. در این راستا به کارگیری تصاویر، افکار، سخنرانی، شعار، تبلیغات، فشار اقتصادی و فناوری اطلاعات، بر سیاست دشمن اثر می‌گذارد».

در واقع، کشورهای اسلامی از دهه هفتاد به بعد با پیامهای عملیات روانی زندگی می‌کنند. اوج این وضعیت را در حمله امریکا بر ضد تروریسم و توطئه‌های این کشور در بحران عراق شاهد هستیم. از این پس، دخالتهای بی‌پرده امریکا در امور کشورهای اسلامی و خطرهای آن برای دولتهای منطقه را بیشتر شاهد خواهیم بود؛ دخالتهایی که با شعار توسعه دموکراسی و یکسان‌سازی اقتصادی و سیاسی انجام می‌گیرد. حکومت امریکا اکنون عملیات روانی ویرانگری را بر ضد جهان اسلام و حتی بر ضد مردم امریکا بر پا کرده است. حوادث 11 سیپتامبر شرایطی را فراهم کرد تا این جنگ از پیش آماده شده – که سیاست خارجی بوش را در مورد خاورمیانه شکل می‌دهد – امکان اجرا پیدا کند. البته جورج بوش پس از انتخاب شدن به ریاست جمهوری امریکا به دنبال چنین بهانه‌ای بود، وی هرگونه تعریف دیگری از تروریسم را رد و خود را تنها مرجع تعریف و تعیین مصادیق تروریسم معرفی کرد و در این راستا، رفتار هر دولتی را که با سیاستهای وی موافق نباشد، هدف بمباران عملیات روانی قرار می‌داد. اهداف پنهان و واقعی حکومت امریکا در برابر عراق از چشم ناظران سیاسی پوشیده نیست، اما متأسفانه در اثر اعمال نیروی عملیات روانی امریکا بر دولتهای اسلامی و حتی اخیراً بر برخی دولتهای اروپایی، این اهداف بر ضد ملت عراق متمرکز شده است. البته بعضی از دولتهای عربی در این زمینه مقصر هستند؛ زیرا آنها باور دارند که باید به خواسته‌های امریکا پاسخ مثبت بدهند. در واقع، این عمل آنها تسلیم شدن در برابر خواسته‌های امریکا برای رهایی از تهدید عراق بود. مسئله مهم‌تر اینکه، اهداف امریکا در پشت پرده براندازی حکومت در عراق، جهانی کردن ادعاهای دروغی است که کارشناسان عملیات روانی در پنتاگون آنها را می‌سازند. بنابراین، بهانه‌تراشیها و ادعاهای آنها در توجیه جنگ بر ضد عراق به گونه‌ای است که رفته‌رفته همه باور می‌کنند که اهداف اعلام شده امریکا، اهداف واقعی جنگ است. به بیان دیگر، آنها دروغهایی را اختراع می‌کنند و در اثر تکرار این دروغها از وسایل ارتباط جمعی مخاطبان دچار شک و تردید می‌شوند که آیا این ادعاها را باور کنند یا برای خنثی کردن آنها تلاش کنند؟ بنابراین، مخاطبان باید اهداف پنهان آنها را کشف و بر اطلاعات دروغ تمرکز کنند و از این طریق، آنها را افشا کنند. این، بهترین شیوه رد توجیهات تبلیغاتی حکومت امریکا برای شروع جنگ در کشورهای دیگر است. در غیر این صورت، کشورهای مردمی قصور بزرگی را مرتکب می‌شوند که عدم آگاهی آنها را نسبت به آثار عملیات روانی نشان می‌دهد. آیا آن کشورها تجاهل می‌کنند یا واقعاً از روشها و خطرهای عملیات روانی بی‌اطلاعند؟ به راستی در فرهنگ سیاسی امریکا عملیات روانی نان سیاست و اکسیر حیات است. بنابراین بررسی مشروحی در مورد اهمیت عملیات روانی در سیاست امریکا انجام می‌گیرد.

عملیات روانی- تبلیغاتی: اصول و به کارگیری در مفهوم امریکایی

نخست به برخی از گفته‌های سیاستمداران و نظامیان امریکایی درباره تأثیرات عملیات روانی و جایگاه آن در سیاست خارجی امریکا اشاره می‌شود. پل اسمیت از محققان برجسته مؤسسه دفاع ملی در مورد جنگ سیاسی می‌گوید: «در جنگ، کشتن عنصر اساسی نیست بلکه عنصر اساسی مجبور کردن دشمن به رفتار موافق اراده ماست». بنابراین، در اینجا عملیات روانی قرینه اراده سیاسی است و این نوع از جنگ، با ابزار خاص خود و با اشکال مختلف وارد صحنه می‌شود تا درجات بیشتری از فشار را بر دشمن وارد کند. هما میدوکان( ) می‌گوید: «روشنگری استعماری بهتر از توپخانه است که بر بدنها غلبه می‌کند. عملیات روانی امریکا از طریق شکنجه روح عمل می‌کند». دگلاس بلورفاب رئیس آژانس اطلاعات مرکزی امریکا سیا می‌گوید: «نقش عملیات ویژه (روانی) در استراتژی ایالات متحده در دهه هشتاد چنین بود: این کشور به مدت دو سال



خرید و دانلود تحقیق درمورد عملیات روانی امریکا علیه کشورهای اسلامی