لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
چکیده مطالب
راهبردهای آموزشی در زمینه اختلالات دیکته نویسی و نحوه درس
با توجه به یافته های جدید از ناتوانی هایی که تبدیل به توانایی کامل نمی شود را می توان به عنوان اختلالات یادگیری به کار برد.
مهم ترین اختلالات املایی نشناختن صدا و حروف است سایر اختلالات از نوع دیداری، شنیداری، دقت و آموزشی هستند.
اختلالات دیداری به سه دسته دیداری، تمیزدیداری و توالی دیداری تقسیم می شوند.
مثال: حافظه ی دیداری: منزور (منظور) توالی دیداری: مارد به جای مادر و ...
درمـان تقـویت تمـیزدیداری و توالی: استفاده از کارت های مخصوص حروف و نشان دادن آن ها
بررسی اشکالات موجود در املاء: اشتباهات دیکته های دانش آموزان را از روی دفتر یادداشت می کنیم پس از یافتن علت آن برای رفع اشکالات تکالیف خاصی را در نظر می گیریم.
یکی از عوامل مؤثر برای موفقیت ایجاد انگیزه در دانش آموز می باشد که می توان از طریق کار گروهی در کلاس سریع تر به نتیجه رسید.
علامت ضعف دانش آموزان در دیکته: تند گفتن دیکته از سوی معلم باعث خستگی و کم شدن دقت در دانش آموزان می شود.
روش تدریس آموزش املاء: 1- روش آزمون- مطالعه: در این روش متن نوشته شده بعد از تصحیح تا جلسه ی بعدی کلمات غلط در املاء توسط دانش آموز تمرین می شود متن دوم با کمک متن اول اما در قالب جملات جدید تهیه می گردد. 2- روش نمایشی: به منظور تقویت دیداری با آموزش حروف هم صدا (ص- ث- س) ابتدا کلمه را بنویسند بعد به تخته نگاه کنند و در صورت اشتباه درست آن را بالای کلمه بنویسند. 3- کاربرد جمله سازی در زنگ املاء: 20 جمله از 5 درس انتخاب شده و در هر جمله جای یک کلمه با ارزش املایی را خالی گذاشته تا دانش آموز کامل کند. 4- آشنا کردن دانش آموز با متن املاء: قبل از نوشتن آموزگار یک بار متن را بخواند یا روی تخته قبلاً آن را بنویسد.
نحوه قرائت املاء در کلاس نیز می تواند در تقویت املاء مؤثر باشد. سرعت گفتن املای کلمه با توان نوشتن دانش آموزان متناسب باشد.
راهبردهای آموزش در زمینه اختلالات دیکته نویسی و درمان آن
با توجه به یافته های جدید در مورد یادگیری برخی از ناتوانی هایی که تبدیل به توانایی کامل نمی شود را می توان به اصلاح اختلالات یادگیری به کار برد این گونه افراد ممکن است از نظر هوشی در حد متوسط یا بالا باشند. اما به دلایلی از جمله اشکالاتی که در برخی از فرایندهای پایه (ادراک دیداری- شنیداری- زبان شفاهی و کتبی) وجود دارد بین میزان پیشرفت تحصیلی و توانایی ایشان تفاوت زیادی به وجود آورده باشد. تا آنجائی که نمی توانید کتاب های درسی علوم، ریاضی و ... را بخواند در نتیجه با مشکلاتی روبرو می شوند و متأسفانه به بسیاری از این دانش آموزان برچسب کودن، کم ذهن، عقب مانده و امثال آن زده شده می شوند که نه تنها مشکل این دانش آموزان ر برطرف نمی کند بلکه موجب یأس و دلگرمی و سرخوردگی و از بین رفتن علاقه در دانش آموزان می گردد. برای آن که تمرین های پیشنهادی تأثیر بسیار زیادی را در حل مشکل دانش آموزان داشته باشد باید از طریق (تشویق آنچه می دانند نه تنبیه آنچه نمی دانند) در ایشان ایجاد انگیزه کنیم تا با رغبت انجام این تکالیف و تمرین ها بپردازد. امید است که با کمک و با استفاده از روش های پیشنهادی که در ذیل گردآوری شده بتوانیم بخشی از مشکلات آموزشی این گروه را برطرف بسازیم.
اختلالات املایی و نحوه درمان آن
عوامل متعددی موجب اختلالات املایی دانش آموزان می شود که شدیدترین و مهم ترین آن نشناختن صدا و حروف است. سایر اختلالات از نوع دیداری، شنیداری، دقت و آموزش هستند.
در کلاس اول، بیش ترین اختلالات شنیداری، دیداری و گاهی آموزشی است.
در کلاس دوم، بیش ترین اختلالات دقت، آموزش و شنیداری است.
در کلاس سوم، بیش ترین اختلالات آموزشی، شنیداری و دقت است.
در کلاس چهارم، بیش ترین اختلالات آموزشی، دیداری و دقت است.
در کلاس پنجم، بیش ترین اختلالات آموزشی، دقت و دیداری است.
در نوع اول که اختلالات بسیار شدید است دانش آموزان باید از روش ترکیبی استفاده کنند یعنی حرف و صدا را به خوبی بشناسند و آن ها را با هم ترکیب کنند. اختلالات دیداری به سه دسته حافظه دیداری، تمیز دیداری و توالی دیداری تقسیم می شوند. در جدول بررسی اشکالات املایی مثال این سه دسته مطرح شده است.
درمان تقویت حافظه دیداری: نشان دادن دو تصویر و مخفی کردن آن ها و سپس افزودن به تعداد تصاویر.
درمان تقویت تمیزدیداری و توالی دیداری: استفاده از کارت های مخصوص حروف و نشان دادن آن ها.
اختلالات شنیداری: این نوع اختلال در کلاس اول بیش تر مشاهده می گردد و معلم باید از همان ابتدا، اصول درست نوشتن املا را به دانش آموزان آموزش دهد.
شاگردان باید اول خوب گوش دهند. بار دوم بنویسند و بار سوم نوشته خود را کنترل کنند.
درمان اختلال شنوایی: ضبط انواع صداهای حیوانات و شناسایی آن.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
راهبردهای پرورش حس مسئولیت پذیری در نوجوانان*
1378
ـ پژوهشگر : سید صادق نبوی
ـ ناظر : محمود اوحدی
ـ مقدمه :
اصولاً افراد با حس مسولیت پذیری به دنیا نمی آیند . در سن مشخصی هم خود بخود آن را بدست نمی آورند . مسئولیت پذیری مثل نواختن یک ساز به زمان احتیاج دارد . شخصی که این نوع تربیت را پذیرفته باشد ، شخصی است که بخود حق اظهار عقیده و انتخاب می دهد و در سلایق خود دخالت دارد (گینات ، 1368) . برخورداری از این ویژگی عامل مهمی در اجرای قوانین ، مقررات ، و هنجارهای اجتماعی محسوب شده و می تواند ، از بروز بسیاری از ناهنجاریها و بزهکاریها اجتماعی پیشگیری کرده و در نهایت جامعه را بسوی پیشرفت و ترقی سوق دهد (زنگویی ،1370) . در این رابطه با توجه به تاثیر مهم خانواده ، مدرسه و جامعه ، در ساماندهی این مشخصه ، در دوران کودکی و نوجوانی ، شایسته است ، شیوه ها و راهکارهای عملی پرورش حس مسئولیت پذیری مورد مداقه قرار گیرد .
ـ بیان مسئله :
مسئله مورد نظر در این مطالعه ، بررسی دیدگاهها و نظرات متخصصان تعلیم و تربیت ، روانشناسان ، و دانشمندان اسلامی در باره شیوه های پرورش حس مسئولیت پذیری در نوجوانان است .
ـ اهداف :
هدف بررسی حاضر ، ارائه روشها و راهکارهای تربیتی لازم به مربیان و معلمان ، اولیاء دانش آموزان و دست اندرکاران تعلیم و تربیت ، با توجه به دیدگاههای متخصصان تعلیم و تربیت ودانشمندان اسلامی جهت ایجاد و پرورش حس مسئولیت پذیری در نوجوانان است .
ـ سئوالهای پژوهشی :
ـ نظرات و دیدگاههای متخصصان تعلیم و تربیت ، روانشناسان و دانشمندان اسلامی در باره روشهای ایجاد و پرورش حس مسئولیت پذیری در نوجوانان کدامند ؟ ـ نوجوانان مسئولیت پذیر از چه نوع ویژگیهای روانی و اجتماعی برخوردارند ؟
ـ جامعه و نمونه :
در این بررسی ، جامعه آماری ، کلیه کتابخانه های تخصصی و عمومی ، مراکز اسناد و مدارک موجود کشور بوده است . نمونه آماری شامل کلیه کتابخانه های تخصصی و عمومی و مراکز اسناد دانشگاهها و موسسات پژوهشی شهر تهران بوده است .
ـ ابزار گرد آوری داده ها :
نظر به اینکه پژوهش حاضر به شیوه کتابخانه ای انجام شده است ، لذا از ابزار خاصی در این رابطه استفاده نشده است .
ـ روش تجزیه و تحلیل اطلاعات :
تجزیه و تحلیل اطلاعات به روش منطقی ، با استفاده از اسناد و منابع مورد بررسی جمع آوری و جمع بندی شده است .
ـ نتیجه گیری و تفسیر یافته ها :
نتایج حاصل از این بررسی حاکی از آن است که برای پرورش حس مسئولیت پذیری در نوجوانان ، لازم است به موارد ذیل توجه شود : ـ تشویق نوجوانان به پذیرفتن مسئولیت جهت انجام کارهای شخصی خودشان ـ سپردن مسئولیتهای جزیی به نوجوانان جهت آماده سازی آنان برای زندگی اجتماعی و قبول مسئولیتهای بزرگ ـ اجازه دادن به نوجوانان برای بیان نظرات و عقایدشان ـ اعطای استقلال به نوجوانان در بسیاری از زمینه ها ـ فراهم آوردن شرایط تصمیم گیری و انتخاب برای نوجوانان ـ تفهیم مفهوم مسئولیت ، تکلیف و انجام وظیفه به نوجوانان ـ ایجاد انگیزه لازم در نوجوانان برای مسئولیت پذیری ـ ارائه الگوهای مناسب به نوجوانان جهت پرورش ویژگیهای نیکوی افراد مسئولیت پذیر در آنان ـ قدردانی و تشکر از نوجوانان به هنگام انجام تکلیف به منظور تشویق آنان در جهت پذیرش مسئولیت .
ـ محدودیتها :
محدودیت مطالب مربوط به موضوع مورد مطالعه ـ محدود بودن پژوهش در زمینه موضوع مورد تحقیق ـ فقدان پژوهش میدانی در زمینه میزان مسئولیت پذیری کودکان و نوجوانان ایرانی ـ عدم دسترسی به اصل تحقیقات خارجی مرتبط با موضوع .
ـ پیشنهادات :
ـ انجام پژوهشهای میدانی در زمینه میزان مسئولیت پذیری کودکان و نوجوانان ایرانی ـ انجام پژوهشی در زمینه چگونگی پرورش حس مسئولیت پذیری در کودکان و نوجوان از نظر متخصصان تعلیم و تربیت کشور ، معلمان ، مشاوران و مدیران مدارس .
ـ کلید واژه ها :
مسئولیت پذیری
ـ منابع کلیدی :
ـ هریس و همکاران (؟) . آموزش مسئولیت به کودکان . (ترجمه پروین علی پور ، 1375) ، تهران . انتشارات آستان قدس رضوی .
ـ زنگویی ، اسدالله (1370) . چگونگی پرورش حس مسئولیت پذیری نوجوانان با تاکید بر مبنای تربیتی اسلام . پایان نامه کارشناسی ارشد . تهران ، دانشگاه تربیت مدرس .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 12 صفحه
قسمتی از متن .doc :
عنوان مقاله: راهبردهای حل مسأله در ریاضی
مقدمه
مسأله را می توان به زبان ساده تعریف کرد. هر گاه فردی بخواهد کاری انجام دهد ولی نتواند به هدف خود برسد، برایش مسأله ایجاد می شود. به عبارت دیگر هر موقعیت مبهم یک مسأله است. حل مسأله نوعی از یادگیری بسیار پیچیده است. مسأله و تلاش برای حل آن جزئی از زندگی هر فرد است. فرایند برخورد با شرایط زندگی همان مسأله است.
دو دیدگاه متفاوت در آموزش ریاضیات نسبت به حل مسأله وجود دارد:
1. ریاضی یاد بدهیم تا دانش آموزان بتوانند مسأله حل کنند.
2. ریاضی را با حل مسأله آموزش دهیم.
در دیدگاه اول آموزش ریاضی مطابق با محتوای موضوعی است و مفاهیم متفاوتی تدریس می شوند. انتظار داریم دانش آموزان با استفاده از دانش ریاضی خود مسائل متفاوت را حل کنند. اما در دیدگاه دوم آموزش ریاضیات از طریق حل مسأله اتفاق می افتد. یعنی دانش آموز مسأله حل می کند و در ضمن آن محتوا و مفاهیم جدید ریاضی را می سازد، کشف می کند و یا یاد می گیرد . در حال حاضر ، دیدگاه دوم در آموزش ریاضیات بیش تر مطرح است. در این نگاه حل مسأله نقطه ی تمرکز یا قلب تپنده ی آموزش ریاضیات است.
مهارت حل مسأله
اگر از معلمان ریاضی سؤال شود که مشکل اصلی دانش آموزان در درس ریاضی چیست؟ به یقین خواهند گفت: آنها در حل مسأله ناتوان هستند.
درمطالعه ی تیمز نیز همین موضوع را شاهد بودیم. چون در اغلب مسأله های آزمون کتبی این مطالعه عملکرد دانش آموزان پایین است. در واقع می توانیم بگوییم دانش آموزان توانایی یا مهارت حل مسأله را ندارند.
یکی از دلایل این ناتوانی ، فقدان طراحی برای آموزش مهارت حل مسأله به دانش آموزان بوده است. یا به عبارتی معلمان به آنها یاد نداده اند که چگونه مسأله را حل کنند. هر گاه دانش آموزان با مسأله ای روبروه شده و از حل آن عاجز مانده اند معلمان تنها به بیان راه حل یا پاسخ مسأله اکتفا کرده اند و نگاه های پرسش گر، کنجکاو ومتحیر دانش آموزان با این سؤال باقی مانده است: معلم ما چگونه توانست مسأله را حل کند؟ راه حل مسأله چگونه به فکر او رسید؟ چرا ما نتوانستیم راه حل مسأله را کشف کنیم؟
در خیلی از مواقع معلمانی که سعی کرده اند به طریقی حل مسأله را به دانش آموزان خود یاد دهند، راه را اشتباه رفته اند و آموزش های نادرست داده اند. برای مثال به دانش آموزان گفته اند: عددهای مسأله بسیار مهم اند. زیر آن ها خط بکشید. فراموش نکنید که باید از آن ها استفاده کنید. همین آموزش نادرست باعث شده است. دانش آموزان اطلاعات مسأله را به خوبی تشخیص ندهند. وقتی مسأله زیربرای دانش آموزان کلاس سوم مطرح شد، آن عدد 747 را در عملیات مسأله دخالت دادند و با آن عدد عبارت های جمع و تفریق و ... نوشتند:
« یک هواپیمای بوئینگ 747 با 237 مسافر در فرودگاه نشست و 130 مسافر را پیاده کرد. حالا این هواپیما چند مسافر دارد؟
یا برای دانش آموزان گفته اند که درمسأله بعضی از کلمه ها بسیار مهم است. برای مثال اگر کلمه روی هم را دیدید مسئله مربوط به جمع است و اگر کلمه ی اختلاف را دیدید حتماً باید تفریق کنید.
به همین دلیل در مسأله زیر که در مطالعه ی تیمز (2003) آمده بود، عده ای از از دانش آموزان کلاس چهارم شرکت کننده. در این مطالعه به اشتباه افتادند و مسأله را به جای ضرب، جمع کردند.
«در یک سالن سینما 15 ردیف صندلی وجود دارد. در هر ردیف 19 صندلی قرار دارد . این سالن روی هم چند صندلی دارد؟ »
بهتر است این روش های آموزش نادرست را به کار نبریم و به دنبال طرحی برای آموزش حل مسأله به دانش آموزان باشیم.
آموزش حل مسأله
آیا حل مسأله آموزش دادنی است؟ یکی از دلایل فقدان طرحی برای آموزش حل مسأله به دانش آموزان ، این است که آموزشگران ریاضی تا چندین سال پیش معتقد بودند که حل مسأله آموزش دادنی نیست بلکه یک هنر یا ویژگی و توانایی است که بعضی از انسانها دارند و بعضی ندارند. بنابراین هیچ کس تلاش برای حل مسأله به دانش آموزان نمی کرد. اما تعداد کسانی که درمورد آموزش حل مسأله تحقیق می کنند بیش تر است.
یکی از افرادی که در مورد چگونگی حل مسأله و آموزش آن تحقیق کرد جرج پولیا است. حاصل کار او در کتاب «چگونه مسأله حل کنیم» منتشر شد. مرحوم احمد آرام این کتاب را ترجمه کرده است. او در مقدمه ی کتاب خود می گوید: « من یک ریاضیدان هستم. متخصص آموزش ریاضی نیستم، اما علاقمندم بدانم چرا من می توانم مسأله ریاضی را حل کنم و دیگران نمی توانند؟ چرا بعضی از دانشجویان مسأله ریاضی را حل می کنند ولی بعضی نمی توانند؟ او همین سؤال ها را دنبال کرد و مدلی برای تفکر حل مسأله و آموزش راهبردها ارائه کرد. پولیا دو حرف اساسی دارد. 1- مدل چهار مرحله ای برای تفکر حل مسأله 2- آموزش راهبردها که البته نکته دوم در آموزش اهمیت بیشتری دارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 35
راهبردهای طراحی
درک روحیه فضا
روحیه در فضای معماری با انسان استفاده کننده از آن ، ارتباط مستقیم دارد. همانگونه که برای مفهوم زیبایی نمی توان تعریف مطلقی بیان کرد . چگونگی کیفیت روحی فضاها نیز قابل سنجش و تعریف دقیق نمی باشد، چرا که احساس و وضعیت روحی – روانی هر فرد هنگام قرار گرفتن در یک فضا تحت تاثیر دو دسته از عوامل قرار می گیرند.
اول عوامل فردی مثل فرهنگ، عادت ها ، خاطرات و خصوصیات شخصیتی افراد هستند که می توانند کی فضای واحد را برای افراد مختلف ، متفاوت سازند به عنوان مثال برای استراحت و آرامش یافتن ممکن است فردی یک فضای تاریک و دیگری یک فضای بسیار روشن و پر نور را انتخاب نماید.
دسته عوامل دیگر موثر در این تفاوت ها عبارت است از ، عوامل محیطی مانند موقعیت و مکان گیری فضا و نیز خصوصیات فضایی مثل شکل و فرم ، ابعاد و تناسبات ، جزئیات فضا و به طور کلی آنچه که در حیطه طراحی یک فضا قرار می گیرد .
بنابراین نمی توان گفت که یک طراح تمامی امکانات و اختیارات در زمینه بخشیدن کیفیت روحی خاصی به فضا را در دست دارد ، اما می توان چنین فرض کرد که در صد عمده تاثیرات روحی یک فضا بر افراد تحت تاثیر خصوصیات کالبدی می باشد که هنگام طراحی و ساخت بنا و یا حتی یک فضای باز ، شکل گرفته شده است .
با چنین مقدمه ای می توان چنین نتیجه گرفت که هنگام طراحی یک فضا (باز ، بسته) ، طراح بایستی هدف از طراحی فضا و کیفیت روحی مورد نظر و مطلوب برای آن فضا را در نظر گرفته به دنبال خصوصیات کالبدی ایجاد کننده آن کیفیت باشد .
کیفیت روحی یک فضا ارتباط مستقیم با انسان استفاده کننده از آن و نیز حیطه زندگی و هدف از استفاده از فضا دارد . امام صادق (ع) در یک تقسیم بندی جامع ، زندگی فرد را به سه حیطه کلی عبادت، کار و استراحت تقسیم می کنند.
بنابراین می توان گفت که در یک تقسیم بندی کلی، فضایی که انسان با آنها سرو کار دارد ، در سه گروه عمده قرار می گیرند که عبارتند از :
الف- فضای نیایش در حیطه عبادت
ب- فضای کار در حیطه کار
ج- فضای اوقات فراغت در حیطه استراحت
در شکل گیری هر یک از سه گروه فضاهای نامبرده ، کیفیت های روحی مختلفی به عنوان شرط های لازم و یا کافی برای رسیدن به هدف وجود دارد . به عنوان مثال در شکل گیری کی فضای نیایش از بعد روحی ، باید کیفیت هایی چون تقدس، آرامش ، عظمت، زیبایی و ... را ایجاد کرد .
در حیطه کار می بایستی فضا ، جدیت ، آرامش و نیز شاد بودن را در خود داشته باشد. همچنین در هنگام استراحت یا گذراندن اوقات فراغت ، فضا بایستی خصوصیاتی چون آرامش بخش بودن ، شاد بودن ، زیبایی ، امنیت خواصی از این قبیل را داشته باشد . هر چه فضایی از نظر کیفیات روحی مربوط به عملکرد خود، غنی تر و قوی تر باشد تاثیرات مورد نظر عمیق تری را بر فرد استفاده کننده خواهد گذاشت.
و اما آنچه که در اینجا اهمیت داشته ، بر روی آن تحقیق، آزمایش و بررسی انجام گرفته ، آن است که فضا به عنوان یک جسم یا کالبد ، چگونه می تواند کیفیات روحی خاصی را در فرد ایجاد نماید؟ برای رسیدن به این پاسخ از روش حذف احساس و ادراک توسط بینایی به عنوان عامل دریافت کننده ای که بیشترین جنبه مادی را در گیرنده های پیام در انسان دارد استفاده شده است .
دلیل انتخاب چنین روشی را می توان اینگونه بیان کرد که براساس تحقیقاتی که بر روی خواص فیزیکی روحی و توانایی های افراد نابینا در درک محیط اطراف بدست آمده است ، نشان می دهد که توانایی این افراد در درک فضای مادی و نیز در خصوصیات روحی – روانی فضا به علت اینکه از قوه بینایی که در دسترس ترین ، ساده ترین و وسیعترین ابزار دریافت ابعاد مادی فضا مثل شکل و فرم ، ابعاد، نور و رنگ و غیره است استفاده نمی کنند درک بیشتری از کیفیات روحیه در فضا دارند (اگر چه درک خصوصیات کالبدی فضا نیز در افراد نابینا توسط حواس غیر از بینایی صورت می گیرد و درک روحی قوی تر آنان به معنای عدم ادراک فیزیکی ، نمی باشد.)
حال در اینجا به بیان راهبردهای معماری در زمینه شکل گیری چند کیفیت روحی مهم در فضا می پردازیم این کیفیت ها که به روش های مختلف می توانند به عنوان اساسی برای طراحی فضاهایی با کیفیت روحی مورد نظر مورد استفاده قرار گیرند.
فضای آرامش بخش
چنانچه بخواهیم فضایی را برای فرد دلپذیر و آرامش بخش سازیم ، یکی از مهمترین عواملی که می تواند کیفیت محیط را به نحو مطلوبی دلپذیر سازد، صوت است ، چرا که حساس ترین و کنجکاوترین حواس، حس شنوایی است . در این راستا در طراحی فضا می توان به دو طریق از چنین عاملی استفاده کرد:
الف- استفاده از اصوات طبیعی موجود در محیط :
چنانچه صداهایی طبیعی مانند جریان آب یک رودخانه یا جوی آب و یا صدای پرندگان در محیط وجود داشته باشد ، می توان با قرار دادن گشودگی هایی در جهت آن اصوات ، صداهای مطلوب را به داخل فضا کشید . چنانچه مثلا ورود به پل خواجو، باز و بسته شدن بدنه، صدای آب را در مسیر حرکتی روی پل به جریان در می آورد و فضا را برای عابر پویا و دلپذیر می سازد.
ب- ایجاد صداهای مصنوعی و به کارگیری آن در طراحی:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
عنوان مقاله: راهبردهای حل مسأله در ریاضی
مقدمه
مسأله را می توان به زبان ساده تعریف کرد. هر گاه فردی بخواهد کاری انجام دهد ولی نتواند به هدف خود برسد، برایش مسأله ایجاد می شود. به عبارت دیگر هر موقعیت مبهم یک مسأله است. حل مسأله نوعی از یادگیری بسیار پیچیده است. مسأله و تلاش برای حل آن جزئی از زندگی هر فرد است. فرایند برخورد با شرایط زندگی همان مسأله است.
دو دیدگاه متفاوت در آموزش ریاضیات نسبت به حل مسأله وجود دارد:
1. ریاضی یاد بدهیم تا دانش آموزان بتوانند مسأله حل کنند.
2. ریاضی را با حل مسأله آموزش دهیم.
در دیدگاه اول آموزش ریاضی مطابق با محتوای موضوعی است و مفاهیم متفاوتی تدریس می شوند. انتظار داریم دانش آموزان با استفاده از دانش ریاضی خود مسائل متفاوت را حل کنند. اما در دیدگاه دوم آموزش ریاضیات از طریق حل مسأله اتفاق می افتد. یعنی دانش آموز مسأله حل می کند و در ضمن آن محتوا و مفاهیم جدید ریاضی را می سازد، کشف می کند و یا یاد می گیرد . در حال حاضر ، دیدگاه دوم در آموزش ریاضیات بیش تر مطرح است. در این نگاه حل مسأله نقطه ی تمرکز یا قلب تپنده ی آموزش ریاضیات است.
مهارت حل مسأله
اگر از معلمان ریاضی سؤال شود که مشکل اصلی دانش آموزان در درس ریاضی چیست؟ به یقین خواهند گفت: آنها در حل مسأله ناتوان هستند.
درمطالعه ی تیمز نیز همین موضوع را شاهد بودیم. چون در اغلب مسأله های آزمون کتبی این مطالعه عملکرد دانش آموزان پایین است. در واقع می توانیم بگوییم دانش آموزان توانایی یا مهارت حل مسأله را ندارند.
یکی از دلایل این ناتوانی ، فقدان طراحی برای آموزش مهارت حل مسأله به دانش آموزان بوده است. یا به عبارتی معلمان به آنها یاد نداده اند که چگونه مسأله را حل کنند. هر گاه دانش آموزان با مسأله ای روبروه شده و از حل آن عاجز مانده اند معلمان تنها به بیان راه حل یا پاسخ مسأله اکتفا کرده اند و نگاه های پرسش گر، کنجکاو ومتحیر دانش آموزان با این سؤال باقی مانده است: معلم ما چگونه توانست مسأله را حل کند؟ راه حل مسأله چگونه به فکر او رسید؟ چرا ما نتوانستیم راه حل مسأله را کشف کنیم؟
در خیلی از مواقع معلمانی که سعی کرده اند به طریقی حل مسأله را به دانش آموزان خود یاد دهند، راه را اشتباه رفته اند و آموزش های نادرست داده اند. برای مثال به دانش آموزان گفته اند: عددهای مسأله بسیار مهم اند. زیر آن ها خط بکشید. فراموش نکنید که باید از آن ها استفاده کنید. همین آموزش نادرست باعث شده است. دانش آموزان اطلاعات مسأله را به خوبی تشخیص ندهند. وقتی مسأله زیربرای دانش آموزان کلاس سوم مطرح شد، آن عدد 747 را در عملیات مسأله دخالت دادند و با آن عدد عبارت های جمع و تفریق و ... نوشتند:
« یک هواپیمای بوئینگ 747 با 237 مسافر در فرودگاه نشست و 130 مسافر را پیاده کرد. حالا این هواپیما چند مسافر دارد؟
یا برای دانش آموزان گفته اند که درمسأله بعضی از کلمه ها بسیار مهم است. برای مثال اگر کلمه روی هم را دیدید مسئله مربوط به جمع است و اگر کلمه ی اختلاف را دیدید حتماً باید تفریق کنید.
به همین دلیل در مسأله زیر که در مطالعه ی تیمز (2003) آمده بود، عده ای از از دانش آموزان کلاس چهارم شرکت کننده. در این مطالعه به اشتباه افتادند و مسأله را به جای ضرب، جمع کردند.