لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 55
ابزارها و نکات کاربردی
درک کودکان دبستانی
(درک کودکان سنین مدرسه)
الیزابت کراری
موضوعات
پیشگفتار
فعالیتهای رو به رشد
درک خلق و خوی کودکان
ابزارهای والدین
رفتارهای خوب را جستجو کنید
از مشکلات دوری کنید
احساسات را بپذیرید
حدود متناسب وضع کنید
مهارتهای جدید را آموزش دهید
خلاصه ابزارها
ایدههای فرزندپروری
کج خلقیهای سرشتی
دردسر تکالیف
خواهر یا برادر را مسخره میکند
حل مشکلات
به کار بردن ابزار در عمل
به نام یگانه مهربانی که تمام هستیام از اوست
پیشگفتار
آیا شما میخواهید فرزندتان ....
اعتماد به نفس داشته باشید؟
دوست داشتن را احساس کند؟
با احساس مسئولیت رفتار کند؟
با دیگران به خوبی کنار بیاید؟
تصمیماتش را بدون وابستگی و مستقل اتخاذ کند؟
از یادگیری لذت ببرد؟
اگر چنین میخواهید، بنابراین، این کتاب برای شماست. ما اهداف مشترکی را دنبال میکنیم.
این کتاب –
فعالیتهای رو به رشد کودکان را به طور خلاصه شرح میدهد،
به شما ابزارهایی برای برخورد با کودکان پیشنهاد داده و
مراحلی برای حل مشکلاتتان به شما تقدیم میکند
اما به یک چیز از جانب شما نیاز دارد- تعهد!
ابتدا به تعهد نیاز دارد تا به ارزشهایتان دقت کنید و یک تصویرسازی بلندمدت داشته باشید. سپس تصویر مورد انتظارتان را با سن کودک و خلق و خوی او (هماهنگ) آداپته کنید.
تعهد برای مراقبت از خودتان چنانکه وقت، انرژی و آرامش برای مراقبت از فرزندتان داشته باشید.
تعهد برای آزمودن شیوههایی جدید تا زمانیکه چیزی را بیابید که برای هم شما، و هم کودکستان مؤثر باشد.
فعالیتهای رو به رشد
آنچه کودکان برای یادگیری نیاز دارند.
ماری (9 ساله) زمان زیادی را با دوستش سالی میگذراند. وقتیکه او به خانه میآیاد مدام راجع به مادر سالی حرف میزند. «او شیرینیهایش را از تو بهتر میپزد» «او سالی را برای کمک در شستن ظرفها مجبور نمیکند». «او به سالی خیاطی یاد میدهد» چرا ماری اینقدر از من انتقاد میکند؟ موضوع چیست؟ هر چند نظرات ماری ممکن است انتقادآمیز به نظر آید اما به روشهای مختلفی که خانوادهها کارها را انجام میدهند، توجه دارد. او شاید تابحال فکر میکرد که همة خانوادهها همة کارها را همانند شما انجام میدهند. وظیفه کودکان دبستانی کشف دنیای بزرگتر است. آنها این امر را با پرسیدن سؤالات فراوان، به چالش کشیدن کارهای والدین و آزمایش کردن قوانین انجام میدهند. در جدول زیر مثالهایی از رفتارهای معمول لیست شده و نقش و الدین در آن آورده شده است. چالش والدین شامل فراهم کردن اطلاعات و محدود کردن نیاز کودکان است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
بررسی چگونگی درک گفتار در کودکان
چکیده:
درک گفتار یا موضوع گفتار در کودکان با شیوعی به میزان 1% در تمامی فرهنگها به چشم میخورد. با وجودی که طی 50 سال اخیر مطالعات رفتاری و مغزی گستردهای درباره درک گفتار انجام شده، دلایل آن هنوز ناشناخته باقی مانده است. پژوهشهایی که با تصویربرداری از مغز انجام شدهاند، فعالسازی مناطق مختلف و بیشباهتی را در طول گفتار همراه با درک گفتار نشان دادهاند. اخیراً در مناطق زبان و گفتار در مغز، بینظمیهای ساختاری نیز به چشم میخورند. یافتههای یکی از پژوهشهای اخیر که بصورت چند جانبه تحلیل شده حاکی از آن است که مناطق مختلف عصبی فعال شده در مغز، ناشی از درک گفتار هستند و نه عامل بوجود آورنده آن ؛و این که درک گفتار، نقصی در آغاز برنامهریزیهای موتور گفتار است. این نقص آغاز هجا را نیز در بردارد که منجر به ارائه نظریه ST (آغاز هجا)[2] از طرف پاکمن و همکارانش گردید. این نظریه درک گفتار را نقطه تعامل گفتار و زبان میداند و توصیف محتملی را از پدیده درک گفتار و دلایل آن در اختیار قرار میدهد.
واژگان کلیدی: درک گفتار، دلایل درک گفتار، نظریه ST، درک گفتار رشدی.
مقدمه:
درک گفتار یا stuttering که از آن تحت عنوان Stammering نیز یاد میشود. نوعی نقص در گفتار است که در آن جریان گفتار توسط تکرارهای غیرارادی و امتداد آواها، هجاها، لغات یا گروهها و انسدادها و مکثهای غیرارادی مختل میشود و گوینده از تولید آواها ناتوان میگردد. عدم سلیس بودن کلام اصطلاح کلی است که برای چنین نقصهای گفتاری به کار میرود. اصطلاح درک گفتار معمولاً با تکرار غیرارادی آوا مرتبط است اما درنگ و مکث غیرعادی قبل از گفتار و امتداد برخی آواها و معمولاً واکهها و نیم واکهها را نیز در بر میگیرد. درک گفتار شدتهای مختلفی دارد. ممکن است افرادی را که تنها نقص ادراکی دارند در برگیرد و یا افرادی را شامل شود که علائم بسیار شدیدی در آنها مشاهده میشود و این مشکل میتواند در این افراد تا حد قابل ملاحظهای مانع ارتباط شفاهی آنها شود. تأثیر درک گفتار در حالت روحی و عملکرد فرد میتواند شدید باشد. که بسیاری از آنها توسط شوندگان ناشناخته باقی میماند. من جمله ترس از اظهار صریح برخی واکهها یا همخوانها، ترس از به درک گفتار افتادن در موقعیتهای اجتماعی، انزوای تحمیل شده توسط خویش، نگرانی، استرس، خجالت و یا احساس از دست دادن کنترل در طول گفتار.
عموماً درک گفتار مشکل در تولید فیزیکی آواهای گفتار یا تبدیل افکار به لغات نیست. برخلاف انتظار افکار عمومی، درک گفتار نه از میزان هوش تأثیر میپذیرد و نه روی آن تأثیر میگذارد. افراد مبتلا به درک گفتار، بدون در نظر گرفتن نقص کلامیشان، میتوانند از نظر پزشکی افراد کاملآ نرمالی باشند. بنابراین، کمبود اعتماد به نفس، نگرانی و استرس فی نفسه موجب درک گفتار نمیشود. میزان این نقص متغیر است. این بدان معناست که در برخی شرایط، مثل صحبت کردن پای تلفن، بنا به سطح نگرانی فرد، شدت درک گفتار میتواند کم یا زیاد باشد. با وجودی که سبب اصلی درک گفتار هنوز ناشناخته است، به نظر میرسد که عوامل ژنتیکی و نروفیزیوژیکی هر دو در آن دخیل باشند. تکنیکهای گفتاردرمانی و روشهای درمانی بسیاری وجود دارند که میتواند میزان سلیس بودن گفتار را در برخی افراد مبتلا به درک گفتار افزایش دهند. این در حالی است که در حال حاضر هیچ "راه علاج" قطعی برای این نقص در دست نیست.
ویژگیهای درک گفتار:
رفتارهای بروز یافته با درک گفتار را به 2 دسته تقسیم میکنند: رفتارهای اولیه و رفتارهای ثانویه. رفتارهای اولیه درک گفتار علائم آشکار و قابل مشاهده در افت میزان سلیس بودن گفتار را شامل میشود؛ که عبارتند از: تکرار آواها، هجاها، لغات و یا گروهها، مکثها و امتداد آواها. تفاوت درک گفتار و نقصهای عادی که در گفتار تمامی افراد ممکن است به چشم بخورد در آن است که نقصهای درک گفتاری برای مدت زمان طولانی ادامه داشته و اغلب اوقات رخ میدهند. و با تلاش و تقلای بیشتری تولید میشوند. (وارد[3]، 2006، صص 6-5). کیفیت درک گفتار نیز متفاوت است. و درک گفتار از طریق امتداد، انسداد و تکرار بخشی از لغت تشخیص داده میشود. (کالینوویسکی[4]، 2006، صص 37-31):
تکرار: زمانی رخ میدهد که یک واحد گفتار، مثل آوا، هجا، واژه یا گروه تکرار میشود و معمولاً در کودکانی مشاهده میشود که شروع به درک گفتار نمودهاند. به عنوان مثال to-to-to-tomorrow
امتداد: منظور از امتداد کشش غیرطبیعی آواهای ممتد است مثل mmmmmmilk امتداد نیز در کودکانی که به تازگی شروع به درک گفتار نمودهاند رواج دارد.
انسداد: منظور از انسداد توقف نامناسب آوا و هوا است که اغلب با اختلال در حرکت زبان، لبها و/ یا تارهای صوتی همراه است. انسداد معمولاً در مراحل بعدی درک گفتار بوجود میآید و با تلاش و انقباض ماهیچهها مرتبط است
رفتارهای ثانویه درک گفتار ربطی به تولید گفتار ندارند و رفتارهایی را شامل میشوند که با رفتارهای اولیه مرتبط هستند. این رفتارها شامل "رفتارهای گریزی" هستند که در آنها فرد مبتلا به درک گفتار سعی در پایان بخشیدن به درک گفتار دارد. برای مثالهایی از این دست میتوان به حرکات فیزیکی مثل از دست دادن ناگهانی تماس چشمی، پلک زدن، تکانهای سر، لرزش دست، واژهها و آواهایی برای آغاز سخن مثل um، uh، you know اشاره نمود.
در بسیاری از مواقع این ابزارها در ابتدا مؤثر واقع میشوند و لذا فرد آنها را در خود تقویت میکند. که تدریجاً بصورت عادت در میآیند و نهایتاً اجتناب از آنها دشوار است.
رفتارهای ثانویه همچنین به استفاده از استراتژیهای اجتناب مثل اجتناب از برخی واژهها، افراد و موقعیتهای دشوار اشاره دارند. برخی از افراد مبتلا به درک گفتار با موفقیت از این موقعیتها و واژهها اجتناب میورزند تا گفتارشان سلیس باقی بماند و ممکن است شواهد اندکی مبنی بر رفتارهای اولیه درک گفتار در آنها مشاهده شود. این افراد که درک گفتار آنها حالت پنهان دارد ممکن است سطح بالایی از نگرانی و یا ترس شدید از حتی درک گفتار خفیف را دارا باشند
شدت درک گفتار:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 59
توانایی درک ساختمان CUP
آشنایی با تعریف عملیاتی CPU
CPU یا Processor اساسی ترین جزء یک کامپیوتر میباشد. CPU یک آی سی یا تراشه یا chilp است که از مدارات مجتمع فشرده زیادی تشکیل شده است. بعبارت دیگر مهمترین آی سی یک کامپیوتر ریز پردازنده یا CPU آن است. محل قرار گرفتن آن روی برد داخلی و در جای ویژه ای از مادربرد قرار دارد.
در سراسر جهان شرکتاهی زیادی به تولید این آی سی پرداخته اند از معروفترین آنها میتوان ریز پردازنده Motorolla- intel و AMD و Cyrix را نام برد.
ریز پردازنده از واحدهای گوناگونی تشکیل شده که هر واحد وظیفه خاصی را انجام میدهد. با قرار گرفتن این واحدها در کنار یکدیگر یک ریز پردازنده به صورت یک مجموعه مجتمع و فشرده تشکیل میشود. هر ریز پردازنده از واحدهای زیر تشکیل شده است.
1- واحد محاسبه و منطق (ALU)
این واحد شامل مداراتی است که میتواند محاسبات برنامه های کامپیوتری را انجام دهد، مثلا مجموع دو عدد را بطور منطقی محاسبه میکند. ALU مخفف کلمات Aritmatic- Logic- Unit است.
واحد کنترل CU یا conmtrol- unit این واحد بر واحد ورودی و خروجی حافظه های گوناگونی نظارت میکند و چگونگی ورود و خروج آنها را کنترل میکند.
3- حافظه های ثابت یا Register
هر ریز پردازنده برای جمع آوری اطلاعات نیاز به یک محل موقت دارد تا داده ها را در داخل آنها قرار داده و در مواقع لزوم از آنها استفاده نماید، که این محلهای موقت را حافظه های ثابت یا Register می گویند.
4- حافظه های پنهان یا cache
حافظه مخفی یا cache یک حافظه سریع است که مورد استفاده CPU قرار میگیرد. بعبارت دیگر چون سرعت عملیات CPU زیاد است لذا اطلاعات نیز باید با سرعت زیاد از حافظه اصلی خوانده و پردازش شود، اما سرعت حافظه اصلی کمتر از سرعت CPU است لذا خواندن اطلاعات با مکث همراه می شود، این حالت انتظار باعث کند شدن سرعت کامپیوتر می گردد . به منظور جبران این وضع از واحدی به نام Ca che استفاده می کنند که سرعت آن برابر سرعت CPU است. در نتیجه مقداری از محتویات حافظه اصلی که مورد استفاده CPU است به حافظه Cache منتقل می گردد تا در موقع خواندن و نوشتن با سرعت cpu مطابقت داشته باشد.
پردازنده های کامپیوترهای شخصی معمولاً بصورت یک مستطیل یا مربع شکل است و بر روی آن حروف و ارقامی دیده میشود.
نام سازنده پردازنده
نسل پردازنده
مدل پردازنده
سرعت پردازنده
ولتاژ پردازنده و شماره سریال
آشنایی با تراکم عناصر ساختمانی در پردازنده
CUP از مجموع قطعات الکترونیکی مخصوصات تراتریستورهای مختلف تشکیل یافته است. مثلا اولین بار شرکت AMD با قرار دادن 500000 تراتریستور پردازنده های K6 را با به بازار عرضه نمود. یا شرکت Intel پردازنده SL 80368 را در آن 855000 تراتریستور بکار رفته و دارای 32 بیت خط حامل داخلی و 16 بیت خط حامل خارجی بود به بازار عرضه نمود. همچنین شرکت اینتل پروسسورهای 80586 را که بیش از یک میلیون تراتریستور تشکیل شده بود به بازار عرصه نموده است.
3-1- آشنایی با سرعت ساعت سیستم
سرعت پردازنده مستقیما روی عملکرد آن اثر می گذارد. یعنی هر چه سرعت بالا باشد تبادل اطلاعات پردازنده سریعتر است، معمولاً سرعت پردازنده ها برحسب مگاهرتز بیان میشود. و برخی از سازندگان پردازنده خود را با سرعت واقعی آن نا گذاری نمی کنند بلکه سرعت آنها را بصورت مقایسه ای با پردازنده های IBM می نویسند و آن را با PR نمایش می دهند. مثلا PR 100 یعنی سرعت معادل 100 مگاهرتز است و اگر علام + در
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .doc :
هدف زندگی ۱
۱-دیدگاه های مختلف
۱-۱- پیشگفتار:
نگرانی در باره ی معنی و هدف زند گی از ویژگی بشر بعنوان یک موجود متفکر و کاوشگراست. دیگر موجودات عالم،مسیر طبیعی زندگی خود را از ابتدا تا به انتها بدون پرس و سؤال و چون و چرا طی می کنند. این از شکوه و شاید شور بختی بشر است که در طول تاریخ، دم به دم این پرسش را برای خود و دیگران مطرح ساخته و چرائی هستی خود را زیر سؤال برده است. داستایوفسکی نویسنده شهیر روسی در این باره می گوید: "راز وجود آدمی در این است که انسان تنها نباید بسادگی زندگی کند، بلکه باید کشف کند که چرا باید زندگی کند."
درتاریخ اندیشه ی انسانی موضوع هدف و معنی زندگی در دو نهایت کلی مورد بررسی قرار گرفته است: در یک قطب اعتقاد به اصل مطلق وجود و سرنوشت مقدر حاکم است ودر قطب دیگر انکار هر نوع معنی ومقصود برای زندگی وبیان اینکه زندگی انسانی یک پدیده ی کاملأ بی محتوا و بدون معنی است.
در اینجا تلاش خواهد شد بصورتی کاملأ اجمالی از دیدگاه های مختلف به مسئله پرداخته شود و در پایان یک نتیجه گیری کلی بعمل آید ـ اگر چه، با توجه به ویژگی پرسش، ممکن است این نتیجه گیری بجای حل معما بر پیچید گی آن بیفزاید.
۱-۲- دیدگاه های پندارگرایانه و مذ هبی
فیلسوفان ایده آلیست ضمن اعتقاد به جهان فرامادی (ماوراء الطبیعی) بر آنند که زندگی را هدف و غایتی است که از ازل و بدون دخالت وخواست بشر برایش تعیین گردیده است.انسان در ورای زندگی مادی و جسمی ا ش، هدفی نهائی، معنوی و الهی دارد. اواین فرصت (یا خوشبختی) را یافته است که از طریق زندگی زمینی خود به این هدف آسمانی دست یابد. افلاطون معتقد بود که دنیای مادی فقط سایه ای موهوم است از یک دنیای عالی و فرا مادی. ما انسانها مانند زندانیانی هستیم که در غار تنگ این جهان سـُفلی (پست و پائین) نشسته ایم وفقط تاریک و روشن های مبهم جهان واقعی ایده ها را می بینیم. با این دیدگاه، معضل بسیار ساده و عوام پسند می گردد: زندگی این جهانی در جوهر خود واقعیت ندارد وهدف ازاین سیر وسلوک موقت و توهمی این جهانی، رسیدن به دنیای ایده آل و بعبارت دیگر به وجود باریتعالی است.
در فلسفه ی ارسطو هر موجودی با توجه به طبیعت خود رو بسوی کمال (البته از نوع ویژه ی خود) دارد. نه تنها انسان بلکه همه ی پدیده های طبیعت، ره بسوی غایتی نهائی دارند. هر چیزی سرنوشت مقدر خود را دارد و درآن یک اصل هدفمند، روح یا ا نتلخی (تحقق کامل اخرین مرحله از روندی که قوه را به فعل در می آورد) مستتر است. بعلاوه همه ی اهداف وغایت هائی موجود در طبیعت تابع یک هدف عالی، ا صیل و نهائی (خدا) است. بنابراین هدف یا منظور زندگی نزدیکی به این اصل نهائی ا ست که دست یابی به پارسائی را برای انسان میسر می سازد و خود منبع شادمانی برای آدمی است.
معضل معنی و هدف زندگی در ادیان بمراتب ساده تر می شود. با توجه به اینکه هنوز برای بسیاری از معضلات مربوط به فلسفه ی زندگی پاسخ علمی وجود ندارد، اربابان اغلب مذاهب می کوشند با تکیه بر اسطوره های دینی، پاسخ های عامه پسند بخورد مردم دهند. مثلأ در دین بودا هدف زندگی رهائی از رنج است که خود از هوس زاده می شود. این سرکوب هوس های انسانی ا ست او را به والاترین درجه ی روشنگری (نیروانا) می رساند. برخی از ادیان آفریقائی به نظریه دایره وار زندگی اعتقاد دارند. به این ترتیب که ما انسانها بصورت های مختلف به زندگی بر می گردیم و اگر کاری نیمه تمام داریم با مرگ ما آن کار به اتمام نمی رسد. ما می توانیم به زندگی بر گردیم و کار نیمه تمام خود را تمام کنیم. در این حالت، هدف زندگی باید این باشد که ما همواره با شعائر و بااعمال خود بصورت های والاتری به زندگی باز گردیم.
در ادیان سامی (دین یهود، مسیحیت و اسلام) دنیا کشتزازی است که انسان برای آخرت خود در آن دانه می کارد (الدنیا مزرعة الاخره). زندگی این جهانی آدمیان جنبه ی آزمایشی دارد و هدف نهائی آن حصول به قلمرو الهی است. انسان خاکی برای دست یابی به این غا یت آسمانی باید راه عبادت واطاعت پروردگار را در پیش بگیرد و ضمن رعایت قوانین الهی خود را به خدا نزدیک سازد. از دیگر وظایف زندگی آدمی این است که خدا را بشناسد و به دیگران بشناساند. در این زمینه شاه نعمت الله ولی شاعر و عارف قرون هشتم و نهم هجری چنین گفته است:
گوهربحر بی کران مائیــــــــــــــم گاه موجیم و گاه دریائیــــــــــــم
ما از آن آمدیم در گیتـــــــــــــــــی که خد ا را به خلق بنما ئیـــــــم
اگر آدمی در بند گی خدا پیروز شود، بهشت سرمدی را از آن خود خواهد ساخت وگرنه به درک واصل خواهد شد.
۱-۳- عرفان
عرفان از نظر لغوی بمعنی درخشش است و از لحاظ مفهوم ارتباط مستقیم و بدون واسطه انسان با وجود کل (خد ا). هدف زندگی در عرفان نیز تفاوت ماهیتی با شریعت ندارد: در شریعت هدف زندگی نزدیک شدن به خدا (قربة علی الله) و در عرفان (البته بصورت ناب آن) یکی شدن با خدا یا ذات واجب الوجود است. از نظر عرفا، انسان می تواند با کشتن نفس وطی مراحل سیر وسلوک عرفانی، از حالت خودی به بیخودی برسد و در عالم خلسه (درخشش عالی) به خدا بپیوندد و با او یکی شود. در همین رابطه است که ابوعلی سینا گفته است:
چو بوعلی می ناب ار خوری حکیمانه بحق حق که وجودت شود به حق ملحق
از دید اهل عرفان هدف زندگی رها شدن از نفس امّاره و حصول به نفس ناطقه ا ست که انسان را قادر به بازگشت می سازد. مرگ برای عارف آغار یک زندگی جدید روحانی و "نیستی عین الیقین هستی ا ست." بشنویم از جلال الدین رومی که چنین می گوید:
پس عدم گردم عدم چون ارغنون گویمت انا علیه الراجعون
و یا بقول عطار:
هرکه در دریای کل گم بوده شد عاقبت گــُـــم بود و او آسوده شد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
درک تن گفتار
تن گفتار شامل طیف وسیعی از حرکات فیزیکی ناخودآگاه است که در تقویت یا تضعیف ارتباط نقش مهمی ایفا می کنند. حتی آن زمان که ساکن وبی حرکت نشسته اید نیز ممکن است بدون آن که خودتان متوجه باشید در مورد احساس درونی خود پیام مهمی را به طرف مقابل منتقل کنید.
تعبیر تن گفتار
تعبیر تن گفتار وکنترل آن بسیار دشوار است . با این وجود درک همه جانبه این زبان از روش هایی است که به کمک آن می توانید نظر واقعی افراد را نسبت به خود بفهمید.
به عنوان مثال اگر دروغ گفتن افراد را از درون دچار ناراحتی کند , تن گفتار آنها به طور ناشیانه ای دروغ را برملا خواهد کرد
برقراری ارتباط از طریق تن گفتار
در تن گفتار , طرز ایستادن حائز اهمیت است . زمانی که برای اولین بار با فردی برخورد می کنید ,3حالت ایستادن به وجود می آید . طرز ایستادن مثبت شما , طرف مقابل را ترغیب به برقراری ارتباط وعکس آن یعنی ایستادن منفی شما باعث اشکال در ارتباط می گردد
حالت ایستادن منفی
حالت ها0000000000000000 معانی آن
1- قوز کردن00000000000000000000000000000000000000نشانگر عدم اعتماد به نفس شماست
2- خیر شدن به یک نقطه 00000000000000000000000000000نشانگر طفره رفتن از موضوع است
3- کشیدن گوش یا ( دست کشیدن بر روی گوش ) 0000000000000000000نشانگر شک وترید شماست
4- کشیدن کمر به سمت چپ یا راست 000000000000نشانگر عدم پذیرش صحبت های طرف مقابل است
حالت ایستادن خنثی
حالت ها0000000000000000 معانی آن
1- نگاه مستقیم 000000000000000000000000000000000000000000000نشانگر توجه شماست
2- آزاد وراحت بودن دست ها وپاها 00000000000000000000000000000نشانگر نداشتن تنش است
حالت ایستادن مثبت
حالت ها0000000000000000 معانی آن
1- نگاه مستقیم ولبخند000000000000000000000000000000000000نشانگرتوجه دوستانه شماست
2- جلو دادن سینه وایستادن در یک وضعیت باز000000000000000000نشانگر اعتماد به نفس شماست
3- گذاشتن دست ها روی کمر00000000000 نشانگر عزم راسخ وتوانایی کنترل اوضاع توسط شما است
این موارد فقط گوشه ای ازحالات زبان تن ماست . که برای شما از زبان (( رابرت هلر)) به طور خلاصه نوشته ام.
و سخن آخر
اینک خوشحال هستم وبر خود می بالم که این وبلاگ با تمام کم وکاستی های خود میزبان زیباترین فرشتگان خداست وباهمه ی احساسم می گویم : آرزومند آرزوهای پاکتان هستم
ادامه درک تن گفتار
تسلط بر اعصاب
افراد معمولا موقع سخنرانی یا مصاحبه دچار یک حالت عصبی می شوند. این حالت کاملا طبیعی است ذهن از طریق سیستم عصبی ما را آماده عمل می کند. بنابرین می توان گفت که پیدایش حالتهای عصبی تا حدودی به دلیل فعالیت غددی است که همرون آدرنالین را وارد خون می کنند.
اگر می خواهید ظاهر شما حاکی از اعتماد به نفس بیشتری باشد, از تن گفتار کمک بگیرد:
1- آگاهانه تلاش کنید لبخند بزنید2- دست های خود را به شکلی آسوده آویزان نگه دارید3- زمانی که با افراد صحبت می کنید یا به صحبت آنان گوش می دهید به چشم هایشان نگاه کنید4- راست بایستید . واز
5- بازی کردن با دست های خود اجتناب کنید
رعایت فاصله با دیگران
رعایت یک فاصله منطقی وقابل قبول با افراد نیز جزئی از تن گفتاراست . مقدار این فاصله بسته به موقعیتی که در آن قرار دارید, فرق می کند به عنوان مثال در یک جمع دوستانه افراد به هم نزدیکتر می ایستند ولی در موقعیت های رسمی فاصله آنها از یکدیگر بیشتر می شود.همواره توجه داشته باشید که به قلمرو شخصی طرف مقابل وارد نشوید
تاثیر گذاری روی دیگران
تاثیری که شما با اولین برخورد بردیگران می گذارید بسیار حائز اهمیت است .می گویند که 5 دقیقه بعدی آن مهمتر است . بنابرین توجه یا عدم توجه به جزئیات می تواند تاثیرات متفاوتی در طرف مقابل برجای بگذارد به سر وضع وطرز لباس پوشیدن خود اهمیت بدهید ودراین مورد همیشه محتاطانه عمل کنید . حتی اگر قرار است با ظاهر غیر رسمی در جایی حاضر شوید , دقت کنید که لباس وکفش شما حتما پاکیزه و مرتب باشد قبل ازرفتن به جلسه خود را در آینه برانداز ودقت کنید که موهای شما حتما مرتب باشد
.......................................................................................................
سلام دوست عزیز
اولا امیدوارم عذر خواهی من رو بپذیری که این قدر دیر جواب سئوال شما میدم .
اشخاص خجالتی اغلب کودکی درون گرایی دارند که معمولا به طور معمول این صفت براثر اثویا بی توجهی از طرف پدر ومادر آنا ن در سنین 14تا 36 ماهگی به وجود می اید
راستش اولش می خواستم جواب سئوال شما رو خیلی کوتاه . مثلا: از روی مجله یا غیره بدم اما دلم نیومداین کار رو بکنم امیدوارم ببخشی این رفتار من رو.
دوست عزیز تا حالا شده از خودت بپرسی که چرا من این وبلاگ رو با این محتوا ( موضوع ) ساختم. اجازه بدید تا برای شما بگم :
من تا 5 سال پیش شاید به مراتب از شما خیلی بدتر بودم ( از الحاظ ارتباط با دیگران وحتی پدر ومادر ) .
سر آغاز این این تحول درست از زمانی آغز شدکه مجبور شدمبه اجبار در یک اردو ی فرهنگی به مدت 15روز شرکت کنم قرار گرفتم من در یک جمع 450الی 500 نفری من رو واداشت تا برای تامین نیازهای شخصی خودم مجبور بشم برخلاف میلم روزی با 10الی14نفر ارتباط برقرار کنم.
حالا خودت رو جای من بزار من توی اون شرایط با اون ویژگی شخصیتی که داشتم به نظر تو من توی چه حالی بودم. شاید اون اردوگاه برای من مثل جهندم بود
اما داستان به اینجا منتهی نمیشه
یه روز عصر در حالی در کنار یک درخت در کنار محوطه اردوگاه نشسته بودم وبه اصطلاح خودم توی افکار خودم بودم متوجه دومورچه شدم یکی بزرگ ویکی کوچک که دنبال هم می رفتند( در یک مسیر)
در دهان مورچه بزرگ دوتکه نان بود ومورچه کوچک نیزبرای بدست آوردن نان به دنبال مورچه بزرگ می رفت.برای من جالب بود که مورچه کوچک این ریسک را می کرد گویا یادش رفته بود که ممکن است خطری از مورچه بزرگ به او برسد .ولی او همچنان کارش ادمه می داد گویا در حال مذاکر با مورچه بزرگتر بود . آنقدر سماجت کرد تا توانست یک تکه نان از مورچه بزرگ بگیرد.
نمیدانم شاید مورچه بزرگ دلش سوخت واین کار را کرد وشاید دلیل چیز دیگری باشد .در آن زمان دلیلش برای مهم نبود .
فقط این را می دانم آن مورچه کوچک درس بزرگ به من یاد داد که از رهگذر ارتباط او نیز توانست نیاز خود را برطرف کند .باید بگویم که سماجت او در واقع همان اشتیاق برای ارتباط بود واینکه آن مورچه کوچک هرگز به این مسئله که ممکن است توسط مورچه بزرگ مورد بی اعتنایی قرار گیرد هرگز فکر نکرد وکارش را ادامه داد. واین یادتون باشه آن مورچه هم می توانست بر عکس این کار بکند
حال دوست عزیز از شما می خواهم لحظه در تنهایی خودت تفکر کنی . نمی خواهم بگم تحول یک دفعه ایجاد می شود .بلکه ترک این عادات وکنار گذاشتن آن کمی زمان می برد پس کم کم شروع کن وبه خودت قول بده تا حرکتی خلاف همه عادت های گذشته خودت بکنی .
من در طول این مدت به طور مستقیم یا غیر مستقیم انواع روش ارتباطی رو در وبلاگم بیان کرده ام .
به شما پیشنهاد می کنم این روش ها رو دوباره مرور کنید و انجام بدید
چند پیشنهاد کوچک ومهم دیگر
1- اگر کسی به شما اعتنایی کرد ناراحت نشوید وخود به خود فرض را براین نگذارید که شما مقصر هستید بلکه از آن درس بگرید
2- در زمینه ای که فعالیت می کنید مثلا:( شغل و رشته تحصیلی ویا غیره...) سطح اطلاعات خود را بالا برده تا بتوانید در جمع حرفی برای گفتن داشته باشید
3- سعی کنید حداقل روزی 30الی 60 دقیق مطالعه آزاد ( خارج از حوزه فعالیتی که دارید) مثلا: روزنامه داشته باشید تا اطلاعات اقتصادی, سیاسی ,اجتماعی وفرهنگی روز جامعه رو داشته باشید
4- خود را در زمان ارتباط برقرار کردن فعال نشان دهید ولبخند را فراموش نکنید
5- سیگنال های اشخاصی که می خواهید با آنان ارتباط برقرار کنید شناسایی کرده ( بصری , سمعی , , لمسی )
6- تعریف وتمجیدرا صادقانه بیان کنید.یادتون باشه :( تملق : ممنوع )
ارتبط با دیگران
هر انسانی برای دوام و زندگی در جامعه بشری نیازمند برقراری ارتباط بادیگر انسانهاست.
پیداست که میزان موفقیـّت هر انسان بستگی به میزان ارتباط او با پیرامون خود و نحوه تعامل با آنها دارد.تاثیر ارتباط های اجتماعی در میان انسانها به حدی است که گاهی یک گفتگوی رو در رو ، یک تلفن یا حتی یک نامه میتواند تا حد بسیار زیادی در متقاعد کردن افراد موثر باشد.
اصولاْ برقراری بک ارتباط خوب به نوع برخورد افراد با یکدیگر و نحوه انتقال خواسته هایشان بستگی دارد.ارتباط ها اصولاْ به شکلهای مختلف انجام می پذیرند. مانند ارتباط های گفتاری ، دیداری ، شنیداری و....
میتوان گفت هدف از برقراری ارتباط منتقل کردن پیامی به شخص موردنظر است.پس هرچه قدر پیام و منظور ما بهتر منتقل شود در نتیجه از سوی مخاطب بهتر دریافت خواهد شد و ارتباط ما، یک ارتباط قوی خواهد بود.
در یک ارتباط حداقل دو نفر وجود دارند؛ که در آن یک نفر به عنوان منتقل کننده پیام و نفر دیگر به عنوان مخاطب پاسخگوی پیام خواهد بود.
مطمئناْ اگر نفر اول در انتقال پیام یا نفر دوم در پاسخگویی عملکرد مناسبی نداشته باشند ارتباط موثر نخواهد بود و در پایان قطع خواهد شد.
از دلایلی که می توان به عنوان مانع برقراری ارتباط موثر و کارآمد نام برد تضاد در
خواسته ها و نیازها و نگرشهای افراد است.
پس برای رسیدن به یک ارتباط خوب باید در قدم اول موانع برقراری ارتباط را تشخیص داده و آنها را از میان برداشت.
(حرف درباره این موضوع بسیار زیاده ، سعی میکنم در یک سری نوشته های مرتبط با هم درباره این موضوع بنویسم. خوشحال میشم که شما هم حرفهاتون را دربارۀ نحوۀ ارتباط با افراد مختلف بگید).
برای غلبه بر موانع یک ارتباط کارآمد باید در ارتباط با افراد تماس های چشمی ، گفتاری و شنیداری حفظ شود.
سعی کنید همیشه به صحبت های طرف مقابل خوب گوش کنید تا پاسخی در خور حرفهای او بدهید.در مقابل مخاطب حالت انتقادی نگیرید؛ تقلید و تائید حرکات و حرفهای شخص مقابل در برقراری ارتباط کارساز خواهد بود.
در برقراری ارتباط به نحوۀ انتقال پیام دقت کنید. صحبت رو در رو ، استفاده از تلفن یا نامه روشهای متداول برای این کار هستند.صحبت رو در رو سریع تر و آسان تر از بقیه اشکال برقراری ارتباط خواهد بود در حالیکه یک نامه میتواند حاوی حرفهای سنجیده تری باشد و به نوعی رسمی تر نیز هست.اما همیشه تلفیقی از این اشکال نتیجـۀ بهتری در پی خواهد داشت.
همیشه بدانید تن گفتار میتواند موجب برقراری یک ارتباط یا منجر به قطع آن شود.
بدانید که بدن شما نوعی گفتار را منتقل می کند که نشان دهنده احساسات درونی شماست.حالت های بدن ، نوع ایستادن ، چشمها،همه می توانند پیامهایی را به مخاطب منتقل کنند.
حفظ فاصله و حریم شخصی افراد در انواع موقعیت ها تفاوت میکند.مثلاْ در مهمانی ها شما نزدیکتر و صمیمی تر
از مواقع رسمی با افراد برخورد می کنید.
سعی کنید ناخواسته با تن گفتار ارتباط را قطع نکنید.
با ایماواشاره به برقراری ارتباط کمک کنید.
به یاد داشته باشید که کدام ایما و اشاره را در کجا و چه زمانی به کار می برید.
مثلاْ بلند کردن انگشت شست در کشورهای غربی تداعی کننده مرتب بودن اوضاع است در حالیکه این کار در ایران نوعی توهین تلقی می شود .
در ضمن در بیان گفته ها صادقانه برخورد کنید زیرا ممکن است گفته های شما با تن گفتارتان تناقض داشته باشند
یاد بگیرید به حرفهای طرف مقابل گوش کنید.نحوه گوش کردن شما به حرفهای گوینده ، همیشه برای او نشان دهنده معنی خاصی خواهد بود.
هرقدر قدرت گوش کردن به حرفها و دریافت اطلاعات شما بالا برود به همان اندازه نیز قدرت پاسخگویی شما و برقراری ارتباط دو نفره بالا میرود.
سعی کنید موقع گوش کردن به حرفهای گوینده به چشمان او نگاه کنید با این کار هم نشان میدهید به حرفهای او توجه دارید و او برای شما مهم است و هم به نوعی بر روی او تسلط دارید.
تلاش کنید کمتر حرفهای طرف مقابل را قطع کنید تا او حرفهایش را به طور کامل بگوید. ممکن است مجبور شوید برای کسب اطلاعات بیشتر یا دادن یک سری اطلاعات حرفهای گوینده را قطع کنید اما به او نشان دهید که نمی خواهید به جریان گفتگو مسلط شوید.
اگر کسی در هنگام صحبت کردن اعتماد به نفس ندارد ، هنگام صحبت کردنش خوب گوش دهید و صحبت نکنید تا او به صحبت کردن تشویق شود.
همیشه نیز سعی کنید به حرفهای گوینده اعتماد کنید