دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

خیام و رودکی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

خیام

زندگی نامه

امام غیاث الدین ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیام نیشابوری یکی از حکماء و ریاضی دانان و شاعران بزرگ ایران در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم است . سال ولادت او دقیقا" مشخص نیست . او در شهر نیشابور به دنیا آمد . به این علت به او خیام می گفتند چون پدرش به شغل خیمه دوزی مشغول بوده است . او از بزرگترین دانشمندان عصر خود به حساب می آمد ، او دارای هوشی فوق العاده بوده و حافظه ای نیرومند و قوی داشته . او در دوران جوانی خود به فراگیری علم و دانش پرداخته به طوری که در فلسفه ، نجوم و ریاضی به مقامات بلندی رسید و در علم طب نیز مهارت داشته به طوری که گفته شده او سلطان سنجر را که در زمان کودکی به مرض آبله گرفتار شده بود معالجه کرد . او به دو زبان فارسی و عربی نیز شعر می سرود و در علوم مختلف کتاب های با ارزشی نوشته است . خیام در زمان خود دارای مقام و شهرت بزرگی داشته و معاصران او همه وی را به لقب های بزرگی مانند امام ، فیلسوف ، حجه الحق ستوده اند . او در زمان دولت سلجوقیان زندگی می کرد که قلمرو حکومت آنان از خراسان گرفته تا کرمان ، ری ، آذربایجان و کشورهای روم ، عراق و یمن و فارس را شامل می شد . او معاصر با حکومت آلپ ارسلان و ملکشاه سلجوقی بود . در زمان حیات خیام حوادث مهمی به وقوع پیوست از جمله جنگ های صلیبی ، سقوط دولت آل بویه ، قیام دولت آل سلجوقی . خیام بیشتر عمر خود را در شهر نیشابور گذراند اما در طی دوران حیاط خود دو بار به قصد سفر از نیشابور خارج شد که یکی از این سفرها برای انجام دادن مراسم حج بود و سفر دوم به شهر ری و بخارا بوده است . خیام در علم نجوم مهارتی تمام داشت به طوری که گروهی از منجمین که با او معاصر بودند در بنای ساختن رصد خانه سلطان ملکشاه سلجوقی همکاری کردند و همچنین خیام به درخواست سلطان ملکشاه سلجوقی تصمیم به اصلاح تقویم گرفت که به تقویم جلالی معروف است . خیام در دوران زندگی خود از جهت علمی و فلسفی به معروفیت رسید و مورد احترام علما و فیلسوفان زمان خود بود . سرانجام شاعر بزرگ در سال 517 ﻫ . ق در شهر نیشابور دارفانی را وداع گفت . او قبل از مرگ خود محل آرامگاه خود را پبش بینی کرده بود که نظامی عروضی در ملاقاتی که با وی داشته این پیش بینی را اینطور بیان کرده که گور من در موضعی باشد که هر بهاری شمال بر من گل افشان می کند که نظامی عروضی بعد از چهار سال که از وفات خیام می گذشت به شهر نیشابور رفته و به زیارت مرقد این شاعر بزرگ رفته و با کمال تعجب دید که قبر او درست در همان جایی است که او گفته بوده .

ویژگی سخن

خیام در زمینه ادبیات و شعر بیشترین معروفیت را در رباعیات به دست آورده چون رباعیهای او بسیار ساده و بی آلایش و دور از تکلف و تصنع نوع زبان شعری است در عین اینکه شامل فصاحت و بلاغت است دارای معانی عالی و استوار است . در این رباعیها خیام افکار فلسفی خود را به زیباترین شکل بیان می کند و این رباعیها را غالبا" در دنبال تفکرات فلسفی خود سروده و به همین علت است که خیام در زمان خود شهرتی در شاعری نداشته و بیشتر به عنوان حکیم و فیلسوف معروف بوده اما بعدها که رباعیهای لطیف و فیلسوفانه او مشهود شد نام او در شمار شاعرانی قرار گرفت که شهرت جهانی پیدا کردند. خصوصیات دیگری که در اشعار خیام نمودار است این است که سخنش در کمال متانت و سنگینی است . اهل شوخی و مزاح نیست ، با کسی کار ندارد چون او حکیمی است متفکر ، دنبال سخنوری نیست و هنگامی که در اشعارش دقت می کنیم متوجه می شویم که افکار شعری او بر دو یا سه موضوع بیشتر نیست : یادآوری مرگ ، تاسف بر ناپایدار بودن زندگی و بی اعتباری روزگار . از میان شعرای بزرگ ایران کمتر کسی به اندازه خیام است که شهرت جهانی داشته باشد چون اشعار او به زبان های مختلف ترجمه شده است .

معرفی آثار

آنچه که از آثار خیام وجود دارد یا از وجود آنها تاریخ نویسان ذکر کرده اند رساله ها و مقالاتی است که او در علوم مختلف نوشته است که عبارتند از : 1- رساله ای در جبر و مقابله 2- رساله ای در شرح اصول اقلیدس 3- زیج ملکشاهی یا زیج جلالی 4- رساله ای در طبیعیات 5- رساله در وجود 6- رساله فلسفی که در آن از حکمت الهی در آفرینش عالم و تکالیف مردم و عبادات بحث می کند 7- رساله ای در اختلاف فصول و اقالیم 8- نوروز نامه که درباره رسوم و اعیاد ایرانیان به ویژه تاریخ و آداب ایرانیان در روز عید نوروز است 9- دیوان رباعیات .

گزیده ای از اشعار

ابر آمد و باز بر سر سبزه گزیست بی باده گلرنگ نمی باید زیست

این سبزه که امروز تماشاگه ماست تا سبزه خاک ما تماشاگه کیست

* * *

بر چهره گل نسیم نوروز خوش است در صحن چمن روی دل افروز خوش است

از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست خوش باش و ز دی مگو که امروز خوش است

* * *

می نوش که عمر جاودانی این است خود حاصل از دور جوانی این است

هنگام گل و باده یاران سر مست خوش باش دمی که زندگانی این است

* * *

در دهر چو آواز گل تازه دهند فرمای تا که می باندازه دهند

از جور و قصور و وز بهشت و دوزخ فارغ بنشین که آن بر آوازه دهند

* * *

بر شاخ امید اگر بری یافتمی هم رشته خویش را سری یافتمی



خرید و دانلود  خیام و رودکی


خیام نیشابوری و محمد علی اسلامی ندوشن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 27

 

خیام نیشابوری، دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن

بازگشت به گروه‌های مقالات

http://www.paarsi.com/article_view.asp?ID=85

می‌دانید که خیام عنصر خاصی است در ادبیات فارسی، خاصّ از این جهت که هم شاعر است. هم نیست. بیشتر عالم شناخته شده. در زمان خود به این عنوان معروف بوده است. گذشته از آن درست روشن نیست که چه تعداد رباعی گفته و یا اصلاً این رباعی‌های منسوب به او تا چه مقدار به او مربوطند. چنانکه می‌بینیم چند سوال و ابهام در برابر نامش هست.نخست به عنوان عالم یعنی ریاضیدان، متفکر، فیلسوف و کسی که در ستاره شناسی کار می‌کرده معروف شده. ولی بعد موضوع شاعریش مطرح گردیده. می‌دانید که وی تا حدود صد سال پیش در ایران شاعر معروفی نبود. نام او به عنوان شاعر در میان بود، ولی کسی او را به عنوان یک گوینده صاحب دیوان به شمار نمی‌آورد. بیشتر شعر به سبک «خیامی» رواج داشت، که دیگران به تقلید او می‌سرودند. واقعیت آنست که شهرتش از زمانی بالا گرفت که فیتز جرالد انگلیسی تعدادی رباعی‌ها را به اسم او ترجمه کرد و انتشار داد و بعد از این، شهرت او از انگلستان شروع شد و به سراسر جهان سرایت کرد. از نظر خود ما هم، باید اعتراف کرد که فیتز جرالد ما را متوجه اهمیت شاعری خیام کرد. و این از عجایب است که کسی که از همه کمتر در زبان فارسی شعر گفته، در جهان معروف‌ترین شاعر ایران شود. الآن تقریباً خیام به همه زبان‌های مهم دنیا ترجمه شده، نه تنها به زبانهای متعدد بلکه بعضی از زبانها چند بار به فرانسوی، آلمانی...، در زبان‌های بزرگ هر کدام چند ترجمه از او هست ولی با اینهمه هنوز در مقابل این سوال قرار دارد که چگونه کسی است؟ نه تنها از لحاظ نوع کار، یعنی اینکه آیا شاعر بوده یا نه و چه تعداد شعر گفته، بلکه از جهت اینکه اصولاً چه می‌خواسته است بگوید و چگونه آدمی است؟ دو سوال متناقض در برابرش هست که بعضی او را به عنوان یک شاعر بی‌اعتقاد به همه چیز و بعضی دیگر به عنوان یک شاعر حکیم معرفی می‌کنند. این خاص او نیست، این تناقض بزرگ اصولاً در برابر ادبیات فارسی است که بعضی از گویندگانش این طرفی هستند یا آن طرفی. این شاعران عرفانی همین‌طور هستند، یعنی عطار، سنایی، مولوی و چند تن دیگر. قضاوت ما به مشکل برمی‌خورد که جهت‌گیری اینها چه هست. این ابهام ناظر به تاریخ ایران نیز می‌شود، زیرا ما با یک نوسان بزرگ در تاریخ ایران روبه‌رو هستیم. یک تاریخ دو جهتی و یا حتی سه جهتی داریم که روشن نیست که به کدام سو متمایل است. قوم ایرانی برای اینکه مخلوطی بوده است از اندیشه‌های متفاوت و این به علت اوضاع و احوال تاریخی- جغرافیایی است، که جای دیگر به آن اشاره داشتیم، یعنی قومی که نمی‌توانسته روی یک خط جلو برود و ناچار بوده است که نوسان داشته باشد، از قطبی به قطب دیگر حرکت بکند و این دو قطب متناقض را با هم آشتی بدهد، با هم سازگار بکند و با آن زندگی بکند. یکی از نمونه‌های بارزش خیام است. خیام از این جهت باز آسان‌تر می‌شود با او رو به‌رو شد که قدری با صراحت حرف زده، یعنی پرده پوشی خاصی که گویندگان دیگر مثل عطار و سنایی و مولوی و حافظ داشتند، او نداشته، یعنی کنایه‌گویی، استعاره گویی و این پوشش‌های معمول ادب فارسی در او نیست یا کم است، و به همین علت باز یک حالت استثنایی پیدا می‌کند، که نسبتاً صریح حرف زده. با این حال، باز هم ایرانی‌ها بعد از او، آنها که قضاوت درباره‌اش داشتند دست‌بردار نبوده‌اند. باز خواستند که تعبیرهای مختلفی بکنند. این است که بعضی خواستند حتی او را یک شاعر عارف‌منش قلمداد کنند. بعضی خواستند او را یک مادی‌اندیش محض بشناسند. ببینید باز کلمات فارسی و اندیشه ایرانی آنچنان سیالیتی داشته، نوسانی داشته که راه را بر تعبیرهای متعارض باز می‌گذاشته: ما نظرمان به سوی شاعری خیام جلب شد، آنگاه که نجم‌الدین رازی به عنوان نخستین فرد، عبارت مهمی درباره او به کار برد. در حدود70، 80 سال بعد از خیام، کتاب «مرصاد العباد» را نوشت، در بحبوحه حمله مغول که او را فرار داده و رانده بود به آسیای صغیر. در این کتاب او اشاره‌های بسیار تند نسبت به خیام دارد، و می‌گوید که این آدمی بوده است مادی‌مآب و دارای انحراف فکری، و دو رباعی از او نقل می‌کند به عنوان شاهد، و این نخستین بار است که ما برمی‌خوریم به یک نوع اظهارنظر صریح درباره خیام که با تلخی بیان می‌شود. این دو رباعی‌ای که نقل می‌کند می‌گوید که اینها شعرهایی است حاکی از بی‌اعتقادی نسبت به مبانی دینی و یکی از آنها این است:«دارنده چو ترکیب طبایع آراستاز بهر چه او فکندش اندر کم و کاستگر نیک آمد، فکندن از بهر چه بودور نیک نیامد این صور عیب که راست؟»می‌بینید که خیلی روشن می‌گوید که خدا ما را خلق کرد. اگر یک ترکیب خوبی از آفرینش هستیم، پس چرا ما را در «کم و کاست» یعنی رنج و محنت انداخت؟ اگر هم ترکیب



خرید و دانلود  خیام نیشابوری و محمد علی اسلامی ندوشن


خیام 33ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 33

 

حکیم عمر خیام

 

مقدمه

عمرخیام یگانه بلبل داستان سرای گلشن شعر وشاعری ایران است, که ترانه های دلپذیر ونغمات شورانگیز او دنیا پسند است. تاکنون هیچ یک از شعرا ونویسندگان وحکما واهل سیاست این سرزمین به اندازه ی او در فراخنای جهان شهرت نیافته اند. خیام تنها متفکر ایرانی است که زنده وپاینده بودن نام وگفته ی او در میان تمام دنیا مسلم است. نه بس در پیش شرق شناسان وعلما وادبای مغرب زمین, بلکه در نزد عامه ی کسانی که با خواندن ونوشتن سرکاری دارند. شاید بیش از یک نیمه از متمدنین عرصه ی گیتی به نام او آشنا وبه رباعیاتی که حکیم از روی ذوق طبیعی می سروده است مفتون اند. ایران باید به خود ببالد که درآغوش خویش چنین گوینده ای پرورده که مایه سرافرازی وبلند آوازگی او گردیده است. (1)

داشتن قضاوتی عادلانه راجع به هر موضوعی ، تحلیلی همه جانبه را طلب می کند حکیم عمر خیام نیشابوری چهره ای است که گر چه در یکصد و پنجاه سال گذشته چه در داخل ایران و چه در خارج از ایران رفته رفته به شهرت و جایگاهی بالنسبه درخور دست یافته است، ولی هنوز برای بازشناخت تمامی ابعاد این شخصیت والای فرهنگی ایران و رسیدن به قضاوتی نسبتا صحیح درباره او به کارکردن بیشتر وبیشتر برروی آثار او و دقیق شدن در گفته هاو نوشته ها راجع به وی و بویژه مروری دوباره بر اوضاع و احوالی که اوتحت آن زیست و تلاش کرد، نیاز است.(2)

حکیم عمر خیام ریاضی دان ومنجم ایرانی وسراینده رباعیات نغز را همه می شناسند. چند هزار مقاله وکتاب درباره او به زبانهای مختلف در جهان به چاپ رسیده,که بیش از نودوپنج در صد آنها با رباعیات وی پیوند می یابد.انبوه کتابها ومقالاتی که غربیها درباره عمر خیام نوشته اند,غالبا در گرد محور " می نوش" و "خوش نوش" می گردد,که در نگاه اول بعضی از رباعیات منسوب به او به چشم می خورد,ولی از مقام والای علمی خیام کمتر سخن به میان می آورند.

کارهای علمی خیام, تقریبا تا آغاز شهرت رباعیات اودرغرب(1859 م)ونخستین ترجمه رساله جبر ومقابله وی از تازی,به نظر ناشناخته مانده بود,ولی پس از آن پژوهشگران تاریخ علوم ریاضی بدان بیشتر روی آورده اند.

در جهان تند رو امروز,کشفیات علمی زود کهنه می شوند,از این رو پژوهش در فراورده های دانش سده های دور,مانند کارهای ریاضی عمر خیام که مورد توجه کارشناسان تاریخ علم است,برای دانشوران علوم جدید تازگی خواهد یافت,ولی دلیری او در عیارگیری از دانشهای سنتی وکوشش او در نو آوری کهنگی نمی پذیرد. همچنین بدایع هنری وادبی که از کارگاه مغزاین متفکرخراسانی جهان بین,بیرون تراویده شعر ناب وسخن ماندگار است.

سیمای خیام در اذهان چنین به نظر می آید: دانشمندی متفکر,اهل حساب وتیز بین,به دور از مسائل خرد,مکتبی واجتماعی,قهرمان هم آوردی با دشواریهای بنیادی فلسفی وریاضی مانند چگونگی حد ها وامکانات عقلی در برابر محالات,اندیشمندی دلیر که از سیطره امپراطوری گسترده هزار وپانصد ساله هندسه اقلیدسی به در می رودوپرچم استفلال بر می افرازد,آزاد اندیشی بی پروا که مدعیان علم وداوریهای جزمی را به چیزی نمی گیرد,ولی آنگاه که با مردم معمولی سخن می گوید,عصاره تفکرات بلند فلسفی خود را بی تقید وپیچیدگی,در قالب چهار پارههای زیبا برایشان بیان می کند.

خیام بی انکه درس مکتبی بدهد,پند وموعظه در میان بیاورد خواننده را آگاهی و هوشیاری می بخشد. چیزهایی را که فیلسوفان در الفاظ پیچیده و نامانوس و دور و دراز می پوشانند,او به سادگی وزیبایی وکوتاهی می آفریند وجلوه گر میکند.

زندگینامه عمر خیام

دوران کودکی

خواجه امام الحق حکیم عمر بن ابوالفتح عمربن ابراهیم خیامی مشهور به خیام, فیلسوف, ریاضی دان, منجم, شاعرو یکی از بزرگترین دانشمندان ایرانی واز مفاخر ملی ایران است که در 12 محرم سال439ه.ق در نیشابور متولد شد.

حکیم عمر خیام سنین پنج وشش سالگی را در حالی پشت سر گذاشت که پدرش ابراهیم با کوره سوادی که داشت کم کم احساس می کرد که برا ی بیشتر سوالات او پاسخ کاملی ندارد. وی در فاصله حدود سه ماه, قرا ئت ظاهر قرآن را به خوبی آموخت ولی در مورد معنای آن نمی توانست از پدرش کمک بگیرد. ابراهیم پدرش در نظر داشت که عمر را به مکتبی بسپارد که زیر نظر مولوی قاضی محمد اداره می شد, به همین جهت به مدسه ی علمیه ای در کنار مسجد جامع بود رفت, مدرسه ای دارای حجرات متعددی بود ودرآنجا دروس مقدماتی از قبیل خواندن فارسی, خواندن قرآن, مقدمات عربی- مقدمات حساب, احکام فقهی وکمی ادبیات وعربی تدریس می شد. عمر در کمتر از فاصله ی دوسال همه ی دانستنی های مقدماتی را که طلاب و کودکان دیگر در فاصله چند سال می خواندند, فراگرفت. سر عت او درفراگیری به قدری شدید بود که مولوی قاضی محمد شخصا به پدرش پیشنهاد کرد تا عمر را به مکتب " خواجه ابوالحسن انباری " راهنمایی کند, زیرا ذهن خارق العاده عمر تقاضای علمی بیش از میزان تعلیمات مدرسه قاضی را داشت.

قاضی ابو الحسن انباری, حکیم وریاضی دان معروفی بود, در مکتب او بیشتر به تدریس هندسه وهیئت پرداخته می شد. نبوغ, ذهن باز, قدرت تجزیه وتحلیل چشمگیرعمرزبانزد همگان شده بود ودربدو ورود توجه خواجه را نیز به خود جلب کرد. خواجه مبانی واصول هندسه, ریاضیات وهیات را به عمر آموخت.

که پس از مدتی خود قاضی ابوالحسن انباری, از هوش ودقت نظر وذکاوتی بسیار بیشتر از همه شاگردان برای پدرعمر سخن گفت وبیان کرد که تنها نباید وی رابه همین مکتب بفرستد بلکه برای تحصیل علوم حکمت, عرفان, اخلاق وتکمیل معلومات قرآنیه به مکتب " امام موفق نیشابوری" برود تا از نفس مبارک واخلاق مهذب ایشان هم بهره گیرد, همچنین اگر بتواند پس از تکمیل این دروس به محضرجناب ناصرالمله والدین " شیخ محمد منصور" برای تحصیل فلسفه حاضر شود.

عمر اکنون جوانی رشید, اما بسیار مودب نکته سنج وکم سخن بود. در این ایام شوق تحصیل در مکتب بزرگترین دانشمند نیشابور سراسر وجودش را فراگرفته بود.عمر به مکتب امام موفق نیشابوری راه یافت و باشوقی وافر آنچه را که استاد تدریس می کرد به خوبی می آموخت, ضمنا هم زمان با این مکتب, پس از پایان یافتن تحصیل ازمکتب خواجه ابوالحسن, راه محضر شیخ منصور, استاد سنایی شاعر معروف نیز به روی وی باز شد. در خشش بنیه ی علمی عمر آنچنان بود که هر چند از لحاظ سنی, از سایر همشاگردیهای خود کوچکتر بود ولی آنان را وامی داشت تا اولا به او احترام بگذارند, ثانیا هر مشکل درسی را که برایشان پیش می آمد به او رجوع می کردند. دراین ایام به تدریج به جز دوستان نزدیک عمر, بقیه او را "عمرخیامی" یا "خیامی" صدا می زدند. او نیز در میان شاگردان امام موفق به دو"حسن" بیشتر علاقه مند شده بود. " حسن بن علی طوسی" و "حسن بن علی صباح حمیری" که چون هر دونامشان حسن ونام پدرشان علی بود, خیامی ودیگران آنها را به نام "حسن صباح" و"حسن طوسی" می نامیدند.

تحصیل عمر خیامی نزد استادش "محمدمنصور" که درفلسفه ی عصر خویش استادی نامور بود , شور وحالی دیگر داشت. دراین مکتب, عمر خیامی با کتب ابن سینا وآراء این فیلسوف نابغه آشنا شد وچنان شیفته ی آثار وی گردید که مطالعه ی کلیه ی آثار بوعلی سینا را وجهه همت خویش قرار داد وبه تدریج آنچنان در شناخت آراء الهی, فلسفی وعلمی بوعلی تبحـّر پیدا کرد که او را شاگرد بوعلی نامیدند, به گونه ای که هر کس درآثار وافکار بوعلی سوالی داشت به عمر خیامی رجوع می کرد. خیامی تقریبا اکثر نظریات بوعلی را بااستنباط های خود منطبق می دید.

دوران نوجوانی وجوانی

مکتب امام موفق نیشابوری, شیخ محمد منصوری ودگر اساتید نیشابور, دیگر پاسخ سوالات ذهن کجکاو عمر خیامی را نمی داد, او هر چه بزرگتر می شد, هر چه بیشتر مطالعه می کرد وهرچه بیشتر می جست, کمتر می یافت. رسیدن به هر پاسخی برای او مساوی با دسترسی به دهها سوال جدید بود. کم کم محیط علمی نیشابور تشنگی سیراب ناشدنی خیامی را پاسخگو نبود. او دیگر چهره ای موقر, نامی وشناخته شده داشت, در این ایام کم کم به خیام معروف شد.(1)



خرید و دانلود  خیام 33ص


ترانه هاى خیام؛ اثری از صادق هدایت

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

خیام شاعر

ترانه هاى خیام؛ اثری از صادق هدایت

آنچه که اجمالا اشاره شد نشان می‌دهد که نفوذ فکر، آهنگ دلفریب، نظر موشکاف، وسعت قریحه، زیبائی بیان، صحت منطق، سرشاری تشبیهات سادة بی‌حشو و زوائد و مخصوصاً فلسفه و طرز فکر خیام که به آهنگ‌های گوناگون گویاست و با روح هر کس حرف می‌زند در میان فلاسفه و شعرای خیلی کمیاب مقام ارجمند و جداگانه‌ای برای او احراز می‌کند.

رباعی کوچکترین وزن شعری است که انعکاس فکر شاعر را با معنی تمام برساند. (در کتاب کریستنسن راجع به رباعیات خیام (ص ۹۰) نوشته که رباعی وزن شعری کاملا ایرانی است و به عقیدة هارتمان رباعی ترانه نامیده می‌شده و اغلب به آواز می‌خوانده‌اند.

برساز ترانه‌ای و پیش‌آور می. (۱۱۶)

بعدها اعراب این وزن را از فارسی تقلید کردند، این عقیده را لابد هارتمان از خواندن گفتة شمس قیس رازی راجع به رباعی پیدا کرده.)

هر شاعری خودش را موظف دانسته که در جزو اشعارش کم و بیش رباعی بگوید. ولی خیام رباعی را به منتها درجة اعتبار و اهمیت رسانیده و این وزن مختصر را انتخاب کرده، در صورتی‌که افکار خودش را در نهایت زبردستی در آن گنجانیده است.

ترانه‌های خیام به قدری ساده، طبیعی و به زبان دلچسب ادبی و معمولی گفته شده که هر کسی را شیفته آهنگ و تشبیهات قشنگ آن می‌نماید، و از بهترین نمونه‌های شعر فارسی به شمار می‌آید. خیام قدرت ادای مطلب را به اندازه‌ای رسانیده که گیرندگی و تأثیر آن حتمی است و انسان به حیرت می‌افتد که یک عقیده فلسفی مهمی چگونه ممکن است در قالب یک رباعی بگنجد و چگونه می‌توان چند رباعی گفت که از هر کدام یک فکر و فلسفة مستقل مشاهده بشود و در عین حال با هم هم‌آهنگ باشد. این کشش و دلربائی فکر خیام است که ترانه‌های او را در دنیا مشهور کرده، وزن ساده و مختصر شعری خیام خواننده را خسته نمی‌کند و به او فرصت فکر می‌دهد.

خیام در شعر پیروی از هیچ‌کس نمی‌کند. زبان سادة او به همه اسرار صنعت خودش کاملا آگاه است و با کمال ایجاز، به بهترین طرزی شرح می‌دهد. در میان متفکرین و شعرای ایرانی که بعد از خیام آمده‌اند، برخی از آن‌ها به خیال افتاده‌اند که سبک او را تعقیب بکنند و از مسلک او پیروی بنمایند، ولی هیچ‌کدام از آن‌ها نتوانسته‌آند به سادگی و به بزرگی فکر خیام برسند. زیرا بیان ظریف و بی‌مانند او با آهنگ سلیس مجازی کنایه‌دار او مخصوص به خودش است. خیام قادر است که الفظ را موافق فکر و مقصود خودش انتخاب بکند. شعرش با یک آهنگ لطیف و طبیعی جاری و بی‌تکلف است، تشبیهات و استعاراتش یک ظرافت ساده و طبیعی دارد.

طرز بیان، مسلک و فلسفة خیام تأثیر مهمی در ادبیات فارسی کرده میدان وسیعی برای جولان فکر دیگران تهیه نموده است. حتی حافظ و سعدی در نشئات ذره، ناپایداری دنیا، غنیمت شمردن دم و می پرستی اشعاری سروده‌اند که تقلید مستقیم از افکار خیام است. ولی هیچ‌کدام نتوانسته‌اند درین قسمت به مرتبة خیام برسند. مثلا سعدی می‌گوید:

بخاک بر مرو ای آدمی به نخوت و ناز،

که زیر پای تو همچون تو آدمیزاد است. (۶۳)

عجب نیست از خاک اگر گل شکفت،

که چندین گل اندام در خاک خفت! (۵۸)

سعدیا دی رفت و فردا همچنان موجود نیست.

درمیان این و آن فرصت شمار امروز را. (۱۲۰)

و درین اشعار حافظ:

چنین که بر دل من داغ زلف سرکش تست،

بنفشه‌زار شود تربتم چو در گذرم. (۶۳)

هر وقت خوش که دست دهد مغتنم شمار،

کس را وقوف نیست که انجام کار چیست! (۱۱۲)

روزی که چرخ از گل ما کوزه‌ها کند،

زنهار کاسة سر ما پر شراب کن. (۶۶)

که هر پاره خشتی که بر منظریست،

سر کیقبادی و اسکندریست! (۱۰۹)

قدح بشرط ادب گیر زانکه ترکیبش،

ز کاسة سر جمشید و بهمن است و قباد. (۷۰)

حافظ و مولوی و بعضی از شعرای متفکر دیگر اگر چه این شورش و رشادت فکر خیام را حس کرده‌اند و گاهی شلتاق آورده‌اند، ولی بقدری مطالب خودشان را زیر جملات و تشبیهات و کنایات اغراق‌آمیز پوشانیده‌اند که ممکن است آنرا به صد گونه تعبیر و تفسیر کرد. مخصوصاً حافظ که خیلی از افکار خیام الهام یافته و تشبیهات او را گرفته است. می‌توان گفت او یکی از بهترین و متفکرترین پیروان خیام است. اگر چه حافظ خیلی بیشتر از خیام رؤیا، قوة تصور و الهام شاعرانه داشته که مربوط به شهوت تند او می‌باشد، ولی افکار او به پای فلسفة مادی و منطقی خیام نمی‌رسد و شراب را بصورت اسرارآمیز صوفیان درآورده. در همین قسمت حافظ از خیام جدا می‌شود. مثلا شراب حافظ اگر چه در بعضی جاها بطور واضح همان آب انگور است، ولی به قدری زیر اصطلاحات صوفیانه پوشیده شده که اجازة تعبیر را می‌دهد و یک نوع تصوف می‌شود از آن استنباط کرد. ولی خیام احتیاج به پرده‌پوشی و رمز و اشاره ندارد، افکارش را صاف و پوست کنده می‌گوید. همین لحن صاده، بی‌پروا و صراحت لهجه او را از سایر شعرای آزاد فکر متمایز می‌کند.

مثلا این اشعار حافظ بخوبی جنبة صوفی و رؤیای شدید او را می‌رساند:

این‌همه عکس می و نقش و نگارین که نمود،

یک فروغ رخ ساقی است که در جام افتاد.

ما در پیاله عکس رخ یار دیده‌ایم،

ای بی‌خبر ز لذت شرب مدام ما.

حافظ نیز به زهاد حمله می‌کند ولی چقدر با حملة خیام فرق دارد:

راز درون پرده ز رندان مست پرس،

کاین حال نیست زاهد عالی مقام را. (۸۵)

خیلی با نزاکت‌تر و ترسوتر از خیام به بهشت اشاره می‌کند:

باغ فردوس لطیف است، ولیکن زنهار،

تو غنیمت شمر این سایة بید و لب کشت. (۸۸)

چقدر با احتیاط و محافظه‌کاری به جنگ صانع می‌رود:

پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت،

آفرین بر نظر پاک خطا پوشش باد! (۱۱)

شعرای دیگر نیز از خیام تبعیت کرده‌اند و حتی در اشعار صوفی کنایات خیام دیده می‌شود؛ مثلا این شعر عطار:

گر چو رستم شوکت و زورت بود،



خرید و دانلود  ترانه هاى خیام؛ اثری از صادق هدایت


تحقیق در مورد خیام و رودکی (word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

خیام

زندگی نامه

امام غیاث الدین ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیام نیشابوری یکی از حکماء و ریاضی دانان و شاعران بزرگ ایران در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم است . سال ولادت او دقیقا" مشخص نیست . او در شهر نیشابور به دنیا آمد . به این علت به او خیام می گفتند چون پدرش به شغل خیمه دوزی مشغول بوده است . او از بزرگترین دانشمندان عصر خود به حساب می آمد ، او دارای هوشی فوق العاده بوده و حافظه ای نیرومند و قوی داشته . او در دوران جوانی خود به فراگیری علم و دانش پرداخته به طوری که در فلسفه ، نجوم و ریاضی به مقامات بلندی رسید و در علم طب نیز مهارت داشته به طوری که گفته شده او سلطان سنجر را که در زمان کودکی به مرض آبله گرفتار شده بود معالجه کرد . او به دو زبان فارسی و عربی نیز شعر می سرود و در علوم مختلف کتاب های با ارزشی نوشته است . خیام در زمان خود دارای مقام و شهرت بزرگی داشته و معاصران او همه وی را به لقب های بزرگی مانند امام ، فیلسوف ، حجه الحق ستوده اند . او در زمان دولت سلجوقیان زندگی می کرد که قلمرو حکومت آنان از خراسان گرفته تا کرمان ، ری ، آذربایجان و کشورهای روم ، عراق و یمن و فارس را شامل می شد . او معاصر با حکومت آلپ ارسلان و ملکشاه سلجوقی بود . در زمان حیات خیام حوادث مهمی به وقوع پیوست از جمله جنگ های صلیبی ، سقوط دولت آل بویه ، قیام دولت آل سلجوقی . خیام بیشتر عمر خود را در شهر نیشابور گذراند اما در طی دوران حیاط خود دو بار به قصد سفر از نیشابور خارج شد که یکی از این سفرها برای انجام دادن مراسم حج بود و سفر دوم به شهر ری و بخارا بوده است . خیام در علم نجوم مهارتی تمام داشت به طوری که گروهی از منجمین که با او معاصر بودند در بنای ساختن رصد خانه سلطان ملکشاه سلجوقی همکاری کردند و همچنین خیام به درخواست سلطان ملکشاه سلجوقی تصمیم به اصلاح تقویم گرفت که به تقویم جلالی معروف است . خیام در دوران زندگی خود از جهت علمی و فلسفی به معروفیت رسید و مورد احترام علما و فیلسوفان زمان خود بود . سرانجام شاعر بزرگ در سال 517 ﻫ . ق در شهر نیشابور دارفانی را وداع گفت . او قبل از مرگ خود محل آرامگاه خود را پبش بینی کرده بود که نظامی عروضی در ملاقاتی که با وی داشته این پیش بینی را اینطور بیان کرده که گور من در موضعی باشد که هر بهاری شمال بر من گل افشان می کند که نظامی عروضی بعد از چهار سال که از وفات خیام می گذشت به شهر نیشابور رفته و به زیارت مرقد این شاعر بزرگ رفته و با کمال تعجب دید که قبر او درست در همان جایی است که او گفته بوده .

ویژگی سخن

خیام در زمینه ادبیات و شعر بیشترین معروفیت را در رباعیات به دست آورده چون رباعیهای او بسیار ساده و بی آلایش و دور از تکلف و تصنع نوع زبان شعری است در عین اینکه شامل فصاحت و بلاغت است دارای معانی عالی و استوار است . در این رباعیها خیام افکار فلسفی خود را به زیباترین شکل بیان می کند و این رباعیها را غالبا" در دنبال تفکرات فلسفی خود سروده و به همین علت است که خیام در زمان خود شهرتی در شاعری نداشته و بیشتر به عنوان حکیم و فیلسوف معروف بوده اما بعدها که رباعیهای لطیف و فیلسوفانه او مشهود شد نام او در شمار شاعرانی قرار گرفت که شهرت جهانی پیدا کردند. خصوصیات دیگری که در اشعار خیام نمودار است این است که سخنش در کمال متانت و سنگینی است . اهل شوخی و مزاح نیست ، با کسی کار ندارد چون او حکیمی است متفکر ، دنبال سخنوری نیست و هنگامی که در اشعارش دقت می کنیم متوجه می شویم که افکار شعری او بر دو یا سه موضوع بیشتر نیست : یادآوری مرگ ، تاسف بر ناپایدار بودن زندگی و بی اعتباری روزگار . از میان شعرای بزرگ ایران کمتر کسی به اندازه خیام است که شهرت جهانی داشته باشد چون اشعار او به زبان های مختلف ترجمه شده است .

معرفی آثار

آنچه که از آثار خیام وجود دارد یا از وجود آنها تاریخ نویسان ذکر کرده اند رساله ها و مقالاتی است که او در علوم مختلف نوشته است که عبارتند از : 1- رساله ای در جبر و مقابله 2- رساله ای در شرح اصول اقلیدس 3- زیج ملکشاهی یا زیج جلالی 4- رساله ای در طبیعیات 5- رساله در وجود 6- رساله فلسفی که در آن از حکمت الهی در آفرینش عالم و تکالیف مردم و عبادات بحث می کند 7- رساله ای در اختلاف فصول و اقالیم 8- نوروز نامه که درباره رسوم و اعیاد ایرانیان به ویژه تاریخ و آداب ایرانیان در روز عید نوروز است 9- دیوان رباعیات .

گزیده ای از اشعار

ابر آمد و باز بر سر سبزه گزیست بی باده گلرنگ نمی باید زیست

این سبزه که امروز تماشاگه ماست تا سبزه خاک ما تماشاگه کیست

* * *

بر چهره گل نسیم نوروز خوش است در صحن چمن روی دل افروز خوش است

از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست خوش باش و ز دی مگو که امروز خوش است

* * *

می نوش که عمر جاودانی این است خود حاصل از دور جوانی این است

هنگام گل و باده یاران سر مست خوش باش دمی که زندگانی این است

* * *

در دهر چو آواز گل تازه دهند فرمای تا که می باندازه دهند

از جور و قصور و وز بهشت و دوزخ فارغ بنشین که آن بر آوازه دهند

* * *

بر شاخ امید اگر بری یافتمی هم رشته خویش را سری یافتمی

تا چند ز تنگنای زندان وجود ایکاش سوی عدم دری یافتمی

* * *

از جمله رفتگان این راه دراز باز آمده کیست که به ما گوید راز



خرید و دانلود تحقیق در مورد خیام و رودکی (word)