لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 13 صفحه
قسمتی از متن .doc :
نگاهی به جغرافیای سرخس
شهر سرخس با پهنهای حدود 10 کیلومتر مربع در خاور خراسان در کنار مرز ایران و جمهوری ترکمنستان در 36 درجه و 32 دقیقه و 15 ثانیه پهنای شمالی و 61 درجه و 10 دقیقه در ازای خاوری نسبت به نیروی نیمروز گرینویچ قرار دارد.
این شهر از سوی شمال به رود تجن از شمال باختری به روستای ابراهیمآباد از باختر به آبادی حسنآباد از خاور به مرز ایران و جمهوری ترکمنستان و از جنوب به آبادی آصفآباد محدود است.
هریرود نیز از شرق سرخس میگذرد و مرز مشترک ایران و ترکمنستان محسوب میگردد.
بلندی شهر سرخس از سطح دریا 275 متر و فاصله هوای آن تا تهران 883 کیلومتر است فاصله زمینی این شهر تا مشهد 185 و تا مرز ایران و ترکمنستان 2 کیلومتر میباشد.
اراضی سرخس را هریرود مشروب میسازد. هریرود از کوه بابا در افغانستان سرچشمه میگیرد و از شرق به غرب افغانستان در جریان است در نزدیکی کوهستان غرب هرات مسیر خود را عوض میکند و از سرخس وارد ایران میشود این رودخانه تا پل خاتون به نام هریرود معروف است و از آنجا تا سرخس که به طرف شمال غربی از ایران خارج میگردد تجن نام میگیرد.
آب و هوا
در واقع هر قدر از مشهد به سوی سرخس نزدیک میشویم و خصوصاً وقتی از گردنه مزدوران میگذریم و وارد منطقه واقعی سرخس میگردیم کیفیت آب و هوایی خاص منطقه بروز میکند.
کمی ارتفاع ناحیه سرخس و مجاورت با صحرای قرهقوم در پدید آوردن کیفیت آب و هوایی آن مؤثر است روی هم رفته سرخس از نواحی مجاور غربی خود همچون مشهد بسیار گرمتر است و به همین دلیل به منزله یک منطقه قشلاقی در شمال خراسان به شمار میآید.
باران
میزان انحراف بارندگی از میانگین بسیار زیاد است سالهایی پیش میآید که میزان باران کمتر از 100 میلیمتر است ولی در سالهای دیگر به بیش از 350 میلیمتر افزایش پیدا میکند به این ترتیب میتوان میزان نوسانات فعالیتهای دامپروری و کشاورزی وابسته به آن را نیز حدس زد.
تابستان فصل همیشه خشک است و ریزش باران در اولین ماه پاییزی آغاز میشود و آخرین ماه بارندگی اردیبهشت ماه و گاهی چند روزی در خرداد است.
تعداد روزهای یخبندان سرخس که به طور متوسط 70 روز است از متوسط روزهای یخبندان شهرهای شمالی خراسان حداقل 10-15 روز کمتر است متوسط درجه حرارت آن نیز از دیگر شهرهای شمالی خراسان بالاتر است.
بادها
به شکل کلی بادهای غربی و شمال غربی که بیشتر در نیمسال ملایم میوزند برای سرخس حامل رطوبت و بارندگی هستند بادهای شرقی و شمال شرقی که بیشتر در نیمسال گرم میوزند باعث خشکی و شدت هوا میگردند.
تحت تأثیر بادهای 120 روزه شرق ایران در سرخس هم به همین نام از جهت شمال شرق و مشرق میوزد و از اواخر خرداد ماه به تدریج آغاز میگردد گاه این باد بسیار شدید است و سبب طوفانهای شدید و حرکت ریگهای روان میشود.
آبها
آبهای مورد نیاز کشاورزی سرخس از منابع زیر به دست میآید:
نزولات آسمانی
آبهای سطحی: مهمترین آب سطحی سرخس رودخانه تجن (کشفرود-هریرود) است.
آبهای عمقی (زیرزمینی): سطح آبهای زیرزمینی به نسبتی که از مشرق به مغرب دور میشویم کاهش مییابد.
در اینجا بد نیست اشارهای هم به دریاچه بزنگان داشته باشیم.
بزنگان:
این دریاچه در 130 کیلومتری جاده مشهد-سرخس قرار دارد آب این دریاچه از بارندگیهای سالانه و چشمههای کوچک تأمین میشود وسعت تقریبی آن 80 هکتار و حداکثر عمق آن 12 متر میباشد و در جنوب رشته کوههای هزار مسجد واقع گردیده و نوعی ماهی قزلآلا نیز در آن پرورش مییابد.
پوشش گیاهی
ناحیه سرخس تحت تأثیر آب و هوای نیمه استپی (علفهای کوتاه) و جنس خاک و پستی و بلندی دارای پوشش گیاهی متنوعی است اما به طور کلی میتوان آن را به دو نوع تقسیم نمود:
جنگل: عمده درختان جنگلی سرخس از دسته پسته میباشند غیر از پسته میتوان بادام کوهی و درختچههای گز و قیچ را نام برد.
مرتع: مراتع به دو دسته زمستانی و بهاره تقسیم میشوند؛ مراتع زمستانی به طور کلی شامل درمنه و گون میباشند که در محل به نام تریخ مشهور است اما مهمترین علوفه بهاری سرخس نبات چهل روزه (نوعی خوراک دام) است مراتع یکی از منابع مهم ثروت طبیعی سرخس به شمار میروند و در حفظ خاک و جلوگیری از فرسایش شدید آن مؤثرند.
ویژگیهای انسانی
مردم سرخس را طایفههای عرب بهلولی، سیستانی، بلوچ و... تشکیل میدهند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 30 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فهرست
آب و هوای ایران…..…….…………..……………………………………………………….1
آب های ایران…..…...………..……………………………………………………………….3
آب های زیرزمینی…..……...………………………………………………………………6
دریاهای ایران………………..……………………………………………………………….7
جزایر ایران….….……………………………………………………………………………..11
چشم انداز گیاهی وزندگی جانوری ایران…......………………………….13
مرز های جغرافیایی و سیاسی ایران…..…....….…………………………….16
دین و مذهب و زبان………....…..………………………………………………………16
جمعیت و پراکندگی در ایران……....……….…………………………………….19
تحول رشد جمعیت ایران…….…………………………………………………….19
ساخت جنسی و سنی..………….…………………………………………………….20
نوع خانوار و پراکندگی ایران…...…..……..………………………………………21
توزیح جمعیت…..………..………………………………………………………………..22
کشاورزی و منابع طبیعی در ایران…….…….…..……………………………23
مشخصات کشاورزی….…..……...…………………………………………………….24
صنعت در ایران….…...……..….………………………………………………………….25
تقسیمات کشوری..….…….….……...………………………………………………….27
پایتخت…..…………………………………………………………………………………....28
ویژگی جمعیت…….….….………………………………………………………………..29
ویژگی های اقتصادی در تهران…...…..…………….…………………………..30
موقعیت……….………………………………………………………………………………………………37
وسعت و شکل گیری جغرافیای ایران..…….……………………………………………39
ناهمواری های ایران…..……………...………………………………………...……………………40
تقسیم بندر ناهمواری های ایران….….………...…………………………………………..41
حکومت و قوای سگا نه….………………………………………………………………………..50
جغرافیای ایران
آب و هوای ایران
ایران در منطقه معتدله خشک شمالی و در عرض متوسط روی کره زمین در ناحیه جنب استوایی و استوایی قرار دارد. همین موقع جغرافیایی با دوری از دریاهای بزرگ، به ویژه جریانات هوایی موجب شده است تا آب و هوای ایران خشک و بَرّی باشد، اما به سبب وسعت بسیار و وجود عوارض گوناگون طبیعی مانند ارتفاعات بلند در شمال و مغرب و پستیهای وسیع، چون دشتهای مرکزی در داخل فلات و افزون بر آن، مجاورت دریای خزر و خلیج فارس و اقیانوس هند ـ که هر یک از این افقها، اقلیمی جداگانه میسازند، ایران از اقلیم مختلف و آب و هوای متنوع برخوردار است. ایران فلاتی مرتفع، نزدیک به دشتهای وسیع آسیا که ارتفاع متوسط آن حدود 1200 متر از سطح دریاست. وضع چینخوردگیها و ارتفاعات که بلندی برخی از آنها از 4000 متر بیشتر است و وجود دریاهای شمال و جنوب که دور از نواحی مرکزی قرار دارند، به ویژه وضع قرار گرفتن کوهها که بر گرد ایران حلقه زدهاند این کشور را از جمله کشورهای نادر جهان قرار داده است که میتوان در آن انواع آب و هوا را شاهد بود.
ارتفاع کوههای ایران بقدری بلند است که از تأثیر بادهای مرطوب دریای خزر، دریای مدیترانه و خلیج فارس در نواحی داخلی ایران جلوگیری میکند. به همین سبب، دامنههای خارجی این کوهها دارای آب و هوای مرطوب بوده و دامنههای داخلی آن خشک است. در کرانههای جنوبی دریای خزر، آب و هوا معتدل و میزان بارندگی آن به ویژه در سواحل غربی گیلان بیشتر از دیگر نقاط است. مقدار متوسط گرمای سالانه در حدود 18 درجه سا نتیگراد است. آب و هوای قسمت غربی کشور مدیترانهای است و در نواحی جنوبی آن، آب و هوای نیمه صحرایی گرم نیز بر آن تأثیر میگذارد. در این نواحی، تابستا نها با گرمای سختی در درّهها و هوای معتدل در ارتفاعات همراه بوده و در زمستانها هوای معتدل در درّهها و سرمای سخت در ارتفاعات حکم فرماست.
در نواحی جنوبی، با وجود هوای مرطوبی که در سرتاسر این منطقه حاکم است، میزان حرارت بالاست، به طوری که حداکثر گرما در خوزستان به 54 درجه سانتیگراد نیز میرسد. از ویژگیهای این ناحیه تابستانهای گرم و زمستانهای معتدل است و اختلاف درجه حرارت در فصول مختلف و شب و روز زیاد نیست. به سبب وجود کوههای البرز در شمال و رشته کوههای زاگرس در غرب کشور، نواحی داخلی فلات ایران دارای آب و هوای خشک و بیابانی است. با توجه به مطالب بالا، سه نوع آب و هوا به طور کلی در ایران دیده میشود: آب و هوای بیابانی و نیمه بیابانی، آب و هوای معتدل کوهستانی و آب و هوای معتدل خزری.
آبهای ایران
رودهای ایران را از نظر مقدار آب آنها میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
یکی رودهای دائمی که پیوسته و به طور دائم در بستر آنها آب جریان دارد و دارای آبگیر مشخص هستند و دیگری رودهای موقت یا فصلی که فقط درفصول پرباران آب دارند و در دیگر فصول، کمآب و بلکه خشکاند. رودهای ایران از حیث آبریزها به سه حوضه عمده تقسیم میشوند:
حوضه آبریز دریای خزر؛
حوضه آبریز خلیج فارس و دریای عمان؛
حوضه آبریز داخلی.
حوضه آبریز دریای خزر : دریای خزر سطح مبنای رودخانههایی است که آبهای ارتفاعات البرز، کوههای خراسان، کوههای کردستان و بخشی از فلات آذربایجان را از حوضهای به مساحت تقریبی 206750 کیلومترمربع کشیده و به حوضه جنوبی این دریا میرساند.
مهمترین رودخانههای این حوضه از مغرب به مشرق عبارتند از: ارس، سفیدروس، چالوس، هراز، گرگان و اترک.
حوضه آبریز خلیج فارس و دریای عمان : این حوضه وسیعترین حوضه آبریز ایران و از کردستان غربی تا بلوچستان شرقی شامل مجموع ناهمواریهای زاگرس و ارتفاعات جنوبی جازموریان است. الوند و زردکوه دو منبع بزرگ تأمین آب رودخانههای عظیم این حوضه به شمار میآیند و غالب رودخانههایی که در پیچ و خم درّههای زاگرس غلتیده و آبهای کفآلود را از درّهای به درّه دیگر منتقل ساخته، سپس در جلگه خوزستان گسترش مییابند، از این منابع سرشار سرچشمه میگیرند. مهمترین رودخانههای این حوضه از مغرب به مشرق عبارتند از: گاماساب، کارون، جراحی، شور و میناب.
حوضههای آبریز داخلی : بین رشته کوههای زاگرس و رشته کوههای مرکزی، همچنین میان کوههای مرکزی و رشته کوههای شرقی، حوضههای پست داخلی قرار گرفتهاند که همگی ظاهری کاسه مانند (ناودیس) دارند. صفت مشترک رودخانههای تابع این حوضههای نامنظم و قلیل، یک دوره کوتاه طغیان و کاهش سریع مقدار آب است و هر قدر به طرف مشرق نزدیک شویم، بستر رودخانهها در فصول گرما خشک شده و وسعت سطوح مبنا که معمولاً گودالهای کوچک و پراکنده هستند، محدودتر میشود. حوضههای آبریز داخلی با توجه به موقعیت جغرافیایی، تفاوت آب و هوا و اختلاف ارتفاع سطح پایه شبکه آبها به شرح زیرند:
حوضه آبریز غربی؛
حوضههای آبریز مرکزی؛
حوضههای آبریز شرقی.
حوضه آبریز غربی (دریاچه اورمیه): دریاچه اورمیه در ارتفاع 1225 متر از سطح دریا واقع شده و وسعت آن به 6000 کیلومتر مربع بالغ میشود. این گودال حوضه وسیعی را تشکیل میدهد که رود ارس و ارتفاعات سهند و سبلان حد شمالی و شرقی، درّه سفیدرود و کوههای کردستان حد جنوب شرقی و جنوبی، و کوههای مرزی حد غربی آن را تشکیل میدهند. آب دریاچه بسیار شور و تلخ و املاح آن در حدود 23% است، به علت زیادی املاح، به جز موجودات ذرهبینی محدودی، هیچ نوع ماهی و جانوری در آن زندگی نمیکند. در وسط دریاچه حدود 56 جزیره کوچک و بزرگ وجود دارد که از همه معروفتر جزیره اسلامی (شاهی) است که قسمت شرقی آن در موقع پسروی آب به شبه جزیره تبدیل میشود.
چشمههای آب معدنی شامل آبهای گوگردی و گازدار و قلیایی و نمکی و غیره در ارتفاعات دریاچه وجود دارد که از نظر بهداشتی و درمانی مفیدند. در فصل تابستان، مردم برای استفاده از این چشمهها و نیز گل و لای و لجنهای اطراف دریاچه به بنادر آن روی میآورند. مهمترین رودهای این حوضه عبارتند از: تلخه رود، زرینه رود، سیمینه رود.
حوضههای آبریز مرکزی : در فاصله کوههای بینالود و آلاداغ درخراسان، دامنه جنوبی البرز در شمال، پیشکوههای داخلی زاگرس در مغرب و جنوب و دامنههای غربی کوههای کرمان و طبس، حوضههای آبریز پهناور مرکزی ایران را تشکیل میدهند که مساحت آن بیش از 455000 کیلومتر مربع است. این حوضهها عبارتند از:
حوضه آبریز دریاچه قم (دریاچه نمک)؛
حوضه آبریز باتلاق گاوخونی؛
حوضه آبریز دریاچههای نیریز، مهارلو، پریشان.
حوضههای آبریز شرقی : در مشرق ایران در حد فاصل بین فلات ایران و افغانستان منطقه پستی قرار دارد که از شمال به جنوب از مجموعهای از عوارض مرکب از درهّها و دشتها، گودالها و باتلاقها تشکیل یافته و منطقهای طبیعی در حد فاصل این دو فالت ایجاد کرده است.
هریرود که در سرحد ایران «تجن» نامیده میشود، پس از خروج از افغانستان درّه خود را در همین سرزمین پست رو به شمال حفر کرده و بخشی از بستر آن مرز ایران با افغانستان است. رود هیرمند
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 26 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فصل اول
جغرافیای طبیعی سرخس
موقعیت جغرافیایی
شهرستان سرخش در منتهی الیه شمال شرق استان خراسان رضوی با وسعتی حدود 2/5447 کیلومتر مربع در فاصله 185 کیلومتری از شهر مشهد واقع شده است. این شهرستان از شمال و شرق با کشور ترکمنستان، از غرب با شهرستان مشهد و از جنوب با شهرستان تربت جام و فریمان هم مرز می باشد. این شهرستان در عرض جغرافیایی 36 درجه و 36 درجه 40 دقیقه و طول جغرافیایی 60 درجه و 30 دقیقه تا 61 درجه و 15 دقیقه قرار گرفته است.
1-2-1 توپوگرافی
حدود طبیعی منطقه سرخس در جنوب رودخانه کشف رود، در شرق رودخانه تجن، در غرب و جنوب غربی ارتفاعات کپه داغ می باشد. شهر سرخس در دشتی به همین نام که شیب عمومی آن از جنوب به طرف شمال و از غرب به شرق تمایل دارد، واقع شده است. در فاصله 40 کیلومتری از مرکز سرخس در جنوب و غرب ارتفاعاتی به نامهای گرزمه، شورلق و چاله زرد قرار گرفته و پس از آنها ارتفاعات مزدوران که امتداد رشته کوههای هزار مسجد بوده و پاره ای از قلل آن بالغ بر 3200 متر ارتفاع دارد، مشاهده می شود. هرچه از داخل دشت سرخس به سمت شمال پیش برویم به نقاط کم ارتفاع می رسیم. علاوه بر این در این منطقه و مناطق مجاور بعضی از آبادیهای آن تپه های خاکی زیادی به چشم می خورد که ارتفاع آن به حدود 50 تا 30 متر می رسد.
فصل دوم
جغرافیای انسانی سرخس
2-1- وجه تسمیه
واژه سرخس علاوه بر اینکه خود را بعنوان یک نام اصیل ایرانی بر روی یک شهر حفظ کرده است، نام چند گیاه و برخی داروها و اسم افراد تاریخی نیز هست. پاره ای اعتقاد دارند که شهر سرخس را نام گیاهی دانسته است که دارای ساقه های زیرزمینی می باشد و دارای انواع بسیاری است که برخی از آنها در دشت سرخس و منطقه جنگلی آن به فراوانی می روید.
2-2- تاریخچه شهرستان سرخس
2-2-1- سرخس قبل از اسلام
از تاریخ سرخس تا پیش از اسلام اطلاع دقیقی در دست نمی باشد. اما از آنچه که در داستانهای شاهنامه و برخی کتیبه ها آمده است. می توان یقین حاصل نمود که سرخس پیش از اسلام نیز بعنوان یکی از شهرهای مهم خراسان در نزد مردم ایران شناخته شده بوده است. مسعود کیهان در کتابی به معرفی ایالات های قدیم ایران می پردازد که در آن از ساریگا که سرخس امروزه است نیز نام می برد.
اعتماد السلطنه نیز در کتاب خود تأکید می کند که سرخس یکی از نقاط سرحدی بین ایران و توران به حساب می آید و به همین دلیل هنوز آیار یک سرخس مخروبه در خاک ترکنستان وجود دارد که تحت عنوان سرخس افراسیابی می باشد. سرخس افراسیابی همان سرخس قدیم است که در عهد عباس میرزا پس از یک دوره منظور – از دوره تیموری تا اویل دوره قاجار تا حدودی آباد بوده است. انتساب این شهر به افراسیاب در برخی روایات این شبهه را پدید می آورد که سرخس پیش از اسلام یکی از نقاط سرحدی بین ایران و توران به حساب می آمده است. در حالیکه این شهر در نقشه قلمرو امپراطوری های ایرانی پیش از اسلام تقریباً در مرکز خراسان بزرگ واقع می شده است. بار تولد در کتاب خود می نویسد درباره وسعت شهر سرخس پیش از اسلام اطلاع دقیقی در دست نیست. در خصوص بنیانگذار سرخس و همچنین زمان بنای آن روایات مختلفی نقل گردیده است. عده ای عقیده دارند که کیکاوس زمینی را که اکنون سرخس نامیده می شود با سرخس پسر گودرز اقطاع کرد و وی در آنجا شهری را بنا نهاد و نام آن را سرخس نامید. یاقوت در جای دیگر می نویسد در زمان کیکاوس مردی به نام ذغار در این محل سکونت داشته و به تعمیر و آبادانی آن پرداخته است و نام آن را سرخس انتخاب کرده است. قزوینی نیز در قرن هشتم تأکید می کند که سرخس یادگار سرخس پودرگودرز است.
2-2-2- سرخس پس از اسلام
اگر چه از تاریخ پیش از اسلام سرخس اطلاعات چندانی در دست نیست، اما در عوض از گزارشهای ارزشمندی که جغرافی دانان و تاریخ نگاران مسلمان از دوران اسلامی این شهر داده اند، می توان تا حدودی به سیمای این سرزمین در این دوران پی برد. به طور کلی واقعیت این است که خراسان و به تبع آن سرخس دو بار توسط مسلمانان فتح گردید. یکبار در سال 21 (هـ . ق) توسط احنف بن قیس در زمان خلافت عمر و بار دیگر در سال 30 یا 31 (هـ . ق) به دست عبدالله بن عامر در زمان خلافت عثمان. با فتح خراسان و سرخس توسط مسلمانان به بررسی اوضاع این شهر در آغاز دوران اسلامی می پردازیم.
سرخس شهر یا منطقه ای بزرگ و مهم بوده است و مسلمانان نمی توانستند از فتح آن صرف نظر نمایند. به عبارت دیگر نفوذ اسلام و سیطره مسلمانان بر این نقطه نمی توانسته به تبعیت منطقه دیگری باشد.
استیلای بر سرخس از جهت تسلط بر دیگر نواحی خراسان و لشکر کشی از آن بعنوان پایگاه استقرار مجاهدان مسلمان به سوی سرزمین های دیگر، ارزش سوق الجیشی داشته است.
سرخس حداقل از ده سال پیش از این تاریخ با اسلام آشنا شده است و نفوذ اسلام در این منطقه، تاریخی تقریباً برابر با نفوذ اسلام در سایر مناطق ایران مرکزی دارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن .doc :
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع تحقیق :
تاریخ ، جغرافیا و زندگی عمومی مردم طالقان
استاد راهنما :
سرکار خانم سهرابی
محققان :
رضا پارسای
علیرضا اعلائی
بهار 86
طالقان از آغاز تا اسلام
هزاران سال پیش یکدسته از مردم فقیر اما نیرومند و دلیر در نواحی شمال ایران سکونت گزیدند و این عده که در نوشته های مورخین مارد یا امارد نامیده می شوند ابتداء در اکثر کشورهای آسیای باختری پراکنده بودند و بتدریج در اثر فشار قبایل مختلف در منطقه ای متمرکز گردیدند .
از وضع زندگی و اوضاع اجتماعی و دینی این گروه اطلاعات دقیقی در دست نیست و همینقدر معلوم است که قومی چادر نشین و بیابانگرد بودند و در درون غارها و شکاف کوهها زندگی می نمودند و غذای آنان از گوشت حیوانات تأمین می گردید .
پیرنیا بنقل از کنت کورث می نویسد که زنان آنان فاقد صفاتی می باشند که از خصائص زنهاست یعنی ظرافت و لطافت ندارند و لباس آنان تا زانو نمی رسد موهای سرشان راست ایستاده و فلاختی بر سر دارند که هم زینت و هم اسلحۀ آنهاست .
بعضی از مورخین سه طایفه مشهور دیگر یعنی طایفۀ تپوری و گیل و کادوزی یا کادوسی را شعبه ای از مارد می دانند . دسته ای نیز کادوزیها را از اعقاب طایفۀ گیل می پندارند .
این گروه از اوایل قرن ششم قبل از میلاد استقلال داشته و از هیچیک از پادشاهان چه قبل از اسلام و چه بعد از آن پیروی ننمودند .
حدود سرزمین آنها از خاور بگرگان و استان خراسان و از شمال بدریای خزر و از باختر بلنکران و از جنوب خاوری به سمنان و دامغان و بسطام و از جنوب باختری به قزوین ( کسپین ) محدود می گردید .
بعضی از مورخین حوزۀ زندگی ماردها را بین تپوریها که در مازندران سکونت داشتند و کادوزیان که در گیلان زندگی می کردند تعیین می نمایند .
با توجه بحدود زندگی ماردها و اینکه سفیدرود را نیز در قدیم امارد می نامیدند می توان گفت تاریخ طالقان از حوادث زندگی این قوم جدا نبوده و در هر حال مطالعه در زندگی ماردها مطالعه در اوضاع و حوادث تاریخی و مذهبی و اجتماعی مردم این منطقه نیز می باشد .
از مجموع گزارش مورخین پیداست که طالقان از زمان اسکندر ( 330 ق م ) تا دوران سلطنت قباد ( 496 م ) در دست خاندان جشنسف بوده است و در نامه تنسر جشنسف شاه و شاهزاده طبرستان و فدشوارگر ( گیلان و دیلمان و رویان و دماوند ) نامیده می شود و پس از انقراض آل جشنسف کیوس ( کیوش ) پسر یزرگ قباد بحکومت این ولایت منصوب گردید و پس از آنکه کیوس بدست برادرش انوشیروان کشته گردید فرمانروائی این ناحیه بآل قارن یا سوخرائیان داده شد .
در سال 22 هجری یعنی پس از گسسته شدن رشته استقلال ایران از دیلمان مردی بنام موتا ( مورتا ) برای راندن تازیان با نعیم بن مقرن بجنگ پرداخت ولی موتا پس از نبرد سختی شکست خورده و کشته شد تازیان ری و قزوین را گشودند اما از حدود قزوین خارج نگشته آنجا را برسم دوره ساسانیان ساخلوگاه خود ساختند همینکه امپراطوری اسلام دچار دودستگی گردید و جنگ جمل و صفین پیش آمد دیالمه از کوهستان خود بسمت قزوین هجوم آوردند تازیان را از آن نواحی بیرون کردند بنی امیه و سپس بنی عباس لشکریانی بسوی دیالمه و بخشهای مختلف طبرستان که عبارت بودند از رویان ( طالقان در بخش جنوب رویان قرار داشت ) . مازندران . رستمدار . فدشوارگر . فیروزکوه قصران ( شمیرانات و لواسانات ) دماوند فرستادند . این جنگلها ساکنین اطراف دریای خزر را زودتر تسلیم اعراب نمود و در سال 22 هجری مردم مازندران بدستور و تدبیر فرخان اصفهبد اصفهبدان طبرستان با تازیان صلح نمودند و بدرخواست آنان ( اسلام یا جزیه ) گردن نهادند اما آنانیکه در رشته کوههای البرز زندگی می نمودند تازیان را بسر زمین خود راه ندادند .
طالقان و نهضت جنگل
در سال 1333 ه با بر افروخته شدن آتش جنگ جهانی اول و نفوذ قوای بیگانه بداخل خاک ایران در شمال این سرزمین یک نهضت چریکی که بعدها به قیام جنگل شهرت یافت شکل گرفت که یکی از اعضاء مؤثر و سازمان ده آن دکتر ابراهیم حشمت فرزند میرزا عباسقلب حشمت الاطباء شهر اسری بوده است .
جنگلیها این مبارزه را با نام و رهبری هیئت اتحاد اسلام دنبال نمودند و با اعدام دکتر حشمت دوران فرمانروائی هیئت اسلام که بعدها به کمیته اتحاد اسلام تغییر نام داده بود بپایان میرسد و بفاصله کوتاهی حکومت جمهوری شوروی ایران جانشین آن می گردد . تردیدی نیست که نقش مردم طالقان در این دوران حساس با پیوندهای دیرینه ای ارتباط می یابد که امید است روزی با بدست آمدن اسناد و یادداشتهای بیشتر در این باره اطلاعات سودمندتری در اختیار قرار گیرد و عجالةً آنچه را که می توان در این باره گفت آنست که در منابع تاریخی با نام گروهی از مردم طالقان که در حوادث انقلاب گیلان و مقاومت در برابر بیگانگان از آغاز قرار داد تقسیم ایران ( قرار داد 1907 ) و سازماندهی قیام جنگل با آزادیخواهان همکاری داشته اند برخورد می کنیم که عبارت بودند از :
1 – دکتر ابراهیم حشمت که در چهارم اردیبهشت 1298 – در میدان قرق کارگزار رشت اعدام شد و در مسخد چله خانه دفن گردید .
2 – علی طالع میری – در رشت سکونت داشته از جمله اعضاء شورای جنگل و مسئول خوار و بار و تهیه اسلحه برای جنگلیها بود و در تجارتخانه ای به کار اشتغال داشت .
3 – حاج نظر علی میری که موجب آشتی میان دکتر حشمت و امیر اسعد تنکابنی گردیده و در تنکابن به تجارت می پرداخت .
4 – شیخ محمود طالقانی که موجب پیوستن خوانین دیلمان بجنگل گردید و در سیاهکل به وعظ و تبلیغ می پرداخت .
5 – میرزا علی خان پسر فضل اله شهر اسری از خویشاوندان دکتر حشمت که در تسخیر تهران هم همراه بود مدتی نیز رئیس شهربانی ساری گردید و بایفرم خان به زنجان رفت و رئیس شهربانی این شهر شد و پس از تجاوز روسها به این شهر اعدام گردید .
6 – میرزا غفار خان برادر میزا علی خان و پسر فضل اله بعد از انقلاب مشروطه برای مدتی حکمران قم گردید .
7 – سهرابخان پسر میرزا خلیل طالقانی در دوران ریاست شهربانی میرزا علی خان در زنجان معاون انتظامات شهری بود .
8 – عبد اله خان کرکبودی – چریک نظام ملی جنگل و از جمله مجاهدین در دستگیری محسن خان امین الدوله در لشت نشا بوده است که در کرکبود بکار زراعت اشتغال داشت و پس از پایان کار جنگل کارمند یکی از ادارات دولتی گردید .
9 – میرزا ابراهیم نسائی که کشاورز و معلم در روستاهای گیلان و انباردار جنگل در گیلاس شرق و از جمله همراهان قوای جنگل در دستگیری محسن امین الدوله در لشت نشا بود و پس از پایان کار جنگل به روستا نساء طالقان رفته و بکار معلمی و زراعت پرداخت .
10 – خدابخش اوانکی – کشاورز و پیک جنگل بوده است و پس از استقرار دکتر حشمت در بخش شرقی گیلان پیک مخصوص وی بطالقان بود .
جز این گروه با نام تعدادی از سوهانیها وکشی ها و کشرودیها و گورانیها آشنا هستیم که از حضورشان در نهضت جنگل و همکاری آنان با دکتر حشمت نام برده شده است .
جنگلیها از دلبستگی مردم طالقان به نهضت جنگل آگاه بودند که یارآور می شوند میرزا پس از ورود بلاهیجان و مشورت با دکتر حشمت تصمیم گرفتند از راهی امن به طرف لاهیجان رفته و از آنجا خود را بمناطقی برسانند که بتوانند قوای خود را جمع و جور نمایند اما پیشنهاد دکتر با مخالفت احسان اله خان و خالو قربان روبرو گردید .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 767
جغرافیای جزیرهالعرب
جزیرهالعرب سرزمین خشکی است که از سه سوی در حصار آب قرار گرفته است. در غرب آن دریای سرخ قرار دارد که حد فاصل جزیرهالعرب و قارة آفریقاست؛ جنوب آن به اقیانوس هند محدود میشود و در شرق آن دریای عمان و خلیجفارس قرار گرفته است که جزیرهالعرب را از ایران جدا میسازد. تنها در قسمت شمالی با عراق و شامات پیوند زمینی دارد.
جزیرهالعرب از نظر جغرافیایی به چند بخش تقسیم میشود:
1. حجاز؛ سواحل شرقی دریای سرخ و طبعاً شامل بخشی از ناحیة غربی جریرهالعرب است. در این باره بیشتر خواهیم نوشت.
2. تهامه؛ آن بخش از جزیرهالعرب است که در جنوب حجاز قرار دارد.
در تعریفی دیگر، خود حجاز دو ناحیة غربی و شرقی دارد؛ ناحیة شرقی آن، که منطقهای کوهستانی است «حجاز» نامیده میشود و قسمت غربی آن، که دشتی سرازیر به سوی دریای سرخ است، «تهامه» نام دارد.
3. نجد؛ قسمت میانی جزیرهالعرب از شمال به جنوب است، که در شرق حجاز قرار دارد.
4. عروض؛ به بخش وسیعی از جزیرهالعرب، که در ناحیة شرقی جزیره است، اطلاق میشود. در این قسمت، شهرهای احساء و قطیف واقع است. در حاشیة شرقی و جنوبشرقی جزیره، کشورهای قطر، بحرین و عمان قرار دارند.
5. یمن؛ شامل نواحی جنوبی جزیرهالعرب است و یمن جنوبی و یمن شمالی را دربر میگیرد که خود دو کشور مستقلاند.
بدین ترتیب، جزیرهالعرب افزون بر آنکه از لحاظ جغرافیایی به مناطق مختلف تقسیم میشود، از لحاظ سیاسی نیز کشورهای چندی در آن قرار دارد. امروزه گستردهترین و مهمترین بخش جزیرهالعرب، کشور عربستان سعودی است.
کشور عربستان سعودی
در دوران ما، بخش بزرگی جزیرهالعرب را کشور عربستان سعودی تشکیل میدهد؛ دیگر کشورهای موجود در شبه جزیره، عبارتنداز یمن، کویت، بحرین، اماراتمتحدة عربی، قطر و عمان.
کشور سعودی که در گذشته به نام «الجزیرهالعربیه» شهرت داشته، اکنون به نام خاندان آل سعود شناخته میشود؛ خاندانی که فعالیت خود را از قرن دوازدهم هجری در «نجد» آغاز کرد. در این باره در جای دیگری سخن خواهیم گفت.
زمانی که ملک عبدالعزیز بر این کشور سلطه یافت، نام آن را به «المملکهالعربیه السعودیه» تغییر داد. مساحت این کشور 000/240/2 کیلومتر مربع است. در شمال با اردن و عراق، در جنوب با یمن جنوبی و شمالی و در شرق با امارات، بحرین قطر و عمان همسایه است. نشان عمومی این کشور یک نخل در بالا، با دو شمشیر در پایین است که یکدیگر را قطع کردهاند. هر دوی اینها به نوعی فرهنگ عربی را در کشور عربستان سعودی نشان میدهد.
کشور سعودی، دارای شش منطقة بزرگ است که عبارتنداز:
1ـ منطقة حجاز، که مهمترین شهرهای آن مکه، مدینه، طائف و جده است.
2ـ منطقة شمالی، که شهرهای مهم آن تبوک، حائل و عرعر است.
3ـ منطقة ربعالخالی، که مهمترین شهرهای آن عبیله و شواله است.
4ـ منطقة شرقی، که مهمترین شهرهای آن عبارتنداز دمام، ظهران و جبیل.
5ـ منطقة عسیر، که مهمترین شهرهای آن نجران، ابها، خمیس و جیزان است.
6ـ منطقة نجد، که مهمترین شهرهای آن عبارتنداز: ریاض، الخرج، درعیه، عنیزه و بریده.
منطقة حجاز
کلمة حجاز از «حاجز» گرفته شده و به معنای «مانع» است. این نام بدین دلیل است که رشتهکوه «سراه» که از شمال تا جنوب در برابر دریای سرخ کشیده شده و طول آن 1760 کیلومتر است، دو قسمت را از یکدیگر جدا کرده که در یک سوی آن نجد و در سوی دیگر تهامه قرار گرفته است. بدین ترتیب، این کوهها مانعی در میان این دو ناحیه است و حجاز دقیقاً شامل بخش کوهستانی به سمت غرب؛ یعنی دریای سرخ است. در واقع، بخشی از حاشیة شرقی دریای سرخ را که مکه و مدینه در آن قرار دارد، حجاز مینامند.
حجاز چون دیگر نواحی جزیرهالعرب، بسیار خشک و کم آب است و تنها در برخی از وادیها، آبهای فصلی و یا چاه وجود دارد که از قدیم برخی از قبایل عرب را پیرامون خود گرد آورده است. به همین دلیل، در قدیم و تا چند دهة اخیر، یکجانشینی شهری و روستایی کمتر در حجاز وجود داشته و در زمان ظهور اسلام تنها چند ناحیه به عنوان مراکز شهری شناخته میشده است: مکه، طائف،یثرب و خیبر.
شهر مکه و موقعیت جغرافیایی آن
مهمترین شهر و مقدسترین نقطة حجاز، بلکه جزیرهالعرب، شهر مکه است. این شهر در فاصلة هشتاد کیلومتری شرق دریای سرخ واقع است. شهر مکه در طول 40 درجه و 9 دقیقه و عرض 31 درجه و 28 دقیقة خط استوا قرار گرفته و 330 متر از سطح دریا بلندی دارد.
فلسفة پیدایش این شهر که به نام «امالقری» نیز شناخته میشده، به دو جهت است: نخست مرکزیت عبادی و دوم مرکزیت تجاری آن. این شهر، در قرآن «بکه» هم نامیده شده است. در برخی از روایات، مکه نام حرم و بکه نام مکان کعبه دانسته شده است. در برخی نقلها «بکه» به معنای بکاء مردم در آن و در برخی دیگر «یبک الناس بعضهم بعضا» به معنای مزاحم شدن برخی بر برخی دیگر و در واقع ازدحام معنا شده است.
دربارة نامگذاری آن به «مکه»، اقوال مختلفی نقل شده است؛ از آن جمله گفتهاند: مکه در اصل ترکیبی از «مک» و «رب» بوده. مک به معنای «بیت» است و مکه یعنی بیتالرب یا بیتالله. در نقلی دیگر آمده است: بک به عنوان یک پسوند، به معنای واحه و وادی آمده، مثل «بعلبک» که به معنای وادی بک است. بدین ترتیب، براساس نامی که بطلمیوس برای مکه گفته است (یعنی «ماکارابا») باید این شهر را به نام وادی رب بشناسیم. برخی هم «مکرابا» را از کلمة عربی مقرب گرفتهاند، اصطلاحی که به احتمال، مربوط به کسانی میباشد که مدعی نزدیکی به خدا، یا خدایان بودهاند. جدای از آنچه گذشت، معنای فراوانی بر بکه و مکه گفته شده که بسیاری از آنها حدسی است.
روشن است که در این نامگذاریها یکی از عناصر اصلی، «رب» و «خانة» رب است. این مسأله، نشاندهندة شکلگیری این شهر بر گرد خانة خداوند است که خود تقدس کهن این شهر را آشکار میکند.
نام دیگر مکه «البلدالأمین» و «البلدالحرام» است که به تناسب مرکزیت عبادی آن، بر آن شهر اطلاق شده و مکرر در قرآن بر این بعد شهر تکیه شده است.
از مکه، در نوشتههای تاریخی نسبتاً قدیمی یاد شده و دلیلش آن است که مسیر تجارب از شامات به سمت یمن، از این ناحیه عبور میکرده است. افزون بر آن، باید تاریخ بنای این شهر را از زمان بنای کعبه و یا دست کم تجدید بنای آن دانست.
مکه در بعد دینی خود، دارای فضایل بیشماری است. مهمترین فضیلت آن، وجود خانة خدا و مسجدالحرام و به تعبیر ابراهیم در سخن وی با خدا «بیتکالمحرم» است. خداوند شهر مکه را در قرآن، در کناره کوه مقدس طور قرار داده و فرموده است: «و التین والزیتون و طور سینین و هذا البلد الامین»