لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
مقدمه
انا جعلنا قرآن عربیا لعلکم تعقلون
از مدتها پیش در این اندیشه بودم که مطالب، جزوه ها و تست های پراکنده ی خود را قریب چهارده سال در کلاس های تدریس کرده ام، گرد آوری کنم.
از طرفی می دیدم اقبال دانش آموزان و دانش جویان به زبان عربی روز افزون است و کتابهای خرد و کلان، تحت عنوان آموزش عربی به روش سنتی و کهن که پیوسته تالیف و چاپ می شود، پاسخگوی علاقه ی دانش آموزان و دانشجویان عزیز نیست و از سوی دیگر روش تدریس برخی استادان گرامی آنچنان است که چه بسا آسانترین مباحث را گنگ و پیچیده جلوه می دهد و ذهن دانش آموز و دانشجو را خسته و آشفته می نماید.
به تحریض همکاران دانشگاهی و فرهنگی، بر آن شدم روشی جدید و نوین در آموزش ربان عربی ارائه کنم، تا تجربه های مختصر خویش را که حلال چندین سال تدریس به دست آورده ام در دسترس همگان قرار دهم و به نوعی، از استقبال این عزیزان به روش آموزش خویش، قدر دانی کنم.
حروف عربی
حروف زبان عربی: زبان عربی دارای ۲۸ حرف است که عبارت اند از: الف. ب. ت. ث. ج. ح. خ. د. ذ. ر. ز. س. ش. ص. ض. ط. ظ. ع. غ. ف. ق. ک. گ. ل. م. ن. و. ه. ی
بر زبان عربی چهار حرف (گ. چ. پ. ژ) که در زبان فارسی دیده می شود وجود ندارد. به عنوان مثال اگر یک عرب زبان زبان بخواهد بگوید گرگان، آنرا به صورت جرجان تلفظ می کنند یا کشور چین را به صورت حین تلفظ می کند.
حروف شمسی: حروفی که اگر در اول کلمه ای باشد که " اک " بر سر آن قرار گیرد حرف "لام" خوانده نمی شود و آن حرف با تشدید ( ) خوانده می شود مانند حرف ش در کلمه الشمس که از حرف شمسی است. این حروف مجموعا ۱۴ حرف هستند و عبارت اند از: ت. ث. د. ذ. ر. س. ش. ص. ض. ط. ظ. ل. ن.
حروف قمری: حروفی که اگر در اول کلمه ای باشند که «اﻜ» بر سر آن قرار گیرد، حرف لام و اولین حرف آن کلمه، تشدید نمی گیرد. مانند حرف ق در کلمه ی القمر که از حروف قمری است. این حروف مجموعا ۱۴ حرف هستند که عبارت اند از: ا. ب. ج. ح. خ. ع. غ. ف. ق. ک. م. و. ﻫ. ی.
حرکات: حرکات با صداها مهم ترین نقش را در تلفظ حروف دارند. حرکات در زیر یا روی حروف عربی قرار می گیرند مانند کتب- احمد- یجلس
اقسام حرکت:حرکت ها عبارت اند از ( َ ِ ُ ) و سکون یا جزم نیز به شکل های (^ ) می باشد که ضد حرکت تلقی می شود.
تعریف تنوین: تنوین، نون ساکنی است که در آخر بعضی اسم ها خوانده می شود، مانند: کتاب – رجل- جامعه
اقسام تنوین: تنوین بر سه قسمت است: ۱- نصب ( ˝ ) ۲- جر( ٍ ) ۳- رفع( ٌ )
اقسام اعراب: ۱- مرفوع ( ْ ُ ) ۲- منصوب ( ˝ َ ) ۳- مجرور ( ٍ ِ ) ۴- مجزوم ( ْ )
نکته: فتحه کسره ضمه نصب جر رفع و جزم خود اعراب نیستند بلکه حرکاتی اند که اعراب را نمایش می دهند.
نکته: اسم هیچگاه مجزوم و ساکن نمی شود.
اقسام کلمه: کلمه لفظی است که دارای معنی باشد و بر سه قسمت است: ۱- فعل ۲- اسم ۳- حرف
صرف و نحو
صرف و نحو: مجموع قواعد زبان عربی از لحاظ دستوری، صرف و نحو می گویند.
علم صرف: علمی است که به تغییرات ظاهری کلمه و ساختار آن در خارج از جمله می پردازد.
صرف اسم مانند: رجل (مرد)← رجلان (دو مرد)← رجال (مردان)← رجبل (مردک)
صرف فعل مانند: جلس (نشست)← یجلس (می نشیند)← اجلس (بشین)
صرف
مبحث فعل
فعل از لحاظ زمان: بر سه قسمت است: ۱- ماضی ۲- مضارع ۳- امر
فعل ماضی: بر انجام کار یا وقوع حالتی در گذشته دلالت می کند مانند: جلس (نشست) – ضحک (خندید) – علم (دانست)
نمونه ای از صرف ۱۴ صیغه فعل ماضی
جنس
تعداد
شماره صیغه
فعل
فاعل
اعراب (مبنی بر)
معنی
معـــــــــــــایــب
مذکر
مفرد
مثنی
جمع
۱
۲
۳
نصر
نصرا
نصروا
)هو( مستمر
الف
واو
َ
َ
ُ
(آن یک مرد) یاری کرد
(آن دو مرد) یاری کردند
(آن مردان) یاری کردند
مونث
مفرد
مثنی
جمع
۴
۵
۶
نصرت
نصرتا
نصرن
(هی) مستمر
الف
ن
َ
َ
ْ
(آن یک زن) یاری کرد
(آن دو زن) یاری کردند
(آن زنان) یاری کردند
مخــــــــــــاطـــب
مذکر
مفرد
مثنی
جمع
۷
۸
۹
نصرت
نصرتما
نصرتم
ت
تما
تم
ْ
ْ
ْ
(تو یک مرد) یاری کردی
(شما دو مرد) یاری کردید
(شما مردان) یاری کردید
مونث
مفرد
مثنی
جمع
۱۰
۱۱
۱۲
نصرت
نصرتما
نصرتن
ت
تما
تن
ْ
ْْ
ْ
(تو یک زن) یاری کردی
(شما دو زن) یاری کردید
(شما زنان) یاری کردید
متکلم
مذکر و مونث
مفرد مثنی و جمع
۱۳
۱۴
نصرت
نصرنا
ت
نا
ْ
ْ
من یاری کردم (مرد یا زن)
ما یاری کردیم (مردان یا زنان)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
منابع حقوق تجارت:
قوانین تجاری: 1.اصلی: قانون تجارت 2. فرعی: هرجیزی غیر از قانون تجارت که با قوانین تحاری در ارتباط هستند(آیین نامه ی ثبت شرکتی – قانون ثبت اختراعات)
قوانین مدنی: آراء دیوان عالی کشور است ( وقتی دو دادگاه در بحث امور تجاری ، قانونی را صادر کنند . رفعش با آراء دیوان عالی کشور است)
رسوم و عادات و عرف تجاری که قانون تجارت آن را رفع نمی کند
رسوم و عادات متداول بین بازرگانان که قوت قانونی دارند یعنی درصورت فقدان قانون مورد حمایت می باشند.
پیمان های بین الملی مثل عهدنامه هایی که دولت ایران به آنها پیوسته است.
تجارت در اسلام:
آیات ( تجاره عن تراض) : تجارت از روی رضایت
روایات
احکام اسلامی (فرق بیع و ربا) تجارت در ربا طوری صورت می گیرد که فشار اقتصادی به یک طرف وارد می شود و ربا به دو جنسی که با کیل و وزن معامله می شوند تبادل گردد و یکی از دیگری بیشتر باشد گویند اما بیع خرید و فروش از روی رضایت می باشد.
آداب تجارت در اسلام مثلا به احکام تجارت آگاه باشد یا از مومنین سود نگیرد و ...
مکاسب محرمه : چیزی که خرید و فروش آن حرام باشد.
حقوق: جمع حق است و حق یعنی امتیازات و توانایی های قانونی فرد در اجتماع را حقوق می گویند مثل حق مالکیت ، حق دفاع، حق آزادی
جایگاه حقوق تجارت:
حقوق خارجی یا بین الملی : مجموعه قواعدی که مورد پذیرش کشورهای جهان قرار می گیرد
حقوق داخلی: که محدود به سرزمین و منطقه جغرافیایی کشور موردنظر است که فقط در همان منطقه برای همان منطقه جغرافیایی ارزش و اعتبار دارد.
حقوق داخلی: عمومی – خصوصی
عمومی: قواعدی است که ارتباط بین دولت و مردم است
خصوصی : قواعدی که مربوط به روابط بین افراد با یگدیگر است.
و جایگاه حقوق تجارت از نوع داخلی خصوصی است.
تعریف حقوق تجارت:
دانستن حقوق و تکالیف بازرگانی و علم به اصول و قواعد و قوانینی که روابط معاملاتی بازرگانان و اعمال تجاری را تنظیم می کند.
مبدأ حقوق تجارت:
کلی ( بین الملی)
داخلی (ایران): قبل مشروطه : بیشتر جنبه فقهی دارد. بعد از مشروطه: در سال 1304-1303 قانونی نوشتند – دوباره در سال 1311 قانون تجارت جدید نوشته شد و قانون قبلی در آن مواردی که با قانون جدید تفاوت دارد نسخ شد.
نکته: فرق طرح و لایحه
اگر پیشنهاد دهنده یک قانون خود نمایندگان باشد طرح و اگر دولت باشد لایحه می باشد.
جلسه دوم 11/785
واژه تعریف تاجر: کسی است که شغل معمولی خود را معاملات تجارتی قرار می دهد.
ماده 2 معاملات تجاری: 1- ذاتا تجاری 2- غیر ذاتی یعنی به اعتبار تاجر بودن طرفین یا یکی از آنها تجاری هستند و این در ماده 3 بحث خواهد شد.
سوال : چه معاملاتی ذاتا تجاری هستند؟
الف – خرید یا تحصیل هرنوع مال منقول به قصد فروش یا اجاره اعم از این که تصرفاتی در آن شده باشد یا نشده باشد.
خرید: پرداخت پول در برابر کالا تحصیل : بدست آوردن کالا از هر طریق مثلا هدیه گرفتن، ارث گرفتن
مال: 1- منقول 2- غیرمنقول
منقول: مالی است که قابلیت نقل و انتقال از یک مکان به مکان دیگر را دارد بدون آنکه لطمه ای به آن وارد شود(تعریف مدنی)
غیرمنقول: نقل و انتقالش ممکن نیست مثل زمین ، خانه و اگر بخواهیم انتقالشان بدهیم خراب می شود مثل خانه و کسی که خانه یا زمین را بخرد به آن تاجر نمی گویند چون معاملات غیرمنقول، تجاری نیست.
تصرفاتی در آن شده باشد یا نشده باشد: اگر در آن شده باشد مثل پارچه را می خرید و لباس می کنند و می فروشد و اگر تصرفی نشده باشد جنس را همان طور که خریده می فروشد.
سوال: آیا کسبه جزء هم تاجر هستند یا نه؟ 2 پاسخ داده شده: هستن ، نیستن ولی به هرحال از داشتن دفاتر معافند .
دلیل کسانی که می گویند هستن چون بند الف شاملشان می شود اما تعریف وزارت دادگستری درباره کسب -------
کسبه جزء چیست؟ کسانی هستند که مطابق عرف تجارت اطلاق تاجر به آنها نمی شود و اگر داخل یکی از طبقات زیر باشند کسبه جز و از داشتن دفتر معاف هستند: 1- کسانی که فروش سالیانه آنها از 120 هزار ریال (12 هزار تومان) تجاوز
2- شوفر ، گاری چی و به طور کلی (حمل و نقل) از هر قبیل 3- متصدیان حمل و نقل اگر دست رنج آنها متجاوز از هزار ریال نباشد و داخل طبقه دوم هم نباشند مثل راننده کامیون
( راننده ی کامیون را کارگر می گویند نه تاجر چون از قدرت و بازوی خودش استفاده کرده و جزء کسانی است که مطابق عرف تجارت اطلاق تاجر به آنها نمی شود)
ب – تصدی بر حمل و نقل از راه خشکی یا آب یا هوا بر هر نحوی که باشد مثل آژانس نه کارگرهای آژانس تصدی از استمرار و دوام می آید و کسی که کارش و شغلش این است و کسی که اتفاقی حمل و نقل می کند به آن تاجر نمی گویند.
ج- هر قسم عملیات دلالی یا حق العملکاری (کمیسیون ) و یا عاملی ( کارگری) و همچنین تصدی به هرنوع تأسیساتی که برای انجام بعضی از امور انجام می شود از قبیل تسهیل معاملات ملکی یا پیدا کردن خدمه یا تهیه و رساندن ملزومات و غیره
دلال کسی که فقط واسته خرید و فروش است و خودش نه خریدار است و نه فروشنده حال چه مال منقول را دلالی کند و چه مال غیرمنقول مثل بنگاه معاملاتی منزل اتومبیل پس اگر خانه هم معامله شود عمل آن تجاری است و
حق العملکاری : خرید یا فروش برای دیگران است و یک طرف معامله را خودش انجام می دهد به عبارتی به اسم خود و به حساب دیگری معامله می کند. ( عمل کار خودش را به عنوان فروشنده معرفی می کند)
عامل فردی به نمایندگی از بازرگان امور او را از قبیل ترخیص کالا از گمرک به عهده می گیرد.