لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
بیل گیتس نابغه ماکروسافت
بیل گیتس نابغه ماکروسافت
ویلیام هنری گیتس سوم مشهور به بیل گیتس، در ۲۸ اکتبر ۱۹۵۵ در سیاتل،مرکز ایالت واشنگتن آمریکا به دنیا آمد.گیتس در خانوادهای به دنیا آمد که از تاریخی غنی از تجارت و سیاست و خدمات اجتماعی سرشار بود. پدر پدربزرگش شهردار و نماینده مجلس ایالتی بود، پدربزرگش معاون رئیس کل یک بانک ملی و پدرش ویلیام هنری گیتس دوم وکیل دادگستری و یکی از سرشناسان شهر سیاتل است و مادر او آموزگار مدرسه و یکی از اعضا هیئت مدیره یونایتد وی اینترنشنال (United Way International) بود که در امور خیره نیز فعالیت داشت. بیل گیتس در این خانواده و در کنار دو خواهر خود رشد کرد.گیتس در کودکی بیشتر وقت خود را در کنار مادربزرگ خود گذراند و از او تأثیر بسیار گرفت. از اول زندگیاش،جاه طلبی و بلندپروازی و حس رقابت از او میبارید؛همان عواملی که نیاکانش را به بالاترین مدارج حرفهای شان رسانده بود. در دبستان به سرعت از همسن و سالانش در تمام دروس به ویژه ریاضیات و علوم جلو افتاد. والدینش که این وضعیت را دیدند،او را در یک مدرسه معروف به نام لیکساید ثبت نام کردند. در همین جا بود که هسته اولیه مایکروسافت شکل گرفت. قضیه از آن جا شروع شد که در بهار ۱۹۶۸ مدرسه تصمیم گرفت که دانش آموزان را با پدیدهای جدید که تازه داشت در دنیا شکل میگرفت،یعنی رایانه،آشنا کند.رایانهها هنوز بزرگ تر و گران تر از آن بودند که مدرسه بتواند یکی از آنها را بخرد.برای همین مدرسه یک صندوق گذاشت و گفت که برای اجاره یک سال رایانه DECPDP-۱۰ ساخت جنرالالکتریک،کمک کنید.پول زیادی بیشتر از هزینه اجاره یک سال جمع شد.اما مدرسه،جذابیت این غول الکترونیکی را برای بچهها دست کم گرفته بود. این بچهها،بیل گیتس،پل آلن که دو سال از گیتس بزرگتر بود و چند تای دیگر
از رفقا بودند که همه الان برنامه نویسان ارشد مایکروسافت هستند. آنها روز و شبشان را توی اتاق رایانه مدرسه میگذراندند.خیلی نگذشت که معلمان از دست آنها شاکی شدند.آنها نه درس میخواندند و نه مشق مینوشتند.بدتر از همه این که تمام زمان اجاره رایانه را تنها در عرض چند هفته تمام کردند. در پاییز ۱۹۶۸ شرکت مرکز رایانه (Computer Center) دفتری در سیاتل باز کرد.بچه یکی از کارمندان ارشد این شرکت در مدرسه لیک ساید درس میخواند.برای همین،این شرکت،رایانهای را با زمان محدود در اختیار این مدرسه قرار داد.گیتس و بقیه بچهها به سرعت سراغ این رایانه رفتند.هکرهای جوان چند بار دزدکی وارد سیستم شدند و نرم افزارهای امنیتی آن را خراب کردند.بدتر از همه این که فایلهایی را که زمان استفاده آنها از رایانه در آن ثبت شده بود،دستکاری میکردند.اما گند قضیه درآمد و شرکت هم آنها را از استفاده از رایانه محروم کرد.اما مخ صاحبان این شرکت کار میکرد.آنها گیتس و آلن را استخدام کردند.اواخر ۱۹۶۸ بود که بیل گیتس،پل آلن و دو نفر دیگر،گروه برنامه نویسان لیک ساید را تشکیل دادند.آنها که حالا سرشان به سنگ خورده بود،تصمیم گرفتند به جای هک،یک کار درست و حسابی بکنند.شرکت مرکز رایانه هم از آنها خواست که حالا که به اشکالات امنیتی رایانه ما پی بردید،آنها را درست کنید.در عوض،آنها وقت نامحدودی را میتوانستند با این رایانه سر کنند.برای آنها واقعا اغواکننده بود. اواخر سال ۱۹۶۹ شرکت مرکز رایانه دچار مشکل مالی شد و بچههای گروه برنامه نویسی لیک ساید باید جل و پلاسشان را جمع می کردند. آنها با هر تقلایی بود،یک رایانه در دانشگاه واشنگتن،جایی که پدر پل آلن کار میکرد،پیدا کردند.گروه دوباره تشکیل شد و اولین سفارش اش را گرفت:نوشتن یک برنامه برای لیست حقوق یک
شرکت. پاییز سال ۱۹۷۳ گیتس توانست وارد دانشگاه هاروارد شود.اما قلبش را بیرون دانشگاه کنار رایانه اش
جا گذاشته بود.گیتس که شب تا صبحش کنار رایانه و با پل آلن میگذشت،صبح تا شب سر کلاس در حال چرت بود.او در هاروارد با استیو بالمر (Steve Ballmer) که در حال حاضر رئیس قسمت اداری مایکروسافت است آشنا شد.بالاخره پل آلن،او را راضی کرد که آنها باید یک شرکت مستقل رایانهای بزنند.اما بیل گیتس مردد بود که دانشگاه را کنار بگذارد یا نه.تا این که یک روز پاییزی ۱۹۷۴،آلن طرح جلد مجله پاپیولار الکترونیکس را دید:آلتیر ۸۰۸۰،نخستین ابزار میکرورایانهای دنیا با مدلهای بازرگانی دست و پنجه نرم میکند.بعدازظهر همان روز گیتس و آلن دو جوان آس و پاس و علاف که روزشان را با رایانه میگذراندند،تصمیمشان را گرفتند:ما بازار رایانههای خانگی را به دست میگیریم.چند روز بعد،گیتس با شرکت MITS تماس گرفت و گفت که برای رایانه آلتیر یک نرم افزار به نام بیسیک نوشتهاست.اما فقط خودش و آلن میدانستند که این لافی بیش نبوده.آنها حتی یک خط برنامه هم ننوشته بودند.آنها حتی یک آلتیر ۸۰۸۰ را هم ندیده بودند.از وقتی که شرکت چراغ سبز به آنها نشان داد تا روزی که آخرین خط برنامه بدون Error اجرا شد،فقط ۸ هفته طول کشید.فردای آن روز آلن به دفتر MITS رفت و برنامه را نشان داد.اما نکته جالب این بود که آنها این برنامه را با رایانه مدرسه لیک ساید نوشته بودند و حالا برنامه داشت روی یک آلتیر ۸۰۸۰ بدون کوچک ترین اشتباهی کار میکرد.آلن آن موقع برای اولین بار تازه یک آلتیر ۸۰۸۰ را از نزدیک میدید! آلن حقوق برنامه Basic را به MITS فروخت و بیل گیتس هم رسما از دانشگاه انصراف داد.آنها داشتند نخستین سنگ بنای نرم افزارهای رایانههای خانگی را پی ریزی میکردند.
بیل گیتس در سال ۱۹۷۵ به همراه دوست دوران کودکی خود پل آلن شرکت کوچکی بنام مایکروسافت
با شعار «در هر خانه یک رایانه» ایجاد کرد.مایکروسافت انواع زبانهای برنامه سازی را برای رایانههای مختلف تولید میکرد.در آن زمان مایکروسافت فقط ۴۰ کارمند داشت که شبانه روز بشدت کار میکردند و کل فروش آن فقط ۲٫۴ میلیون دلار در سال بود.
در سال ۱۹۸۰ شرکت آیبیام برای اینکه از بازار رایانههای شخصی عقب نماند تصمیم گرفت تا رایانه خود را که PC نام گرفت و رایانههای امروزی نیز مبتنی بر آن هستند,بسازد و وارد بازار کند. آیبیام تصمیم گرفت تا کار نرم افزار آن را به عهده شرکت دیگری بگذارد. این بود که شاهین خوشبختی بر دوش مایکروسافت نشست و آیبیام قراردی با شرکت کوچک مایکروسافت بست تا نرم افزارهای سازگار با رایانههای شخصی آیبیام تولید کند.رایانههای جدید آیبیام از پردازندههای ۱۶ بیتی ۸۰۸۸ شرکت اینتل استفاده میکرد.بنابراین مایکروسافت برای فروش زبانهای برنامه سازی خود به یک سیستم عامل ۱۶ بیتی نیاز داشت.در آن زمان شخصی بنام تیم پاترسون در کارگاه خانه خود یک رایانه ۱۶ بیتی کوچک ساخته بود و برای آن یک سیستم عامل ساده ۱۶ بیتی نوشت که نام DOS ۸۶ را برای آن انتخاب کرده بود.بیل گیتس کلیه حقوق سیستم عامل DOS ۸۶ را با قیمت ۷۵ هزار دلار بدست آورد.بیل گیتس و پل آلن سیستم DOS ۸۶ را متناسب با رایانههای شخصی آیبیام تغییر دادند و امکانات بیشتری را به آن افزودند و از آن یک سیستم عامل قوی ۱۶ بیتی ساختند.مایکروسافت این سیستم عامل را اماس-داس نامید.MS-DOS بر روی رایانههای شخصی آیبیام جای گرفتند و آیبیام درصدی از فروش رایانههای PC خود را برای استفاده از MS-DOS به
مایکروسافت میپرداخت.و رفته رفته امپراتوری آقای بیل گیتس بر روی MS-DOS بنیان نهاده شد.بعدها مایکروسافت با تولید سیستم عامل گرافیکی ویندوز و محصولات موفق دیگر گامهای بزرگتری بسوی موفقیت برداشت.طبق آخرین آمار بیش از ۹۵ درصد از دارندگان رایانههای شخصی در سراسر جهان از محصولات مختلف مایکروسافت استفاده میکنند.درحال حاضر بیل گیتس با بیش از ۵۰ میلیارد دلار,ثروتمندترین مرد دنیا شناخته شدهاست.او این مقام را چندین سال است که حفظ کرده.یکی از دلایل موفقیت مایکروسافت به گفته خود گیتس استخدام افراد باهوش در این شرکت است.گیتس زمانی که فقط ۱۹ سال داشت مایکروسافت را مدیریت میکرد.او بقدری کار میکرد که حتی گاهی چند روز محل کار خود را ترک نمیکرد و به همراه کارمندان خود بسختی برروی پروژههای مختلف و سفارش مشتریان کار میکرد.گیتس در سال ۱۹۹۴ با ملیندا فرنج گیتس ازدواج کرد که حاصل آن یک دختر (متولد سال ۱۹۹۶) و یک پسر (متولد سال ۱۹۹۹) بودهاست.بیل گیتس راه مادر خود را ادامه داد و بهمراه همسر خود چندین موسسه خیریه در سراسر دنیا تأسیس کرد.هم اکنون بیل گیتس همراه همسر و فرزندان خود در شهر سیاتل ساکن است.
در حال حاضر مایکروسافت با بیش از چهل هزار کارمند در شصت کشور جهان و با درآمد خالص ۲۵٫۳ میلیارد دلار در پایان سال مالی ۲۰۰۱ یکی از موفقترین شرکتهای ایالات متحده آمریکا و یکی از راهبران صنعت رایانه بوده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
بیمهرگان
بیمهرگان گروه بزرگی از جانوران را تشکیل میدهند که در همه جای کره زمین پراکنده هستند و شامل شاخهها و ردههای زیادی هستند.
تبارشناسی
بیشتر جانوران مانند اغلب گیاهان دارای ساختمان پرسلولی و پیچیدهای هستند که به ترازهای اعضا و دستگاهها میرسند. عمومیترین صفت جانوران که طی مراحل رشد نیز قبل از همه ظاهر میشود تراز سازمانی آنهاست. همه جانوران زندگی را از یک سلول آغاز میکنند و برخی از تراز بافت نیز بالاتر نمیروند. جانوران را صاحب دو شعبه رده بندی در نظر میگیرند.
در شعبه پارازوآ بالاترین تراز سازمانی را بافت تشکیل میدهد. این شعبه فقط شاخه اسفنجها را شامل میشود. همه جانوران دیگر که به شعبه یومتازوآ متعلق هستند با داشتن اندام و دستگاه مشخص میشوند.
شعبه پارازوآ
شاخه اسفنجها
اسفنجها بیشتر دریازی و بعضی ساکن آب شیرین هستند. در حالت بالغ در یک جا ساکن هستند. اغلب کلونی دارند. تغذیه آنها از راه شبکه کانالهایی است که اطراف آنها را سلولهای یقهدار و تاژکدار گرفته است. سلول عصبی ندارند و حدود ۵۰۰۰ گونه دارند. شامل ردههای زیر است.
رده اسفنجهای آهکی
رده اسفنجهای شیشهای
رده اسفنجهای شاخی
اغفذاف
شعبه یومتازوآ
شاخه کیسه تنان
کیسهتنان بیشتر دریازی هستند. بعضی در آب شیرین به سر میبرند. بازوهایی به صورت شعاعی به اطراف میفرستند که کنیدوبلاستهای محتوی نماتوسیست دارند. بدن کیسه مانند است و این کیسه با مجرایی به خارج باز میشود که هم به منزله دهان و هم مخرج است. چند شکلی دارند و شامل مدوز و یا پولیپ میشوند. لارو پلانولا دارند. 10 هزار گونه دارند. شامل ردههای زیر است:
رده هیدروزوآ: اوبلیا ، هیدر ، فیزالیا
رده سیفوزوآ: عروسهای دریایی
رده گلسانان (آنتوزوآ): شقایقهای دریایی و مرجانها
شاخه شانهداران
همگی دریازی هستند. ساختمان مدروزی دارند. حرکت آنها توسط ۸ صفحه شانهای نصفالنهاری است. بازوها اگر وجود داشته باشد دارای سلولهای چسبناک هستند. ۱۰۰ گونه دارند.
شاخه کرمهای پهن
ساکن آب شیرین و دریا هستند. بعضی خاکزی هستند. دستگاه گوارشی آنها دارای یک منفذ است. فاقد دستگاه گردش خون هستند . حدود ۱۰ هزار گونه دارند. شامل ردههای زیر است.
رده توربلاریا: پلانارینها یا زندگیآزاد
رده کرم کبد (ترماتودها): انگلهای طعمه خوار
رده کرم کدو (سستودها): انگلهای مایع خوار
شاخه کرمهای خرطومدار
بیشتر دریازی هستند. بعضی ساکن آب شیرین و معدودی هم خشکی زی هستند. دستگاه گوارشی با دهان و مخرج جدا از هم در آنها وجود دارد. دارای دستگاه گردش خون هستند. ۶۰۰ گونه دارند.
شاخه کرمهای کیسهای
ساکن خشکی ، آبهای شیرین یا دریا هستند. بدن اغلب بطور سطحی قطعه قطعه است. در هر گونه ، مقدار سلولها یا هستهها و آرایش آنها ثابت است. عضلات آنها اصولا چند لایهای نیست. حلق پیشرفتهای دارند. بیش از ۱۵ هزار گونه دارند. این شاخه شامل ردههای زیر است.
رده کرمهای کیری (روتیفرا): 1500 گونه
رده مویشکمان: (یا گاستروتریکا یا شکممژهداران): 200 گونه
رده کینورنکا: شامل 100 گونه
رده پریاپولیده: 5 گونه
رده کرمهای لولهای (نماتودا): 12 هزار گونه
رده کرمهای مویی (نماتومورفا): 80 گونه
شاخه بازوپایان
بازوپایان دریازی هستند. در ظاهر به دو کفهایها شبیه هستند. 300 گونه دارند.
شاخه نرمتنان
نرمتنان دریازی هستند. ساکن آب شیرین یا محیط خشکی هستند. 50 هزار گونه دارند. شامل ردههای زیر است.
رده کیتونها: دریازی هستند. سر تحلیل رفته ، فاقد چشم و بازو هستند. 700 گونه دارند.
رده شکم پایان: حلزونها ، دریازی هستند. ساکن آب شیرین یا خشکی هستند. معمولاً صدف دارند. در سر چشم و یک یا دو جفت شاخک وجود دارد. 35 هزار گونه دارند.
رده ناوپایان: دریازی هستند. صدف لولهای شکل و از هر دو سر باز است. با اندام حفر کننده است. 200 گونه دارند.
رده دوکفهایها: صدفها ،دریازی یا ساکن آبهای شیرین هستند. از دو طرف فشردگی یافتهاند. صدفهایشان در بالا لولا میشود. سر تحلیل رفته است. آبششها معمولاً توسعه یافتهاند و به اندامهای تغذیه کننده مژکدار منتهی شدهاند. 12 هزار گونه دارند.
رده سرپایان: اسکویدها و هشت پایان. دریازی هستند. بازوهایی در سر دارند. صدف یا خارجی و حجرهدار یا داخلی و تحلیل رفته است. دستگاه عصبی بسیار توسعه یافته و اسکلت داخلی غضروفی دارند. 500 گونه دارند.
شاخه کرمهای حلقوی
رده پرتاران: کرمهای صدفی و کرمهای لولهدار. بیشتر دریازی هستند. پاراپودیای بند بند و خارهای فراوان دارند. لارو آنها تروکوفور است.
رده کمتاران: کرمهای خاکی ، خاکزی یا ساکن آب شیرین هستند. سر تحلیل رفته است. پاراپود ندارند. خارها اندک هستند و فاقد لارو هستند.
رده زالوها: بیشتر ساکن آب شیرین و انگل هستند. فاقد پاراپود و خارند. تعداد بندها معین است. لارو ندارند.
شاخه بندپایان
زیرشاخه کلیسرداران: بدن دارای سر سینهای عموماً بدون بند است. شکم بند بند با یک قطعه است. به سر سینه اصولا 6 جفت زایده متصل است. نخستین جفت کلیسر ، دومین جفت پدی پالپ و 4 جفت آخر پاهای حرکتی هستند. فاقد آرواره یا شاخک هستند. خرچنگهای نعل اسبی ، عنکبوتهای دریایی و عنکبوتیان جزء این زیر شاخه هستند.
زیر شاخه آروارهداران: بدن دارای سر سینه و شکم یا سر ، سینه و شکم یا سر و تنه است. سر سینه یا سر یا سر ، از خارج بدون قطعه به نظر میرسد. سینه ، شکم یا تنه قطعه قطعه است. در سر یک یا دو جفت شاخک ، یک جفت آرواره (ماندیبول) و دو جفت ماگزیلا وجود دارد. سختپوستان ، صدپایان ، هزارپایان و حشرات در این زیر شاخه قرار دارند.
شاخه کرمهای پیکانی
دریازی و پلانکتونی هستند. در سر قلابهای کیتینی برای چسبیدن و یک سرپوش وجود دارد. تنه دارای بالههای جانبی و دمی است. سلوم به سه حجره تقسیم شده است. فاقد دستگاههای گردش خون ، تنفس و دفع هستند. مرحله لاروی ندارند. 50 گونه دارند.
شاخه کرمهای ریشی
ساکن اعماق دریا هستند. در لوله بسر میبرند. بازوهای جلویی دارند. دستگاه گوارش ندارند. دستگاه گردش خونشان بسته است. دستگاه تنفسی ندارند. بدن دارای سه قسمت است و سلوم نیز به همینن ترتیب تقسیم میشود. 25 گونه دارند.
شاخه نیمتاران
نیمتاران (همیکورداتا) یا کرمهای مازویی ، دریازی هستند. به حالت کلونی در جایگاههای ترشح شده یا به صورت منزوی در میان ماسههای حفر شده زندگی میکنند. بدن دارای سه قسمت است و سلوم نیز به همین ترتیب تقسیم میشود. بیشتر دارای شکافهای آبششی هستند. اصولا دارای لارو هستند. 100 گونه دارند.
شاخه خارپوستان
خارپوستان دریازی هستند. لارو تقارن دو جانبی دارد. در مراحل نخستین رشد دارای پروتوسل ، مزوسل و متاسل هستند. جانور بالغ تقارن شعاعی ، اسکلت داخلی آهکی و دستگاه گردش آب سلومی دارد. 6 هزار گونه دارند. لاله دریایی ، خیار دریایی ، ستاره دریایی و توتیای دریایی در این شاخه قرار دارند.
منبع
دانشنامهٔ رشد .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
بیوگرافی فروغ فرخزاد
شاعری نوپرداز و با احساس، هنرمند نقاش، فیلمساز، تهیه کننده فیلم "خانه سیاه" در مورد جذامیان و همچنین فعالیت در امور سینمایی.اشعار فروغ به زبانهای زنده دنیا ترجمه شده و حتی در کشور لیتوانی آثار او ترجمه گردیده است. آثار فروغ فرخزاد هم اکنون هم مورد توجه اغلب جوانها و علاقمندان به شعر نو می باشد.فروغ فرخزاد در دیماه سال 1313 در محله امیریه تهران از پدر و مادری تفرشی پا به عرصه وجود نهاد. پدرش محمد فرخ زاد یک نظامی سختگیر بود و مادرش زنی ساده و خوش باور.او فرزند چهارم یک خانواده نه نفری بود. چهار برادر به نامهای امیر مسعود، مهرداد و فریدون و دو خواهر به نامهای پوران و گلوریا.
پس از اتمام دوران دبستان به دبیرستان خسروخاور رفت. در همین زمان تحت تاثیر پدرش که علاقمند به شعر و ادبیات بود. کم کم به شعر روی آورد. و دیری نپائید که خود نیز به سرودن پرداخت. خودش می گوید که " در سیزده چهارده سالگی خیلی غزل می ساختم ولی هیچگاه آنها را به چاپ نرساندم. " در سال 1329 در حالی که 16 سال بیشتر نداشت با نوه خاله مادرش پرویز شاپور که 15 سال از او بزرگتر بود ازدواج کرد. این عشق و ازدواج ناگهانی بخاطر نیاز فروغ به محبت و مهربانی بود. چیزی که در خانه پدری نیافته بود. پس از پایان کلاس سوم دبیرستان به هنرستان بانوان می رود و به آموختن خیاطی و نقاشی می پردازد. از ادامه تحصیلاتش اطلاعاتی در دست نیست.می گویند که او تحصیلات را قبل از گرفتن دیپلم رها می کنداولین مجموعه شعر او به نام " اسیر " در سال 1331 در سن 17 سالگی منتشر می گردد. کم و بیش اشعاری از او در مجلات به چاپ می رسد.با به چاپ رسیدن شعر " گنه کردم گناهی پر ز لذت" در یکی از مجلات هیاهوی عظیمی بپا می شود و فروغ را بدکاره می خوانند و از آن پس مورد نا مهربانی های فراوان قرار می گیرد.
" گریزانم از این مردم که با من به ظاهر همدم و یکرنگ هستندولی در باطن از فرط حقارت به دامانم دو صد پیرانه بستند "
در سال 1332 با شوهرش به اهواز می رود. دیری نمی پاید که اختلافات زناشوئی باعث برگشت فروغ به تهران می شودحتی تولد کامیار پسرشان نیز نمی تواند پایه های این زندگی را محکم سازد. سرانجام فروغ در سال 1334 از شوهرش جدا می شودقانون فرزندش را از او می گیرد. حتی حق دیدنش را. فروغ 16 سال تمام و تا آخر عمرش هرگز فرزندش را ندید
" وقتی اعتماد من از ریسمان سست عدالت آویزان بود
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
بینایی سنجی
هدف :
علم بیناییسنجی با دو شاخه اصلی چشم پزشکی و بینایی سنجی (اپتومتری) وظیفه حفظ و نگهداری سلامت و بهداشت این حس ظریف و مهم را بر عهده دارد. ما در اینجا شاخه ناشناختهتر این علم یعنی علم بینایی سنجی را که در رشته دانشگاهی بیناییسنجی تدریس میشود، معرفی میکنیم.
بینایی سنجی ، علم مراقبتهای بینایی است و کارشناسان این رشته به عنوان مراقبین اولیه بهداشت چشم ، مسؤولیت حفظ و سلامت بینایی را بر عهده دارند.
آقای دوستدار مدیر گروه و عضو هیات علمی بینایی سنجی دانشگاه علوم پزشکی ایران در معرفی این رشته میگوید:
«سازمان بهداشت جهانی علم بیناییسنجی را مراقبت اولیه از بینایی میداند . به این معنا که یک بیمار چشم در آغاز باید توسط یک بیناییسنج (اپتومتریست) معاینه شود تا اگر دچار عیوب انکساری، اختلالات دید و دو چشمی، انحرافات عضلانی آشکار و غیر آشکار ، تنبلی چشم، فیکساسیونهای غیر مرکزی و مواردی از این قبیل بود توسط متخصص بیناییسنجی معاینه گردد و در غیر این صورت به پزشک متخصص ارجاع داده شود.»
وی در توضیح هر یک از وظایف بیناییسنج میگوید:
«تشخیص و تصحیح عیوب انکساری (نزدیکبینی، دوربینی و آستیگماتیسم) با تجویز عدسیهای مناسب مانند عدسیهای عینک یا لنزهای تماسی، تشخیص و تصحیح اختلالات دید دو چشمی و تنبلی چشم، تعیین بهداشت عمومی چشم و بهداشت بینایی در محیطهای کار و تحصیل و دادن آموزش لازم در این زمینه بر عهده بیناییسنج است، یعنی یک بینایی سنج باید بر روی محیطهای کار از نظر مقدار روشنایی و حفاظت بینایی، کار کارشناسی کند. همچنین تهیه و تجویز وسایل کمک بینایی مانند اکولرهای ساده، مرکب، سیستمهای تلسکوپیک و تلویزیونهای مداربسته برای نیمهبینایان و اندازهگیری میدان بینایی در تخصص فارغالتحصیلان این رشته میباشد.
از سوی دیگر وقتی یک بیمار به بیناییسنج مراجعه میکند متخصص این رشته پس از گرفتن تاریخچه سلامت چشم و معاینه دقیق برای تعیین اشکالهای اصلی، در صورت نیاز بیمار را به متخصص مربوط اعم از چشمپزشک ، متخصص گوش و حلق و بینی ، متخصص داخلی یا متخصص مغز و اعصاب ارجاع میدهد.
برای مثال اگر بیماری پس از مطالعه در ناحیه پیشانی احساس خستگی میکند و دچار سردرد میشود اما از نظر بینایی سلامت کامل دارد، بیناییسنج در مرحله اول او را نزد متخصص گوش و حلق و بینی میفرستد و در صورتی که در این زمینه مشکل نداشته باشد نزد متخصص داخلی و سپس متخصص مغز و اعصاب خواهد فرستاد . یا اگر بیماری از تاری دید شکایت داشت و پس از معاینه مشخص شد که در ته چشم مشکل دارد، این بیمار به متخصص چشم در زمینه شبکیه ارجاع داده شده و اگر دچار افتادگی پلک بود نزد متخصص چشم در زمینه پلک فرستاده میشود.»
آقای دوستدار همچنین در مورد تفاوت کار بیناییسنج با چشمپزشک میگوید:
«علم بینایی درختی تنومند و بزرگ است که دارای دو شاخه اصلی چشمپزشکی و بیناییسنجی میباشد و البته هر یک از این دو شاخه به شاخههای فرعیتری تقسیم میشوند. مثلا رشته چشم پزشکی در دوره فوقتخصص دارای شاخههای تخصصیتر از قبیل تخصص در زمینه جراحی پلک، فشار چشم و شبکیه میباشد. بیناییسنجی نیز در دوره فوق لیسانس و دکترا دارای گرایشهای تخصصی مانند ناهنجاریهای دید دو چشمی و تمرینات اپتومتریک، وسایل کمکبینایی (کمک به بیماران کمبینا) و تجویز لنزهای نامرئی است. یعنی یک متخصص بیناییسنج در این زمینهها، اطلاعات تخصصیتر و بیشتری نسبت به یک چشمپزشک دارد.
برای مثال مهمترین تخصص یک بیناییسنج در مقطع کارشناسی، تشخیص عیوب انکساری و تصحیح آن با عینک یا لنزهای نامرئی است. چون حدود 100 واحد از دروس دانشگاهی یک دانشجوی کارشناسی بیناییسنجی در این زمینه است و طی این 100واحد تجربه و دانش لازم را به دست میآورد.»
یکی دیگر از اعضای هیات علمی بیناییسنجی دانشگاه علوم پزشکی ایران نیز در مورد حیطه کاری چشمپزشک و بیناییسنج میگوید: «دو رشته چشمپزشکی و بیناییسنجی در کنار هم قرار دارند. این دو رشته در بعضی از مواقع با یکدیگر مرتبط و در بعضی از مواقع از هم مجزا هستند. مثلا تعیین نمره عینک یا تصحیح اختلالات دید در تخصص اپتومتریست است و چشمپزشکان در زمینه درمان بیمارهای چشم بخصوص جراحی متبحر هستند.
آیندهشغلی ، بازار کار ، درآمد :
آیا میدانید که در انگلیس تعداد بیناییسنجها 5 برابر چشمپزشکان است؟
چرا؟ آیا انگلیس نمیتواند چشم پزشک تربیت کند یا اینکه جامعه به بیناییسنج بیش از چشمپزشک نیاز دارد؟
داریوش آزاد فارغالتحصیل بیناییسنجی در پاسخ به این سوال میگوید:
«مردم اگر قابلیتهای یک بیناییسنج را بدانند، متوجه میشوند که در بسیاری از مواقع به جای مراجعه به چشمپزشک باید به بیناییسنج مراجعه کنند. چون بیشتر مردم برای عیوب انکساری، تنبلی یا انحرافات چشم به چشمپزشک مراجعه میکنند و تمامی این موارد در حیطه کار یک بیناییسنج است مثلا برای درمان انحرافات چشم 5 روش وجود دارد که 4 روش در حیطه کار اپتومتریست و یک روش در حیطه کار چشمپزشک است و یا چشمپزشکان تنها 2 یا 3 واحد درسی در زمینه تعیین نمره عینک میخوانند در حالی که یک اپتومتریست حدود 100 واحد در این زمینه مطالعه میکند.»
آقای دوستدار نیز در مورد فرصتهای شغلی فارغالتحصیل این رشته می گوید:
«در حال حاضر یک بیناییسنج موقعیت کاری خوبی دارد و حدود 80% فارغالتحصیلان جذب بازار کار میشوند، چون علاوه بر این که میتوانند به طور مستقل مطب باز کنند و در زمینه ارائه عینکهای مربوط به عیوب انکساری به طور علمی و دانشگاهی تخصص دیدهاند. در ضمن یک بیناییسنج میتواند به عنوان مشاور در مورد بهداشت چشم و مشکلات بینایی در محیطهای آموزشی، خدماتی و صنایع با سازمانهای دولتی و صنایع همکاری کند یا مسؤول
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
بیماری کزاز
زاز بیماری است عفونی مشترک بین انسان و دامها که معمولاً بصورت تک تک و پراکنده دیده می شود . بعلت آلوده بودن وسائل جراحی نیز ممکن است چند تن در بخش جراحی بدان دچار گردند . این بیماری متأسفانه در کشور عزیز ما زیاد دیده می شود .
کزاز میکروب خاصی است که در انتهای آن اسپور وجود دارد ( سنجاق مانند ) در محیط خارج مقاومت زیادی از خون نشان می دهد و اسپوری تولید می کند که مقاومتش خیلی زیادتر است . اثرات میکرب بواسطه سم بسیار قوی است که ترشح می کند و از راه لنف ، خون بمراکز عصبی میرود . با سم میکرب کزاز توانسته اند علائم بیماری را تولید کنند . میکرب کزاز در خاک ، مدفوع اسب و گاو و آب و گرد و خاک وجود دارد .
مطلب مهم اینکه ابتلاء به کزاز ایمنی کاملی ایجاد نمی کند لذا بهترین وسیله برای جلوگیری از آن واکسیناسیون می باشد . از سوی دیگر سرم ضد کزاز برای پیشگیری سودمند است ولی برای درمان بویژه پس از بروز نشانه های بیماری ندارد .
« نشانه های کزاز »
دوران پنهانی متوسط بیماری ۸-۷ روز است هر قدر دوران نهفتگی کوتاهتر باشد عاقبت بیماری خطرناکتر است گاهی در مرحله ی نهائی چرک زخم کم شده و سوزش و انقباض عضلانی ظاهر می شود . امکان ابتلاء مجدد در غیاب واکسیناسیون وجود دارد و هر اندازه فاصله بین شروع و انقباض عمومی حاصل از سم بیشتر باشد پیش آگهی بهتر است .
اولین نشانه ی کزاز دشواری بلع و کلید شدن دهان است . بیمار خیلی بزحمت دهان خود را باز می کند عضلاتی که برای جویدن بکار میرود در موقع انقباض دردناک و سفت هستند سپس انقباض در عضلات گردن ، صورت و ستون فقرات و شکم و غیره فرا می رسد ( انقباض عمومی ) .
انقباض عضلات صورت ، شکل مخصوصی به مبتلا می دهد و مانند این است که بیمار خنده بی نمکی به لب دارد ( خنده شیطان ) در حالت حمله عضلات جونده منقبض شده و بواسطه گرفتاری ماهیچه های ستون فقرات بدن بعقب خم می شود ( نظیر کمان ) یعنی سطح اتکاء تنها پشت سر و پاشنه ها می باشد . هر گاه انقباض عضلات یک طرف بدن زیاد شود بدن بهمان طرف خم می شود و اگر تمام عضلات بدن بطور یکنواخت دچار شده باشند تمام بدن کشیده و بشکل خبردار در می اید . در شیرخواران و افراد خیلی پیر کزاز خطرناک است .
انقباض عضلات عمومی بصوت حمله ای ظاهر می شود یعنی در اثر تحریک بیمار با روشنائی و صدا ، تزریق و یا لمس بدن ، جمع شدن عمومی بدن فرا میرسد ، فکها سخت بهم فشرده شده و سایر عضلات نیز سفت می شوند . انقباض عضلات حنجره و شکم و دیافراگم وعضلات تنفسی باعث خفگی می شود . اگر انقباض ماهیچه های تنفس طولانی باشد موجب کبودی رنگ می گردد . حملات انقباضی بیمار را فرسوده و خسته می کند . کلید شدن دهان سبب تشنگی ، اتلاف شدید انرژی ، عرق ( دفع الکترولیتها ) آسیب ماهیچه ها ( پارگی ) و گرسنگی میشود .
تب در ابتدای بیماری درحدود ۳۸ درجه بوده و بتدریج بالا میرود به ۴۰ و بالاتر میرسد . نبض سریع نیست تعداد تنفس درخارج از حملات تند است و اگر به ۴۰ بار در دقیقه برسد تقریباً وقوع مرگ حتمی است .
در کزاز تعریق فراوان وجود دارد ، فشار خون پائین و بی خوابی وجود دارد . گاه بیماری شدت می یابد و بیمار در عرض ۳-۲ روز در حالت سکته قلبی یا خفگی یا وارد شدن مواد غذائی در ششها تلف می شود و یا برعکس در عرض چند هفته انقباض عضلانی تخفیف یافته بهبودی حاصل می گردد .
انواع خیلی سخت و سبک بیماری هم وجود دارد . فلج یک پا و یا دو پا و فلج صورت و چشم به تنهائی دیده می شود . اگر فاصله بین اولین علامت کزاز با شروع انقباض عمومی ماهیچه ها کمتر از ۴۸ ساعت باشد بیماری خیلی جدی و بدخیم می باشد .
« پیشگیری »
اسپور کلستریدیوم تتانی از راه خراش کوچک و بزرگ و زخم و شکستگی ها و غیره وارد بدن می شود ، اگر شرایط رشد و افزونی آن فراهم باشد سم ترواش می کند و این سم راهی مراکز عصبی می شود ، بنابراین قبل و بعد از وارد شدن باسیل در بدن می توان پیش گیری لازم را انجام داد .
دادن آنتی بیوتیک ، ضدعفونی کردن و رعایت پاکیزگی زخم نیز از رشد احتمالی و تراوش سم جلوگیری می کند ، باسیل کزاز در بافتهای خراب شده بهتر رشد می کند بنابراین پانسمان و رعایت پاکی زخم وعمل جراحی لازم سودآور می باشد .
« واکسیناسیون »
تزریق واکسن مؤثرترین روش حفاظت در برابر کزاز است .
کزاز نوزادان با واکسینه کردن مادر در زمان حاملگی قابل پیشگیری است .
* پیشگیری پاسیو
ایمنی پاسیو می تواند بوسیله آنتی توکسین کزاز ( ایمونوگلوبولین انسانی ) تأمین گردد .
سرم اسبی ممکن است موجب واکنشهای آلرژیک و حتی مرگ در اثر شوک آنافیلاکتیک شود . ایمونوگلوبولین کزاز انسانی معمولاً فاقد خطرات ذکر شده بوده و قدرت آن هم بیشتر از نوع آنتی توکسین هترولوگ است وجانشین سرم اسبی شده است .
* پیشگیری با آنتی بیوتیکها
کلستریدیوم نسبت به پنی سیلین حساس است بنابراین کاربرد آن در زخمهای مشکوک منطقی و گاه ضروری است ولی باید بخاطر داشت که در زخمهای له و خراب شده دارو بمحل زخم نمی رسد ( بسبب اختلال جریان خون ) لذا امکان زنده ماندن و رشد باسیلها وجود دارد . عملاً