دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

تحقیق درباره؛ بیوگرافی جلال آل احمد

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

بیوگرافی

جلال آل احمد یازدهم آذر 1302 در پاچنار تهران در خانواده ای مذهبی اهل شمال به دنیا آمد. پدر و برادر بزرگ او روحانی بودند. بعد از پایان دبستان ، پدرش او را از درس خواندن منع کرد و به او گفت که : (( برو بازار کار کن )). چنین شد که روزها کار می کرد ، ساعت سازی ، سیم کشی برق ، چرم فروشی و از این قبیل ، و شبها در کلاسهای شبانة دارالفنون شرکت می کرد. دوره متوسطه دارالفنون را در سال 1322 به پایان برد ، در این سال پدرش او را به نجف در عراق فرستاد تا طلبه شود ، اما آل احمد در آنجا چند ماهی بیشتر نماند ، به ایران بازگشت و وارد دانشسرای عالی شد. پس از اینکه با چند تن از دوستانش در کوچة انتظام امیریه « انجمن اصلاح » را پایه گذاری کرد که کارش بررسی افکار و عقاید احزاب مختلف بود ، در اوایل سال 1323 به اتفاق دوستانش به « حزب توده ایران » پیوستند. در سال 1324چاپ نخستین داستان کوتاه او با نام «زیارت» در مجلة «سخن» موجبات آشنایی او را با صادق هدایت فراهم ساخت. در سال 1325 دوره دانشکده ادبیات دانشگاه تهران ( دانشسرای عالی ) را به پایان رساند و نیز به مدیریت چاپخانة حزب توده رسید. در همین سال با نیما یوشیج آشنا شد که منجر به دفاع سرسختانة آل احمد از نیما در مجلة « ایران ما » گردید. او سپس در دانشگاه تهران برای خواندن دورة دکترای ادبیات فارسی نامنویسی کرد اما در سال 1330 پیش از آنکه از رسالة دکترای خود تحت عنوان «قصه هزار و یک شب» دفاع کند آنجا را ترک گفت . از سال 1326 در مدارس تهران به تدریس پرداخت و در آذرماه همین سال همراه ده نفر دیگر و به رهبری خلیل ملکی ، به دلیل اختلاف با رهبران حزب که در دنباله روی از سیاست استالینی سرسختی نشان می دادند، از حزب توده انشعاب کردند و «حزب سوسیالیست توده ایران» را تأسیس نمودند که دوام چندانی نیاورد و منحل شد. در همین سال کتاب « محمد و آخرالزمان » را از فرانسوی به تشویق احسان طبری ترجمه و چاپ نمود که به طرد و تکفیرش منجر گشت که با وساطت دوستان و آشنایان پدرش از این ماجرا جان سالم بدر برد. در سال 1329 همراه با دکتر مظفر بقایی و خلیل ملکی «حزب زحمتکشان ملت ایران» را تأسیس نمودند و در همین سال با سیمین دانشور ازدواج کرد. در سال 1331 آل احمد در جریان منازعات دکتر بقایی و عوامل حکومتی با دکتر مصدق ، همراه خلیل ملکی جانب دکتر مصدق را گرفتند که به اخراج آنها از حزب زحمتکشان ملت ایران و تأسیس «نیروی سوم» انجامید. در سال 1332 در جریان فعالیتهای سیاسی دستگیر و بازداشت شد و با نوشتن جملة معروف خود : (( من از اردیبهشت 1332 ، سیاست را بوسیدم و گذاشتم کنار.)) که فردای آن ، با تیتر بزرگ در روزنامه های کیهان و اطلاعات به چاپ رسید ، به ظاهر از سیاست و نیروی سوم کناره گیری نمود. درست از همین زمان است که با انجام یک سری پژوهشهای فرهنگی ـ اجتماعی به نقطة عطف کار خود یعنی «غربزدگی» رسید. انتشار تک نگاریهای «اورازان» در سال 1333، «تات نشین های بلوک زهرا» در سال 1334 ، کتابهای «سرگذشت کندوها» در سال 1337 و «نون والقلم» در سال 1340، و مجموعه مقالاتی همچون «سه مقالة دیگر» و «کارنامة سه ساله» در سال 1341 همه مقدمه ای بودند بر تز اصلی او یعنی «غربزدگی» ، که در واقع گزارشی بود که برای «شورای هدف فرهنگ ایران» در وزارت آموزش و پرورش در سال 1340 تهیه شده بود که به علت انتقاد آشکار از رژیم شاه توسط آن شورا منتشر نشد .آل احمد اوایل سال 1341 سرپرستی «کتاب ماه» کیهان را پذیرفت که به علت چاپ فصل اول غربزدگی توقیف شد. در مهر 1341 ، آل احمد غربزدگی را بطور مستقل در هزار نسخه برای اولین بار انتشار داد. در سال 1342 ، «سنگی بر گوری» را که داستانی دربارة زندگی شخصی و خانوادگی اش بود ، نوشت که 12 سال بعد از مرگ او در سال 1360 چاپ شد و در زمره آثار جنجالی آل احمد قرار گرفت. در فروردین سال 1343 به جهت انجام مراسم حج به عربستان رفت که حاصلش سفرنامة «خسی در میقات» بود که در سال 1345 انتشار یافت. در تابستان 1343 به مدت 31 روز به دعوت خانة «وکس» ( انجمن فرهنگی ایران و شوروی ) از روسیه دیدن کرد که دست نوشته های او را در این سفر ، برادرش بعد از مرگش با عنوان «سفر روس» در سال 1369 منتشر ساخت. همچنین «در خدمت و خیانت روشنفکران» را نوشت که بعد از مرگش در سال 1356 به چاپ رسید. در تابستان سال 1344 به دعوت «سمینار بین المللی ادبی ـ سیاسی دانشگاه هاروارد» به امریکا رفت. در سال 1346 در سفر به تبریز با «صمد بهرنگی» دیدار کرد. در اردیبهشت سال 1347 به تشکیل و پایه گذاری «کانون نویسندگان ایران» مبادرت کرد که در واقع حاصل واکنش نویسندگان متعهد به خواست دولت وقت در تشکیل «کنگرة شعرا و نویسندگان و مترجمان ایران » بود. ( لازم به ذکر است که دولت وقت در مقابل اعتراض نویسندگان از تشکیل آن چشم پوشید.) البته کانون نویسندگان چندی بعد از مرگ آل احمد از هم پاشید. در همین سال در سفری به مشهد با «دکتر علی شریعتی» آشنا شد ، که این آشنایی با مرگ جلال دیری نپایید. در همین سال آل احمد زیر فشارها وتهدیدهای مداوم و بیش از گذشتة ساواک قرار گرفت که سرانجام منجر به تبعید خود خواستة او به اسالم گیلان شد. در تیرماه 1348، دوست ، یار و شخصیت محبوب آل احمد ، خلیل ملکی ، درگذشت که او را سخت متأثر کرد و سرانجام دو ماه بعد در ساعت چهار بعد از ظهر 17 شهریور در کلبه ای واقع در اسالم بدرود حیات گفت ، که برادرش ، شمس آل احمد ، ساواک را مسؤول مرگ جلال می داند.

آثار :

الف) نوشته ها

1. دید و بازدید عید (1324)

گزارشهایی از وضع دبیرستانهای تهران (1325)  .2

از رنجی که می بریم (1326) .3

  حزب توده سر دو راه (1326) ( همراه با دکتر اپریم ) .4

سه تار (1327) . 5

زن زیادی (1331) .6

اورازان (1333) . 7



خرید و دانلود تحقیق درباره؛ بیوگرافی جلال آل احمد


تحقیق درباره؛ ایمنی کار

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 33

 

مقدمه :

در زبان عامیانه کار به صورت آنچه که فرد به عنوان یک شغل انجام می دهد تا درآمدی داشته باشد تعریف می شود. ولی به عبارت دقیق تر ، کار عبارتست از استفاده از جسم و فکر یک فرد برای انجام یا ساختن چیزی بشرط آنکه جنبه استراحت و بازی نداشته باشد

طبیعی است که بشر در انجام هر کاری هدف بدست آوردن نتیجه بیشتر و بهتر و مرغوب تر را دنبال می کند. وقتی از فکر و جسم انسان به خوبی و به درستی استفاده شود نتیجه کار بهتر و بیشتر و مورد پسندتر خواهد بود . اگر تجهیزات وابزاری که برای سرعت بخشیدن به انجام کار و ممکن ساختن کار های عظیم مورد استفاده انسان قرار می گیرند بخوبی نگهداری شده و همواره آماده ارائه خدمات باشند نتیجه حاصل از کار را برای زمان های طولانی تداوم بخشیده و ازدیاد آنرا میسر می سازند . دقت در انتخاب و کیفیت مواد و مصالح مورد استفاده در انجام کار و همین طور دقت در کیفیت انجام خودکار و محصول بدست آمده درجه تقاضا و مقبولیت محصول را افزایش می دهد. به همین دلیل امروزه مسائل و موضوعات مختلفی چون نیروی کار ( شامل انتخاب، دانش ، آموزش ، مهارت و توانائیهای جسمی و ذهنی و . . .) ، روش های کاری ( مطالعه و تغییر روش ها به منظور دستیابی به روش های ساده ، ممکن ، کارآ و کم هزینه و . . .) ، تجهیزات و ابزار کار ( شامل طراحی و ساخت مناسب ، روش های استفاده بهینه ، برنامه های تعمیر ونگهداری و . . . . ) و کیفیت ( شامل کیفیت مواد مصرفی، میانی و محصول ، کیفیت انجام کار و . . .) بسیار مورد توجه قرار گرفته و به صورت رشته های خاص مورد مطالعه پیوسته انسان می باشند .

اما نکته ای که قابل ذکر است اینکه وقتی انسان در انجام کار به میزان بسیار ناچیزی ازدرستی انجام کار دور می شود ( که در بسیاری از موارد این دورشدن کاملا غیرعمد و بعضا بدلایلی اجباری است ) نتیجه کار لطمه بزرگی می خورد وآنطوریکه باید بهتر و بیشتر و مورد پسندتر باشد نمی گردد. یا اینکه وقتی در انتخاب مواد اولیه و کیفیـت آنها دقت کـافی مبذول نمی گردد ( که می تواند بدلایل اقتصادی، جغرافیایی، سیاسی و . . . باشد ) منجربه پائین آمدن کیفیت محصول و نتیجه کار می گردد . مواقعی که ابزار و تجهیزات کار بخوبی نگهداری نشده و بدرستی مورد استفاده قرار نگیرند ضمن کوتاه شدن عمر کاری آن ها در بعضی مواقع شکستگی ، فرسودگی و ازکار افتادگی زودرس پیش آمده و باعث لطمه وارد شدن به اهداف انسان می گردد.

همه این اتفاقات یعنی پائین آمدن کیفیت محصول و نتیجه کار و کم شدن آن نسبت به تلاشی که برای انجام کار مبذول شده ، از همان ابتدا که بشر شروع به کار نموده وجود داشته است و به همین دلیل یکی دیگر از موضوعاتی که مورد توجه انسان قرار گرفته ایمنی کار می باشد.

از همان آغاز بشر به فکر این بوده که در انجام هر کاری جنبه ایمنی آنرا مورد مطالعه قرار داده و از اتفاقاتی که منجربه کاهش میزان محصول یا نتیجه کار و پائین آمدن کیفیت آن و هدر رفتن نیرو و تلاش های فراوان صرف شده برای انجام کار میگردند جلوگیری نماید. مثال زیر توجه انسان اولیه به ایمنی کار را بخوبی نشان می دهد.

بشر اولیه وقتی تلاش نمود که سنگی را با کمک نیروی بازو طوری بشکند یا باصطلاح امروزی طوری بتراشد که لبه نسبتا نازک و تیزی داشته باشد تا بتواند مثلا بدن حیوان شکار شده را ببرد خیلی زود متوجه شد که پس از انجام کار، آن قسمت از سنگ که بدست گرفته بود باعث وارد شدن صدمه به دست او شده است و لذا با پیچیدن برگ درخت به دور آن میزان صدمه وارده به دست را کاهش داد. این همان فکر و توجه به ایمنی کار می باشد.

ایمنی کار :

همانطوریکه در مقدمه اشاره شد ایمنی کار یعنی تلاش برای جلوگیری از آنچه که باعث کاهش میزان محصول یا نتیجه کار و پائین آمدن کیفیت آن و هدر رفتن نیرو و تلاش های صرف شده در انجام کار میگردد. امروزه ایمنی کار به صورت های مختلفی چون پیشگیری از حوادث یا داشتن سطح قابل قبول ریسک های مختلف موجود در انجـام کار تعریف شـده اسـت. یکـی از بهتـرین تعـاریف عبارتسـت از میـزان یا درجـه فرار از خطرات که قسمت اصلی در این تعریف ، فرار از خطرات می باشد و کلمه میزان یا درجه برای تعیین محدوده و مرز بکار رفته است. به مثالی که در مورد بشر اولیه در مقدمه اشاره شد توجه کنید. بشر اولیه می توانست برای جلوگیری یا کاهش میزان صدمه به دست یک یا چند برگ درخت را روی دسته سنگ بپیچد. طبیعی است که هرچه تعداد برگ های درخت پیچیده شده بیشتر باشد میزان صدمه به دست در حین انجام کار کمتر می شود. از طرف دیگر زیاد شدن تعداد برگ های پیچیده شده مانعی در انجام راحت و درست کار به شمار می اید. بنابراین به خود آن انسان اولیه بستگی داشت که تصمیم گرفته و از یک یا چند برگ درخت استفاده نماید. اگر دست هایش بزرگ و قوی بود بخوبی از عهده گرفتن دسته سنگ با چند لایه برگ برمی آمد و برعکس. پس می توان گفت که هر شخص ، هرصنعت ، هرکارخانه ، هر سازمان و هر کشوری باید خود تصمیم بگیرد که میزان یا درجه فرار از خطرات یا ایمنی چقدر باشد . این بستگی درجه یا میزان ایمنی به خود هر سازمان و کشور یکی از عمده ترین دلایلی است که موجب شده تا امروزه ایمنی نتواند، همانند کیفیت و محیط زیست به



خرید و دانلود تحقیق درباره؛ ایمنی کار


تحقیق درباره؛ اسکارنی میر

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

اسکارنی میر

آرشیتکت برزیلی

اسکارنی میر در پانزده دسامبر1907 در منطقة پر شیب تپة ریود جانروی برزیل بدنیا آمد. و از آن سپس در آن منطقه شروع به کار کرد. البته همراه با گهگاهی سرزدن به ایتالیا و فرانسه. در سال 1934 از دانشکدة ملی بلاس آرتز در ریوجانرو فارغ التحصیل شد. این آرشیتکت نامی در طی دوران دانشجویی در ادارة‌ لوسیاکستا مشغول به کار بر روی نقشه های ساخت وزارتخانة‌ملت که توسط آرشیتگت معروف فرانسوی لوکوربوزیر طراحی شده بود شد. در طول این پروژه بود که نی میر شهردار ثروتمند‌ترین ایالت مرکزی برزیل جزلینو کوبیشک که بعدها رئیس جمهوری برزیل شد را ملاقات نمود. این ملاقات در سال 1940 با شهردار وقت بلوهوریزنتال پایتخت ایالت میناس جریاس روی داد. وی از نی میر خواست که یک منطقه در جنوب شهر بنام پمپولا توسعه دهد. بنابراین وی نی میر را برای طراحی تعداد ساختمان بنام گروه پمپولا فرا خواند. این اولین کاری بود که وی بصورت تکی انجام داد یعنی وقتی که سی و سه سال بیشتر نداشت. ساختمان در سال 1943 کامل شد و بحث زیادی را ایجاد کرد که همچنین باعث شد برای اولین بار توجه جهانی به سوی اسکارنی میر جلب شود. با اینکه ساختمان های نی میر دارای شکل هنری است اما وی هدف عملی از یک شکل هنری و یا هر خمیدگی از ساختمانهایش را مهم می‌دادند و نقش هر یک از آنها را اغلب توصیف می‌کند. بعدها این شهردار به سمت ریاست جمهوری منصوب شد و در این منصب نی میر را به عنوان رئیس معماری برزیلیا معرفی کرد و باعث شد نی میر مشغول پروژه‌های متعددی شود. وی در طی پروژه‌ها جهانی دیگرش دوباره با لوکور بوزیر در نقشه کشی (طراحی) ادارة‌مرکزی سازمان ملل متحد در امریکا همکاری نمود. در سال 1947 شهرت جهانی او هنگامی که برای طراحی ستاد مرکزی سازمان ملل به امریکا سفر کرد به اثبات رسید. در سال قبل از آن وی دعوت نامه‌ای را برای تدریس در دانشکده یل دریافت کرده بود اما به هر حال به خاطر اعتقادات شدید وی به سوسیالیسم ویزای او این اجازه را به وی نمی داد. در سال 1950 اولین کتاب در مورد کارهای اسکارمیر در امریکا توسط استاموپاپاداکی منتشر شد. در طول دهة 1950 یک مرکز تحقیقات هوانوردی در نزدیکی سائوپائولو طراحی کرد. در پاریس، یک مرکز فرهنگی برای لوهور و ایتالیا،‌ اداره تألیفات مون دادوری در میلان و ساختمان ادارة اف ای تی ای در تورین طراحی نمود. در الجزایر وی باغ وحش‌ها، دانشگاه کنستانتین و اداره امور خارجه را طراحی کرد. با این که دو نیمه بازنشسته است هنوز با گروه طراحان مشغول به کار است و مقدم معماران جوان را از تمام نقاط جهان گرامی می‌دارد و امیدوار است که احساسات زیبایی شناسی را در آنها القا کند. احساساتی که این اجازه را به وی داد تا بتواند برای پیدا کردن زیبایی در ایجاد اشکال معماری به تلاش برخیزد. اسم نی میر این آرشیتکت برزیلی یهودی به عنوان یکی از مهم‌‌ترین اسم‌های معماری مدرن قابل ملاحظه است. با اینکه وی یکی از حمایت کنندگان از فایده گرایی (سودگرایی) است آثار وی فاقد سودی است که اغلب توسط پست مدرنیزم انتقاد می‌شود. ساختمانهای میر دارای اشکال پویا و خمیدگی‌های هستند که باعث شده‌اند بسیاری وی را بیشتر به عنوان یک مجسمه ساز تحسین کنند تا یک معمار برخی از منتقدان این را یک نقیصه می دانند.

نی میر می گوید:

من همیشه نسبت به تمام دانشکده‌های معماری از ساختارهایی سرد و اصولی دانشکده مایس وندر گرفته تا تخیلات و هذیان دانشکدة‌ گادی احترام قائل بوده و آنها را



خرید و دانلود تحقیق درباره؛ اسکارنی میر


تحقیق درباره؛ استانلی کوبریک

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

مختصری از بیوگرافی

استانلی کوبریک

( کارگردان سینما )

استانلی، کوبریک

استانلی کوبریک در 26 جولای 1928 در نیویورک متولد شد. در « کالج سیتی » دانشگاه نیویورک تحصیل کرد. 1947 با توبا متز ازدواج کرد ( 1952 از هم جدا شدند )؛ 1952 با روت سوبتکای رقصنده ازدواج کرد؛ فرزند: کاترین؛ سال 1985 با کریستین هارلن ازدواج کرد؛ فرزندان : آنیاو ویوین. 1964 برای مجله‌ای « لوک » در نیویورک عکاسی می‌کرد. 1950 اولین فیلمش را ساخت و عکاسی را رها کرد. 1955 جیمز هریس را ملاقات کرد و به اتفاق او کمپانی تولید فیلم « هریس ـ کوبریک » را تشکیل داد. 1957 با فیلم راه‌های افتخار به عنوان یک کارگردان خوشفکر مطرح شد. 1958 با مارلون براندو بر روی فیلم مزدوران کارکرد اما فیلم را پس از شش ماه رها کرد. 1959 کارگردانی اسپارتاکوس را به عهده گرفت اما بعداً مسئولیت خود را در ساخت فیلم انکار کرد. 1962 با توافق جیمز هریس شراکت خود را با وی بهم زد. 1964 تحقیق برای ساخت فیلم 2001 را آغاز کرد. 1969 برای ساخت فیلم ناپلئون اقدام کرد ( فیلم ساخته نشد). 1971 پخش فیلم پرتقال کوکی واکنش‌های انتقادی تندی را برانگیخت. کوبریک در طی دوران حرفه‌ای‌اش موفق به دریافت جوایز زیر گردید: بهترین کارگردانی برای دکتر استرنج‌لاو از منتقدین فیلم نیویورک به سال 1964؛ بهترین فیلمنامه، به همراه پیتر جرج و تری ساوترن، برای دکتر استرنج‌لاو از انجمن نویسندگان امریکا به سال 1964؛ اسکار برای جلوه‌های ویژه به خاطر فیلم 2001 به سال 1968؛ بهترین کارگردانی برای پرتقال کوکی از منتقدین فیلم نیویورک به سال 1971؛ جایزه‌ی بهترین کارگردانی از آکادمی بریتانیا برای فیلم بری لیندون به سال 1975.

تقریباً هیچ کارگردانی نتوانسته با استقلالی که استانلی کوبریک به دست آورده است، در سیستم استودیی صنعت فیلم کار کند. او به موازات اشتهار صعودی‌اش، و پذیرفته شدنش به عنوان یکی فیلم ساز با اهمیت جهانی، در زمینه‌ی نظارت هنری بر فیلم‌هایش و هدایت تولید هر یک از آنهاـ از مراحل اولیه‌ی طراحی تا فیلمنامه نویسی و حتی پس از تولید ـ اختیارات فراوانی کسب کرده اشت. کوبریک توانسته است آزادی هنری گسترده‌ای را که استودیوهای بزرگ در اختیارش نهاده‌اند، به خدمت کار خود در آورد؛ چراکه وی حرفه‌ی فیلم سازی را از پایه آموخته است.

در اوایل دهه‌ی پنجاه میلادی دو مستند کوتاه برای R.K.O ساخت، پس از آن توانست دو فیلم بلند کم هزینه را که امروز می‌گوید:« برای کمک به یادگیری حرفه‌ام حیاتی بودند. »

بسازد؛ که اگر موفق به چنین کاری نمی‌شد، ترجیح می‌داد سینما را فراموش کند. او هر دو فیلم را تقریباً دست تنها ساخت، چرا که هم فیلمبردار، هم صدابردار، هم تدیونگر، و هم کارگردان آن‌ها بود.

سپس در سال 1955، جیمز هریس، تهیه کننده‌ی بلند پرواز را ملاقات کرد. آنها مشترکاً فیلم قتل را که درباره‌ی گروهی تبهکار بود که یک کامیون برنج را غارت می‌کردند ساختند. این فیلم نه تنها سود مناسبی برای وی داشت بلکه این گفته‌ی مجله‌ی تایم را ـ که اینک افسانه‌ای به نظر می‌رسد ـ مستدل می‌کند که کوبریک « با دیالوگ و دوربین، چنان تخیلی آفرید که از آنچه که هالیوود از زمان رفتن پرهیاهوی اورسن‌ولز از شهر به خود دیده بود، پرمایه‌تر بود. »

سپس کوبریک اجازه یافت فیلمی از روی رمان سال 1935 همفری کاب، راه‌های افتخار، بسازد. او در سال 1957 از روی این کتاب، غیر متعارف‌ترین فیلم جنگی را ساخت. چنان که یکی از مورخان سینما نوشت: « کوبریک وقتی که دوربین خود را بی‌باکانه و بردامنه‌ها قرار می‌دهدو کشتار همگانی یک لشگر را ثبت می‌کند، از آن به مثابه‌ی سلاحی استفاده می‌کند. »

اسپارتاکوس تصویری است از برده‌داری در روم قبل از مسیحیت، که کوبریک از آن به صورت « تنها فیلمی که بر آن کنترل مطلق نداشتم » یاد می‌کند، زیرا ستارة فیلم، کرک داگلاس، تهیه کننده‌ی فیلم نیز بود. اگر چه اسپارتاکوس به صورت یکی از حماسه‌های « زوبین و صندل » درآمد، با وجود این کوبریک عهد کرد مادام که آزادی کامل هنری نداشته باشد، به کارگردانی نپردازد؛ و بعد از آن نیز هرگز چنان فیلمی نساخت.



خرید و دانلود تحقیق درباره؛ استانلی کوبریک


تحقیق درباره؛ ارسن ولز

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

ارسن وِلز

در سال 1939، سالی که فرانسه به اشغال نازی‌ها درآمد و اروپا در گرداب جنگ فروافتاد، یک کارگران جوان آمریکایی فیلمی ساخت که ماهیت سینما را دگرگون کرد. اُرسُن وِلز 6 مارس 1915، در کنوشاویسکانسین، در خانواده‌ای موفق و خوش‌فکر که هنر و تکنولوژی در آن موروثی بود متولد شد. پدرش، ریچارد هدولز، مخترع، صنعتگر و هتلدار بود؛ مادرش، بئاترین آیوزولز، پیانیستی خوشنام بود. از همان زمان طفولیت ولز، محیط خانوادگی‌اش محل رفت و آمد هنرمندان و روشنفکران، بازیگران، نقاشان، نویسندگان، موسیقدانان بود که با والدینش روابطی دوستانه داشتند. ارسن ولز در24سالگی تجربة گسترده‌ای در تأتر و نمایش‌های رادیویی پشت سرگذاشت ولز چند فیلم کوتاه در ارتباط با نمایش‌های تئاتر خود (از جمله جانسنِ پر دردسر، 1938) نیز ساخته بود، اما هرگز صحنه‌ی مجهز به صدا را به چشم ندیده بود. بنا بود نخستین فیلم بلند این قرارداد اقتباسی از رمان دلِ تاریکی اثر جوزف کانراد باشد، و ولز قصد داشت در آن از دوربین ذهنیِ نقطه دید یک راوی (که دوربین نیز در داستان نقش دارد) استفاده کند، اما به علت مشکلات فنی، هزینه‌ی بالاتر از برآورد و مشکلات دیگر، از جمله آغاز جنگ در اروپا و ممنوع‌الفیلم شدن بازیگرِ زنِ آن، ساختن این فیلم به تعویق افتاد. لذا ولز فیلمنامه‌یی را که خود با همکاری هرمن ج. منکیه ویچ (1953-1898) درباره‌ی زندگی و شخصیت مردی بزرگ و اهل عمل نوشته بود، به دست گرفت. در فیلمنامه‌ی اولیه‌ی ولز – منکیه ویچ نام فیلم امریکایی بود، اما درهنگام تقطیع فیلنامه (دکوپاژ) به همشهری کِین (1941) تغییر کرد: زندگینامه‌یی رمزآمیز از نیرومندترین ناشر مطبوعاتی امریکا، ویلیام راندلف هرست.

همشهری کین

ولز ادعا کرده است که تنها کارآموزیِ او برای ساختن همشهری کین این بود که فیلم دلیجان (1939) جان فورد را چهل بار دید. او تنها به تأثیر فورد اشاره کرده است، اما باید دانست که ولز در سنت‌های مهم سینمای اروپا، بویژه اکسپرسیونیسم و کامرشپیلفیلمِ آلمان و واقعگرایی شاعرانه‌ی سینمای فرانسه غوطه خورد بود. از سویی ایجازِروایی همشهری کین مدیون جان فورد، بافت بصری آن بشدت وامدار نورپردازی ضدنور فریتس لانگ، دوربین سیال مورنائو میزانسن باروک فن استرنبرگ، و وضوح عمیق در نزد ژان رنوار است؛ از سوی دیگر از همکاران برجسته‌یی چون منکیه ویچ، بازیگران تئاتر مرکوری، موسیقی برنارد هرمن، تدوین رابرت وایز و طراحی منحصر به فرد پری فرگوسن برخوردار بوده است. اما مهمترین امتیاز ولز در همشهری کین برخوردداری از فیلمبردار برجسته‌یی چون گرگ تولند (1948-1904) بوده است. تولند در دهه‌ی 1930 به عنوان فیلمبردار شهرت بی‌مانندی در هالیوود به دست آورده بود و با شیوه‌هایی چون فیلمبرداری با وضوح عمیق در دکورهای سقف‌دار، در فیلم‌های بلندی‌های بادگیر(ویلیام وایلر، 1939، که برایش جایزه‌ی اسکار به ارمغان آورد)؛ خوشه‌های خشم (جان فورد، 1940) و سفرطولانی به خانه (جان فورد، 1940) تجربه کرده بود. ولز (به همراه منکیه ویچ) طرح همشهری کین را با تکنیک رجعت به گذشته‌هایی مکرر در نظر گرفته بود، طرحی که در آن شخصیت‌های فیلم یک‌یک ارتباط خود را با مردی بزرگ (کین، که خود ولز نقش او را ایفا می‌کند)، پس از مرگش به خاطر می‌آورند. دراین فیلم ولز برآن است تا داستان را به صورتی شاعرانه از تصویری به تصویر دیگر، شبیه به فرایند تداعی درنزد انسان، روایت کند. بنابراین برای ایجاد تکان در بینندة برش‌های مستقیم زده و اغلب نقاط عطف را از طریق درنگ در انتهای نما و دیزالوهای داخل دوربین اعمال کرده است. مهم‌تر آن که این فیلم به صورت سلسله نماهایی طولانی یا نما – فصل‌هایی ساختار داده شده که با وسواس تمام در عمق ترکیب یافته‌اند تا در صحنه‌های عمده‌ی دراماتیک نیاز کمتری به برش‌روایی باشد.

تولند برای رسیدن به این مقصود تکنیک فیلمبرداری با وضوح عمیق را به خاطر این فیلم کامل کرد و در آن عمق میدان بی‌سابقه‌یی به دست آورد. در دهه‌ی 1930 سبک فیلمبرداری «نرم» مورد علاقه‌ی استودیوها بود، و آن را می‌توان با نورپردازی دیفیوز (پخش نور) و یک وضوح نسبتاً کم ژرفا شناسایی کرد – که حاصل استفاده از دریچه‌ی عدسی بازتری بود و در نورهای اینکادسنت (التهابی) به کارگرفته می‌شد. سبک شخصی تولند با «وضوح تصویر در هنگام حرکت» در فیلم همشهری کین در واقع ترکیبی از تکنیک‌های بسیاری بود که تولند قبلاً به کاربرده بود. تولند به کمک چنین ابزارهایی به چیزی بسیار نزدیک به وضوح «عمومی» در هرقاب همشهری کین استادی بی‌چون و چرای خود در ترکیب درعمق را به نمایش گذاشت. او نیز همچون رنوار از وضوح عمیق استفاده‌ی کاربردی کرد تا صحنه‌هایش را بدون نیاز به مونتاژ سامان دهد، با این تفاوت که ولز این شیوه را القاگرانه – همچون مونتاژ آیزنشتاین – به کار گرفت و بدین‌سان استعاره‌هایی خلق کرد که سینما قادر نیست آن را مستقیماً بر پرده نمایش دهد.

مثلاً تصویر کین در اوج نخوت و قدرت غالباً همچون غولی در پیشزمینه‌ی قاب ظاهر می‌شود، چنان که کاراکترهای دیگر در میانزمینه و پسزمینه درمقابل او حقیر می‌نمایند، زیرا این نماها از زاویه‌ی پایین فیلمبرداری شده‌اند و چنان است که کین گویی برسر تماشاگران نیز سایه افکنده است. سپس، با افزودن فاصله‌ی او از دیگران، او را از کاراکترهای درون قاب جدا می‌کند و به این وسیله انزوای خود- خواسته‌ی کین از همه جا و همه کس را القا می‌کند. استفاده‌ی ولز از پرسپکتیو درعمق موجب پیدایش اعوجاج درفضا، و در واقع به تمثیلی از دنیای روانی کین بدل می‌شود. درجایی دیگر ولز از وضوح عمیق برای رسیدن به ایجاز روایی و رده‌بندی کاراکترهای دیگر در درون قاب استفاده می‌کند. مثلاً درآغاز فیلم یک نما – فصل درخشان با وضوح عمیق کودکی از دست رفته‌ی کین در یک نما خلاصه می‌کند. دراین نما اتاق ورودی یک پانسیون را داریم که مادر چارلی کین مشغول امضای امضای نامه‌ی انتقال پسرش به شرق است، جایی که ثروت عظیمی به او خواهد رسید. مادر برای تبدیل دوران کودکی پسرش به یک زندگی افسانه‌یی و سرشار از ثروت و مکنت او را می‌فروشد و خود به این امر آگاه است. ولز نمای خود را به این شکل می‌چیند: در پیشزمینه



خرید و دانلود تحقیق درباره؛ ارسن ولز