لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 5 صفحه
قسمتی از متن .doc :
بزرگان تاریخ ساسانی
بزرگمهر
بزرگمهر یا بوزرجمهراز وزیران لایق ساسانیان بود.او ابتدا معلم هرمز (پسر انوشیروان )بود و وقتی شاه دانایی وی رادید او را به وزارت برگزید.در زمان او هدیه ای از سوی شاه هند به ایران فرستاده شد .آن هدیه شطرنج بود و نامه آنها بدین مضمون:همانگونه که دولت ایران همیشه بر ما حاکمیت داشته باید دانشمندان آن دیار هم استحقاق این برتری را داشته باشند،و اگر چنین باشد دریافتن چگونگی بازی شطرنج (شترنگ)برای ایشان دشوار نخواهد بود در غیر این صورت دولت شما باید باجگزار ما گردد.در عرض سه روز بزرگمهر این بازی را حل کرد و خود بازی (نرد) را اختراع کرد که چون هندی ها موفق به انجام آن نشدند مجبور به دادن باج به ایرانیان شدند.او کتاب مهمی به نام پند نامه بزرگمهر را نوشت و در زمینه نجوم نیز تحقیق کرد.در پایان بین سالهای 590 تا 603 خسرو پرویز از وی کینه گرفت و فرمان داد بینی و لبهای او را ببرند. هنگامى که این فرمان را به بزرگمهر گفتند،پاسخ داد:آرى لبهاى من بیش از این سزاوار است.خسرو گفت: از چه رو؟گفت از آن رو که نزد خاص و عام تو را به صفاتى ستودم که داراى آن نبودى و دلهاى رمیده را رو به تو نمودم،و خوبىهائى از تو پخش کردم که تو سزاوار آن نبودى.اى بدکارترین خسروان،با آنکه یقین بر پاکى و نیکى من داشتى،مرا به گمان بد مىخواهى بکشى؟پس که را به دادگرى تو امیدى تواند بود و به گفته تو دل تواند بست؟ خسرو پرویز،از این سخن برآشفت و فرمان داد بزرگمهر را گردن زدند.
خسرو پرویز
خسرو دوم معروف به خسرو پرویز پس از پدرش هرمز چهارم پادشاه ایران شد.او ابتدا با بهرام چوبین جنگ کرد که شکست خورد و به رم گریخت.در آنجا به شرط واگذاری قلعه دارا و ارمنستان به دولت رم از آنان نیروی کمکی گرفت.در جنگ دوم او بهرام را شکست داد و خود پادشاه شد.وی چندین هزار زن رسمی و غیر رسمی داشت و معشوقه مشهور او شیرین شاهزاده ارمنی بود.تا وقتی مریس پادشاه رم بود روابط دو کشور حسنه بود.اما در سال 603.م مریس کشته شد و پسرش به ایران پناه آورد.خسرو به پاس حقوق امپراطور مقتول ،جانشین او را به رسمیت نشناخت و روابط تیره شد.جنگی در گرفت که از سال 603 تا 627 طول کشید.فتوحات بسیاری نصیب خسرو شد حتی صلیب مسیح(ع) را به ایران آوردند.در آن زمان ایران به حدود زمان داریوش رسیدحکومت در رم به هراکلیوس واگذار شد و او پس از چند بار شکست در برابر ایران ،بالاخره در آخرین جنگ خسرو از میدان گریخت.در همان زمان پیامبر(ص)برای خسرو نامه ای نوشت و او را به اسلام دعوت کرد اما خسرو نامه را پاره کردچون معتقد بود نام پیامبر زودتر از نام او نوشته شده .این اعمال و شکست او از رم باعث نفرت مردم و بزرگان شد پس وی را زندانی و در سال 628.م با کمک پسرش قباد دوم او را کشتند.پرویز عاشق بی قرار زن و زر و دستدار خواسته و تجمل بود. در طول مدت سلطنت خود به قول صاحب کتاب حبیب السیر تعداد صد گنج و به عقیده سایر مورخان هفت گنج تدارک دید. نامهای آنها به شرح زیر است: گنج عروس، گنج بادآورد، گنج خسروی، گنج افراسیاب، گنج سوخته(یا ساخته)، گنج خضرا، و گنج شادورد که در اصطلاح عامه به هفت خم خسروی معروف است. خسرو پرویز سه هزار زن داشت،و دوازده هزار کنیزک ساز زن و بازیگر،و شش هزار مرد پاسبان او بودند،8500 اسب مخصوص سوارى او بود،960 فیل،12000 استر مخصوص بردن بنه و هزار شتر داشت این پادشاه بیش از هر کس به جواهرات و ظروف و اوانى گرانبها و امثال آن علاقه داشت.ثروت و تجمل دربار خسروپرویز در تاریخ ایران نظیر ندارد.
بهرام گور
پسر یزدگرد اول متولد فروردین و مردی خردمند که روی انگشترش نوشته بود:کردار نیک مایه ستایش است. وی در همان ابتدا بر سر تصاحب تاج و تخت با خسرو (از خویشان یزدگرد)رقابت کرد. پس تاج را میان دو شیر گذاشتند و قرار شد کسی که بتواند تاج رابرباید ،شاه باشد.و بهرام موفق شد و بهرام شیران نام گرفت.او نزد نعمان پادشاه حیره(شهری نزدیک کوفه)پرورش یافت. با دولت هون که در آن زمان خطری جدی برای ایران و جهان بود،جنگ کرد و پادشاه آنان را کشت و تاج او را در آتشکده آذر گشنسب قرار داد. جنگی نیز با رم داشت .چون دولت ایران رفتار بدی با مسیحیان کشورش انجام میداد.در نهایت به سال 422 صلح نامه ای 100 ساله نوشتند.در زمان او ارمنستان