لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 30
1- مقدمه و بیان مسأله
بیش از 2000 سال است که اطلاعات پزشکی اثرات اضافه وزن را روی بیماری ها و مرگ و میر نشان داده است. در آن زمان بقراط تشخیص داد که مرگ ناگهانی در میان افرادی که بطور طبیعی چاق هستند نسبت به افراد لاغر بیشتر رایج است و این موضوع در عرض 50 سال گذشته بسیار مورد بحث بوده است (8).
در سالهای اخیر درک اهمیت توزیع چربی، به ویژه چربی شکمی به عنوان عامل خطرزا برای بسیاری از بیماری ها و مرگ و میر ناشی از آنها مورد توجه پژوهشگران بوده است. یافته های پژوهشی نشان میدهد که چربی درون شکمی یا احشایی، بیش از چربی زیرپوستی مسئول افزایش خطر بیماری هاست (4).
با توجه به این موضوع که افراد چاق بیشتر در معرض خطر ناتوانی های جسمانی، اجتماعی و روانی قرار دارند، کم تحرکی و چاقی به عنوان یکی از مهمترین عوامل تهدیدکننده سلامت و تندرستی در همه کشورهای دنیا در نظر گرفته میشود همچنین مطالعات انجام شده در شروع قرن بیستم نشان داد که توزیع چربی موضعی نقش مهمی در مرگ و میر افراد دارد (4)، هر چند تا پایان جنگ جهانی دوم در این زمینه فعالیت چشمگیری انجام نشد. اما پس از آن، نتایج مطالعات نشان دادند که افراد چاق با توزیع چربی بدن آندروئید یا مردانه نسبت به افراد با چاقی ژینوئید یا زنانه بیشتر در معرض خطر ابتلا به بیماریهای قلبی و دیابت هستند. بررسیهای کلینیکی و همه گیر شناسی در سال 1980 نیز وجود ارتباط بین توزیع چربی بدن و افزایش خطر مرگ و میر را تأئید کردند. همچنین پژوهشگران به وجود رابطه بین فعالیت های جسمانی و بیماری های مختلف از جمله بیماری های قلبی- عروقی پی بردند. البرایت و یولاک اظهار می دارند، که دلیل افزایش جمعیت مبتلا به بیماری های قلبی- عروقی، کم تحرک است و اجرای فعالیت های منظم و مستمر جسمانی میتواند از توسعه بیماری های قلبی- عروقی جلوگیری کند (7) چاقی شکمی خطر ابتلاء به پرفشار خونی، بیماریهای قلبی- عروقی، افزایش انسولین خون، دیابت، بیماری های مربوط به کیسه صفرا، سکته مغزی و سرطان سینه و رحم را افزایش میدهد (4).
بنابراین با توجه به ارتباطی که بین میزان فعالیت بدنی و میزان چربی و چگونگی توزیع آن در قسمتهای مختلف بدن با مشکلات مربوط به تندرستی وجود دارد، اندازه گیری فعالیت بدنی، ترکیب بدنی و نحوه توزیع چربی در بدن مورد توجه بسیاری از پزشکان، متخصصین بهداشت و متخصصین ورزشی قرار گرفته است. برای تعیین ترکیب بدن روشهای مختلفی از جمله وزن کشی در زیر آب، مقاومت الکتریکی یا رقیق سازی ایزوتوپی است که این تکنیکها معمولاً در مکانها و محیط های پزشکی، بهداشتی و ورزشی در دسترس نیستند. روش تعیین درصد چربی بوسیلهی کالیپر دارای دقت بالا و قابل اجراست. به غیر از ارزیابی درصد چربی بدن، شاخص های دیگری که معمولاً در ارتباط با تندرستی مورد ارزیابی قرار میگیرند، شاخص توده بدنی (BMI)، ضخامت چربی زیر پوستی، نسبت دور کمر به دور نشیمنگاه (WHR) است. بطوری که WHR یا نسبت دور کمر به نشمینگاه که یکی از ساده ترین روشهای ارزیابی توزیع چربی در بدن هستند. برای تعیین خطر بیماریهای قلبی- عروقی استفاده میشود. کچ، مک آردل (1993) در کتاب فیزیولوژی ورزش اشاره میکنند که اگر (WHR) در مردان بیشتر از 9/0 باشد بیانگر افزایش خطر مرگ ناشی از بیماری های قلبی- عروقی و سایر بیماریها مانند دیابت، بالا بودن تری گلیسیرید و پرفشار خونی است (17).
تحقیقات انجام یافته در سالهای اخیر مشخص شده است که شاخص نسبت دور کمر به دور لگن (WHR) پیشگوی قوی برای بیماری های قلبی- عروقی است (6).
با توجه به خطرات ناشی از ناهنجاریهای ترکیب بدنی در تندرستی افراد و به طور کلی جامعه، مسأله ای که در این تحقیق مطرح است اطلاع از میزان ارتباط بین مهمترین متغیرهای ترکیب بدنی یعنی (BMI) ، (WHR) ،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن .doc :
اثر سموم بر بدن
مقاومت بندپایان نسبت به سموم
مقدمه
بندپایان یکی از مهمترین شاخه جانوری هستند که تا کنون حدود یک میلیون گونه از آنها شناسایی شده است. اکثر بندپایان جزء موجودات مفید بوده و فقط تعداد محدودی از آنها بعنوان آفات کشاورزی و ناقل بیماری ها شناخته شدهاند. از مهمترین بیماری هائی که توسط بندپایان به انسان منتقل میشود میتوان از مالاریا, فیلاریازیس, لیشمانیازیس, تریپانوزومیازس, تب زرد, تب دانگ, طاعون, تیفوس و بیماری های آربوویروسی نام برد و لذا با توجّه به نقش بندپایان در انتقال بسیاری از بیماری های نوپدید و بازپدید و اقدامات کنترلی مربوطه، اقدام به نگارش این گفتار، گردید.
تاریخچه استفاده از سموم
در طول تاریخ بعضی از بندپایان بعنوان دشمن انسان در جهت کاهش محصولات کشاورزی و ناقل بیماری ها شناخته شدهاند و انسان از بدو پیدایش و بویژه از آغاز متمدّن شدن، همواره بدنبال روش های مقابله با این دشمنان بوده است. در زمان های قدیم انسان از مواد طبیعی موجود مانند مواد معدنی و گیاهی برای مبارزه استفاده مینمود، لازم به ذکر است که تا قبل از شروع جنگ جهانی دوّم اکثر مواد شیمیایی استفاده شده بر علیه آفات از مواد معدنی چون آرسنیک و گوگرد بودند, و به طور همزمان، استفاده از گیاهانی همچون گل پیرتروم, نیکوتین و روتنون نیز مرسوم بود. دهة 1940 آغازی بود که در آن «انقلاب حشرهکش ها» بوقوع پیوست.
در آن زمانی سم DDT در سطح وسیعی بعنوان حشرهکش مورد استفاده قرار گرفت. خاصیت حشرهکشی این ماده توسط Paul Muller در سال 1939 کشف شد و بخاطر این کشف و استفاده از آن در کنترل بسیاری از بیماری ها جایزه صلح نوبل در سال 1948 را از آن خود ساخت و متعاقباً سم DDT در سطح وسیعتری تولید و مصرف گردید و تولید صنعتی سایر سموم نیز ادامه یافت.
با کشف سم DDT و استفاده از آن در از بین بردن حشرات, سازمان جهانی بهداشت این ماده را بنام (گلولة سحرآمیز) , نامید و ادعا نمود با در دست داشتن آن قادر به ریشهکنی بسیاری از بیماری ها و ازجمله بیماری مالاریا خواهد بود.که این موضوع با بروز مقاومت به سموم در حشرات با شکست مواجه شد.
طبقهبندی سموم
سموم را بر اساس منشأ و مواد شیمیایی موجود میتوان به گروه های زیر طبقه بندی نمود:
1 ـ سموم کلره (Organochlorine compounds)
این گروه از سموم در طیف وسیعی بر علیه آفات و حشرات موذی، مورد استفاده قرار گرفته است. از مهمترین سمومی که در این گروه قرار دارد میتوان به سموم ذیل اشاره نمود : ددت, دیلدرین, BHC, دیکوفول, آلدرین, کلردان, هپتاکلر و اندوسولفان. از مهمترین خصوصیات این سموم میشود به پایداری طولانی آنها در محیط و طیف وسیع حشرهکشی آنها اشاره نمود.
2 ـ سموم فسفره (Organophosphate insecticides)
حشره کش های فسفره مصنوعی، مولکول های آلی حاوی فسفر میباشند. همزمان با جنگ جهانی دوّم این گروه از سموم بعنوان گازهای جنگی توسط آلمانیها سنتز شدند و سپس به خاصیت حشرهکشی آنها پی برده شد. تا کنون بیش از 100 ترکیب از این سموم به بازار آمده است و از راه های مختلف بر روی حشرات اثر میگذارند.
از مهمترین سموم در این گروه میتوان به مالاتیون, پاراتیون, دیازینون, سیستوکس, متاسیستوکس, تمفوس, کلروپیروفوس متیل , پیریمیفوس متیل, فنتیون و فنیتروتیون اشاره نمود. خاصیت ابقایی این سموم در مقایسه با سموم کلره کمتر میباشد.
3 ـ کارباماتها (Carbamates)
این گروه از سموم از نظر مکانیسم عمل بر روی حشرات شبیه سموم فسفره هستند. از مهمترین سمومی که در این گروه قرار دارند میتوان کارباریل, پروپوکسور, فورادان آلدیکارپ را نام برد.
4 ـ سموم پایروتروئید (Pyrethroid insecticides)
این گروه از سموم نسل جدیدی از حشرهکش ها را بوجود آورده است. منشاء این گروه از سموم از گل پیرتر بوده است که مبدأ آن ایران میباشد. از نظر ساختمان شیمیایی, استر یک اسید و الکل میباشند. در دهة 1950 این گروه بصورت مصنوعی سنتز شدند. اوّلین گروه از این سموم که به بازار عرضه شدند در مقابل نور سریعاً تجزیه میشدند. متعاقباً بر روی فرمول شیمیایی آنها کارهای فراوانی انجام پذیرفت و سمومی به بازار عرضه گردید که خاصیت ابقائی بیشتری در طبیعت داشتند. هم اکنون بیشترین استفاده را در کنترل حشرات خانگی و آفات کشاورزی به خود اختصاص دادهاند. مهمترین پایروتروئیدها عبارتند از : آلترین, بیوآلترین, رزمترین, بیورزمترین, پرمترین, سایفلوترین, دلتامترین, سایپرمترین, لمبداسیهالوترین و فنترین. هماکنون سموم فوق را در کنترل ناقلین مالاریا به صورت های سمپاشی ابقایی داخل منازل, سمپاشی فضایی و استفاده از پشهبندهای آغشته به سموم، به کار میبرند.
5 ـ سایر سموم جدید
علاوه بر چهار گروه اصلی که قبلاً توضیح داده شد, هم اکنون انواع و اقسام سموم از گروه های مختلف به بازار عرضه شده است که مکانیسم عمل آنها ممکن است با گروه های قبلی متفاوت باشد. ازجمله میتوان به Biopesticides اشاره نمود که از سم حاصل از باکتری Bacillus thuringiensis بر علیه آفات استفاده میشود. گروه دیگری بنام های تنظیم کننده رشد حشرات (ICR’s) به بازار عرضه شده است که مکانیسم عمل آنها بر روی حشرات همانند
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
این کرم ها، بدن باریکی دارند. یکی از انواع این کرم ها،(آسکاریس) است که در روده ی انسان زندگی می کند و از آنجا غذا می گیرند.
آسکاریس که از کرم های لوله ای شکل است از رده ی phasmidia
است و دو گونه ی آن به ترتیب در اسب(A.megulocephala) و انسان(A.lambricoides)
شناسایی شده است
این کرم در روده تخم ریزی می کند.تخمها همراه با مدفوع خارج می شوند.تخم آسکاریس باآشامیدن آب آلوده یا سبزی های ضد عفونی نشده وارد روده می شود، سپس در روده رشد می کند وغذای گوارش شده ی انسان را می خورد. یکی دیگر از این کرم های لوله ای، (کرمک)است. کرمک در انتهای لوله ی گوارش انسان وبه خصوص کودکان،زندگی می کند و خارش شدیدی به وجود می آورد. کودکان، بیشتر به این انگل دچار می شوند.
کرمهای لوله ای 2متر دهان ،روده یا مخرج ندارند . ولی دارای یک لوله گوارش می باشند که از یک بافت اسفنجی به نام trophosome تشکیل می شود.
باوجود اینکه % 50 وزن کرم را trophosome تشکیل می دهد از دانه ها وگرانولهای گوگردی پوشیده شده است ومطالعه میکروسکوپی trophosome
نشان می دهد که روی آن تعدادزیادی سلولهای پروکاریوتی وجود دارد.
سلولها ی مارپیچی بزرگی که روی تروفوزوم دیده می شود ازنظر ساختمانی شبیه باکتری thiovulum می باشد که یک باکتری اکسید کننده گوگرد است .
باکتریها یکمولیتوتروف موادغذایی کرمهای لوله ای راباتغذیه خودتولید می کنند ودیگرحیوانات هم ازمواددفعی این موجودات وسلولهای مرده که بصورت همزیست زندگی می کنند بدست می آورند .
مطالعات بیشتر درموردکرم های لوله ای نشان داده که این موجودات دارای هموگلوبین های محلول غیرمعمول می باشند که با h2s واکسیژن به خوبی پیوندحاصل می کنند . وهردوماده را درتروفوزوم به باکتریهای کمولیتوتروف انتقال میدهند . که این کار باعث عدم تجمع h2s وجلوگیری از مسمومیت کرمها می شود .
میزان co2 درخون کرمها بالاست ( mm30-20) واین میزان به درون تروفوزوم آزاد شده وبه عنوان منبع کربن عمل میکند ( برای باکتریهای کمولیتوتروف ) بعلاوه آنالیز ایزوتوپهای پایدارگوگرد که درباکتریهای همزیست یافت شده نشان می دهد که میزان قابل توجهی متفاوت ازسولفات آب دریاست ، واین موضوع گواهی برجذب سولفید توسط کرم لوله ای می باشد یک ارتباط بین تغذیه حیوانات ودیگر گروهای فیزیولوژیک کمولیتوتروف پیشنهاد شده است :
باکتریها همزیست متانوتروف یک نقش مهم درتغذیه حیوانات این مناطق وجریانات گرمایی دارند ( خلیج مکزیک )
در اینجا این باکتریها با اکسید اسیون ch4 به عنوان منبع کربن عمل کرده ودر تأمین غذایی حیوانات نقش پشتیبانی دارند . دیگرکمولیتوتروف های اکسیدکننده آهن ،h2 ومنگنز به صورت همزیست نبوده ولی دارای زندگی آزاد می باشند وباعث احیای مواد ی میشوند که ازاین جریانات خارج می شود ، بااین حال این باکتریها می تواند به عنوان تولید کننده های اولیه در اکوسیستم جریانات گرمایی باشند .
بسمه تعالی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 39
آجیل و خشکبار برای سلامتی بدن مفیدند
بر اساس آخرین پژوهشها، آجیل و مغزها مانند فندق، گردو، پسته نقش مهمی در تامین سلامتی بدن ایفا میکنند. بر خلاف تصور عوام که فکر میکنند این قبیل مواد خوراکی فاقد ارزش غذایی هستند، باید گفت که این مواد غذایی منابع سرشاری از پروتئین، مواد معدنی و ویتامینهای آنتی اکسیدانی هستند. مطالعات نشان میدهد مغزها یکی از مهمترین منابع غنی سلنیوم هستند که این ریز مغذی برای تامین سلامت سیستم ایمنی بدن ضروری است؛ همچنین دارای برخی خواص ضد سرطانی است
دانشمندان دانشگاه ایلینویز در آمریکا دریافتهاند که یک مکمل غذایی حاوی 200 میکروگرم سلنیوم در روز، میزان ابتلا به سرطان های پروستات، ریه و روده را در حدود 50 درصد کاهش میدهد. همچنین از پیشرفت سرطان سینه در زنان و بروز مشکلات پروستات در مردان جلوگیری میکند.
این دانههای خوراکی سرشار ازفسفر هستند که این ماده معدنی به ساخت استخوان ها و دندان ها کمک میکند و نیز منبع سرشار ازمنیزیم است که این عنصر نیز در ایجاد تعادل در عملکرد ماهیچهها و اعصاب نقش مهمی دارد. همچنین وجود اسید لینولنیک در این دانههای خوراکی میتواند برای حفظ سلامت پوست و ایجاد تعادل هورمونی مفید باشد.
در ذیل تاثیرات مثبت برخی از این دانهها ذکر شده است:
بادام زمینی :خوردنبادام زمینی به مقدار 5 بار یا بیشتر در هفته و هر بار 28 گرم ، احتمال بروز دیابت نوع دوم را در زنان کاهش میدهد. بادام زمینی دارای مقادیر زیادی چربی اشباع نشده، منیزیم و فیبر غذایی است که همگی خطر بروز دیابت را کاهش میدهند. همچنین حاوی فیبر و منیزیم است که باعش کاهش مقاومت انسولین میشوند. وجود چربی امگا - 3 نیز باعث حفظ سلامت سلول ها، نرمی پوست و نیز کاهش میزان کلسترول کلی در خون میشود. بادام زمینی منبع سرشاری از آهن، روی، ویتامین E، منیزیم و فولیک اسید است که تاثیر مهمی در مبارزه با مواد سرطان زا دارند.
بادام Almond
نام علمی Amygdolusاهمیت زیاد بادام زمینی !!!
بادام هندی شور یا بوداده، یکی از پرطرفدارترین تنقلاتی است که در سوپرمارکتهای محلهی شما یافت میشود. همینطور همراه با کره و به خصوص اگر به سالاد اضافه شود یا به صورت بوداده مصرف کنید، طعم بسیار لذیذی دارد. در واقع، بادام هندی به صورت دانههای لوبیایی شکل که به ته سیب بادام هندی یعنی میوهی درخت بادام هندی که بومی مناطق ساحلی شمال شرقی برزیل است، میچسبند. با اینکه مردم امریکا از ارزش غذایی سیبهای بادام هندی آگاه نیستند، در برزیل و دریای کارائیب، جزو خوراکیهای لذیذ به شمار میرود. بادام هندی همیشه با پوست فروخته میشود زیرا مواد داخل پوست آن حاوی صمغ تلخی است که به عنوان مرهم شناخته شده است و قبل از اینکه مغز آن آمادهی مصرف شود باید با دقت آن را خارج کنند.
تاریخچه
درخت بادام هندی بومی مناطق ساحلی برزیل است. در قرن شانزدهم کاوشگران پرتقالی، درخت بادام هندی را از کشورهای امریکای جنوبی آوردند و به مناطق گرمسیر مانند هند و دیگر کشورهای افریقایی یعنی جایی که هم اکنون کشت میشود، معرفی کردند. درخت بادام هندی همیشه بدلیل چوب، مرهم و سیب آن منبع ارزشمندی محسوب میگردد اما خود آن تا اوایل قرن بیستم معروف نشده بود. امروزه، تجار اصلی بادام هندی، هند، برزیل، موزامبیک، تانزانیا و نیجریه هستند.
فواید بادام هندی
مواد موجود در 100 گرم بادام هندی
مس
0.76 میلی گرم
منیزیم
89.05 میلی گرم
تریپتوفان
0.07 گرم
فسفر
167.83 میلی گرم
چربیهای اشباع نشده، محافظ قلب
نه تنها بادام هندی نسبت به مغزجات دیگر از چربی کمتری برخوردار است، تقریباً 75% چربی آن اسیدهای چرب اشباع نشده است، به علاوهی حدود 75% اسید چرب اشباع نشدهی حاوی اسید اولئیک، یعنی چربی اشباع نشدهای که برای سلامتی قلب مفید است و در روغن زیتون یافت میشود . مطالعات نشان میدهد که اسید اولئیک، سلامت عروق قلب را حتی در اشخاص دیابتی بالا میبرد. مطالعاتی که در مورد اشخاص دیابتی انجام شده نشان میدهد هنگامیکه چربی اشباع نشده به رژیم غذایی کم چربی اضافه میشود، میتواند به کاهش سطحتری گلیسیرید کمک کند. تری گلیسیرید شکلی است که در آن چربیها به خون برده میشوند و سطح بالای آن احتمال خطر بیماریهای قلبی را بالا میبرد. بنابراین، برای اینکه از مصرف چربی اشباع نشده در رژیم غذایی خود مطمئن شوید، لذت بردن از بادام هندی ایدهی بسیار خوبی است به خصوص برای افراد دیابتی.
عاشق قلبتان هستید؟ پس، مغزجات مصرف کنید
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
دیه اعضای مختلف بدن
فصل اول : دیه مو
ماده 368 : هرگاه کسى موى سر یا صورت مردى را طورى از بین ببرد که دیگر نروید عهده دار دیه کامل خواهد بود و اگر دوباره بروید نسبت به موى سر ضامن ارش است و نسبت به ریش ثلث دیه کامل را عهده دار خواهد بود .ماده 369 : هر گاه کسى موى سر زنى را طورى از بین ببرد که دیگر نروید ضامن دیه کامل زن مى باشد و اگر دوباره بروید عهده دار مهر المثل خواهد بود و در این حکم فرقى میان کوچک و بزرگ نیست .تبصره : اگر مهرالمثل بیش از دیه کامل باشد فقط به مقدار دیه کامل پرداخت مى شود.ماده370 : هر گاه مقدارى از موهاى از بین رفته دوباره بروید و مقدار دیگر نروید نسبت مقدارى که نمى روید با تمام سر ملاحظه مى شود و دیه به همان نسبت دریافت مى گردد.ماده371: تشخیص روئیدن مجدد مو ونروئیدن آن با خبره است و اگر طبق نظر خبره دیه یا ارش پرداخت شده و بعد از آن دوباره روئید باید مقدار زائد بر ارش به جانى مسترد شود .ماده 372 : دیه موهاى مجموع دو ابرو در صورتیکه هرگز نروید پانصد دینار است و دیه هر کدام دویست و پنجاه دینار و دیه هر مقدار از یک ابرو به همان نسبت خواهد بود اگر دوباره روئیده شود در همهء موارد ارش است و اگر مقدارى از آن دوباره روئیده شود و مقدار دیگر هرگز نروید نسبت به آن مقدار که مجدداً روئیده شود ارش است و نسبت به آن مقدار که روئیده نمى شود و دیه با احتساب مقدار مساحت تعیین مى شود .
ماده 373: از بین بردن موهاى پلک چشم موجب ارش است خواه دوباره بروید خواه نروید و خواه تمام آن باشد و خواه بعض آن .ماده 374 : از بین بردن مو در صورتى موجب دیه یا ارش مى شود که به تنهایى باشد نه از بین بردن عضو یا کندن پوست و مانند آن که در این موارد فقط دیهء عضو قطع شده یا مانند آن پرداخت مى گردد.
فصل دوم : دیه چشم
ماده 375 : از بین بردن دو چشم سالم موجب دیهء کامل است و دیه هر کدام از آنها نصف دیه کامل خواهد بود .تبصره : تمام چشم هائیکه بیناى دارند در حکم فوق یکسانند گرچه از لحاظ ضعف و بیمارى و شبکورى و لوچ بودن با یکدیگر فرق داشته باشند .ماده 376 : چشمى که در سیاهى آن لکه سفیدى باشد اگر مانع دیدن نباشد دیه آن کامل است و اگر مانع مقدارى از دیدن باشد بطوریکه تشخیص ممکن باشد به همان نسبت از دیه کاهش مى یابد و اگر به طور کلى مانع دیدن باشد در آن ارش است نه دیه .ماده 377 : دیه چشم کسى که داراى یک چشم سالم و بینا باشد و چشم دیگرش نابیناى مادرزاد بوده یا در اثر بیمارى یا علل غیرجنائى از دست رفته باشد دیه کامل است و اگرچشم دیگرش را در اثر قصاص یا جنایتى از دست داده باشد دیه آن نصف دیه است .ماده 378 : کسى که داراى یک چشم بینا و یک چشم نابینا است دیه چشم نابیناى او ثلث دیه کامل است خواه چشم او مادرزاد نابینا بوده است یا در اثر جنایت نابینا شده باشد .ماده 379 : دیه مجموع چهار پلک دو چشم دیه کامل خواهد بود و دیه پلک هاى بالا ثلث دیه کامل و دیه پلکهاى پائین نصف دیه کامل است .
فصل سوم : دیه بینی
ماده 380 : از بین بردن تمام بینى دفعتاً یا نرمهء آن که پایین قصب و استخوان بینى است موجب دیه کامل است و از بین بردن مقدارى از نرمهء بینى موجب همان نسبت دیه مى باشد.ماده 381 : از بین بردن مقدارى از استخوان بینى بعد از بریدن نرمهء آن موجب دیه کامل و ارش مىباشد.ماده 382 : اگر با شکستن یا سوزاندن یاامثال آن بینى را فاسد کنند در صورتى که اصلاح نشود موجب دیهء کامل است و اگر بدون عیب جبران شود موجب یکصد دینار مى باشد .ماده 383 : فلج کردن بینى موجب دو ثلث دیه کامل است و از بین بردن بینى فلج موجب ثلث دیه کامل مىباشد.ماده 384 : از بین بردن هر یک از سوراخهاى بینى موجب ثلث دیه کامل است و سوراخ کردن بینى بطورى که هر دو سوراخ و پرده فاصل میان آن پاره شود یا آنکه آن را سوراخ نماید در صورتى که باعث ازبین رفتن آن نشود موجب ثلث دیه کامل است و اگر جبران و اصلاح شود موجب خمس دیه مى باشد .ماده 385 : دیه از بین بردن نوک بینى که محل چکیدن خون است نصف دیه کامل مى باشد.
فصل چهارم : دیه گوش
ماده 386 : از بین بردن مجموع دو گوش دیهء کامل دارد و از بین بردن هر کدام نصف دیه کامل است و ازبین بردن مقدارى از آن موجب دیهء همان مقدار با رعایت نسبت به تمام گوش خواهد بود. ماده 387 : از بین بردن نرمه گوش ثلث دیه آن گوش را دار و از بین بردن قسمتى از آن موجب دیه به همان نسبت خواهد بود.ماده 388 : پاره کردن گوش ثلث دیه دارد .ماده 389 : فلج کردن گوش دو ثلث دیه و بریدن گوش فلج ثلث دیه را دارد .تبصره : هر گاه آسیب رساندن به گوش به حس شنوائى سرایت کند و به آن آسیب رساند یا موجب سرایت به استخوان و شکستن آن شود براى هر کدام دیه جداگانه اى خواهد بود. ماده 390 : گوش سالم و شنوا و گوش کر در احکام مذکور در موارد فوق یکسانند.
فصل پنجم : دیه لب
ماده 391 : از بین بردن مجموع دو لب دیه کامل دارد و از بین بردن هر کدام از لب ها نصف دیه کامل و از بین بردن هر مقدارى از لب موجب دیه همان مقدار با رعایت نسبت به تمام لب خواهد بود .ماده 392 : جنایتى که لب ها را جمع کند و در اثر آن دندانها را نپوشاند موجب مقدارى است که حاکم آن را تعیین مىنماید .ماده 393 : جنایتى که موجب سست شدن لب ها بشود بطورى که با خنده و مانند آن از دندانها کنار نرود موجب دو ثلث دیه کامل مى باشد .ماده 394 : از بین بردن لب هاى فلج و بى حس ثلث دیه دارد .ماده 395 : شکافتن یک یا دو لب بطورى که دندانها نمایان شوند موجب ثلث دیه کامل است و در صورت اصلاح و خوب شدن خمس دیه کامل خواهد بود .
فصل ششم : دیه زبان
ماده 396 : از بین بردن تمام زبان سالم یا لال کردن انسان سالم یا ضربه مغزى و مانند آن دیه کامل دارد و بریدن تمام زبان لال ثلث دیه کامل خواهد بود.ماده 397 : از بین بردن مقدارى از زبان لال موجب دیه همان مقدار با رعایت نسبت به تمام زبان خواهد بود ولى دیه قسمتى از زبان سالم به نسبت از دست دادن قدرت اداى حروف خواهد بود.ماده 398 : تعیین مقدار دیه جنایتى که بر زبان وارده شده و موجب از بین رفتن حروف نشود لکن باعث عیب گردد با تعیین حاکم خواهد بود.ماده 399 : هر گاه مقدارى از زبان را کسى قطع کند که باعث از بین رفتن قدرت اداى مقدارى از حروف باشد و دیگرى مقدار دیگر را که باعث از بین رفتن مقدارى از باقى حروف گردد دیه به نسبت از بین رفتن قدرت اداى حروف مى باشد .ماده 400 : بریدن زبان کودک قبل از حد سخن گفتن موجب دیه کامل است .ماده 401 : بریدن زبان کودکى که به حد سخن گفتن رسیده ولى سخن نمى گوید ثلث دیه دارد و اگر بعداً معلوم شود که زبان او سالم و قدرت تکلم داشته دیه کامل محسوب و بقیه از جانى گرفته مى شود.ماده 402 : هرگاه جنایتى موجب لال شدن گردد و دیهء کامل از جانى گرفته شود و دوباره زبان به حال اول برگردد و سالم شود دیه مسترد خواهد شد .
فصل هفتم : دیه دندان
ماده 403 : از بین بردن تمام دندانهاى بیست و هشتگانه دیه کامل دارد و به ترتیب زیر توزیع مى شود: 1- هر یک از دندانهاى جلو که عبارتند از پیش و چهارتایى و نیش که از هر کدام دو عدد در بالا دو عدد در پائین مى روید و جمعاً دوازده تا خواهد بود. پنجاه دینار و دیه مجموع آنها ششصد دینار مى شود. 2- هر یک از دندانهاى عقب که در چهار سمت پایانى از بالا و پایین در هر کدام یک ضاحک و سه ضرس قرار دارد و جمعاً شانزده تا خواهد بود بیست و پنج دینار و دیهء مجموع آنها چهار صد دینار مى شود .ماده 404 : دندانهاى اضافى به هر نام که باشد و به هر طرز که روئیده شود دیه اى ندارد و اگر در کندن آنها نقصى حاصل شود تعیین مقدار ارش آن با قاضى است و اگر هیچگونه نقصى حاصل نشود ارش نخواهد داشت ولى به نظر قاضى تا 74 ضربه شلاق محکوم مى شود. ماده 405 : هرگاه دندانها از بیست و هشت تا کمتر باشد به همان نسبت از دیه کامل کاهش مى یابد خواه خلقتاً کمتر باشد یا در اثر عارضه اى کم شده باشد .ماده 406 : فرقى میان دندانهائى که دارى رنگهاى گوناگون مى باشد نیست و اگر دندانى در اثر جنایت سیاه شده و نیافتد دیه آن دو ثلث دیه همان دندان است که سالم باشد و دیه دندانى که قبلا" سیاه نشده ثلث همان دندان سالم است .ماده407 : شکاف (اشقاق) دندان که بدون کندن و از بین بردن آن باشد تعیین جریمه مالى آن با حاکم است .ماده 408 : شکستن آن مقدار از دندان که نمایان است با بقاء ریشه دیه کامل آن دندان را دارد و اگر بعد از شکستن مقدار مزبور کسى بقیه را از ریشه بکند جریمه آن با نظر حاکم تعیین مى شود خواه کسى که بقیه را از ریشه کنده همان کسى باشد که مقدار نمایان دندان را شکسته یا دیگرى .ماده 409 : کندن دندانهاى شیرى کودک که دیگر بجاى آن دندان نروید دیه کامل آن را دارد و اگر بجاى آن دندان بروید دیه هر دندان شیرى که کنده شد یک شتر مى باشد .ماده 410 : دندانى که کنده شود دیهء کامل دارد گرچه همان را در محلش قرار دهند و دوباره مانند سابق شود.ماده 411 : هرگاه دندان دیگرى بجاى دندان اصلى کنده شده قرار گیرد و مانند دندان اصلى شود کندن آن دیهء کامل دارد.
فصل هشتم : دیه گردن
ماده412 : شکستن گردن بطورى که گردن کج شود دیهء کامل دارد. ماده 413 : جنایتى که موجب کج شدن گردن شود و همچنین جناتى که مانع فرو بردن غذا گردد جریمه آن با نظر حاکم تعیین مى شود.ماده 414 : هرگاه جنایتى که موجب کج شدن گردن و همچنین مانع فرو بردن غذا شده اثر آن زایل گردد دیه ندارد فقط باید ارش پرداخت شود گرچه بعد از برطرف شدن اثر آن با دشوارى بتواند گردن را مستقیماً نگه بدارد یا غذا را فرو ببرد.
فصل نهم : دیه فک
ماده 415 : از بین بردن مجموع دو فک دیهء کامل دارد و دیهء هر کدام آنها پانصد دینار مى باشد و از بین بردن مقدارى از هر یک موجب دیهء مساحت همان مقدار است و دیهء از بین بردن یک فک بامقدارى از فک دیگر نصف دیه با احتساب دیه مساحت فک دیگر خواهد بود .ماده 416 : دیه فک مستقل از دیه دندان مى باشد و اگر فک با دندان از بین برود دیه هر یک جداگانه محسوب مىگردد.ماده 417 : جنایتى که موجب نقص فک شود یا باعث دشوارى و نقص جویدن گردد تعیین جریمه مالى آن با نظر حاکم است .
فصل دهم : دیه دست و پا
ماده 418 : از بین مجموع دو دست تا مفصل مچ دیه کامل دارد و دیه هر کدام از دستها نصف دیه کامل است خواه منجى علیه داراى دو دست باشد یا یک دست و دست دیگر را خلقتاً یا در اثر سانحه اى از دست داده باشد .ماده 419 : دیه قطع انگشتان هر دست تنها تا مچ پانصد دینار است .ماده 420 : جریمه مالى بریدن کف دست که خلقتاً بدون انگشت بوده و یا در اثر سانحه اى بدون انگشت شده است با نظر حاکم تعیین مى شود. ماده 421 : دیه قطع دست تا آرنج پانصد دینار است خواه داراى کف باشد و خواه نباشد و همچنین دیه قطع دست تا شانه پانصد دینار است خواه آرنج داشته باشد خواه نداشته باشد .ماده 422 : دیه دستى که داراى انگشت است اگر بیش از مفصل مچ قطع شود و یا بالاتر از آرنج قطع گردد پانصد دینار است به اضافه ارش که با در نظر گرفتن مساحت تعیین مى شود .ماده 423 : کسى که از مچ یا آرنج یا شانه اش دو دست داشته باشد دیه دست اصلى پانصد دینار است و نسبت به دست زائد قاضى به هر نحو که مصلحت بداند نزاع را خاتمه مى دهد. تشخیص دست اصلى و زاهد به نظر خبره خواهد بود. ماده 424 : دیه ده انگشت دو دست و همچنین دیه ده انگشت دو پا دیه کامل خواهد بود، دیه هر انگشت عشر دیه کامل است .ماده 425 : دیه هر انگشت به عدد بندهاى آن انگشت تقسیم مى شود و بریدن هر بندى از انگشتهاى غیر شست ثلث دیه انگشت سالم و در شست نصف دیه شست سالم است. ماده 426 : دیه انگشت زائد ثلث دیه انگشت اصلى و دیه بندهاى زائد ثلث دیه بند اصلى است .ماده 427 : دیه فلج کردن هر انگشت دو ثلث دیه انگشت سالم است و دیه قطع انگشت فلج ثلث دیه انگشت سالم است .ماده 428 : احکام مذبور در مواد این فصل در پا نیز جارى است .
فصل یازدهم : ناخن
ماده 429 : کندن ناخن بطورى که دیگر نروید یا فاسد و سیاه بروید ده دینار و اگر سالم و سفید بروید پنج دینار است.
فصل دوازدهم : دیه ستون فقرات
ماده 430 : شکستن ستون فقرات دیه کامل دارد خواه اصلا" درمان نشود یا بعد از علاج به صورت کمان و خمیدگى در آید یا آنکه بدون عصا نتواند راه برود یا توانایى جنسى او از بین برود یا مبتلا به سلس و ریزش ادرار گردد و نیز دیه جنایتى که باعث خمیدگى پشت شود یا آنکه قدرت نشستن یا راه رفتن را سلب نماید دیه کامل خواهد بود.ماده 431 : هرگاه بعد از شکستن یا جنایت وارد نمودن بر ستون فقرات معالجه مؤثر شود و اثرى از جنایت نماند جانى باید یکصد دینار بپردازد.ماده 432 : هرگاه شکستن ستون فقرات باعث فلج شدن هر دو پا شود براى شکستن دیهء کامل و براى فلج دو پا دو ثلث دیه کامل منظور مى گردد.
فصل سیزدهم : دیه نخاع
ماده 433 : قطع تمام نخاع دیه کامل دارد و قطع بعضى از آن به نسبت مساحت خواهد بود.ماده 434 : هر گاه قطع نخاع موجب عیب عضو دیگر شود اگر آن عضو داراى دیه معین باشد بر دیه کامل قطع نخاع افزوده مى گردد و اگر آن عضو داراى دیه معین نباشد ارش آن بر دیه کامل قطع نخاع افزوده خواهد شد .
فصل چهاردهم : دیه بیضه
ماده 435 : قطع دو بیضه دفعتاً دیه کامل و قطع بیضه چپ دو ثلث دیه و قطع بیضه راست ثلث دیه دارد.تبصره : فرقى در حکم مذکور بین جوان و پیر و کودک و بزرگ و عنین و سالم و مانند آن نیست .ماده 436 : دیه ورم کردن دو بیضه چهار صد دینار است و اگر تورم مانع راه رفتن مفید شود دیه آن هشتصد دینار خواهد بود.
فصل پانزدهم : دیه دنده
ماده 437 : دیه هر یک از دنده هایى که در پهلوى چپ واقع شده و محیط به قلب مى باشد بیست و پنج دینار و دیه هر یک از سایر دنده ها ده دینار است .
فصل شانزدهم : دیه استخوان زیر گردن
ماده 438: شکستن مجموع دو استخوان ترقوه دیه کامل دارد و شکستن هر کدام از آنها که درمان نشود یا با عیب درمان شود نصف دیه کامل است و اگر بخوبى درمان شود چهل دینار مى باشد.
فصل هفدهم : دیه نشیمن گاه
ماده 439 : شکستن استخوان نشیمن گاه (دنبالچه) که موجب مى شود مجنى علیه قادر به ضبط مدفوع نباشد دیه کامل دارد و اگر قادر به ضبط مدفوع باشد و قادر به ضبط باد نباشد ارش پرداخت خواهد شد.ماده 440 : ضربه اى که به حد فاصل بیضه ها و دبر واقع شود و موجب عدم ضبط ادرار یا مدفوع گردد دیه کامل دارد و همچنین اگر ضربه اى به محل دیگرى وارد آید که در اثر آن ضبط ادرار و مدفوع در اختیار مجنى علیه نباشد. ماده 441 : از بین بردن بکارت دختر با انگشت که باعث شود او نتواند ادرار را ضبط کند علاوه بر دیه کامل زن، مهرالمثل نیز دارد .
فصل هجدهم : دیه استخوان ها
ماده 442: دیه شکستن استخوان هر عضوى که براى آن عضو دیه معینى است خمس آن مى باشد و اگر معالجه شود و بدون عیب گردد دیه آن چهار پنجم دیه شکستن آن است و دیه کوبیدن آن ثلث دیه آن عضو و در صورت درمان بدون عیب چهار پنجم دیه خرد شدن استخوان مى باشد. ماده 443 : در جداکردن استخوان از عضو بطورى که آن عضو بى فائده گردد دو ثلث دیه همان عضو است و اگر بدون عیب درمان شود، دیه آن چهار پنجم دیه اصل جدا کردن مى باشد .
فصل نوزدهم : دیه عقل
ماده 444 : هرجنایتى که موجب زوال عقل گردد دیه کامل دارد و اگر موجب نقصان آن شود ارش دارد. مادهء 445 از بین بردن عقل یا کم کردن آن موجب قصاص نخواهد شد. ماده 446 : هر گاه در اثر جنایتى مانند ضربه مغزى و شکستن سر یا بریدن دست، عقل زایل شود براى هر کدام دیه جداگانه خواهد بود و تداخل نمى شود.