لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
پیامبر اکرم (ص) نماد اخلاق است
پیامبر اکرم(ص) در شرایطی به بعثت رسید که انواع فسادهای اخلاقی فراگیر شده بود، آن حضرت با بهره گیری از اخلاق ویژه خود، مکارم اخلاقی را به گونه ای اعجاب انگیز گسترش داد و امروز نیز برای جهانیان نماد اخلاق است .
حجت الاسلام سید ابوالحسن نواب رئیس مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب قم در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به لزوم بعثت نبی اکرم (ص) اظهار داشت: در عصر جاهلیت مبعوث شدن حضرت محمد (ص) بسیار لازم و ضروری بود، چرا که در این دوران اعراب می بایست صفات زشت و ناپسند را در خود کشته و صفات مثبت و پسندیده را طراحی کنند و آن را به کار گیرند.
وی با اشاره به ویژگیهای سعه صدر، دلسوزی و رأفت حضرت محمد (ص) گفت: قرآن بارها به این ویژگیهای حضرت محمد(ص) اشاره کرده و بر اصرار نبی اکرم بر هدایت مردم شهادت داده است .
رئیس مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب قم یاد آور شد: پیامبر اکرم (ص) زمانی که تفاخر، غرور، تکبر، حیله، نیرنگ و انواع فسادهای اخلاقی و تکثر طلبی فزونی گرفته بود، زمانی که دختران را زنده به گور می کردند، به بعثت رسید و تحولاتی اساسی و بسیار چشمگیر ایجاد کرد.
حجت الاسلام سید ابوالحسن نواب با بیان اینکه پیامبر مبارزات خود را با صفات منفی شروع کرد، افزود: پیامبر چنان در این زمینه از اخلاق بهره گرفت که وقتی عرب از در می آمد، نمی دانست کدامیک از حاضران پیامبر است و کدامیک یار او . پیامبر با رفتار خود به گونه ای فوق العاده با تفاخر و غرور مبارزه و همه را به تعجب وا می داشت .
وی گفت: با مطالعه اخلاق جاهلیت می توان دریافت که پیامبر(ص) صفات بد را رفع و در مقابل صفات خوب را جایگزین و بنیانگذاری کرد، حضرت محمد(ص) مکارم اخلاقی را به گونه ای اعجاب انگیز گسترش داد.
رئیس مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب قم اظهارداشت: اخلاق پیامبر از آن جهت اعجاب انگیز بود که در شرایطی که اعراب در عصر جاهلیت در اوج فساد و زشتی زندگی می کردند حضرت محمد (ص) دست دخترش را می بوسد.
ویژگیهای اخلاقی رسول خدا(ص)
گروه دین و اندیشه: رسول اکرم(ص) به عنوان خاتم پیامبران از ویژگیهای خاصی برخوردار هستند که آگاهی از آنها برای هر انسان مسلمانی ضروری بوده، شناخت بهتر پیامبر اسلام و ویژگیهای بارز مسلمانی را موجب شده، عشق به آموزه های اسلام را افزایش داده و چهره واقعی اسلام و مسلمان را تبیین خواهد کرد .
به گزارش خبرگزاری مهر، در میان ویژگیهای رسول خدا (ص) هیچ چیزی مهمتر از اخلاق آن حضرت نیست. این ویژگی همان چیزی است که خداوند، رسول خود را به دان ستوده و فرموده است: « انک لعلی خلق عظیم »، تو بهترین خلق و خو را داری. و خود رسول (ص) هم فرموده است که برای احیای مکارم اخلاقی مبعوث گشته است و تازه مسلمانان نیز وقتی وصف آن حضرت را برای دیگران می گفتند، مهمترین ویژگی دعوتش را همین می دانستند که: «و یأمر بمکارم الاخلاق».
حضرت بعدها هم در آموزههای خود روی اخلاق تکیه بسیاری داشت و می فرمود: خداوند کریم است، کرامت و ارزشهای اخلاقی (معالی الاخلاق) را دوست دارد و جای دیگر هم فرمود: سنگین ترین چیز در ترازوی مؤمن در روز قیامت «حسن خلق» است و فرمود: بهترین دوست من از میان شما، کسی است که بیشترین دوستی را با مردم دارد و به همین قیاس رابطه غیر دوستانه .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 52
پیامبر اکرم
ولادت
شجرهنامه پیامبر
سرپرست پیامبر
دوران نوجوانی
همسران و فرزندان
علی در دامن پیامبر
بعثت حضرت محمد صلی الله علیه و آله
دعوت سرّی به اسلام
دعوت نزدیکان خود به اسلام
دعوت همگانی
هجرت به حبشه
مرگ خدیجه و ابو طالب
دعوت از مردم طائف
پیمان عقبه
هجرت پیامبر به مدینه
غزوهها
وقایع سال ششم هجرت
حوادث سال هفتم هجرت
حوادث سال هشتم هجرت
حوادث سال نهم هجرت
حوادث سال دهم هجرت
ولادت
حضرت محمد صلی الله علیه و آله در سال عام الفیل (570 میلادی) در ماه ربیع الاول دیده به جهان گشود. مورخان و دانشمندان شیعی ولادت رسول گرامی اسلام را در صبح جمعه روز هفدهم ربیع الاول و اکثر علمای اهل سنت ، دوازدهم همان ماه می دانند .
شجرهنامه پیامبر
پدر بزرگوار رسول خدا عبدالله ،پسر عبدالمطلب ،و مادر ارجمندش آمنه دختر وهب است. اجداد او عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف بن قصی بن کلاب بن مرة بن کعب بن لؤی بن غالب بن فهر بن مالک بن نضر بن کنانه بن خزیمة بن مدرکة بن الیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان، همگی موحد و از مردان نیک روزگار خویش بودهاند.
سرپرست پیامبر
حضرت محمد صلی الله علیه و آله، هنوز به دنیا نیامده بود (یا در گهواره بود) که پدرش در بازگشت از شام «سوریه» در مدینه درگذشت. از آن پس سرپرستی کودک به عبدالمطلب، بزرگ خاندان قریش ،رسید و او نیز کودک را به دایهای به نام حلیمه از قبیله بنیسعد سپرد. حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم پنج سال در قبیله بنیسعد نزد حلیمه بود و پس از آن به دامان خانواده خویش بازگشت. پس از مدتی، آمنه برای زیارت قبر همسر خویش، عبدالله، و دیدار خویشاوندان راهی مدینه شد. او در این سفر فرزند خود را نیز همراه برد، یک ماه در شهر مدینه درنگ کرد و هنگام بازگشت در محلی به نام« ابواء» از دنیا رفت. عبدالمطلب پس از درگذشت آمنه، بیش از پیش از محمد محافظت میکرد؛ هر گاه در کنار کعبه با سران قریش و پسران خویش مینشست، همین که چشمش به محمد می افتاد او را در کنار خود مینشاند و میگفت:« به خدا سوگند، او دارای منزلتی بزرگ خواهد بود.» در هشتمین بهار زندگی حضرت محمد صلی الله علیه و آله، عبدالمطلب نیز درگذشت و بنا به سفارش او ابوطالب سرپرستی حضرت وی را به عهده گرفت.
ابوطالب که مردی با ایمان، موحد و نیز از شخصیتهای برجسته قریش بود، در نگهبانی و دفاع از پیامبر از هیچ کوششی فرو گذار نکرد و در سالی که محمد دوازده ساله شد، او را همراه خود به سفر سالیانه خود برای تجارت به شام «سوریه» برد.
دراین سفر، کاروان قریش در مسیر خود در محلی به نام بصری توقف نمود. بحیرا، راهب مسیحی، که دراین مکان اقامت داشت، محمد را دید وخبر از آینده او و دین جهانگستر اوداد.. دوران نوجوانی
پیامبر صلی الله علیه و آله در بیست (یا پانزده ) سالگی همراه عموهای خود در چهارمین جنگ از جنگهای فجار شرکت کرد. این نبرد بین طایفه قریش و قبیله قبیله هوازن واقع شد. رسول خدا فرموده است: « من در این جنگ به عموهایم تیر میدادم تا آنان پرتاب کنند.» پس از پایان نبرد فجار، پیمانی به نام «حلف الفضول» بین طایفههایی از قریش بسته شد که بر اساس آن میبایست برای یاری هر مظلومی در مکه و باز گرفتن حق او از ستمکار، متحد شوند و اجازه ندهند در مکه بر کسی ستم رود. رسول خدا بیست ساله بود که در خانه عبدالله بن جدعان در این پیمان شرکت کرد و با قریشیان همپیمان گردید تا یاور ستمدیدگان باشد. آن حضرت سالها پس از حلف الفضول (پس از بعثت و هجرت ) در زمان بسط اسلام فرمود: « در سرای عبدالله بن جدعان در پیمانی شرکت کردم که اگر در اسلام هم به مانند آن دعوت میشدم اجابت میکردم و اسلام جز استحکام، چیزی بر آن نیفزوده است. » حضرت محمد در سن 35 سالگی با تدبیر خود در نصب حجرالاسود (در ماجرای تجدید بنای کعبه) مانع جنگ و نزاع بین طواپف قریش گردید.
آوازه امانتداری و راستگفتاری محمد صلی الله علیه و آله باعث شد تا خدیجه، دختر خویلد، زن برجسته و ثروتمند قریش که برای تجارت، از مردان یاری میگرفت او را به همکاری دعوت نماید و آن حضرت را در قالب قراردادی برای تجارت عازم شام «سوریه» کند. رسول اکرم پس از بازگشت، سود فراوانی را که به دست آورده بود به خدیجه سپرد. خدیجه که شیفتهی حسن خلق و صفات برجسته او شده بود، به آن حضرت پیشنهاد ازدواج داد که مورد پذیرش او قرار گرفت. ازدواج رسول خدا صلی الله علیه و آله با خدیجه دو ماه و بیست و پنج روز پس از بازگشت او از شام «سوریه» بوده است. سن خدیجه را هنگام ازدواج با پیامبر از 25 تا 40 ، متفاوت، نقل کردهاند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
مرکز تربیت معلم امام جعفر صادق(ع)
موضوع :
چهل حدیث از پیامبر اکرم (ص)
تهیه و تنظیم:
الهام عضدی
ورودی 86-85
قال رسول الله (ص) :
و صاحِبُ الأمرِ با المعروفِ یَحْتاجُ إلی اَن یَکوُنَ نامحِاً للخَلقٍ.
آنکه امر به معروف می کند ناگزیر است که خیرخواه مردم باشد.
(بحار الانوار ج 100/ ص 83)
قال رسول الله (ص) :
ان قامتِ الساعَهُ و فی یَداحَدِکُم الفسِلِه، فان اشَتطاعَ ان تقُومَ الساعَهُ حتی یَغْرِسها فَلْیَغرِسها.
اگر رستاخیز برپا شود و در دست شما نهالی باشد. اگر توانستید فرصتی بیابید تا آن نهال را بکارید، بکارید.
(مستدرک الوسائل ج 13/ص460)
قال رسول الله (ص) :
لَیسَ الغِنا فی کِثرهِ الفَرَضِ إنّما الغنی نحنی النَّفسِ.
توانگری و غنا در داشتن مال فراوان نیست و همانا توانگری به داشتن غنای نفس است.
(بحارالانوار، ج 103/ص20)
قال رسول الله (ص) :
لا یَستَکمِلُ عَبْدُ حقیقهَ الایمانِ حتی یَدَعَ المِراءَ وَ إنْ کانَ مُحِقَاً.
انسان نمی تواند حقیقت ایمان را در نهاد خود به کمال برساند مگر آن که از جدال و بحثهای خصومت آمیز دست بر دارد هرچند که حق با او بوده باشد.
(سفینه البحار ج 2 ص 532)
قال رسول الله (ص) :
اعَظْمُ النّاسِ قَدراً مَنْ تَرَکَ مالایَعنیه.
ارجمندترین مردم کسی است که درکاری که مربوط به او نیست دخالت نمی کند.
(امالی صدوق مجلس سادس ص 14)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 70
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع:
از کودکی پیامبر (ص) تا اتمام غدیر
استاد مربوطه:
دکتر اکبری عزیز
گردآورنده:
قدرت احمدی ترم آخر مهندسی عمران
مردم مدینه ورسول اکرم(ص)
مردم مدینه دو قبیله بودند به نام اوس و خزرج که همیشه با هم جنگ داشتند . یک نفر از آنها به نام اسعد بن زراره مىآید به مکه براى اینکه از قریش استمداد کند . وارد مى شود بر یکى از مردم قریش .
کعبه از قدیم معبد بود گو اینکه در آن زمان بتخانه بود و رسم طواف که از زمان حضرت ابراهیم معمول بود هنوز ادامه داشت. هرکس که مىآمد , یک طوافى هم دور کعبه مى کرد . این شخص وقتى خواست برود به زیارت کعبه و طواف بکند , میزبانش به او گفت : ( مواظب باش ! مردى در میان ما پیدا شده , ساحر و جادوگرى که گاهى در مسجد الحرام پیدا مى شود و سخنان دلرباى عجیبى دارد . یک وقت سخنان او به گوش تو نرسد که تو را بى اختیار مى کند . سحرى در سخنان او هست. اتفاقا او موقعى مى رود براى طواف که رسول اکرم در کنار کعبه در حجر اسماعیل نشسته بودند و با خودشان قرآن مى خواندند . در گوش این شخص پنبه کرده بودند که یکوقت چیزى نشنود . مشغول طواف کردن بود که قیافه شخصى خیلى او را جذب کرد . ( رسول اکرم سیماى عجیبى داشتند ). گفت نکند این همان آدمى باشد که اینها مى گویند ؟ یک وقت با خودش فکر کرد که عجب دیوانگى است که من گوشهایم را پنبه کرده ام . من آدمم , حرفهاى او را مى شنوم , پنبه را از گوشش انداخت بیرون .
آیات قرآن را شنید . تمایل پیدا کرد . این امر منشأ آشنایى مردم مدینه با رسول اکرم ( ص ) شد . بعد آمد صحبتهایى کرد و بعدها ملاقاتهاى محرمانه اى با حضرت رسول کردند تا اینکه عده اى از اینها به مکه آمدند و قرار شد در موسم حج در یکى از شبهاى تشریق یعنى شب دوازدهم وقتى که همه خواب هستند بیایند در منا , در عقبه وسطى , در یکى از گردنه هاى آنجا , رسول اکرم ( ص ) هم بیایند آنجا و حرفهایشان را بزنند . در آنجا رسول اکرم فرمود من شما را دعوتمى کنم به خداى یگانه و . . . و شما اگر حاضرید ایمان بیاورید , من به شهر شما خواهم آمد . آنها هم قبول کردند و مسلمان شدند , که جریانش مفصل است . زمینه اینکه رسول اکرم ( ص ) از مکه به مدینه منتقل بشوند فراهم شد . این اولین حادثهبود . بعد حضرت رسول ( ص ) مصعب بن عمیر را فرستادند به مدینه و او در آنجا به مردم قرآن تعلیم داد . اینهایى که ابتدا آمده بودند , عده اندکى بودند , به وسیله این مبلغ بزرگوار عده زیاد دیگرى مسلمان شدند و تقریبا جو مدینه مساعد شد . قریش هم روز بروز بر سختگیرى خود مى افزودند , و در نهایت امر تصمیم گرفتند که دیگر کار رسول اکرم را یکسره کنند . در ( دارالندوه ( تشکیل جلسه دادند , که این آیه قرآن یکسره اشاره به آنهاست .
ولادت و دوران کودکى
ولادت پیغمبر اکرم به اتفاق شیعه و سنى در ماه ربیع الاول است , گو اینکه اهل تسنن بیشتر روز دوازدهم را گفته اند و شیعه بیشتر روز هفدهم را , به استثناى شیخ کلینى صاحب کتاب کافى که ایشان هم روز دوازدهم را روز ولادت مى دانند . رسول خدا در چه فصلى از سال متولد شده است ؟ در فصل بهار . در السیرة الحلبیة مى نویسد : ولد فى فصل الربیع در فصل ربیع به دنیا آمد . بعضى از دانشمندان امروز حساب کرده اند تا ببینند روز ولادت رسول اکرم با چه روزى از ایام ماههاى شمسى منطبق مى شود , به این نتیجه رسیده اند که دوازدهم ربیع آن سال مطابق مى شود با بیستم آوریل , و بیستم آوریل مطابق است با سى و یکم فروردین . و قهرا هفدهم ربیع مطابق مى شود با پنجم اردیبهشت . پس قدر مسلم این است که رسول اکرم در فصل بهار به دنیا آمده است حال یا سى و یکم فروردین یا پنجم اردیبهشت . در چه روزى از ایام هفته به دنیا آمده است ؟ شیعه معتقد است که در روز جمعه به دنیا آمده اند , اهل تسنن بیشتر گفته اند در روز دوشنبه . در چه ساعتى از شبانه روز به دنیا آمده اند ؟ شاید اتفاق نظر باشد که بعد از طلوع فجر به دنیا آمده اند , در بین الطلوعین .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 176
مردم مدینه ورسول اکرم(ص)
مردم مدینه دو قبیله بودند به نام اوس و خزرج که همیشه با هم جنگ داشتند . یک نفر از آنها به نام اسعد بن زراره مىآید به مکه براى اینکه از قریش استمداد کند . وارد مى شود بر یکى از مردم قریش .
کعبه از قدیم معبد بود گو اینکه در آن زمان بتخانه بود و رسم طواف که از زمان حضرت ابراهیم معمول بود هنوز ادامه داشت. هرکس که مىآمد , یک طوافى هم دور کعبه مى کرد . این شخص وقتى خواست برود به زیارت کعبه و طواف بکند , میزبانش به او گفت : ( مواظب باش ! مردى در میان ما پیدا شده , ساحر و جادوگرى که گاهى در مسجد الحرام پیدا مى شود و سخنان دلرباى عجیبى دارد . یک وقت سخنان او به گوش تو نرسد که تو را بى اختیار مى کند . سحرى در سخنان او هست. اتفاقا او موقعى مى رود براى طواف که رسول اکرم در کنار کعبه در حجر اسماعیل نشسته بودند و با خودشان قرآن مى خواندند . در گوش این شخص پنبه کرده بودند که یکوقت چیزى نشنود . مشغول طواف کردن بود که قیافه شخصى خیلى او را جذب کرد . ( رسول اکرم سیماى عجیبى داشتند ). گفت نکند این همان آدمى باشد که اینها مى گویند ؟ یک وقت با خودش فکر کرد که عجب دیوانگى است که من گوشهایم را پنبه کرده ام . من آدمم , حرفهاى او را مى شنوم , پنبه را از گوشش انداخت بیرون .
آیات قرآن را شنید . تمایل پیدا کرد . این امر منشأ آشنایى مردم مدینه با رسول اکرم ( ص ) شد . بعد آمد صحبتهایى کرد و بعدها ملاقاتهاى محرمانه اى با حضرت رسول کردند تا اینکه عده اى از اینها به مکه آمدند و قرار شد در موسم حج در یکى از شبهاى تشریق یعنى شب دوازدهم وقتى که همه خواب هستند بیایند در منا , در عقبه وسطى , در یکى از گردنه هاى آنجا , رسول اکرم ( ص ) هم بیایند آنجا و حرفهایشان را بزنند . در آنجا رسول اکرم فرمود من شما را دعوتمى کنم به خداى یگانه و . . . و شما اگر حاضرید ایمان بیاورید , من به شهر شما خواهم آمد . آنها هم قبول کردند و مسلمان شدند , که جریانش مفصل است . زمینه اینکه رسول اکرم ( ص ) از مکه به مدینه منتقل بشوند فراهم شد . این اولین حادثهبود . بعد حضرت رسول ( ص ) مصعب بن عمیر را فرستادند به مدینه و او در آنجا به مردم قرآن تعلیم داد . اینهایى که ابتدا آمده بودند , عده اندکى بودند , به وسیله این مبلغ بزرگوار عده زیاد دیگرى مسلمان شدند و تقریبا جو مدینه مساعد شد . قریش هم روز بروز بر سختگیرى خود مى افزودند , و در نهایت امر تصمیم گرفتند که دیگر کار رسول اکرم را یکسره کنند . در ( دارالندوه ( تشکیل جلسه دادند , که این آیه قرآن یکسره اشاره به آنهاست .
شناخت مختصرى از زندگى پیامبر اسلام(ص)
ولادت و دوران کودکى
ولادت پیغمبر اکرم به اتفاق شیعه و سنى در ماه ربیع الاول است , گو اینکه اهل تسنن بیشتر روز دوازدهم را گفته اند و شیعه بیشتر روز هفدهم را , به استثناى شیخ کلینى صاحب کتاب کافى که ایشان هم روز دوازدهم را روز ولادت مى دانند . رسول خدا در چه فصلى از سال متولد شده است ؟ در فصل بهار . در السیرة الحلبیة مى نویسد : ولد فى فصل الربیع در فصل ربیع به دنیا آمد . بعضى از دانشمندان امروز حساب کرده اند تا ببینند روز ولادت رسول اکرم با چه روزى از ایام ماههاى شمسى منطبق مى شود , به این نتیجه رسیده اند که دوازدهم ربیع آن سال مطابق مى شود با بیستم آوریل , و بیستم آوریل مطابق است با سى و یکم فروردین . و قهرا هفدهم ربیع مطابق مى شود با پنجم اردیبهشت . پس قدر مسلم این است که رسول اکرم در فصل بهار به دنیا آمده است حال یا سى و یکم فروردین یا پنجم اردیبهشت . در چه روزى از ایام هفته به دنیا آمده است ؟ شیعه معتقد است که در روز جمعه به دنیا آمده اند , اهل تسنن بیشتر گفته اند در روز دوشنبه . در چه ساعتى از شبانه روز به دنیا آمده اند ؟ شاید اتفاق نظر باشد که بعد از طلوع فجر به دنیا آمده اند , در بین الطلوعین .
مسافرتها
رسول اکرم , به خارج عربستان فقط دو مسافرت کرده است که هر دو قبل از دوره رسالت و به سوریه بوده است. یکسفر در دوازده سالگى همراه عمویش ابوطالب , و سفر دیگر در بیست و پنج سالگى به عنوان عامل تجارت براى زنى بیوه به نام خدیجه که از خودش پانزده سال بزرگتر بود و بعدها با او ازدواج کرد . البته به بعد از رسالت , در داخل عربستان مسافرتهایى کرده اند . مثلا به طائفرفته اند , به خیبر که شصتفرسخ تا مکه فاصله دارد و در شمال مکه است رفته اند , به تبوک که تقریبا مرز سوریه استو صد فرسخ تا مدینه فاصله دارد رفته اند , ولى در ایام رسالت از جزیرة العرب هیچ خارج نشده اند .
شغلها
پیغمبر اکرم چه شغلهایى داشته است ؟ جز شبانى و بازرگانى , شغل و کار دیگرى را ما از ایشان سراغ نداریم . بسیارى از پیغمبران در دوران قبل از رسالتشان شبانى مى کرده اند ( حالا این چه از الهى اى دارد , ما درست نمى دانیم ) همچنانکه موسى شبانى کرده است . پیغمبر اکرم هم قدر مسلم این است که شبانى مى کرده است . گوسفندانى را با خودش به