لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
درآمد (به انگلیسی: Income) در اصطلاح علم اقتصاد، به معنی مقدار پولی است که تولیدکنندگان با فروش محصولات یا خدمات خود به دست میآورند. هنگامی که یک موسسه خدماتی برای دیگران انجام دهد و یا کالایی به آنان تحویل دهد، در ازای آن مبلغی از ایشان دریافت مینماید یا معادل آن مبلغ از ایشان طلبکار میشود، و یا از ایشان سند (چک، سفته و ...) دریافت میکند. تمام این موارد موجب افزایش دارایی شرکت میگردد و چنین افزایش در دارایی، درآمد خوانده میشود.
هر گونه افزایش در صندوق موسسه درآمد محسوب نمیگردد، به عنوان مثال:
دریافت وام نقدی از یک بانک کسب درآمد نیست، زیرا معادل دریافت این مبلغ شرکت به بانک بدهکار میگردد و در ترازنامه دارایی و بدهی افزایش میابد.
وصول مطالبات از بدهکاران درآمد محسوب نمیگردد زیرا در اثر این موضوع نوعی از دارایی (حساب بدهکاران) به نوع دیگری از دارایی (حساب صندوق) تغییر شکل میابد.
به زبان دیگر، لازمه تحصیل درآمد افزایش سرمایه میباشد.
انواع درآمد
در آمد حاصل از فروش کالا یا خدمات غالبا فروش خوانده میشود. برای شناسایی سایر منابع درآمد اصطلاحات دیگری مانند حقالزحمه خدمت حرفهای، کارمزد، کرایه و درآمد بهره به کار میرود.
برای محاسبه درآمد سرانه تولید ناخالص داخلی کشور را بر جمعیت تقسیم کرده عدد به دست آمده درآمد سرانه کشور است.
برای محاسبه درآمد سرانه دو فرمول وجود دارد. روش دوم که سازمانهای بین المللی آمار خود را براساس آن محاسبه میکنند روش برابری قدرت خرید است.
هر دوی این آمارها قابل اتکاء هستند اما مفاهیم آنها قدری متفاوت است، معنی آمار براساس قدرت خرید این است که: چه مقدار درآمد به قیمت ایران قدرت خریدی به اندازه همان مقدار در دیگر کشورها دارد و در واقع هم همه کشورها قدرت درآمد را با قدرت خرید مقایسه میکنند. سازمان ملل، بانک جهانی و صندوق بین المللی پول هر دو آمار را با هم ارائه میدهند.
بر همین اساس درآمد سرانه ایران مطابق آمار منتشر شده تا سال ۲۰۰۵ میلادی حدود ۲ هزار و ۶۰۰ دلار است که به دلیل بالابودن جمعیت ایران، رشد درآمد سرانه ایران نسبت به رشد کل اقتصاد کمتر است و شاید در حد ۸/۳ درصد رشد سرانه باشد.
روش دیگری که سازمانهای بین المللی آمار خود را براساس آن محاسبه میکنند روش قدرت برابری خرید است که مطابق آمار تا سال ۲۰۰۵ تولید ناخالص داخلی ایران ۸ هزار و ۵۰ دلار است که با رشد ۸/۳ درصد سرانه در حال افزایش است.
هر دوی این آمارها قابل اتکاء هستند اما مفاهیم آنها قدری متفاوت است، معنی آمار براساس قدرت خرید این است که ۲هزار و ۶۰۰ دلار درآمد به قیمت ایران قدرت خریدی به اندازه ۸ هزارو ۵۰ دلار در نیویورک دارد و در واقع همه کشورها قدرت درآمد را با قدرت خرید مقایسه میکنند.
سازمان ملل، بانک جهانی و صندوق بین المللی پول هر دو آمار را با هم ارائه میدهند که بر اساس این آمارها در بین کشورهای دنیا، در حال حاضر ایران از لحاظ قدرت برابری خرید، بیستمین کشور در دنیا است.
در قانون مالیاتهای مستقیم، بدون تعریف مالیات و درآمدهای مالیاتی، ابتدا در ماده 1 تنها نام اشخاص غیر مشمول مالیات بیان شده است. در فصول مختلف قانون یاد شده، منابع مختلف مالیات از جمله مالیات بر ارث، مالیات بر درآمد املاک، مالیات بر درآمد حقوق، مالیات بر درآمد مشاغل و مالیات بر درآمد اشخاص حقوقی، نحوه محاسبه درآمد مشمول مالیات این منابع، نرخهای مالیاتی مربوط، سازمان تشخیص و وصول مالیات، هیئتهای حل اختلاف مالیاتی، شورای عالی مالیاتی و سایر مراجع نام برده شده است، در حالی که طبق روش معمول حقوقی و قانونی در صورتی که به هر عنوان، قوانین و مقررات و یا طرح و پروژه ای مورد تصویب قوه مقننه و یا مجریه قرار گیرد، ابتدا باید تعریف جامع و کاملی از قانون یا طرح و عوامل زیر مجموعه آن بیان شود و سپس به ذکر موارد معین و اقدامات اجرایی جهت انجام آن پرداخته شود. در قانون مالیاتهای مستقیم هیچ گونه تعریفی از مالیات و درآمد مالیاتی، سپس شرح مفصلی راجع به درآمدهای مالیاتی و ارتباط آن با میزان سهیمه مالیات در بودجه کل کشور به نظر خوانندگان خواهد رسید.
تعریف مالیات
در گذشته عده ای از علمای علم مالیه و اقتصاد معتقد بودند که مالیات بهای خدمات دولت است. یعنی هر کس به نسبت خدماتی که از دولت دریافت می کند باید بهای آن را به عنوان مالیات به دولت بپردازد. مدتها این نظر مورد قبول بود و طبق این نظریه پرداخت مالیات اختیاری بود به عبارت دیگر اگر فردی از خدمات دولت بهره ای نمی برد، نمی بایست مالیات پرداخت کند. اما در عمل این نظریه با مشکل مواجه شد زیرا اولا معیار اندازه گیری برای استفاده از خدمات دولت وجود
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
درآمد (به انگلیسی: Income) در اصطلاح علم اقتصاد، به معنی مقدار پولی است که تولیدکنندگان با فروش محصولات یا خدمات خود به دست میآورند. هنگامی که یک موسسه خدماتی برای دیگران انجام دهد و یا کالایی به آنان تحویل دهد، در ازای آن مبلغی از ایشان دریافت مینماید یا معادل آن مبلغ از ایشان طلبکار میشود، و یا از ایشان سند (چک، سفته و ...) دریافت میکند. تمام این موارد موجب افزایش دارایی شرکت میگردد و چنین افزایش در دارایی، درآمد خوانده میشود.
هر گونه افزایش در صندوق موسسه درآمد محسوب نمیگردد، به عنوان مثال:
دریافت وام نقدی از یک بانک کسب درآمد نیست، زیرا معادل دریافت این مبلغ شرکت به بانک بدهکار میگردد و در ترازنامه دارایی و بدهی افزایش میابد.
وصول مطالبات از بدهکاران درآمد محسوب نمیگردد زیرا در اثر این موضوع نوعی از دارایی (حساب بدهکاران) به نوع دیگری از دارایی (حساب صندوق) تغییر شکل میابد.
به زبان دیگر، لازمه تحصیل درآمد افزایش سرمایه میباشد.
انواع درآمد
در آمد حاصل از فروش کالا یا خدمات غالبا فروش خوانده میشود. برای شناسایی سایر منابع درآمد اصطلاحات دیگری مانند حقالزحمه خدمت حرفهای، کارمزد، کرایه و درآمد بهره به کار میرود.
برای محاسبه درآمد سرانه تولید ناخالص داخلی کشور را بر جمعیت تقسیم کرده عدد به دست آمده درآمد سرانه کشور است.
برای محاسبه درآمد سرانه دو فرمول وجود دارد. روش دوم که سازمانهای بین المللی آمار خود را براساس آن محاسبه میکنند روش برابری قدرت خرید است.
هر دوی این آمارها قابل اتکاء هستند اما مفاهیم آنها قدری متفاوت است، معنی آمار براساس قدرت خرید این است که: چه مقدار درآمد به قیمت ایران قدرت خریدی به اندازه همان مقدار در دیگر کشورها دارد و در واقع هم همه کشورها قدرت درآمد را با قدرت خرید مقایسه میکنند. سازمان ملل، بانک جهانی و صندوق بین المللی پول هر دو آمار را با هم ارائه میدهند.
بر همین اساس درآمد سرانه ایران مطابق آمار منتشر شده تا سال ۲۰۰۵ میلادی حدود ۲ هزار و ۶۰۰ دلار است که به دلیل بالابودن جمعیت ایران، رشد درآمد سرانه ایران نسبت به رشد کل اقتصاد کمتر است و شاید در حد ۸/۳ درصد رشد سرانه باشد.
روش دیگری که سازمانهای بین المللی آمار خود را براساس آن محاسبه میکنند روش قدرت برابری خرید است که مطابق آمار تا سال ۲۰۰۵ تولید ناخالص داخلی ایران ۸ هزار و ۵۰ دلار است که با رشد ۸/۳ درصد سرانه در حال افزایش است.
هر دوی این آمارها قابل اتکاء هستند اما مفاهیم آنها قدری متفاوت است، معنی آمار براساس قدرت خرید این است که ۲هزار و ۶۰۰ دلار درآمد به قیمت ایران قدرت خریدی به اندازه ۸ هزارو ۵۰ دلار در نیویورک دارد و در واقع همه کشورها قدرت درآمد را با قدرت خرید مقایسه میکنند.
سازمان ملل، بانک جهانی و صندوق بین المللی پول هر دو آمار را با هم ارائه میدهند که بر اساس این آمارها در بین کشورهای دنیا، در حال حاضر ایران از لحاظ قدرت برابری خرید، بیستمین کشور در دنیا است.
در قانون مالیاتهای مستقیم، بدون تعریف مالیات و درآمدهای مالیاتی، ابتدا در ماده 1 تنها نام اشخاص غیر مشمول مالیات بیان شده است. در فصول مختلف قانون یاد شده، منابع مختلف مالیات از جمله مالیات بر ارث، مالیات بر درآمد املاک، مالیات بر درآمد حقوق، مالیات بر درآمد مشاغل و مالیات بر درآمد اشخاص حقوقی، نحوه محاسبه درآمد مشمول مالیات این منابع، نرخهای مالیاتی مربوط، سازمان تشخیص و وصول مالیات، هیئتهای حل اختلاف مالیاتی، شورای عالی مالیاتی و سایر مراجع نام برده شده است، در حالی که طبق روش معمول حقوقی و قانونی در صورتی که به هر عنوان، قوانین و مقررات و یا طرح و پروژه ای مورد تصویب قوه مقننه و یا مجریه قرار گیرد، ابتدا باید تعریف جامع و کاملی از قانون یا طرح و عوامل زیر مجموعه آن بیان شود و سپس به ذکر موارد معین و اقدامات اجرایی جهت انجام آن پرداخته شود. در قانون مالیاتهای مستقیم هیچ گونه تعریفی از مالیات و درآمد مالیاتی، سپس شرح مفصلی راجع به درآمدهای مالیاتی و ارتباط آن با میزان سهیمه مالیات در بودجه کل کشور به نظر خوانندگان خواهد رسید.
تعریف مالیات
در گذشته عده ای از علمای علم مالیه و اقتصاد معتقد بودند که مالیات بهای خدمات دولت است. یعنی هر کس به نسبت خدماتی که از دولت دریافت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
Leadership
From Wikipedia, the free encyclopedia
• Find out more about navigating Wikipedia and finding information •
Jump to: navigation, search
The generic term leader redirects here. For other specific uses of the word Leader, see Leader (disambiguation)
To comply with Wikipedia's quality standards, this article may need to be rewritten.Please help improve this article. The discussion page may contain suggestions.
The word leadership can refer to:
The process of leading.
Those entities that perform one or more acts of leading.
The ability to affect human behavior so as to accomplish a mission designated by the leader
Contents
[hide]
1 Terminology, usage and conceptual scope
2 Categories and types of leadership
3 The Psychology of Leadership
4 The Embodiment of Leadership
5 Leadership associated with positions of authority
5.1 Leadership cycles
5.2 Titles emphasizing authority
5.3 Symbolism of leadership
6 Leadership amongst primates
7 Scope of leadership
8 Orthogonality and leadership
9 Support-structures for leadership
10 Determining what makes "effective leadership"
10.1 Suggested qualities of leadership
10.2 Leadership "styles" (per House and Podsakoff)
11 Leadership and vision
12 Leadership's relation with management
13 Leadership by a group
13.1 Co-leadership
13.2 Divided leadership
14 Historical views on leadership
15 Alternatives to leadership
16 See also
17 References
17.1 General references
18 External links
[edit] Terminology, usage and conceptual scope
Look up Leadership inWiktionary, the free dictionary.
House defines "leadership" organizationally and narrowly as "the ability of an individual to influence, motivate, and enable others to contribute toward the effectiveness and success of the organizations of which they are members." Organizationally, leadership directly impacts the effectiveness of costs, revenue generation, service, satisfaction, earnings, market value, share price, social capital, motivation, engagement, and sustainability.[citation needed] Leadership is the ability of an individual to set rules for others and lead from the front. It is an attitude that influences the environment around us.
Compare the discussions on group leadership and ad hoc leadership above. One can also characterize leadership by the period of the authority, as in "During the 1940s Russia was under Stalinist leadership". In formal the term can also serve to describe the position or relationships which allow and legitimize the exercising of what one might term "leadership behavior".
In some languages the term for a leader and the term for the principle of leadership have very different meanings. Furthermore, note the different connotations of a synonym of the word "leader" adopted from the German: the word Führer, and its accompanying ideas on the Führerprinzip.
In would-be controlling groups such as the military, political parties, ruling élites, and other belief-based enterprises like religions or businesses, the idea of leadership can become a Holy Grail and people can come to expect transformational change stemming from the leader; such entities may encourage their followers and believers to worship leadership, to respect it, and to strive (whether realistically or not) to become effective in it. Ideally, one cannot buy or sell leadership in the military; instead, leaders must ratify their position of command in the hearts and minds of their soldiers in order to obtain the best from them. Followers in such a situation may become uncritically obedient. Personal strategies that one can use to guard against the unrealistic expectations associated with belief in leaders include:
maintaining a questioning attitude
bolstering confidence in one's own decision-making abilities
seeking independent verification through appropriate measurement and reporting infrastructures
Wallis Kinnng Associates
[edit] Categories and types of leadership
One can categorize the exercise of leadership as either actual or potential:
actual - giving guidance or direction, as in the phrase "the emperor has provided satisfactory leadership".
potential - the capacity or ability to lead, as in the phrase "she could have exercised effective leadership"; or in the concept "born to lead".
In both cases, as a result of the constancy of change some people detect within the late 20th and early 21st centuries, the act of learning appears fundamental to certain types of leading and leadership. When learning and leadership coalesce, one could characterize this as "learnership".
Leadership can have a formal aspect (as in most political or business leadership) or an informal one (as in most friendships). Speaking of "leadership" (the abstract term) rather than of "leading" (the action) usually implies that the entities doing the leading have some "leadership skills" or competencies.
[edit] The Psychology of Leadership
One of the differentiating factors between Management and Leadership is the ability or even necessity to Inspire. A Leader, one who can instill passion and direction to an individual or group of individuals, will be using Psychology to affect that group either consciously or unconsciously.
Those who seem to be "Natural Leaders" and effectively inspire groups without really knowing the strategies or tactics used are considered Charismatic Leaders. The conscious Leader on the other hand applies a variety of psychological tactics that affect the “reactions” of a group to the environment they exist in.
In numerous "directive" (meaning to willfully direct as opposed to unconsciously do) Organizational psychology disciplines such as “Directive Communication” by Arthur F Carmazzi and theories like “The ripple effect” by Sigal Barsade, leadership is a product of awareness and command of the reactions and influences of a group on the individual as well as the individual on the group.
A Leader's successful application of directive organizational psychology by modifying specific leadership behaviors towards the group, will yield an Organizational culture that is in essence “inspired”.
[edit] The Embodiment of Leadership
Most research into leadership mistakenly focused on cognitive and intellectual processes, forgetting the important fact that every cognitive process is an embodied process. In the book Leading People the Black Belt Way, Timothy Warneka accurately points out that, “Great leadership begins with the body.”
People are living, organic beings, and medical research is increasingly recognizing the truth that mind and body are, in fact, one. While we often speak about mind and body as separate entities, great leaders understand that mind and body are, in reality, two sides of the same coin. Superior leaders recognize further that an awareness of their own physical selves is a critical component of their success. In a very real way, our toes, stomachs, and shoulders are on equal footing (pardon the pun) with our thoughts and ideas. As with any other tool, however, leaders must be trained to use embodied leadership technology appropriately and effectively.
In leadership, as in the martial arts, your stance is critical to your success. If you have a weak stance, then every way you lead will be fundamentally flawed. For example, if you have a weak stance in your emotional life, then you will have significant difficulties when you attempt to lead other people relationally. Recalling that we are embodied beings, I do not mean the word stance to be understood only metaphorically. I am also using the word stance in the literal sense, in terms of how leaders actually carry themselves physically when they lead others. Learning embodied stance will deepen your capacity for experiencing your own emotions, and better equip you to cope with the emotions of others, from the lighthearted to the highly conflicted. Your stance, you will learn, has a very literal, not to mention enormous impact on your ultimate success as a leader.
[edit] Leadership associated with positions of authority
In On Heroes, Hero-Worship, and the Heroic in History, Thomas Carlyle demonstrated the concept of leadership associated with a position of authority. In praising Oliver Cromwell's use of power to bring King Charles I to trial and eventual beheading, he wrote the following: "Let us remark, meanwhile, how indispensable everywhere a King is, in all movements of men. It is strikingly shown, in this very War, what becomes of men when they cannot find a Chief Man, and their enemies can." [1]
From this viewpoint, leadership emerges when an entity as "leader" contrives to receive deference from other entities who become "followers". And as the passage from Carlyle demonstrates, the process of getting deference can become competitive in that the emerging "leader" draws "followers" from the factions of the prior or alternative "leaders".
In representative democracies the people retain sovereignty (popular sovereignty) but delegate day-to-day administration and leadership to elected officials. In the United States, for example, the Constitution provides an example of recycling authority. In the Constitutional Convention of 1787, the American Founders rejected the idea of a monarch. But they still proposed leadership by people in positions of authority, with the authority split into three powers: in this case the legislative, the executive, and the judiciary. Under the American theory, the authority of the leadership derives from the power of the voters as conveyed through the electoral college. Many individuals share
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
درآمد (به انگلیسی: Income) در اصطلاح علم اقتصاد، به معنی مقدار پولی است که تولیدکنندگان با فروش محصولات یا خدمات خود به دست میآورند. هنگامی که یک موسسه خدماتی برای دیگران انجام دهد و یا کالایی به آنان تحویل دهد، در ازای آن مبلغی از ایشان دریافت مینماید یا معادل آن مبلغ از ایشان طلبکار میشود، و یا از ایشان سند (چک، سفته و ...) دریافت میکند. تمام این موارد موجب افزایش دارایی شرکت میگردد و چنین افزایش در دارایی، درآمد خوانده میشود.
هر گونه افزایش در صندوق موسسه درآمد محسوب نمیگردد، به عنوان مثال:
دریافت وام نقدی از یک بانک کسب درآمد نیست، زیرا معادل دریافت این مبلغ شرکت به بانک بدهکار میگردد و در ترازنامه دارایی و بدهی افزایش میابد.
وصول مطالبات از بدهکاران درآمد محسوب نمیگردد زیرا در اثر این موضوع نوعی از دارایی (حساب بدهکاران) به نوع دیگری از دارایی (حساب صندوق) تغییر شکل میابد.
به زبان دیگر، لازمه تحصیل درآمد افزایش سرمایه میباشد.
انواع درآمد
در آمد حاصل از فروش کالا یا خدمات غالبا فروش خوانده میشود. برای شناسایی سایر منابع درآمد اصطلاحات دیگری مانند حقالزحمه خدمت حرفهای، کارمزد، کرایه و درآمد بهره به کار میرود.
برای محاسبه درآمد سرانه تولید ناخالص داخلی کشور را بر جمعیت تقسیم کرده عدد به دست آمده درآمد سرانه کشور است.
برای محاسبه درآمد سرانه دو فرمول وجود دارد. روش دوم که سازمانهای بین المللی آمار خود را براساس آن محاسبه میکنند روش برابری قدرت خرید است.
هر دوی این آمارها قابل اتکاء هستند اما مفاهیم آنها قدری متفاوت است، معنی آمار براساس قدرت خرید این است که: چه مقدار درآمد به قیمت ایران قدرت خریدی به اندازه همان مقدار در دیگر کشورها دارد و در واقع هم همه کشورها قدرت درآمد را با قدرت خرید مقایسه میکنند. سازمان ملل، بانک جهانی و صندوق بین المللی پول هر دو آمار را با هم ارائه میدهند.
بر همین اساس درآمد سرانه ایران مطابق آمار منتشر شده تا سال ۲۰۰۵ میلادی حدود ۲ هزار و ۶۰۰ دلار است که به دلیل بالابودن جمعیت ایران، رشد درآمد سرانه ایران نسبت به رشد کل اقتصاد کمتر است و شاید در حد ۸/۳ درصد رشد سرانه باشد.
روش دیگری که سازمانهای بین المللی آمار خود را براساس آن محاسبه میکنند روش قدرت برابری خرید است که مطابق آمار تا سال ۲۰۰۵ تولید ناخالص داخلی ایران ۸ هزار و ۵۰ دلار است که با رشد ۸/۳ درصد سرانه در حال افزایش است.
هر دوی این آمارها قابل اتکاء هستند اما مفاهیم آنها قدری متفاوت است، معنی آمار براساس قدرت خرید این است که ۲هزار و ۶۰۰ دلار درآمد به قیمت ایران قدرت خریدی به اندازه ۸ هزارو ۵۰ دلار در نیویورک دارد و در واقع همه کشورها قدرت درآمد را با قدرت خرید مقایسه میکنند.
سازمان ملل، بانک جهانی و صندوق بین المللی پول هر دو آمار را با هم ارائه میدهند که بر اساس این آمارها در بین کشورهای دنیا، در حال حاضر ایران از لحاظ قدرت برابری خرید، بیستمین کشور در دنیا است.
در قانون مالیاتهای مستقیم، بدون تعریف مالیات و درآمدهای مالیاتی، ابتدا در ماده 1 تنها نام اشخاص غیر مشمول مالیات بیان شده است. در فصول مختلف قانون یاد شده، منابع مختلف مالیات از جمله مالیات بر ارث، مالیات بر درآمد املاک، مالیات بر درآمد حقوق، مالیات بر درآمد مشاغل و مالیات بر درآمد اشخاص حقوقی، نحوه محاسبه درآمد مشمول مالیات این منابع، نرخهای مالیاتی مربوط، سازمان تشخیص و وصول مالیات، هیئتهای حل اختلاف مالیاتی، شورای عالی مالیاتی و سایر مراجع نام برده شده است، در حالی که طبق روش معمول حقوقی و قانونی در صورتی که به هر عنوان، قوانین و مقررات و یا طرح و پروژه ای مورد تصویب قوه مقننه و یا مجریه قرار گیرد، ابتدا باید تعریف جامع و کاملی از قانون یا طرح و عوامل زیر مجموعه آن بیان شود و سپس به ذکر موارد معین و اقدامات اجرایی جهت انجام آن پرداخته شود. در قانون مالیاتهای مستقیم هیچ گونه تعریفی از مالیات و درآمد مالیاتی، سپس شرح مفصلی راجع به درآمدهای مالیاتی و ارتباط آن با میزان سهیمه مالیات در بودجه کل کشور به نظر خوانندگان خواهد رسید.
تعریف مالیات
در گذشته عده ای از علمای علم مالیه و اقتصاد معتقد بودند که مالیات بهای خدمات دولت است. یعنی هر کس به نسبت خدماتی که از دولت دریافت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
درآمد (به انگلیسی: Income) در اصطلاح علم اقتصاد، به معنی مقدار پولی است که تولیدکنندگان با فروش محصولات یا خدمات خود به دست میآورند. هنگامی که یک موسسه خدماتی برای دیگران انجام دهد و یا کالایی به آنان تحویل دهد، در ازای آن مبلغی از ایشان دریافت مینماید یا معادل آن مبلغ از ایشان طلبکار میشود، و یا از ایشان سند (چک، سفته و ...) دریافت میکند. تمام این موارد موجب افزایش دارایی شرکت میگردد و چنین افزایش در دارایی، درآمد خوانده میشود.
هر گونه افزایش در صندوق موسسه درآمد محسوب نمیگردد، به عنوان مثال:
دریافت وام نقدی از یک بانک کسب درآمد نیست، زیرا معادل دریافت این مبلغ شرکت به بانک بدهکار میگردد و در ترازنامه دارایی و بدهی افزایش میابد.
وصول مطالبات از بدهکاران درآمد محسوب نمیگردد زیرا در اثر این موضوع نوعی از دارایی (حساب بدهکاران) به نوع دیگری از دارایی (حساب صندوق) تغییر شکل میابد.
به زبان دیگر، لازمه تحصیل درآمد افزایش سرمایه میباشد.
انواع درآمد
در آمد حاصل از فروش کالا یا خدمات غالبا فروش خوانده میشود. برای شناسایی سایر منابع درآمد اصطلاحات دیگری مانند حقالزحمه خدمت حرفهای، کارمزد، کرایه و درآمد بهره به کار میرود.
برای محاسبه درآمد سرانه تولید ناخالص داخلی کشور را بر جمعیت تقسیم کرده عدد به دست آمده درآمد سرانه کشور است.
برای محاسبه درآمد سرانه دو فرمول وجود دارد. روش دوم که سازمانهای بین المللی آمار خود را براساس آن محاسبه میکنند روش برابری قدرت خرید است.
هر دوی این آمارها قابل اتکاء هستند اما مفاهیم آنها قدری متفاوت است، معنی آمار براساس قدرت خرید این است که: چه مقدار درآمد به قیمت ایران قدرت خریدی به اندازه همان مقدار در دیگر کشورها دارد و در واقع هم همه کشورها قدرت درآمد را با قدرت خرید مقایسه میکنند. سازمان ملل، بانک جهانی و صندوق بین المللی پول هر دو آمار را با هم ارائه میدهند.
بر همین اساس درآمد سرانه ایران مطابق آمار منتشر شده تا سال ۲۰۰۵ میلادی حدود ۲ هزار و ۶۰۰ دلار است که به دلیل بالابودن جمعیت ایران، رشد درآمد سرانه ایران نسبت به رشد کل اقتصاد کمتر است و شاید در حد ۸/۳ درصد رشد سرانه باشد.
روش دیگری که سازمانهای بین المللی آمار خود را براساس آن محاسبه میکنند روش قدرت برابری خرید است که مطابق آمار تا سال ۲۰۰۵ تولید ناخالص داخلی ایران ۸ هزار و ۵۰ دلار است که با رشد ۸/۳ درصد سرانه در حال افزایش است.
هر دوی این آمارها قابل اتکاء هستند اما مفاهیم آنها قدری متفاوت است، معنی آمار براساس قدرت خرید این است که ۲هزار و ۶۰۰ دلار درآمد به قیمت ایران قدرت خریدی به اندازه ۸ هزارو ۵۰ دلار در نیویورک دارد و در واقع همه کشورها قدرت درآمد را با قدرت خرید مقایسه میکنند.
سازمان ملل، بانک جهانی و صندوق بین المللی پول هر دو آمار را با هم ارائه میدهند که بر اساس این آمارها در بین کشورهای دنیا، در حال حاضر ایران از لحاظ قدرت برابری خرید، بیستمین کشور در دنیا است.
در قانون مالیاتهای مستقیم، بدون تعریف مالیات و درآمدهای مالیاتی، ابتدا در ماده 1 تنها نام اشخاص غیر مشمول مالیات بیان شده است. در فصول مختلف قانون یاد شده، منابع مختلف مالیات از جمله مالیات بر ارث، مالیات بر درآمد املاک، مالیات بر درآمد حقوق، مالیات بر درآمد مشاغل و مالیات بر درآمد اشخاص حقوقی، نحوه محاسبه درآمد مشمول مالیات این منابع، نرخهای مالیاتی مربوط، سازمان تشخیص و وصول مالیات، هیئتهای حل اختلاف مالیاتی، شورای عالی مالیاتی و سایر مراجع نام برده شده است، در حالی که طبق روش معمول حقوقی و قانونی در صورتی که به هر عنوان، قوانین و مقررات و یا طرح و پروژه ای مورد تصویب قوه مقننه و یا مجریه قرار گیرد، ابتدا باید تعریف جامع و کاملی از قانون یا طرح و عوامل زیر مجموعه آن بیان شود و سپس به ذکر موارد معین و اقدامات اجرایی جهت انجام آن پرداخته شود. در قانون مالیاتهای مستقیم هیچ گونه تعریفی از مالیات و درآمد مالیاتی، سپس شرح مفصلی راجع به درآمدهای مالیاتی و ارتباط آن با میزان سهیمه مالیات در بودجه کل کشور به نظر خوانندگان خواهد رسید.
تعریف مالیات
در گذشته عده ای از علمای علم مالیه و اقتصاد معتقد بودند که مالیات بهای خدمات دولت است. یعنی هر کس به نسبت خدماتی که از دولت دریافت