لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 19 صفحه
قسمتی از متن .doc :
احساس درد
مقدمه
بسیاری از ما شاید در موقعیتهای مختلفی تجاربی از درد داشتهایم. تجاربی که بسیار ناخوشایند هستند و واکنشهای مختلفی را در ما ایجاد میکنند. برخی افراد بین انواع مختلف درد تفاوت قائل میشوند و برخی انواع درد را شدیدتر و آزار دهندهتر میدانند. مثل دنداندرد برای برخی افراد و یا سردرد برای عدهای دیگر. در هر حال شدت آن کم باشد یا زیاد به عنوان یک عامل مزاحمی شناخته میشود که برای فرد قابل تحمل نبوده و از اینرو به دنبال راهکارهایی بر میآید تا به رفع آن نائل شود. علاوه بر اینکه درد خود غیر قابل تحمل بوده و در اغلب موارد جنبههای مختلفی از زندگی فرد را تحت تاثیر قرار میدهد. از آن جهت که به عنوان یک علامت برای بیماری به شمار میرود قابل توجه است. از آن جهت است که فرد به دنبال رفع آن بر میآید و مساله را با احتیاط و دقت بیشتری مورد بررسی قرار میدهد. در تعریف انگیزه گفته میشود که عاملی است که فرد را به انجام یک عمل یا فعالیت وا میدارد و در واقع نیرویی است که به اعمال فرد جهت میدهد. از آنرو که درد به عنوان یک منبع نیرو دهنده یک رفتار در انسان است، رفتاری که او را به رفع علت درد یا کنترل درد میدارد یک انگیزه به شمار میرود. علاوه بر محرکات خوشایند مثل آرزوها و امیال یا مثلا یک شیرینی خوشمزه ، یک عامل انگیزشی به حساب میآیند که فرد برای رسیدن به آنها تلاش میکند. با بروز درد فرد به تلاش و تکاپو دست میزند تا از محرک آزارنده درد یا علت آن رها شود.
سیر تاریخی درد
عقاید مربوط به درد و تاثیرات آن در فرهنگهای غربی در طول قرون مختلف تحولات چشم گیری داشته است. در قرون وسطی افراد ارتشی آن را به عنوان یک سرپیچی و توهین میدانستند و آنرا صفتی زنانه قلمداد میکردند. ولی الهیون درد را نشانهای از مجازات و تادیب آسمانی (مربوط به خدا) میدانستند. تا قرن 13 میلادی رنج حضرت عیسی برای تمام کسانی که به کلیسا میرفتند موضوع محوری شده بود. در این زمان این ایده شکل گرفت که ، درد چیزی است که باید درمان شود یا تسکین یابد. درد به عنوان بخش مهمی از مسائل و مشکلات زندگی مورد توجه قرار گرفت و در ردیف بیماریهای مهمی مثل آنفلوآنزا و سینه پهلو قرار گرفت که همان اندازه قابل توجه به نظر میرسید.
عوامل موثر بر احساس درد
درد به عنوان یک تجربه حسی و عاطفی در نظر گرفته میشود، که ممکن است با یک ناراحتی واقعی جسمی همراه باشد و یا ممکن است چنین همراهی وجود نداشته باشد. این تعریفی است که برای درد ارائه میشود و آنرا یک تجربه ذهنی معرفی میکند که میتواند تحت تاثیر عوامل جسمانی یا حتی عوامل روان شناختی بوجود آمده باشد. یا تحت تاثیر عوامل دیگری شدت و ضعف آن متفاوت باشد.
عوامل جسمانی درد
ناراحتیها و مشکلات جسمانی اغلب با نشانههای مختلفی بروز میکنند. درد یکی از آن دسته از علائمی است که وجود یک مشکل جسمی را نشان میدهد. مثل دندان دردی که میتواند نشانی از وجود عفونت در ریشه دندان باشد. سردرد ، درد معده ، دردهای ناحیه چشم و ... علاماتی برای وجود مشکل در آن ناحیه میباشند، که ویژگی آگاهی دهنده و خبر دهنده برای فرد هستند که در آن ناحیه مشکلی وجود دارد که مستلزم توجه و رفع مشکل است.
عوامل روان شناختی
گاه دردهایی مشاهده میشود که هیچ علت جسمانی مسبب آنها نیستند. هر چند از لحاظ روانشناختی این نوع از دردها نیز حاوی پیامی هستند، اما پیام آنها مربوط به وجود یک مشکل جسمانی نیست. بلکه اغلب یک پیام روانشناختی مثل جلب توجه ، جلب حمایت ، اعتراض به شرایط موجود و ... در کار است. مثل دردهای شکمی که اغلب در کودکان سالهای اولیه دبستان دیده میشود و به منظور اجتناب از رفتن به مدرسه بکار برده میشوند. هر چند در این دسته از دردها درد واقعی وجود ندارد، اما دستهای از دردهای روانشناختی نیز وجود دارند که فرد واقعا احساس درد و ناراحتی میکند، در حالیکه آزمایشات و معاینات مختلف هیچ نوع مشکلی را در آن ناحیه تایید نمیکنند. سردردهای میگرنی را نیز معمولا جزو این نوع دردها طبقهبندی کردهاند و هر چند عدهای معتقدند که تغییرات در رگهای خونی موجب این سردردها میشود، اما تحقیقات نشان میدهد که معمولا عامل روانشناختی در کار است و این تغییرات رگهای خونی سردرد است نه علت آن درد عضو خیالی (مثل کسی که پایش قطع شده ، ولی احساس درد در ناحیه انگشتان پا که وجود ندارند
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 51 صفحه
قسمتی از متن .doc :
دکتر علی حسین نجفی ابرندآبادی
بررسی کمیته فرانسوی مطالعات پیرامون خشونت و بزهکاری و توصیههای آن در زمینة سیاست جنایی
مقدمه
امنیت، مهار جرم و کنترل بزهکاران و بطور کلی، جنبههای کوناگون سیاست جنایی از جمله مقوله هایی است که هر نامزر ریاست جمهوری، نمایندگی مجلس، شهرداری، شورای شهر،… در کشورهای غربی، به مناسبت فعالیتهای انتالاتی به آن میپردازد و برنامههای خود را در این زمینه ها به وضوح تنظیم و به اطلاع انتخابکنندگان میرساند. شهروندان زیادی- از جمله سالمندان، بازنشستگان و زنان براساس همین معیار، نامزد آرمانی خود را برمیگزینند. مؤسسات خصوصی نظرسنجی (افکارنجی) که در کنار ادارات دولتی نظرسنجی، بطور مستقل عمل میکنند، همواره احساس مردم را در زمینههای مختلف زندگی، از جمله «امنیت» جویا شده و ارزیابی میکنند و بدین ترتیب منتخبان همواره میتوانند از طریع ازن مؤسسات بیطرف، در جریان رضایت یا نارضایتی انتخابکنندگان و خواستهها و نیازمای جدید آنان قرار بگیرند و بر مبنای اطلاعات جدید، سیاستگزاری نمایند. بدینسان است که موضوع بزهکاری و عوامل افزایش اشکال آن و سیاستگزاری در زمینه کنترل جرایم در قالب و سطح گستردهتری از شیوههای پلیسی-قضایی معمول، مطرح و مورد بخث قرار میگیرد .
در اوایل سال 1976 نظرسنجیهای مختلف حکایت از آن داشت که مردم فرانسه از رشد بزهکاری و گسترش خشونت اجتماعی دل نگران هستند، احساس امنیت کمتری نسبت به گذشته میکنند و به همین جهت، کیفیت زندگی خود و فرزندانشان را در مخاطره میبینند. این احساس ناامنی مردم در مقابل رشد جرایم به دولت نیز منتقل گردید و آقای ژیسکار دستن که تازه دو سال از ریاست جمهوری از سپری شده بود، تصمیم گرفت با تأسیس کمیته مطالعاتی مستقل، موضوعات بزهکاری، خشونتهای مجرمانه و راههای مهار این دو پدیده، مورد بررسی علمی قرارر داده شود و این کمیته با بررسیهای خود به این پرسشهای اساسی پاسخ دهدک آیا بزهکاری و خشونت در فرانسه واقعاً در حال افزایش است یا رسانههای گروهی «احساس افزایش» آن را در میان مردم دامن میزنند؟ آیا امنیت شهروندان فرانسوی واقعاً در معرضتهدید بزهکاری است؟ اگر بله، چرا؟ و چگونه در مقام رفع این ناامنی برآییم؟
براساس همین ملاحظات بود که به ابتکار رئیسجمهور و به موجب تصویبنامه 23 مارس 1976، «کمیته مطالعات پیرامون خشونت و بزهکاری» ایجاد شد و ریاست آن به آقای آلی پرفیت، اندیشمند و سیاستمدار فرانسوی، سپرده شد.-1- و به همین جهت به «کمیته پروفیتِ شهرت یافت. اعضاء این کمیته، علاوه بر رئیس، ده تن شخصیت علمی، دانشگاهی، قضایی، پلیسی، معماری متخصص در شهرسازی و توسعه شهری بودند که کار خود را از 20 آوریل 1976 آغاز و در ماه ژوئیه 1977 –تعنی بعد از حدود پانزده ماه مطالعه، تحقیق و مشورتهای گسترده- گزارش مأموریت خود را به رئیسجمهور ارائه نمودند.
کمیته در این مدت، نظرات و اظهارات پنجاه شخصیت را که به نوعی در زمینه تحقیق و مطالعه یا مقابله با بزهکاری دارای دانش و تجربه بودند جمعآوری و استماع نمود ( شهرداران شهرهای بزرگ، شخصیتهای فرانسوی و خارجی صاحبنظر، متخصصان حقوق جزا و جرم شناسی و شخصیتهایی که در این زمینه کار عملی میکنند از قبیل وکلا، قضات، پلیس، مسئولان زندان… ، کارمندان عالیرتبه و نمایندگان تشکلهای حرفهای و سندیکاها ). کمیته طی این مدت، شصت و پنج جلسه عمومی وهفت سمینار برگزار نمود، و به موازات فعالیتهای خود در قالب جلسات عمومی، پنج گروه کاری تخصصی ایجاد کرد که هر گروه را دو تن از اعضاء کمیته اداره مینمودند. مأموریت هریک از این گروهها، مطالعه جنبههای مختلف بزهکاری بود:-1-
1-جنبههای روان شناختی و زیست شناختی خشونت؛
2-تأثیرات توسعه شهری، زیستگاه (بوم) و تغییرات فرهنگی؛
3-روابط بین خشونت و اقتصاد
4-حمایت از جوانان
5-مسأله بزهکاری در جنبههای کیفری و زندانها؛
هر یک از این گروهها نتایج مطالعات و تحقیقات خود را بصورت یک گزارش خاص ارائه کردند.-2- سپس کمیتة مطالعات، با توجه به همین گزارشهای پنجگانه ، گزارش عمومی مأموریت مطالعاتی خود را پیرامون بزهکاری و خشونت تنظیم و تدوین نمود (الف)-1- و متعاقب انتشار نتایج کار کمیته، اقدامهای مختلف و متنوعی به منظور اصلاح یا تقویت سیاست جنایی فرانسه آغاز شد(ب).
الف: رئوس گزارش عمومی «کمیته مطالعات پیرامون خشونت و بزهکاری»
کمیتة مطالعات در مدت مأموریت خود تلاش کرد تا با توجه به دادهها و آمارهای موجود در سال 1976، وضعیت افزایش بزهکاری و اشکال مختلف خشونت مجرمانه از یک سو، و ویژگیهای احساس عمومی ناامنی را از سوی دیگر، بررسی و نتایج آن را تنظیم و تدوین نماید. بنابر آمارهای جنایی، بزهکاری در سالهای 1966 تا 1976 روی هم رفته دو برابر شده است و جرایم شدید، رشد سریعتری را نشان میدهد. از سال 1971 به این سو، میزان افزایش بزهکاری از نرخ رشد جمعیت تجاوز کرده است. جرایم شدید سودجویانه (سرقتهای مسلحانه از بانکها و مؤسسات اعتباری و کلاً سرقتهای مقرون به اذیت و آزار و سرقت از منازل) بین سالهای 1971 و 1976 بیشترین میزان افزایش را به خود دیده است. از نظر جامعه شناختی، مطالعات کمیته نشان داد که اکثر جرایم، بُعد مالی دارند و موضوعاتشان تملک اموال است، بزهکاری یک پدیده عمدتاً «مردانه و شهری» و افراد 16 تا 30 ساله مرتکب آنها میشوند.
کمیته در مورد احساس ناامنی به این نتیجه رسید که احساس مزبور یک پدیده دورهای است که به همین شکل در مقاطع مختلف فرانسه مشاهده شده است. به موجب
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 20 صفحه
قسمتی از متن .doc :
احساس گرسنگی
تعریف احساس : در سطح زیست شناختی (Biological) همه اطلاعاتی را که درباره جهان اطراف خود بدست میآوریم؛ در نتیجه برخورد محرکها بر دستگاههای حسی و تحریک کردن گیرندگان ، سلولهای عصبی (Neurons) و سلولهای مغزی حاصل میشود. در سطح روان شناختی (Psychological) احساسها تجربههایی هستند که توسط محرکهای ساده ایجاد میشوند.
مقدمه
دروازههای شناخت جهان توسط موجود زنده چه سیستمهایی هستند؟
انواع سیستمهای حسی کدام هستند؟
سیستمهای حسی از چه ویژگیهایی برخوردار هستند؟
سیستمهای حسی (چه از نوع عمومی و چه از نوع اختصاصی) به جهت فراهم اوردن اماکن شناخت دنیای اطراف مان بحق به عنوان "دروازههای شناخت" معرفی شده اند. در واقع هر نوع اطلاعاتی که از وضعیت درون و بیرون بدنمان بدست میآوریم ریشه در کارکردهای سیستم حسی دارد. آنها به لحاظ کارکرد که دارند به سخت افزارهای کامپیوتری تشبیه شدهاند اطلاعات را دریافت (Apprehension) و جهت پردازش (Processing) به مغز ارسال میکنند.کل سیستم حسی بدن را میتوان به دو دسته کلی حسهای عمومی (General Sense) و حسهای اختصاصی (Specificity Sense) تقسیم بندی کرد (شکل یک). هر یک از این دو دسته خود شامل ساختارهای خاصی هستند در هر ثانیه میلیونها داده را از درون و بیرون بدن جمع آوری میکند تا در تصمیم گیریها بکار روند.
ساختار سیستم حسی عمومی
سیستم حسی عمومی دستهای از گیرندههای حسی هستند که در تمام سطح بدن پخش هستند و به همین خاطر گیرندههای عمومی نیز نامیده میشوند. دستهای از این گیرندهها در سطح پوست قرار دارد و باعث آگاهی موجود زنده از وقایعی میشود که در اطراف پوستش میگذرد. حسهای پوستی مانند شامل حس درد (گیرندههای آزاد عصبی) ، حس حرارت (گیرندههای رافینی و کروز) و حس لمس (گیرندههای میسنر ، مرکل و انتهای موها) میشود. از طرف دیگر دسته دوم حسهای عمومی در زیر پوست (عمق بدن) قرار دارند و باعث آگاهی ما زا وضعیت تاندونها (گیرندههای تاندونی) ، عضلات (دوکهای عضلانی) ، فشارها (گیرندههای رافینی) ، مفاصل و رباط و دردهای عمقی میشوند.
ساختار سیستم حسی اختصاصی
سیستم حسی اختصاصی با این ویژگی میشود که در نقطه معینی از بدن یعنی سر قرار دارند. این حسها بویژه حس بینایی از مهمترین سیستمهای حسی هستند. آنها همچنین در شاخصترین و بهترین و بالاترین بخش بدن قرار دارند. (تصور کنید از چشمهایمان روی انگشتان پایمان قرار داشت؛ چه وضعیت وخیمی بوجود میآمد.)هر یک از این حسها کار مخصوص به خود را دارا میباشند. بینایی (مهمترین حس) باعث دیدن رنگها ، اشیا و جهان اطراف مان میشود، با گوش صداهای مختلف را که ممکن است دور یا نزدیک باشند در فرکانس معینی میشنویم، سیستم پویایی امکان پوییدن هر چیزی را فراهم میکند که خود با حس دیگری یعنی چشایی (که مزه مواد خوراکی را فراهم میآورد) تا تعادل گستردهای دارد و باعث انتخاب موادی برای خوردن میشود که با سلامتی رابطه مستقیم دارد. همچنین حس تعادلی (دهلیزی) ویژگیهای مشترک سیستم حسی )
حساسیت
یکی از جنبههای بارز سیستم حسی این است که از حساسیت (Sensitivity) فوق العادهای در تشخیص وجود یا تغییر اشیا و رویدادها برخوردار هستند. هر یک از سیستمهای حسی به حداقلی از محرک برای تحریک شدن نیازمند هستند مانند بینایی که نوری با انرژی 100 کونتوم میتواند آن را تحریک کند. این حداقل محرک لازم برای تحریک آستانه مطلق (Absolute Threshold) نام دارد.
رمز گردانی
رمز گردان (Encoding) فرآیندی است که توسط آن اطلاعات دریافت شده توسط سیستم حسی به علایم الکتریکی که برای مغز غیر قابل درک است؛ تبدیل میشوند. در واقع هر یک از سیتم حسی به محرک معینی شامل انرژی نورای ، انرژی مکانیکی و انرژی شیمیایی پاسخ میدهند ولی این انرژیها برای مغز قابل درک نمیباشد و تنها زبان علائم الکتریکی را میداند. بنابراین هر نیرو همان رمزگردانی میباشد. رمزگردانی شامل هم کمیت و هم کیفیت محرک میباشد.
علت احساس گرسنگی چیست؟
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
بیهوشی و بی حسی ، نداشتن احساس درد هنگام جراحی یا موقع تشخیص بیماری های دردناک است که معمولاً به وسیله داروهای مختلف ایجاد می شود .
بیهوشی و بی حسی ، نداشتن احساس درد هنگام جراحی یا موقع تشخیص بیماری های دردناک است که معمولاً به وسیله داروهای مختلف ایجاد می شود .
بیهوشی عمومی برای جراحیهای بزرگ به کار می رود . معمولاً قبل از شروع آن به بیمار پیش دارو داده می شود تا آرام بگیرد و به خواب رود . در اتاق عمل ، پزشک متخصص بیهوشی از روش داخل وریدی یا استنشاقی برای بیهوش نمودن بیمار استفاده می کند .
در این روش ، نخست داروهای بیهوشی از راه لوله ی باریکی به نام " انژیوکت " که در سیاهرگی در بازو یا دست قرار داده شده است، به جریان خون تزریق می شود .
در شیوه استنشاقی ، بیمار گاز بیهوش کننده را از طریق ماسک صورت تنفس می کند و ریه ها گاز بیهوشی را به جریان خون منتقل می کنند .
پس از القای بیهوشی ، برقراری تنفس معمولاً به وسیله لوله ای که به آرامی از راه دهان به نای وارد می شود صورت می پذیرد .
در لحظات ابتدایی دریافت دارو یا گاز بیهوشی ، صداها بلندتر شنیده می شود و به تدریج با افزایش مقدار داروی بیهوشی در مغز ، سرگیجه ، خواب آلودگی و بلافاصله بیهوشی کامل حادث می شود.
در مدت جراحی ، متخصص بیهوشی ممکن است داروها را تجدید کند یا داروهای دیگری برای ادامه بیهوشی و بی دردی به بیمار بدهد .
در حین بیهوشی فعالیت های بدن کـُند می شود و تنفس در دستگاه بیهوشی برقرار می شود. بجزعمق بیهوشی ، ضربان قلب، دمای بدن و فشارخون که علائم حیاتی هستند توسط متخصص بیهوشی به طور مداوم ، تا وقتی که جراحی به اتمام برسد ، بررسی می شود .
در بی حسی موضعی ، متخصص بیهوشی ، داروی بی حسی را به موضع مناسب تزریق می نماید . البته این داروها به صورت پماد، کرم ، قطره یا اسپری نیز وجود دارند که در موارد لازم استفاده می شوند .
در بی حسی منطقه ای داروی بی حس کننده ، یا در اطراف مایع نخاع کمری تزریق می شود که در این حالت بسته به وضعیت بیمار تمام نیمه ی پایین بدن یا فقط یک طرف بدن بی حس می شود ؛ یا این که دارو در فضای مجاور پوشش طناب عصبی تزریق می شود ، در این حالت پیام درد از نیمه ی پایینی بدن ارسال نمی شود ولی در عین حال بیمار می تواند حرکت نماید . در بی حسی موضعی و منطقه ای معمولاً داروی آرام بخشی نیز به بیمار داده می شود .
آماده شدن برای بیهوشی همیشه مستلزم انجام دادن آزمایش هایی ویژه با توجه به سن و جنس بیمار و همچنین مصاحبه پیش از بیهوشی است . بیمار معمولاً روز قبل از عمل با متخصص بیهوشی خود ملاقات می کند و می تواند حتی درباره انتخاب داروی بیهوشی یا بی حسی خود با او مشورت نماید . پزشک درباره بیماری های جسمی حاد یا مزمن مثل سرماخوردگی یا بیماری قلبی و دیابت ، داروهایی که بیمار مصرف می نماید ، حساسیت ها، سابقه بیهوشی و مصرف الکل ، سیگار یا مواد مخدر سؤال می کند ، آنچه که فرد به گروه پزشکی می گوید محرمانه است و برای سلامتی بیمار لازم است پس باید صادقانه جواب داده شود.
بیمار باید پیش از مراجعه به بیمارستان برای عمل جراحی دقت کند که اشیاء گران قیمت را در منزل بگذارد. برای عینک ، لنز یا دندان مصنوعی خود قاب همراه داشته باشد و قبل از رفتن به اطاق عمل آنها را خارج نماید . همچنین به دستور ننوشیدن و نخوردن یا نکشیدن چیزی در مدتی مشخص ، معمولاً ۱۰ ساعت پیش از عمل جراحی ، حتماً عمل کند . در غیر این صورت ممکن است با استفراغ درهنگام عمل یا بعد از آن به علت ورود غذا یا مایعات هضم نشده به ریه ها دچار خفگی شود . پس از انجام جراحی ، بیمار به بخش هوش آوری یا "ریکاوری" برده می شود و آنجا تا زمانی که اثر داروهای بیهوشی برطرف شود می ماند .
شنوایی معمولاً نخستین حسی است که بر می گردد . متخصص بیهوشی در این بخش نیز علائم حیاتی و مراحل به هوش آمدن بیمار را تحت نظر دارد . بیمار ممکن است در این مدت دچار عوارض جانبی ناشی از بیهوشی شود، تهوع ، تشنگی ، لرز، نفخ ، گلو درد ا زعوارض بیهوشی عمومی ، و بی حسی و مورمور شدن، تهوع و درد پشت از عوارض بی حسی منطقه ای یا موضعی است .
بیمار پس از خروج از بخش ریکاوری ، به بخش مربوطه خود فرستاده می شود. اگر قرار است همان روز به خانه بازگردد اعمالی وجود دارند که باید برای احتیاط دست کم تا ۲۴ ساعت از آنها خودداری نماید . رانندگی ، کار با ماشین آلات ، گرفتن تصمیم های مهم ، مصرف دارو بدون مشورت با پزشک و مصرف الکل از جمله ی این اعمال هستند . بیمار می تواند در صورت بروز نگرانی یا داشتن هر سؤال با بیمارستان یا پزشک خود تماس بگیرد .
نحوه عملکرد بیهوش کننده ها
مواد بیهوش کننده داروهائی هستند که سبب ایجاد بی دردی، از بین رفتن هوشیاری، شل شدن عضلات و فعالیت رفلکسی شده و این عمل را با تضعیف سیستم اعصاب مرکزی به طور غیر انتخابی و برگشت پذیر انجام میدهند.
● دید کلی
نظریات متعددی برای بیان نحوه عملکرد بیهوش کننده های عمومی ارائه شده است چرا که عملکرد آنها را نمیتوان با یک نظریه واحد توضیح داد. در واقع این نظریات تنها آثار ایجاد شده با این بیهوش کننده ها را توصیف میکنند، بدون شرح اینکه چگونه این آثار ایجاد میگردند. به سبب اینکه ساختمان شیمیایی، خواص فیزیکوشیمیایی و آثار فارماکولوژیک این ترکیبات بسیار متفاوت است، پذیرفته شده است که آنها به طور غیر انتخابی سیستم اعصاب مرکزی را از طریق یک مکانیسم فیزیکوشیمیایی تضعیف مینمایند. یعنی اثر این مواد مدیون خواص شیمیایی بوده و با یک گیرنده فارماکولوژیک، تشکیل کمپلکس نمیدهند. به عبارت دیگر بیهوش کننده های عمومی داروهائی فاقد ویژگی ساختمانی هستند.
● مواد بیهوش کننده
مواد بیهوش کننده داروهائی هستند که سبب ایجاد بی دردی، از بین رفتن هوشیاری، شل شدن عضلات و فعالیت رفلکسی شده و این عمل را با تضعیف سیستم اعصاب مرکزی به طور غیر انتخابی و برگشت پذیر انجام میدهند. بیهوش کننده های عمومی به دو دسته بیهوش کننده های استنشاقی و داخل وریدی تقسیم میشوند معمولا این داروها را همراه با داروهای الحاقی تجویز می کنند.
● عملکرد مواد بیهوش کننده
نظریات موجود درباره عملکرد بیهوش کننده ها را میتوان به نظریات فیزیکی و نظریات بیوشیمیایی طبقهبندی نمود.
نظریات فیزیکی عمدتا بر اساس دو خاصیت فیزیکوشیمیایی مولکول ماده بیهوش کننده یعنی قابلیت قطبی شدن و حجم مولکول بنا نهاده شده است.
نظریات بیوشیمیایی بر پایه آثاری است که بیهوش کنندههای عمومی در سیستم های بیوشیمیایی ایجاد مینمایند. ولیکن، هیچ یک از این نظریات با شواهد تجربی بدون شبهه حمایت نشده است. چند تن از محققین پیشنهاد کرده اند که اثر اصلی که توسط بیهوش کننده های عمومی ایجاد میشود از تداخلات فیزیکی مانند تداخلاتی که سبب تغییرات همآرائی در ماکرومولکولها میگردد ناشی میشود و نقش دوم را تغییرات بیوشیمیایی داراست.
● نظریات فیزیکی
▪ نظریات چربی: این نظریه توسط میر در سال ۱۸۹۹ و اورتون در سال ۱۹۰۱ پیشنهاد شده است. در این نظریه چنین فرض شده است که اثر بیهوش کننده ها مستقیما به ضریب توزیع عامل بیهوش کننده بین روغن زیتون و آب بستگی دارد، به این ترتیب که، هر چه این ضریب بزرگتر باشد فعالیت بیهوش کنندگی دارو نیز بیشتر است. این نظریه صرفا بیانگر یک مسیر موازی بین حلالیت در چربی و اثر بیهوش کنندگی میباشد و در هر حال، نحوه اثر بیهوش کننده ها را توضیح نداد.
تعمیمی در نظریه اورتون- میر توسط ولینز در سال ۱۹۵۴ پیشنهاد شده است. طبق نظر او قدرت یک داروی بیهوشی نه فقط به غلظت آن در غشا بلکه به فضائی که اشغال میکند بستگی دارد. بیهوشی هنگامی رخ میدهد که در نتیجه جذب در یک ناحیه آب گریزی، بخشی از داروی بیهوشی که حجم آن دارای اهمیت است به درون فاز غشائی برسد. متعاقبا غشا با جذب مایع یا ایجاد ناهنجاری، منبسط شده و غشای دو لایه فسفولیپیدی سبب میشود که یا مستقیما هدایت یونی مهار شود و یا از تغییرات ضروری در همآرائی پروتئین های غشا که برای هدایت یونی لازم است جلوگیری میکند.
شواهدی مبنی بر اینکه محل اثر بیهوش کنندههای عمومی غشاست وجود دارد. تداخل این داروها با چربیها سبب آثار غیر اختصاصی بیهوشی عمومی میشود، در حالی که تداخل با پروتئین غشا دلیلی برای اثر انتخابی و ویژگی میباشد.
▪ نظریات محیط مائی
طبق نظر میر در سال ۱۹۶۱ و پاولینگ در سال ۱۹۶۱، محیطی که در سیستم اعصاب مرکزی برای بیهوشی مهم است، محیط چربی نبوده بلکه محیط مائی است. با در نظر گرفتن بعضی مواد مانند کلروفروم و گزنون که در محیط خارج از بدن بلورهای ریز هیدراته تشکیل میدهند، پاولینگ تاکید کرد که بلورهای مشابهی توسط مولکول های آب در مایع مغزی تشکیل میشود که" کلاتریت" نامیده میشود. این بلورها در اثر تشکیل پیوند مواد بیهوش کننده با زنجیره های جانبی پروتئین ها و دیگر مواد حل شده از طریق نیروهای واندروالس پایدار میشوند. این بلورهای ریز هیدراته هدایت پیامهای الکتریکی را که برای نگهداری هوشیاری لازم است تغییر میدهند. متعاقب این عمل تخدیر یا بیهوشی رخ میدهد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
احساس درد
مقدمه
بسیاری از ما شاید در موقعیتهای مختلفی تجاربی از درد داشتهایم. تجاربی که بسیار ناخوشایند هستند و واکنشهای مختلفی را در ما ایجاد میکنند. برخی افراد بین انواع مختلف درد تفاوت قائل میشوند و برخی انواع درد را شدیدتر و آزار دهندهتر میدانند. مثل دنداندرد برای برخی افراد و یا سردرد برای عدهای دیگر. در هر حال شدت آن کم باشد یا زیاد به عنوان یک عامل مزاحمی شناخته میشود که برای فرد قابل تحمل نبوده و از اینرو به دنبال راهکارهایی بر میآید تا به رفع آن نائل شود. علاوه بر اینکه درد خود غیر قابل تحمل بوده و در اغلب موارد جنبههای مختلفی از زندگی فرد را تحت تاثیر قرار میدهد. از آن جهت که به عنوان یک علامت برای بیماری به شمار میرود قابل توجه است. از آن جهت است که فرد به دنبال رفع آن بر میآید و مساله را با احتیاط و دقت بیشتری مورد بررسی قرار میدهد. در تعریف انگیزه گفته میشود که عاملی است که فرد را به انجام یک عمل یا فعالیت وا میدارد و در واقع نیرویی است که به اعمال فرد جهت میدهد. از آنرو که درد به عنوان یک منبع نیرو دهنده یک رفتار در انسان است، رفتاری که او را به رفع علت درد یا کنترل درد میدارد یک انگیزه به شمار میرود. علاوه بر محرکات خوشایند مثل آرزوها و امیال یا مثلا یک شیرینی خوشمزه ، یک عامل انگیزشی به حساب میآیند که فرد برای رسیدن به آنها تلاش میکند. با بروز درد فرد به تلاش و تکاپو دست میزند تا از محرک آزارنده درد یا علت آن رها شود.
سیر تاریخی درد
عقاید مربوط به درد و تاثیرات آن در فرهنگهای غربی در طول قرون مختلف تحولات چشم گیری داشته است. در قرون وسطی افراد ارتشی آن را به عنوان یک سرپیچی و توهین میدانستند و آنرا صفتی زنانه قلمداد میکردند. ولی الهیون درد را نشانهای از مجازات و تادیب آسمانی (مربوط به خدا) میدانستند. تا قرن 13 میلادی رنج حضرت عیسی برای تمام کسانی که به کلیسا میرفتند موضوع محوری شده بود. در این زمان این ایده شکل گرفت که ، درد چیزی است که باید درمان شود یا تسکین یابد. درد به عنوان بخش مهمی از مسائل و مشکلات زندگی مورد توجه قرار گرفت و در ردیف بیماریهای مهمی مثل آنفلوآنزا و سینه پهلو قرار گرفت که همان اندازه قابل توجه به نظر میرسید.
عوامل موثر بر احساس درد
درد به عنوان یک تجربه حسی و عاطفی در نظر گرفته میشود، که ممکن است با یک ناراحتی واقعی جسمی همراه باشد و یا ممکن است چنین همراهی وجود نداشته باشد. این تعریفی است که برای درد ارائه میشود و آنرا یک تجربه ذهنی معرفی میکند که میتواند تحت تاثیر عوامل جسمانی یا حتی عوامل روان شناختی بوجود آمده باشد. یا تحت تاثیر عوامل دیگری شدت و ضعف آن متفاوت باشد.
عوامل جسمانی درد
ناراحتیها و مشکلات جسمانی اغلب با نشانههای مختلفی بروز میکنند. درد یکی از آن دسته از علائمی است که وجود یک مشکل جسمی را نشان میدهد. مثل دندان دردی که میتواند نشانی از وجود عفونت در ریشه دندان باشد. سردرد ، درد معده ، دردهای ناحیه چشم و ... علاماتی برای وجود مشکل در آن ناحیه میباشند، که ویژگی آگاهی دهنده و خبر دهنده برای فرد هستند که در آن ناحیه مشکلی وجود دارد که مستلزم توجه و رفع مشکل است.
عوامل روان شناختی
گاه دردهایی مشاهده میشود که هیچ علت جسمانی مسبب آنها نیستند. هر چند از لحاظ روانشناختی این نوع از دردها نیز حاوی پیامی هستند، اما پیام آنها مربوط به وجود یک مشکل جسمانی نیست. بلکه اغلب یک پیام روانشناختی مثل جلب توجه ، جلب حمایت ، اعتراض به شرایط موجود و ... در کار است. مثل دردهای شکمی که اغلب در کودکان سالهای اولیه دبستان دیده میشود و به منظور اجتناب از رفتن به مدرسه بکار برده میشوند. هر چند در این دسته از دردها درد واقعی وجود ندارد، اما دستهای از دردهای روانشناختی نیز وجود دارند که فرد واقعا احساس درد و ناراحتی میکند، در حالیکه آزمایشات و معاینات مختلف هیچ نوع مشکلی را در آن ناحیه تایید نمیکنند. سردردهای میگرنی را نیز معمولا جزو این نوع دردها طبقهبندی کردهاند و هر چند عدهای معتقدند که تغییرات در رگهای خونی موجب این سردردها میشود، اما تحقیقات نشان میدهد که معمولا عامل روانشناختی در کار است و این تغییرات رگهای خونی سردرد است نه علت آن درد عضو خیالی (مثل کسی که پایش قطع شده ، ولی احساس درد در ناحیه انگشتان پا که وجود ندارند