دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

تحقیق/ شناخت و اثبات خدا

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 51

 

فهرست مطالب

مقدمه...............................................................................................الف

وجود خدا بالاترازهرنزاع وگمانی است..............................................1

سبب بروز الحاد در اروپا ...................................................................2

باران خفیفی از کفربه شرق می سد ....................................................3

دلایل وجودخدا ................................................................................4

دلالت فطرت ....................................................................................4

دلالت هستی .....................................................................................9

توجه قرآن به هستی ...........................................................................9

دلایل چهارگانه هستی .......................................................................12

دلیل آفریدن و بوجودآوردن ...................................................13

دلیل تسویه ..............................................................................16

دلیل تقدیر ...............................................................................21

دلیل هدایت .............................................................................24

* معرفی منابع جهت آگاهی بیشتر .....................................................31

پیشگفتار

شکروسپاس خدایی را سزد که ما را بسند سلام ودرود بر بندگانی باد که برگزیده جن وانسند وبر خاتم ایشان که برترازهر کسند.

آنچه ازنظرخواننده حقیقت جومی گذرد بحثی است راجع به بزرگترین قضیه ازقضایایی که درمورد عقاید . ادیان وفلسفه ها وجود دارد; قضیه وجود خدا , بوجودآورنده جهان هستی و آفریننده انسان.

آگاهی از معارف دینی ودانستن حکم خدا ونظرشرع و عقل . لازمه تقواپیشگی است و کسی که از کارهای زشت وزیبا خبر ندارد. نمیتواند انها را ترک کند و اینها را به جای آورد یکی از راههای

پی بردن به وجود چیزی دقت وبررسی درعلائم ونشانه های آن است از این رو اگرکسی بخواهد وجودیقیین ویا درجه ومیزان آن را درقلب خود بیابد. باید ببیند آیا آثارونشانه های آن را داردیا نه ؟

رسول خدا (ص) می فرماید: علامت کسی که صاحب یقین است شیش چیزمی باشد :

1ـ از روی حقیقت به خدا یقین کند پس به اوایمان آورد

2ـیقین آورد که مرگ حق است وازآن بترسد

3ـ یقین کند که قیامت حق است وازرسوایی بترسد

4ـ یقین کند که بهشت حق است وخود را محاسبه کند و شیفته آن باشد

5ـ یقین کند که دوزخ حق است و کوشش خود را برای نجات از آن ظاهر گرداند

6ـ یقین دارد حساب حق است و خود را محاسبه کند

نتیجتا یقین . برترین درجه کمال ایمان وبالاترین فضائل انسانی است . کسی که به قله ی بلند یقین رسیده باشد. دستیابی او به سایرکمالات وفضائل اخلاقی آسان می گردد . بلکه باید گفت آن کسی که

دارای یقین است تمامی صفات واخلاق حسنه را همراه دارد وکسب کرده است

و اگربه برخی ازآثارآن اشاره کنم : 1ـ آرامش روحی 2ـ صبر 3ـ اخلاص 4ـ توکل

* تحقیق حاضر می کوشدکه وجود الله را با سیری منطقی و نگرشی نقادانه زبده ی اندیشه های اسلامی را براساس دلایلی از آثار دکتر یوسف قرضاوی رابه گونه ای شیوا ورسا پیشکش کند

شیوه ی این تحقیق براساس طبقه بندی موضوعی است چنین شیوه ای هم خواننده رادر یافتن مطالب کمک می کند وهم جهت مطالعاتی آینده وبینش اسلامی وی را ترسیم می نماید

م.پ



خرید و دانلود تحقیق/ شناخت و اثبات خدا


تحقیق شناخت و اثبات خدا

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 51

 

فهرست مطالب

مقدمه...............................................................................................الف

وجود خدا بالاترازهرنزاع وگمانی است..............................................1

سبب بروز الحاد در اروپا ...................................................................2

باران خفیفی از کفربه شرق می سد ....................................................3

دلایل وجودخدا ................................................................................4

دلالت فطرت ....................................................................................4

دلالت هستی .....................................................................................9

توجه قرآن به هستی ...........................................................................9

دلایل چهارگانه هستی .......................................................................12

دلیل آفریدن و بوجودآوردن ...................................................13

دلیل تسویه ..............................................................................16

دلیل تقدیر ...............................................................................21

دلیل هدایت .............................................................................24

* معرفی منابع جهت آگاهی بیشتر .....................................................31

پیشگفتار

شکروسپاس خدایی را سزد که ما را بسند سلام ودرود بر بندگانی باد که برگزیده جن وانسند وبر خاتم ایشان که برترازهر کسند.

آنچه ازنظرخواننده حقیقت جومی گذرد بحثی است راجع به بزرگترین قضیه ازقضایایی که درمورد عقاید . ادیان وفلسفه ها وجود دارد; قضیه وجود خدا , بوجودآورنده جهان هستی و آفریننده انسان.

آگاهی از معارف دینی ودانستن حکم خدا ونظرشرع و عقل . لازمه تقواپیشگی است و کسی که از کارهای زشت وزیبا خبر ندارد. نمیتواند انها را ترک کند و اینها را به جای آورد یکی از راههای

پی بردن به وجود چیزی دقت وبررسی درعلائم ونشانه های آن است از این رو اگرکسی بخواهد وجودیقیین ویا درجه ومیزان آن را درقلب خود بیابد. باید ببیند آیا آثارونشانه های آن را داردیا نه ؟

رسول خدا (ص) می فرماید: علامت کسی که صاحب یقین است شیش چیزمی باشد :

1ـ از روی حقیقت به خدا یقین کند پس به اوایمان آورد

2ـیقین آورد که مرگ حق است وازآن بترسد

3ـ یقین کند که قیامت حق است وازرسوایی بترسد

4ـ یقین کند که بهشت حق است وخود را محاسبه کند و شیفته آن باشد

5ـ یقین کند که دوزخ حق است و کوشش خود را برای نجات از آن ظاهر گرداند

6ـ یقین دارد حساب حق است و خود را محاسبه کند

نتیجتا یقین . برترین درجه کمال ایمان وبالاترین فضائل انسانی است . کسی که به قله ی بلند یقین رسیده باشد. دستیابی او به سایرکمالات وفضائل اخلاقی آسان می گردد . بلکه باید گفت آن کسی که

دارای یقین است تمامی صفات واخلاق حسنه را همراه دارد وکسب کرده است

و اگربه برخی ازآثارآن اشاره کنم : 1ـ آرامش روحی 2ـ صبر 3ـ اخلاص 4ـ توکل

* تحقیق حاضر می کوشدکه وجود الله را با سیری منطقی و نگرشی نقادانه زبده ی اندیشه های اسلامی را براساس دلایلی از آثار دکتر یوسف قرضاوی رابه گونه ای شیوا ورسا پیشکش کند

شیوه ی این تحقیق براساس طبقه بندی موضوعی است چنین شیوه ای هم خواننده رادر یافتن مطالب کمک می کند وهم جهت مطالعاتی آینده وبینش اسلامی وی را ترسیم می نماید

م.پ



خرید و دانلود تحقیق شناخت و اثبات خدا


تحقیق؛ شناخت و اثبات خدا

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 51

 

فهرست مطالب

مقدمه...............................................................................................الف

وجود خدا بالاترازهرنزاع وگمانی است..............................................1

سبب بروز الحاد در اروپا ...................................................................2

باران خفیفی از کفربه شرق می سد ....................................................3

دلایل وجودخدا ................................................................................4

دلالت فطرت ....................................................................................4

دلالت هستی .....................................................................................9

توجه قرآن به هستی ...........................................................................9

دلایل چهارگانه هستی .......................................................................12

دلیل آفریدن و بوجودآوردن ...................................................13

دلیل تسویه ..............................................................................16

دلیل تقدیر ...............................................................................21

دلیل هدایت .............................................................................24

* معرفی منابع جهت آگاهی بیشتر .....................................................31

پیشگفتار

شکروسپاس خدایی را سزد که ما را بسند سلام ودرود بر بندگانی باد که برگزیده جن وانسند وبر خاتم ایشان که برترازهر کسند.

آنچه ازنظرخواننده حقیقت جومی گذرد بحثی است راجع به بزرگترین قضیه ازقضایایی که درمورد عقاید . ادیان وفلسفه ها وجود دارد; قضیه وجود خدا , بوجودآورنده جهان هستی و آفریننده انسان.

آگاهی از معارف دینی ودانستن حکم خدا ونظرشرع و عقل . لازمه تقواپیشگی است و کسی که از کارهای زشت وزیبا خبر ندارد. نمیتواند انها را ترک کند و اینها را به جای آورد یکی از راههای

پی بردن به وجود چیزی دقت وبررسی درعلائم ونشانه های آن است از این رو اگرکسی بخواهد وجودیقیین ویا درجه ومیزان آن را درقلب خود بیابد. باید ببیند آیا آثارونشانه های آن را داردیا نه ؟

رسول خدا (ص) می فرماید: علامت کسی که صاحب یقین است شیش چیزمی باشد :

1ـ از روی حقیقت به خدا یقین کند پس به اوایمان آورد

2ـیقین آورد که مرگ حق است وازآن بترسد

3ـ یقین کند که قیامت حق است وازرسوایی بترسد

4ـ یقین کند که بهشت حق است وخود را محاسبه کند و شیفته آن باشد

5ـ یقین کند که دوزخ حق است و کوشش خود را برای نجات از آن ظاهر گرداند

6ـ یقین دارد حساب حق است و خود را محاسبه کند

نتیجتا یقین . برترین درجه کمال ایمان وبالاترین فضائل انسانی است . کسی که به قله ی بلند یقین رسیده باشد. دستیابی او به سایرکمالات وفضائل اخلاقی آسان می گردد . بلکه باید گفت آن کسی که

دارای یقین است تمامی صفات واخلاق حسنه را همراه دارد وکسب کرده است

و اگربه برخی ازآثارآن اشاره کنم : 1ـ آرامش روحی 2ـ صبر 3ـ اخلاص 4ـ توکل

* تحقیق حاضر می کوشدکه وجود الله را با سیری منطقی و نگرشی نقادانه زبده ی اندیشه های اسلامی را براساس دلایلی از آثار دکتر یوسف قرضاوی رابه گونه ای شیوا ورسا پیشکش کند

شیوه ی این تحقیق براساس طبقه بندی موضوعی است چنین شیوه ای هم خواننده رادر یافتن مطالب کمک می کند وهم جهت مطالعاتی آینده وبینش اسلامی وی را ترسیم می نماید

م.پ



خرید و دانلود تحقیق؛ شناخت و اثبات خدا


دانلود تحقیق درباره اثبات معاد از طریق توحید (معارف اسلامی)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

اثبات معاد از طریق توحید

این چند تعبیر در قرآن آمده است. در خلقت، باطل در کار نیست، حق است، این آسمان و زمین به حق آفریده شده‏اند نه به باطل. ما که خلق کننده هستیم در خلق عالم لاعب یعنی بازی کنند نبوده‏ایم. «افحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الینا لا ترجعون‏» ۳ (باز کلمه «عبث‏» آمده است) شما خیال کرده‏اید که مرجوع نمی‏شوید پس عبث آفریده شده‏اید؟ این چند کلمه همه در مورد قیامت آمده، یعنی قرآن این طور می‏گوید که اگر قیامتی نباشد معنایش این است که هستی بر باطل است، هستی بازیچه است، هستی بیهودگی است. اما در اینجا کلمه «لاعب‏» آمده است: «و ما خلقنا السموات و الارض و ما بینهما لا عبین‏» .

اینجا باید مطلبی را توضیح بدهیم. به چه می‏گویند «بازی‏»؟ این کلمه «لعب‏» باید روشن بشود تا بعد مطلب آیه قرآن روشن بشود. بچه - یا بزرگ که معمولا بازی بیشتر کار کودک است - در می‏آید مشغول بازی می‏شود. کاری را شروع می‏کند. مثلا می‏آید اتاقک می‏سازد، شتر یا اسب درست می‏کند. بازی‏اش که تمام می‏شود خرابش می‏کند می‏رود. باز دفعه دیگر همان را درست می‏کند. شما اگر درست در کار این بچه دقت کنید که چه هدفی در این کارش نهفته است، هیچ هدفی، هیچ حکمتی در کار خود آن بچه پیدا نمی‏کنید; یعنی اثری واقعا بر آن مترتب باشد، هرگز اثری بر آن مترتب نیست. فرض کنید می‏روند فوتبال بازی می‏کنند. چندین بار توپ از این طرف می‏رود آن طرف و از آن طرف می‏رود این طرف، به این دروازه وارد می‏شود، به آن دروازه وارد می‏شود. شما از نظر نفس کار در نظر بگیرید، به روح آن بچه کار نداشته باشید، به خود کار توجه کنید.

حالا این توپ به این دروازه برود یا به آن دروازه، چه اثری بر این کار مترتب است؟ هیچ. البته هر لعبی - اگر دقت کنید - لعب نسبی است‏یعنی از نظر آن کار بازیچه است، ولی این بچه چرا این کار را می‏کند؟ او در عالم خیال خودش به هدفی می‏رسد. فقط از نظر خیال این بچه (یا بزرگ) بازی نیست; یعنی از این راه قوه خیال او به هدف و مقصد خیالی خودش می‏رسد.

مثال دیگری عرض می‏کنم. فلاسفه بحثی دارند در باب لعب و لهو و این جور چیزها. اغلب ما عادتهایی داریم که نوعی عبث و لعب است. یک کسی عادتش این است که انگشتانش را می‏شکند، دیگری عادتش این است که با تسبیح بازی کند، یکی با انگشترش بازی می‏کند، یکی با محاسنش بازی می‏کند. اگر از کسی که این بازی را می‏کند بپرسید این کار را برای چه می‏کنی؟ می‏گوید هیچ چیز. راست است، خود این کار برای «هیچ چیز» صورت می‏گیرد یعنی در این کار «هیچ چیز» است. اما نیرویی در این هست که می‏خواهد خودش را به جایی برساند، یعنی قوه خیال و واهمه او با همین «هیچ چیز» تفنیی می‏کند، ولی خود کار «هیچ چیز» است. حالا می‏آییم سراغ کار حکیمانه. کارهایی که ما انجام می‏دهیم که اینها را «حکیمانه‏» تلقی می‏کنیم بعد می‏بینید همین کارهای حکیمانه ما از یک نظر حکیمانه است و از یک نظر همه کارهایی حکیمانه دنیا لعب است (انما الحیوة الدنیا لعب و لهو) ۴

 

چطور؟ کار حکیمانه چگونه است؟ مثلا می‏آییم در زمینی خانه‏ای می‏سازیم دارای هال، مهمانخانه، آشپزخانه، حمام و ... هر که از ما بپرسد این کار را برای چه می‏کنی، دیگر نمی‏گوییم «هیچ چیز» ، می‏گوییم معلوم است، می‏خواهم زندگی کنم، انسان که می‏خواهد زندگی کند جا لازم دارد. چرا این طور می‏سازی؟ آدم مهمان برایش می‏آید، مهمانخانه می‏خواهد، حمام می‏خواهد، ... اینجا این کار شکل حکیمانه به خودش می‏گیرد، یعنی روی یک نقشه عقلانی و روی اثر و فایده‏ای که بر این کار برای آن شخص مترتب است صورت می‏گیرد. اینجا دیگر «خیال‏» این کار را نکرده، «عقل‏» این کار را کرده است و چون هدف درستی از این کار دارد، ما این کار را «حکیمانه‏» می‏گوییم. باز هم این کار حکیمانه نسبت‏به «کننده‏» حکیمانه است، از نظر کسی که این کار را می‏کند و از نظر انتساب این کار به شخصی که این کار را انجام می‏دهد حکیمانه است، ولی از نظر مجموع آجرها و سنگها و کچها و آهنهایی که در این خانه به کار رفته چطور؟ یعنی اگر ما خودمان را مجزا کنیم و توجهی به اینها بکنیم، برای اینها چه کار حکیمانه‏ای صورت گرفته؟ از نظر این آجرها که قبلا خاک بود و هنوز در کوره نرفته بود و به صورت آجر در نیامده بود و امروز به صورت آجر در آمده و جرم این دیوار را تشکیل می‏دهد چگونه است؟ یعنی اگر او به جای ما باشد و اگر او شاعر به ذات خودش باشد، برای او فرق نمی‏کند، باز برای او کاری است لعب; یعنی از نظر طبیعت و ذات آن اشیاء لعب است.

از نظر کننده، این کار حکیمانه است نه از نظر خود آن کار. به تعبیر دیگر ما با این کار خودمان این در و دیوار را به کمال خودشان سوق نداده‏ایم، اینها را در خدمت منفعت‏خودمان قرار داده‏ایم. اگر کار ما کار درستی باشد، یعنی اگر ما در نظام عالم حق داشته باشیم - که چنین حقی هم داریم - که این اشیاء را در خدمت‏خودمان قرار بدهیم از نظر خودمان به سوی کمالی حرکت کرده‏ایم و کار حکیمانه انجام داده‏ایم اما این اشیاء را به سوی کمال خودشان سوق نداده‏ایم.

مثال دیگر ذکر می‏کنیم درست در جهت عکس این مثال: پدر و مادری با یکدیگر زندگی می‏کنند، عمل زناشویی انجام می‏دهند و بچه‏ای پیدا می‏شود. اینجا قضیه بر عکس است. از نظر اینها که یک لذت موقت و آنی نصیبشان شده چیز دیگری است. ولی نتیجه‏ای به دست آمده که اینها در واقع آن را انجام نمی‏دهند بلکه مسخرند برای انجام دادن آن; یعنی این کار مقدمه پیدایش یک موجود است، زمینه پیدایش یک موجود را فراهم می‏کند که وجودش از نقص شروع می‏شود و به کمال منتهی می‏گردد; یعنی از نظر آن بچه‏ای که به وجود می‏آید، اینها زمینه را فراهم کردند که موجودی از نقص به کمال برسد. این خیلی فرق دارد با ساختمانی که شخصی می‏سازد. یا یک نفر کشاورز که می‏آید بذری را در زمین می‏پاشد مقصد او مقصد خاصی است ولی بالاخره کار او در مسیر خلقت قرار می‏گیرد، یعنی او با کار خودش یک دانه گندم را تبدیل به یک بوته گندم می‏کند، یک شاخه را تبدیل به یک درخت می‏کند. ولی اینجا 1% آن به او مربوط است، 99% آن به او مربوط نیست، به دستگاه خلقت مربوط است: «ا فرایتم ما تمنون ا انتم تخلقونه ام نحن الخالقون‏» ۵ ، «افر اتم ما تحرثون ا انتم تزرعونه ام نحن الزارعون‏» ۶ . اگر اشیاء را از آن جهت که با خدا نسبت دارند به خدا نسبت‏بدهیم، هیچ فعلی از افعال خدا شبیه ساختن خانه برای



خرید و دانلود دانلود تحقیق درباره اثبات معاد از طریق توحید (معارف اسلامی)


دانلود تحقیق درباره اثبات معاد از طریق توحید (معارف اسلامی)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

اثبات معاد از طریق توحید

این چند تعبیر در قرآن آمده است. در خلقت، باطل در کار نیست، حق است، این آسمان و زمین به حق آفریده شده‏اند نه به باطل. ما که خلق کننده هستیم در خلق عالم لاعب یعنی بازی کنند نبوده‏ایم. «افحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الینا لا ترجعون‏» ۳ (باز کلمه «عبث‏» آمده است) شما خیال کرده‏اید که مرجوع نمی‏شوید پس عبث آفریده شده‏اید؟ این چند کلمه همه در مورد قیامت آمده، یعنی قرآن این طور می‏گوید که اگر قیامتی نباشد معنایش این است که هستی بر باطل است، هستی بازیچه است، هستی بیهودگی است. اما در اینجا کلمه «لاعب‏» آمده است: «و ما خلقنا السموات و الارض و ما بینهما لا عبین‏» .

اینجا باید مطلبی را توضیح بدهیم. به چه می‏گویند «بازی‏»؟ این کلمه «لعب‏» باید روشن بشود تا بعد مطلب آیه قرآن روشن بشود. بچه - یا بزرگ که معمولا بازی بیشتر کار کودک است - در می‏آید مشغول بازی می‏شود. کاری را شروع می‏کند. مثلا می‏آید اتاقک می‏سازد، شتر یا اسب درست می‏کند. بازی‏اش که تمام می‏شود خرابش می‏کند می‏رود. باز دفعه دیگر همان را درست می‏کند. شما اگر درست در کار این بچه دقت کنید که چه هدفی در این کارش نهفته است، هیچ هدفی، هیچ حکمتی در کار خود آن بچه پیدا نمی‏کنید; یعنی اثری واقعا بر آن مترتب باشد، هرگز اثری بر آن مترتب نیست. فرض کنید می‏روند فوتبال بازی می‏کنند. چندین بار توپ از این طرف می‏رود آن طرف و از آن طرف می‏رود این طرف، به این دروازه وارد می‏شود، به آن دروازه وارد می‏شود. شما از نظر نفس کار در نظر بگیرید، به روح آن بچه کار نداشته باشید، به خود کار توجه کنید.

حالا این توپ به این دروازه برود یا به آن دروازه، چه اثری بر این کار مترتب است؟ هیچ. البته هر لعبی - اگر دقت کنید - لعب نسبی است‏یعنی از نظر آن کار بازیچه است، ولی این بچه چرا این کار را می‏کند؟ او در عالم خیال خودش به هدفی می‏رسد. فقط از نظر خیال این بچه (یا بزرگ) بازی نیست; یعنی از این راه قوه خیال او به هدف و مقصد خیالی خودش می‏رسد.

مثال دیگری عرض می‏کنم. فلاسفه بحثی دارند در باب لعب و لهو و این جور چیزها. اغلب ما عادتهایی داریم که نوعی عبث و لعب است. یک کسی عادتش این است که انگشتانش را می‏شکند، دیگری عادتش این است که با تسبیح بازی کند، یکی با انگشترش بازی می‏کند، یکی با محاسنش بازی می‏کند. اگر از کسی که این بازی را می‏کند بپرسید این کار را برای چه می‏کنی؟ می‏گوید هیچ چیز. راست است، خود این کار برای «هیچ چیز» صورت می‏گیرد یعنی در این کار «هیچ چیز» است. اما نیرویی در این هست که می‏خواهد خودش را به جایی برساند، یعنی قوه خیال و واهمه او با همین «هیچ چیز» تفنیی می‏کند، ولی خود کار «هیچ چیز» است. حالا می‏آییم سراغ کار حکیمانه. کارهایی که ما انجام می‏دهیم که اینها را «حکیمانه‏» تلقی می‏کنیم بعد می‏بینید همین کارهای حکیمانه ما از یک نظر حکیمانه است و از یک نظر همه کارهایی حکیمانه دنیا لعب است (انما الحیوة الدنیا لعب و لهو) ۴

 

چطور؟ کار حکیمانه چگونه است؟ مثلا می‏آییم در زمینی خانه‏ای می‏سازیم دارای هال، مهمانخانه، آشپزخانه، حمام و ... هر که از ما بپرسد این کار را برای چه می‏کنی، دیگر نمی‏گوییم «هیچ چیز» ، می‏گوییم معلوم است، می‏خواهم زندگی کنم، انسان که می‏خواهد زندگی کند جا لازم دارد. چرا این طور می‏سازی؟ آدم مهمان برایش می‏آید، مهمانخانه می‏خواهد، حمام می‏خواهد، ... اینجا این کار شکل حکیمانه به خودش می‏گیرد، یعنی روی یک نقشه عقلانی و روی اثر و فایده‏ای که بر این کار برای آن شخص مترتب است صورت می‏گیرد. اینجا دیگر «خیال‏» این کار را نکرده، «عقل‏» این کار را کرده است و چون هدف درستی از این کار دارد، ما این کار را «حکیمانه‏» می‏گوییم. باز هم این کار حکیمانه نسبت‏به «کننده‏» حکیمانه است، از نظر کسی که این کار را می‏کند و از نظر انتساب این کار به شخصی که این کار را انجام می‏دهد حکیمانه است، ولی از نظر مجموع آجرها و سنگها و کچها و آهنهایی که در این خانه به کار رفته چطور؟ یعنی اگر ما خودمان را مجزا کنیم و توجهی به اینها بکنیم، برای اینها چه کار حکیمانه‏ای صورت گرفته؟ از نظر این آجرها که قبلا خاک بود و هنوز در کوره نرفته بود و به صورت آجر در نیامده بود و امروز به صورت آجر در آمده و جرم این دیوار را تشکیل می‏دهد چگونه است؟ یعنی اگر او به جای ما باشد و اگر او شاعر به ذات خودش باشد، برای او فرق نمی‏کند، باز برای او کاری است لعب; یعنی از نظر طبیعت و ذات آن اشیاء لعب است.

از نظر کننده، این کار حکیمانه است نه از نظر خود آن کار. به تعبیر دیگر ما با این کار خودمان این در و دیوار را به کمال خودشان سوق نداده‏ایم، اینها را در خدمت منفعت‏خودمان قرار داده‏ایم. اگر کار ما کار درستی باشد، یعنی اگر ما در نظام عالم حق داشته باشیم - که چنین حقی هم داریم - که این اشیاء را در خدمت‏خودمان قرار بدهیم از نظر خودمان به سوی کمالی حرکت کرده‏ایم و کار حکیمانه انجام داده‏ایم اما این اشیاء را به سوی کمال خودشان سوق نداده‏ایم.

مثال دیگر ذکر می‏کنیم درست در جهت عکس این مثال: پدر و مادری با یکدیگر زندگی می‏کنند، عمل زناشویی انجام می‏دهند و بچه‏ای پیدا می‏شود. اینجا قضیه بر عکس است. از نظر اینها که یک لذت موقت و آنی نصیبشان شده چیز دیگری است. ولی نتیجه‏ای به دست آمده که اینها در واقع آن را انجام نمی‏دهند بلکه مسخرند برای انجام دادن آن; یعنی این کار مقدمه پیدایش یک موجود است، زمینه پیدایش یک موجود را فراهم می‏کند که وجودش از نقص شروع می‏شود و به کمال منتهی می‏گردد; یعنی از نظر آن بچه‏ای که به وجود می‏آید، اینها زمینه را فراهم کردند که موجودی از نقص به کمال برسد. این خیلی فرق دارد با ساختمانی که شخصی می‏سازد. یا یک نفر کشاورز که می‏آید بذری را در زمین می‏پاشد مقصد او مقصد خاصی است ولی بالاخره کار او در مسیر خلقت قرار می‏گیرد، یعنی او با کار خودش یک دانه گندم را تبدیل به یک بوته گندم می‏کند، یک شاخه را تبدیل به یک درخت می‏کند. ولی اینجا 1% آن به او مربوط است، 99% آن به او مربوط نیست، به دستگاه خلقت مربوط است: «ا فرایتم ما تمنون ا انتم تخلقونه ام نحن الخالقون‏» ۵ ، «افر اتم ما تحرثون ا انتم تزرعونه ام نحن الزارعون‏» ۶ . اگر اشیاء را از آن جهت که با خدا نسبت دارند به خدا نسبت‏بدهیم، هیچ فعلی از افعال خدا شبیه ساختن خانه برای



خرید و دانلود دانلود تحقیق درباره اثبات معاد از طریق توحید (معارف اسلامی)